kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۸۲۴۶
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۱

عوامل ذلت‌آور از نگاه قرآن

 

مجید سلطان محمدی
ذلت ضد عزت، حالت تسلیم در برابر قهر و غلبه؛ و انقیاد و اطاعت از روی اجبار و اکراه است. انسان به طور فطری گرایشی به ذلت ندارد و تلاش می‌کند تا به عزت برسد؛ زیرا عزت حالتی است که دیگری نمی‌تواند به هیچ وجه بر او غلبه کرده و به انقیاد و اطاعت اجباری بکشاند.
خدا انسان را کریم و شریف و عزیز آفریده و همه ماسوی الله را تحت تسخیر و سلطه تکوینی وی در آورده است، اما او با اعمال و رفتارش، عزت خود را به ذلت تبدیل می‌کند. بی‌گمان شناخت این عوامل ذلت ساز و ذلت آور می‌تواند به انسان کمک کند تا همچنان عزت خویش را حفظ، بلکه آن را تثبیت کند و گرفتار ذلت در دنیا و آخرت نشود.
البته عزت و ذلت همانند هر امر باطنی و معنوی مانند نور و ایمان و تقوا دارای مراتب و درجات شدت و ضعف است. از نظر قرآن، ذلت دارای مراتب متنوع از نظر شدت و ضعف است که خدا با عبارات «عظیم»، «اذلین»، «اخزی»، «اسفل‌سافلین» به آنها اشاره کرده است.(فصلت، آیه 16؛ توبه، آیه 63؛ تین، آیات 5 و 6) 
البته در تعابیر قرآنی گاه واژگانی برای آن مراتب و درجات به کار رفته که می‌توان به واژگانی چون «هون»، «خزی»، «اسفل»، «عنت»، «کبت»، «خذول»، «داخر»، «جاثم»، «صاغر»، «مسکنت» و مشتقات آنها نیز اشاره کرد. بنابراین، انسان تلاش می‌کند تا از همه این حالات بگریزد و خود را در عزت و مراتب و درجات عالی آن قرار دهد. بی‌گمان دستیابی به عزت نیازمند شناخت عوامل ذلت و رهایی از آن در قالب دفع یا رفع است. نویسنده در این مطلب با بهره‌گیری از آموزه‌های وحیانی این عوامل را تبیین کرده است.
خطوط قرمز عزت آفرین
به نظر می‌رسد قبل از بحث از عوامل ذلت، باید به این نکته مهم توجه شود که از دیدگاه قرآن، انسان در دنیا دچار خطا و اشتباه در مصداق عزت و ذلت می‌شود؛ زیرا گاه چیزی را ذلت می‌شمارد که عزت است، یا چیزی را عزت می‌شمارد که ذلت است؛ چرا که نسبت به حقایق هستی علم تمام و احاطه کامل علمی ندارد؛ از همین رو گاه به چیزی محبت می‌ورزد و بدان گرایش دارد که موجب ذلت اوست و در مقابل، از چیزی‌گریزان است که مایه عزت اوست.
انسان‌هایی هستند که به سبب توهم و تخیل باطل و ناتوانی در شناخت حقیقی و درک درست حق و باطل، چیزهایی را عامل عزت می‌بینند که مایه خواری آنان است؛ زیرا هدف از دستیابی به عزت آن است که تحت سلطه دیگری قرار نگیریم که هر چه خواست فرمان دهد و ما مجبور به اطاعت از او باشیم. در حالی که برخی از چیزها به ظاهر عزت آفرین است، ولی در باطن ذلت آور است. کسی که عزت را با گناه طلب می‌کند، به بیراهه رفته و گرفتار ذلت می‌شود(بقره، آیه 206)؛ زیرا گناه به معنای عبور از خط قرمز است و شخص به این نکته مباهات می‌کند که از آزادی برخوردار است و حرف خودش را می‌تواند به کرسی بنشاند بی‌آنکه مجبور به اطاعت و انقیاد از دیگری باشد و خطوط قرمز ترسیمی را مراعات کند.
خطوط قرمزی که خدا به عنوان آفریدگار و پروردگار مهربان حکیم و علیم برای انسان تعیین کرده، همه به نفع اوست؛ زیرا این خطوط قرمز به انسان کمک می‌کند تا در مسیر درست سعادت گام بردارد و بی‌آنکه گرفتار ذلت شود، به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت دست یابد؛ زیرا حرکت در چارچوب قوانین و سنت‌های الهی، شرایط کمالی را برایش فراهم می‌آورد و بی‌آنکه آسیب و خطری در زندگی ببیند، به سعادت و آرامش و آسایش دست یابد.
اخلاق از جمله عفت و حیا در انسان، هر چند که به ظاهر نوعی محدودیت برای انسان ایجاد می‌کند، ولی این محدودیت به نفع انسان است و او را از ذلت و خواری حفظ می‌کند؛ چرا که عفت و حیا در نظام هستی، مایه عزت حقیقی است. بی‌گمان مردان و زنانی که عفت و حیا را مراعات نمی‌کنند به خودشان ضربه و ضرر می‌رسانند و در نهایت به جای عزت گرفتار ذلت در میان همین مردمان در دنیا می‌شوند حتی اگر آخرتی را قائل نباشیم یا اصلا برای آن تلاش و کوششی نداشته باشیم.
انسان بر اساس عقل فطری خویش عوامل و موجبات عزت حقیقی را از ذلت و اسباب عزت دروغین باز می‌شناسد و اگر به هر دلیلی این قدرت تشخیص و گرایش به سوی آن از دست رفته باشد، خدا به فضل خویش از طریق وحی به مدد انسان می‌آید تا عوامل عزت حقیقی را بیان کند تا انسان بر اساس گرایش فطری خویش به آن سو برود.
عزت حقیقی جز در بندگی خدا به دست نمی‌آید؛ زیرا آزادگی حقیقی در بندگی خدای یکتا و یگانه است؛ چون خدا خاستگاه هر عزتی است.(فاطر، آیه 10؛ یونس، آیه 65) پس هر کسی بخواهد به عزت برسد باید این راه را برگزیند؛ زیرا خدا به عنوان آفریدگار و پروردگار بر آن است تا انسان را عزیز دارد و مظهر عزت الهی باشد به طوری که هیچ آفریده دیگری بر او سلطه نیابد، بلکه براساس سنت الهی، انسان بر هستی سلطه داشته باشد و تحت تسخیر او قرار گیرند.(لقمان، آیه 20) این در حالی است که ابلیس جنی می‌کوشد تا کاری کند که انسان از این عزت حقیقی که در سایه عبودیت و بندگی خدا و اطاعت از قوانین دین آسمانی(یوسف، آیه 40) به دست می‌آورد، خارج شود و از مقام خلافت و سلطه و تسخیر بر کائنات به زیر سلطه شیطانی در آید و برده او شود. از این رو با وسوسه‌گری بستری را فراهم می‌آورد تا هواهای نفسانی در انسان تقویت شود و او از بندگی در چارچوب دین خارج شده و به بندگی هواهای نفسانی و در نهایت بردگی شیطان در آید و شیطان جنی بر او مسلط شود؛ در حالی که هیچ آفریده‌ای حتی ابلیس جنی از نظر تکوینی بر انسانی سلطه ندارد، اما او با خواست خود تغییر در فطرت الهی خویش ایجاد می‌کند و امکان سلطه شیطانی را به ابلیس می‌دهد.(ابراهیم، آیه 22؛ نساء، آیه 119؛ شمس، آیات 7 تا 10)
بر اساس آنچه گفته شد، هرگز عزت را نمی‌توان از غیر خدا خواست و در جایی دیگر غیر از بندگی خدا و زندگی بر اساس « سنت‌ها و قوانین الهی به دست آورد؛ چرا که این خدا و قوانین و سنت‌های اوست که حاکم بر هستی از جمله جان و جهان و جامعه است. بنابراین، کسی که به جای اطاعت از خدا و کسب عزت در سایه عبودیت و اطاعت از قوانین دین آسمانی، بخواهد به عزت برسد، چیزی جز ذلت را به دست نمی‌آورد. از همین رو خدا فرموده کسانی که با گناه و مخالفت با قوانین الهی بخواهند به عزت برسند گرفتار ذلت می‌شوند.(بقره، آیه 206)
تقوای الهی یعنی زندگی مطابق با عبودیت و فجور یعنی کفر و عصیان و فسق. کسی که دومی را در پیش می‌گیرد از عزت به ذلت حقیقی می‌رسد و در دنیا و آخرت خوار خواهد شد؛ در حالی که تذلل در برابر خدای یکتا و یگانه عین عزت حقیقی است و این محدودیت در قالب تذلل در اوج بندگی خدا همانند قوانین راهنمایی و رانندگی است که سلامت و عزت را برای راننده حفظ و صیانت می‌کند. پس کسی که در برابر حق و حق مداران تذلل و تواضع می‌ورزد، در حقیقت عزت حقیقی را برای خویش ثبت کرده است.(مائده، آیه 54)
عوامل ذلت از نظر قرآن
از آنچه گذشت معلوم می‌شود که عزت فقط در بندگی و عبودیت خدا و تقوای الهی و اقامه دین جق است و هر که بر خلاف آن برود، هر چند که به ظاهر با عبور از خطوط قرمز الهی به آزادی و عزت ظاهری رسیده است، ولی در باطن گرفتار ذلت حقیقی است؛ زیرا این هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی بلکه ولایت شیاطین است که مهار و مدیریت نفس او را به دست گرفته و به هر چه که بخواهند فرمان می‌دهند و او را تحت سلطه اجباری و اکراهی خویش در می‌آورند.(یوسف، آیه 39؛ نساء، آیه 139؛ آل عمران، آیات 64 و 80؛ توبه، آیه 31؛ جاثیه، آیه 23)
با نگاهی به عوامل و موجبات ذلت از نگاه قرآن دانسته می‌شود که در یک جمله و جمع‌بندی کلی، کفر و فجور و عصیان و فسوق عوامل ذلت آور است که به اشکال گوناگون در زندگی فردی و شخصی یا جمعی و اجتماعی بروز و ظهور می‌کند. 
عوامل ذلت آفرین حقیقی همان عبور از خطوط قرمز دین الهی است. از این رو، خدا در بیان عوامل ذلت به این امور توجه می‌دهد: اذیت و آزار خدا و رسولان(احزاب، آیه 57)، استکبار نسبت به خدا و عبادت و دعا(غافر، آیه 60؛ احقاف، آیه 20)، استهزای راه خدا و آیات الهی و دین اسلام (لقمان، آیه 60؛ جاثیه، آیه 9)، افتراء به خدا(زمر، آیه 60)، انکار با لجاجت نسبت به معاد(سجده، آیات 10 و 12؛ صافات، آیات 15 تا 18)، باطل گرایی به جای حق گرایی(لقمان، آیه 6؛ معارج، آیات 43 و 44)، بخل ورزی به جای انفاق و احسان(بقره، آیه 90؛ نساء، آیه 37)، ترک عمل صالح و انجام عمل زشت(تین، آیات 4 تا 6)، ترویج سخنان بیهوده به منظور گمراهی دیگران(لقمان، آیه 6)، دروغ شمردن پیامبر و قرآن(علق، آیات 13 تا 15؛ قلم، آیات 43 و 44)، زنا و زنازادگی(قلم، آیات 13 و 16)، دشمنی با خدا و پیامبرش(توبه، آیه 63)، همنشینی با دوستان ناباب(فرقان، آیات 28 و 29)، دوستی با مغضوبان الهی(مجادله، آیات 14 تا 16)، سخن چینی(قلم، آیات 11 و 16)، سوگند دروغ جهت جلب رضایت مردم(توبه، آیات 62 و 63)، شرک و‌پرستش معبودان غیر از خدا(فرقان، آیات 68 و 69)، شیطان(فرقان، آیات 27 و 29)، ستم و تجاوزگری(شوری، آیات 44 و 45)، عیبجویی از دیگران(قلم، آیات 11 و 16)، فسق(احقاف، آیه 20)، آدم کشی(فرقان، آیات 68 و 69)، کتمان نعمت‌های الهی(نساء، آیه 37)، کفر و گمراهی(نحل، آیه 27؛ اسراء، آیه 97)، گناه(نساء، آیه 14؛ یونس، آیه 27)، ممانعت از کار خیر(قلم، آیات 12 و 16)، نافرمانی نسبت به فرمان الهی(نساء، آیه 14)، آلودگی و ناپاکی قلب (مائده، آیه 41)، پیمان شکنی(توبه، آیات 13 و 14)، بی‌احترامی به یتیمان(فجر، آیات 16 و 17)، بی‌توجهی به مساکین و نیازمندان جامعه(توبه، آیات 13 و 14)، تجاوز از حدود الهی و احکام آن(بقره، آیات 61 و 65؛ اعراف، آیه 166)، تحریف دین(مائده، آیه 41)، تخریب مساجد(بقره، آیه 114)، تمسخر پیامبران(هود، آیات 38 و 39)، توکل بر غیر خدا(آل عمران، آیه 160)، جاسوسی (مائده،آیه 41)، حرام خواری(مائده، آیات 41 و 42) پذیرش سلطه شاهان(نمل، آیه 34)، حاکمیت طاغوت(زخرف، آیه 54)، محاربه با خدا  و پیامبر(مائده، آیه 33)، گوش سپاری به شایعه(مائده، آیات 41 و 42)، غصب و چپاول ارث(فجر، آیات 16 و 17)، مکر و خدعه مجرمانه(انعام، آیات 123 و 124) و مانند آنها.