kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۷۱۴
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۷
شرحی از ماجرای غم‌انگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین- ۴۴

اشغال «إشوع» با هدف گسترش راه‌های تحت اختیار صهیونیست‌ها به سمت قدس

 

ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
إشوع
موقعيت:
PGR: 151132
فاصله تا قدس: 20/5 كيلومتر 
متوسط ارتفاع: 275 متر 
تملك و کاربری زمين‌های روستا در سال 1944/45 (هكتار): 
مالكيت
عرب: 545/6
يهودي: 0
مشاع: 6/6
مجموع: 552/2
کاربری
زراعی: 238/4
درصد از كل: 43%
عمارت ساختماني : 1/8
جمعيت: 
سال 1931: 468 نفر
سال 45 / 1944: 620 نفر
تعداد خانه‌ها (سال 1931): 126 باب
إشوع پیش از 1948
روستا بر روي تپه‌ای بزرگ و کم‌ارتفاع در دامنۀ جنوب غربی یک کوه که از شرق و جنوب مسیل‌هایی آن را احاطه کرده بود قرار داشت. روستا در مسیر جاده‌ای که بيت جبرين (از روستاهای بزرگ فرمانداری الخليل) را به جادۀ قدس - يافا متصل می‌کرد واقع شده بود و به واسطۀ جاده‌های فرعی به گروهی از روستاهای نزدیک به خودش مرتبط می‌شد. اعتقاد بر این است که إشوع بر روی محوطۀ شهر کنعانی اشتائول احداث شده بود. این محوطه در دوران رومیان هم با همین نام شناخته می‌شد و در حوزۀ استحفاظی فرمانداری إلوثروپولیس (بيت جبرين) قرار می‌گرفت. هرچند که دير أبوالقابوس که در 0/5 کیلومتری شمال آن قرار داشت نیز با اشتائول دوران رومیان یکی دانسته شده است. به نظر می‌رسد که در قرن شانزدهم محل سکونت 0/5 کیلومتر به سمت شمال غرب و به طرف محوطۀ روستای عسلين تغییر یافته باشد. زمانی که محوطۀ عسلين بلااستفاده گردید - در طول سال‌های قرن هفدهم یا هجدهم - إشوع به احتمال زیاد دارای سکنه شد؛ در سال 1875 این روستا 450 نفر سکنه داشته است. [Rafiq 1990:898] در اواخر قرن نوزدهم، إشوع در نزدیکی پایۀ یک تپه ساخته شده‌، و درختان زیتون هم پایین پای روستا کاشته شده بودند. [SWP (1881) III:25] إشوع طرحی ستاره‌ای‌شکل داشت، خانه‌های (اغلب سنگی) آن در امتداد جاده‌های منتهی به سایر روستاها ساخته شده و گسترش یافته بودند. ساخت و سازهای جدیدتر رو به جنوب و شمال غرب و در راستای روستای عسلين انجام شد.  ساکنین إشوع مسلمان بودند؛ آنها از مسجدی به همین نام (إشوع) که به نام پیامبر يوشع(عليه السلام) متبرک بود (که در عبری یشوع خوانده می‌شود) نگهداری می‌کردند. روستای آنها دارای چند دکان کوچک و یک مدرسۀ ابتدائی بود. آب آشامیدنی اهالی روستا از چشمۀ عين إشوع در شمال روستا و از چند چشمۀ کوچک‌تر دیگر و چاه‌ها تأمین می‌شد. کشاورزی روستا به شیوۀ دیم انجام می‌شد، اهالی روستا غلات می‌کاشتند و در زمین‌هایشان درختستان‌های زیتون، تاکستان، و باغ‌های میوه ایجاد کرده بودند. در سال 45/1944 جمعاً 191/1 هکتار از اراضی آنها به کشت غلات و حبوبات اختصاص می‌یافت؛ 47/3 هکتار نیز آبیاری شده و یا برای احداث باغات به‌کار می‌رفت. دو ویرانه(خربة) در نزدیکی و در جنوب شرق روستا قرار داشت: یکی خربة الشيخ إبراهيم (151131) و دیگری خربة حمّادة (151131). از درون یکی از آنها مواردی همچون بقایای دیوارها، قلوه‌سنگ‌های حاصل از درهم شکستن خانه‌ها و غارهایی که زمانی محل سکونت بوده‌اند و از درون دیگری غارهای مشابه، آب‌انبارهای حفرشده در دل صخره‌ها و دستگاه‌های روغن‌گیری زیتون به دست آمده است.   
 اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
براساس مندرجات کتاب تاریخ جنگ استقلال، این روستا در روز 16 ژوئیۀ 1948 به دست گردان چهارم تیپ هرئیل «پاکسازی» شد. این اتفاق به احتمال زیاد بدان معنا است که بسیاری از ساکنینی که بعد از آتشبار خمپاره‌ای باقی مانده بودند فوراً توسط سربازان اشغالگر اخراج شدند. یک رشته از دیگر روستاهای منطقه هم دچار سرنوشت مشابهی شدند. براساس نظر بنی موریس مورخ اسرائیلی عملیات مزبور «با هدف گسترش کوریدور تحت اختیار یهودیان به سمت قدس» انجام شد. این حملات در پوشش عملیات دنی به اجرا درآمدند. [M:211-12; T:263] روستا قبل از آن هم در جریان درگیری‌هایی که بر سر محور قدس انجام می‌شد شاهد جنگ و نبردی‌هایی بوده است. در روز 18 مارس، زد و خوردی در حوالی روستا درگرفت. «منابع یهودی» بعداً به نیویورک تایمز گفتند که یک خودروی زرهی‌ هاگانا خارج از روستا به گل نشسته بود و 250 نفر از شبه نظامیان عرب به آن یورش برده و هشت خدمۀ آن را از پای درآوردند. هفتۀ بعد، حملۀ دیگری توسط شبه نظامیان فلسطینی تحت امر عبدالقادر الحسينی به آبادی یهودنشین همسایه، هرطوف صورت پذیرفت. نیروهای بریتانیایی در روز 22 مارس وارد معرکه شدند و با شلیک 4 گلولۀ توپ سنگین (که هریک 25 پاوند = 9/5 کیلوگرم وزن داشتند) و پرتاب 16 گلوله دودزا به روستای إشوع به زد و خوردها پایان دادند. خبرنگار نیویورک تایمز نوشت که ساکنین روستا به همراه نیروهای عرب مستقر در روستا از آنجا اخراج شدند. روز بعد حدود 600 سرباز انگلیسی به إشوع‌، و همزمان به روستاهای نزدیک به آن، عرتوف و بيت محسير حمله کردند. در یک گزارش نیویورک تایمز آمده که تقریباً همۀ اهالی روستا پیشتر و قبل از تهاجم بریتانیایی‌ها روستا را ترک کرده بودند. [NYT:۴۸/3/۱۹، ۴۸/3/۲۳، ۴۸/3/۲۴] اشاره‌ای به اتفاقاتی که بعداً افتاد نشده است، یا اینکه آیا روستائیان مجدداً به آنجا بازگشته‌اند یا نه، گرچه گزارش ‌هاگانا دربارۀ اشغال روستا در روز 16 ژوئیه تلویحاً به عدم بازگشت آنها ولو به مدت بسیار کوتاه اشاره می‌کند.  
آبادی‌های اسرائیلی در زمین‌های روستا 
اسرائیل آبادی إشتائول (150132) را در سال 1949 بر روی زمینی که به إشوع و روستای عسلين تعلق داشت احداث کرد.
روستا در حال حاضر
تنها چند خانه از خانه‌های روستا در محوطه و به صورت پراکنده در میان خانه‌های آبادی یهودنشین باقی مانده است؛ بعضی از آنها همچنان محل زندگی هستند و بعضی هم تبدیل به انبار شده‌اند. قبرستان روستا، چسبیده به ساختمان اداری آبادی، با خاک یکسان و چمنکاری شده است. در لبۀ جنوبی قبرستان، غاری وجود دارد که سنگ سنبادۀ یک آسیاب غلات در آن قرار دارد. درختان زیتون و خرنوب(فلوس) در محوطه و در میان سایر درخت‌هایی که توسط آبادی‌نشین‌ها غرس شده نمو یافته‌اند. در حاشیۀ غربی روستا یک زمین فوتبال وجود دارد. دیوارها و سقف‌های فرو ریختۀ خانه‌های تخریب شده را می‌توان در حاشیۀ این میدان ورزشی مشاهده کرد.
البُريج
(بيارات بريج)
موقعيت:
PGR: 143127
فاصله تا قدس: 28/5 كيلومتر 
متوسط ارتفاع: 250 متر 
تملك و کاربری زمين‌های روستا در سال 1944/45 (هكتار): 
مالكيت
عرب: 1885/6 
يهودي: 0
مشاع: 22/4
کاربری
زراعی: 953/4
مجموع: 1908
درصد از كل: 50%
عمارت ساختماني : 1/4
جمعيت: 
سال 1931: سندی در دست نیست.
سال 45 / 1944: 720 نفر
تعداد خانه‌ها (سال 1931): 132 باب
البريج پیش از 1948
روستا در ناحیه‌ای تپه ماهوری در بین دو مسیل که در شمال و جنوب آن قرار داشتند واقع شده بود. در غرب البريج یک جادۀ فرعی قرار داشت که آن را به جاده‌ای بین بيت جبرين (فرمانداری الخليل) و جادۀ قدس - يافا متصل می‌ساخت؛ مسیرهای خاکی(مالرو) آن را به گروهی از روستاهای مجاور مرتبط می‌کردند. نام البريج، که در زبان عربی اسم مصغّر واژۀ البُرج است از واژۀ یونانی pyrgos به معنی برج اقتباس شده است. خانه‌های روستا در ابتدا بدون هرگونه طرح و چینش خاصی در کل محوطه پراکنده بودند. البته، ساخت و سازهای جدید در امتداد جاده‌هایی که از جهات مختلف به طرف روستا می‌رفت طرح روستا را تدریجاً به شکل ستاره درآورد. خانه‌ها از سنگ و سیمان ساخته می‌شد. 
ساکنین روستا اکثراً مسلمان بودند، در برآورد انجام شده در اواسط دهۀ 1940 از میان جمعیت 720 نفرۀ روستا 10 نفر مسیحی بودند. مردم روستا از مسجدی به نام مسجد العمری، که شاید اشاره‌ای به نام عمر إبن الخطاب، خلیفۀ دوم مسلمانان باشد، نگهداری می‌کردند. ضمناً یک صومعۀ ارتودوکس یونانی هم در غرب روستا وجود داشت. کشاورزی روستا عمدتاً به شیوۀ دیم و مبتنی بر تولید غلات و سبزیجات و پرورش درختان میوه به خصوص درختان زیتون انجام می‌شد. درختان جنگلی و گیاهان هرز و علف‌ها در بخش‌هایی از زمین‌های روستا نمو می‌یافتند. از این بخش‌ها به عنوان نواحی چراگاهی و از درختان آن به عنوان هیزم استفاده می‌شد. در سال 45/1944 جمعاً 3/1 هکتار از زمین‌های روستا به تولید مرکبات و موز و 942/6 هکتار به کشت غلات و حبوبات اختصاص می‌یافت؛ 7/7 هکتار هم آبیاری شده و یا برای احداث باغات مورد استفاده قرار می‌گرفت. در اطراف روستا چند ویرانه(خربة) وجود داشت که دربرگیرندۀ آب انبارها، دستگاه‌های شرابگیری حفر شده در دل صخره‌ها، شالوده‌های ساختمانی، ستون‌ها، کف‌های موزائیکی و چند غار بود. 
 اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
البريج به احتمال زیاد در جریان مرحلۀ نخست عملیات‌ها- هر اشغال شده است (علّار در فرمانداری قدس را ببینید). روستا در زمانی بین روزهای 19 و 24 اکتبر 1948 و در حین حرکت قوای اسرائیلی برای اشغال تعدادی از روستاهای موجود در نیمۀ جنوبی محور قدس سقوط کرد. [M:219-21; see T:311] 
آبادی‌های اسرائیلی در زمین‌های روستا 
آبادی سِدوت میخا (142125) در سال 1955 بر روی زمینه‌ای متعلق به روستا در جنوب محوطۀ آن احداث شد.
روستا در حال حاضر
درحال حاضر محوطۀ روستا بخشی از یک پایگاه نظامی بزرگ به نام کَنَف اشتایم (جناح دو) است. منطقه‌ای وسیع و محصور که یک برج دیده‌بانی در آن احداث شده است. دسترسی عموم به محوطه ممکن نیست.