زنگ مجازی- جنگ ترکیبی
بحرانسازی تصنعی
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
بحرانسازی تصنعی، آگاهی بخشی کاذب و القاء دروغین، از جمله ویژگیهای تکنیکهای عملیات روانی در سطح تاکتیکی هستند که توالی به کار گیری این موارد در رسانه میتواند مخاطب را به مرتبهای قابل توجه از باور نسبت به آنچه که میبیند یا میشنود برساند.
گرچه طی هفتههای گذشته در همین ستون تلاش کردیم که بارها به موضوع اقدامات رژیم صهیونیستی در رسانهها بپردازیم و حتی فضای مجازی متاثر از این رسانهها را در زاویههای مختلف مورد واکاوی دادیم؛ اما به رغم این پرداختها مسلم است که به یک از هزار نیز نرسیدهایم و هر چه به پیش میرویم ابعاد بیشتری از اقدامات ترکیبی و روانی رژیم صهیونیستی در رسانهها هویدا میشود که تلاش دارد با مجموعه اقدامات رسانهای مجازی و غیر مجازی روی افکار عمومی جهانی تاثیر بگذارد و در نقطه مقابل به ساکنین سرزمینهای اشغالی علاوه بر اعتماد بخشی نوید روزهای بهتر را بدهد.
از تمام شواهد موجود گویاست که به رغم تلاش خیلی از دولتها که سر در آخور رژیم صهیونیستی دارند؛ جریانهای آزاد اندیش در دنیا روز به روز به حلقههای ارتباطی بیشتری برای مباره با صهیونیزم جهانی تبدیل میشوند که دیگر به رغم تلاشهای دولتهای وابسته و رژیمهای غربی، ذهنها روشن شدهاند و اقدامات فریبکارانه رسانهای نیز نخ نما و آشکار شدهاند و دیگر محل اعراب و اعتبار و اعتماد نمیتوانند باشند.
رژیم صهیونیستی و جریان اصلی رسانههای دنیا در نمادسازی و نمادگرایی و خبر سازی و بحران سازی مهارت دیرینه و تخصص باور نکردنی دارند که به دلیل عدم اعتقاد به حقیقت هر گونه رویداد و یا واقعه، و عدم تعهد به اخلاق رسانهای هر گونه رخدادی را به سمت جریان فکری و مورد هدف خود سوق میدهند و از قبال آن بهرهبرداریهای مورد نیاز خود را کسب میکنند.
«بحرانسازی تصنعی» یکی از این موارد است که در طی چند روز گذشته به شدت خودش را نمایان کرد و ماجرای کتک خوردن تماشاگران و هواداران فوتبال رژیم صهیونیستی در هلند تبدیل به موضوع اصلی رسانههای همسو با این رژیم شد و اساسا این ماجرا را هم مثل خیلی از وقایع دیگر از جایی بازخوانی کردند که مورد نیاز اسرائیل بود؛ دقیقا مثل عملیات طوفان الاقصی که بازخوانی آن از هفتم اکتبر آغاز شد و بدون اینکه در نظر گرفته شود آیا طوفان الاقصی کنش بوده یا واکنش از لحظههای آغازین این عملیات به عنوان مبنا و شروع ماجراهای بعدی قرار گرفت و هر آنچه پیش از آن وجود داشت در نزد این رسانهها به فراموشی سپرده شد.
ماجرای هلند به این شکل بود که تماشاگران یکی از باشگاههای رژیم صهیونیستی که قریب به اکثریت با سوابق نظامی و با عکسهای حضور خودشان در جنگ غزه شناخته شده بودند؛ با رجزخوانی در خیابانها و متروی شهر، اعراب فلسطینی را شایسته کشته شدن معرفی میکنند و به هر پرچم فلسطین حمله میکنند که در پی این اقدام، تعدادی از جوانان هلندی و یا مهاجرین به این گروه تماشاگر بیتمدن و بیهویت و اشغالگر هجوم میبرند و بعضا تا به هر کجا که امکان وجود داشته آنها را کتک میزنند و دقیقا ماجرا در نزد این رسانهها از همین لحظه کتک خوردن بازتاب داده میشود و با انتشار تصویر کتک خوردن آنها طبق معمول پروژه مظلومنمایی و بازگشت هولوکاست و یهودیستیزی در رسانهها آغاز و نسخههای پروپاگاندایی آن در همه این رسانهها با برنامههای تحلیلی و گفتوگو محور همراه با اقدامات نمادین و سیاسی و دیپلماتیک به پیش میرود تا این پروژه مظلومنمایی در آستانه برگزاری دادگاه لاهه بر علیه نتانیاهو برجستهتر از حتی جنگ در غزه و یا در لبنان دیده شود.
این اقدام رژیم صهیونیستی را دقیقا میتوانیم در چارچوب« بحرانسازی تصنعی» قلمداد کنیم که بر اساس این تکنیک، کارشناسان عملیات روانی طراح سناریوی خاص، تلاش میکنند اوضاع اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی، اجتماعی و غیره را با بهرهگیری از تکنیکهای مختلف عملیات روانی آن چنان تحت تاثیر قرار داده و جلوه بدهند که باعث تشویش افکار عمومی و از بین رفتن اراده مقاومت و تلاش همگانی شود.
برای مثال در عملیات رسانهای با ابعاد اقتصادی تلاش میشود نشانههای بیزاری در هر بخشی و قشری از جامعه مورد هدف قرار گرفته و مشخص شود؛ سپس با توجه به آن نشانهها، مخاطبان آماج هدف عملیات تبلیغی- روانی قرار میگیرند. در عملیات روانی با ابعاد اقتصادی کوشش میشود نابهنجاریها و نابسامانیها درخصوص وضعیت اقتصادی جامعه، هدف قرار گیرد و بزرگنمایی شود و مسئولیت آن به عهده گروههای حاکم انداخته شود.
مسلم است که ما این مرحله را متاسفانه در ایران بارها تجربه کردیم و جای صد و هزار بار تاسف دیگر است که اکنون نیز در شرایط اقتصادی قرار داریم که دست آویز عملیات روانی این رسانهها بر علیه حاکمیت و مردم و در مجموع ایران شده است و به طور عینی مردم، هم در معرض تبلیغات روانی و خاص رسانههای معاند قرار دارند و هم به معنای واقعی تورم کمر شکن را در حال حاضر با وضعیت اقتصادی نامطلوب تجربه میکنند که آسیبهای بیشمار فرهنگی و اجتماعی را نیز در پی دارد.
با اعتراف به این حقیقت که ما هم که دست در حوزه فرهنگ داریم و قلم را منبع ارتزاق و معیشت میدانیم در مقابل بعضی از عدم تدبیرها و عملکردها حرفی مقابل اعتراضات مردم نداریم و خودمان نیز از درون میسوزیم و صورت را سرخ نگه میداریم و توقع بر آن داریم که فکر عاجلی برای حل این مشکلات شود و مسائل کم اهمیت در الویت قرار نگیرد؛ اما به هر حال به نسبت تهدیدات روانی جامعه آنچه که به حوزه رسانه و جنگ ترکیبی و ادراکی و شناختی مرتبط است را سعی میکنیم بنا به ذات وظیفه رسانهای و اهداف تعیین شده در این ستون
بازگو کنیم.
در اینگونه عملیات روانی(بحران سازی تصنعی) معمولا عناصر خارجی تلاش دارند ادراکات و تصورات غلط درخصوص وضعیتهای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... منتشر کنند که اصلیترین این اقدامات شامل(انتشار گزارشهای غلط درباره عملکردها- حدسها و گمانهزنیهای ساختگی و بیپایه و اساس- پخش شایعات- تهاجم واقعی به بعضی از موارد هدف، مثلا در حوزه اقتصادی به بورس و بازار طلا و سکه و دلار و... – تشکیک در میزان توانایی برای رقابت با سایرین)
ایجاد بحران سازی تصنعی گرچه برای تماشاگران رژیم صهیونیستی موضوعی بود که به شکل هجو و فکاهی و طنز در بستر فضای مجازی از سوی کاربران دنبال شد و خیلیها از این اتفاق نه تنها ناراحت نبودند؛ بلکه ابراز خوشحالی هم میکردند؛ اما! در سوی دیگر ماجرا، یعنی مباحث اقتصادی و تورمهای صورت گرفته، قطعی برق، عدم همسان سازی حقوق بازنشستگان، افزایش نرخ خودرو و برق، افزایش قیمت نان و لبنیات مواردی بودند که دیگر از تصنع خارج و در ورطه عملگریبان مردم را گرفته و کاربران با دست مایه طنز قرار دادن ریجیستری گوشیهای آیفون تلاش میکنند مرهمی به دردهای اقتصادی خود در فضای مجازی بگذارند که مسلما این وضعیت نمیتواند دامنه تحمل و صبر زیادی در پی داشته باشد و نباید در دام گام مرحله بعدی طراحان توطئه بر علیه آرامش جامعه افتاد که تلاش دارند تا با تحمیل فشار اقتصادی از سوی و برجسته کردن این مشکلات از سوی دیگر مقاومتها را شکسته و یا اعتراضها را به صورتی که قبلا مواردی از آن را در قالب شورش دیده بودیم برانگیزند.