kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۷۴۲۶
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۲

اخبار ویژه

 
 
پادویی روزنامه زنجیره‌ای برای آمریکا و رژیم جنایتکار صهیونیست
 
در حالی که سیاست‌های خصمانه آمریکا علیه ایران در قالب افزایش تحریم‌ها و حمایت از رژیم تروریستی اسرائیل تشدید شده است، روزنامه غربگرای هم‌میهن، تیتر نخست خود را به «امکان همکاری ایران و آمریکا؟» اختصاص داد.
هم‌میهن از قول باربارا اسلاوین پژوهشگر اندیشکده استیمسون و نزدیک به دولت آمریکا مدعی شده است آمریکا به خاطر نزدیکی به انتخابات نمی‌تواند کاری بکند اما دولت ایران می‌تواند (به شکل یکطرفه) اعتمادسازی کند.
اسلاوین به روزنامه هم‌میهن گفته است: «برای ایران و آمریکا این زمینه وجود دارد که با یکدیگر برای کاهش تنش در خاورمیانه تلاش کنند. تشدید تنش جاری در منطقه برای همه خطرناک است. اگر من جای دولت ایران بودم این سیگنال را ارسال می‌کردم که آمادگی پذیرش راهکار دودولتی را که از طریق دیپلماسی و نه جنگ به دست بیاید، دارم؛ از حزب‌الله می‌خواستم تا آنگونه که شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۱۷۰۱ خواسته است به ازای خروج اسرائیل از جنوب لبنان به شمال رودخانه لیتانی عقب‌نشینی کند و تبادل موشک و راکت بین دو طرف متوقف شود. از حماس می‌خواستم که آتش‌بس را بپذیرد و گروگان‌های اسرائیلی را آزاد کند. از شبه نظامیان عراقی و حوثی‌ها می‌خواستم که با پایان منازعه موافقت کنند و از آمریکا برای گفت‌وگوهای مستقیم در خصوص مسائل منطقه‌ای و در عین حال پرونده هسته‌ای دعوت می‌کردم. چنین اقدام‌هایی باعث می‌شود که اسرائیل به عنوان یک جنگ‌طلب منزوی شود.»
وی در عین حال می‌افزاید: «دولت آمریکا به دلیل نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در شرایط سختی قرار دارد و نوعی بی‌میلی در دولت وجود دارد که باعث می‌شود هیچ اقدامی انجام ندهد که بخت انتخاب کامالا هریس را به مخاطره بیاندازد. اما این بی‌میلی به معنای آن نیست که زمینه‌سازی برای دیپلماسی از همین حالا شروع نشود. حتی دونالد ترامپ هم علاقه‌ای ندارد که خاورمیانه‌ای را که در آتش می‌سوزد به ارث ببرد. در حال حاضر مشخص نیست که دولت آمریکا تا چه اندازه علاقه‌مند باشد گام‌های لازم برای پایان دادن به منازعه در خاورمیانه را بردارد. اما آن چیزی که به وضوح مشخص است تا پیش از انتخابات دولت آمریکا از برداشتن گامهای جدی خودداری می‌کند.
سرنوشت کشورهای منطقه در هم تنیده شده است. آنها می‌توانند به تخریب اموال مردم و اقتصادهای یکدیگر ادامه دهند یا اینکه می‌توانند برای حل چالش‌های عمیق مشترکی که با آن مواجه هستند همکاری را آغاز کنند. باید به شعارهای مرگ بر هر کسی پایان داد و به سمت پذیرش واقع‌گرایانه این موضوع رفت که همه ملت‌های منطقه ماندگار هستند و در این جهت گام برداشت که راهکارهای غیرخشونت‌آمیزی برای حل مسائل ریشه‌ای مانند منازعه اسرائیل و فلسطین پیدا شود. ایران باید در کنار عربستان سعودی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس پرچمدار چنین جنبشی باشند زمان زیادی است که وقت آن رسیده که از محور مقاومت به سمت محور سازندگی و صلح حرکت کرد.»
گفت‌وگو و بازنشر بی‌دریغ اظهارات این تحلیلگر آمریکایی در حالی است اولا رژیم صهیونیستی، اشغالگر است و راهکار دو دولتی در فلسطین اشغالی معنا ندارد. نشانه ابطال این ادعا هم این است که صهیونیست‌ها پس از رسمیت بخشیدن سازمان ملل به اشغال بخشی از سرزمین فلسطین، به همین میزان بسنده نکردند و طی 7 دهه گذشته به بهانه‌های مختلف به شهرک‌سازی و گسترش مناطق صهیونیست‌نشین در عمق فلسطین ادامه داده‌اند.
ثانیا مرزهای لبنان مشخص است و هیچ دلیلی ندارد که حزب‌الله به عنوان نیروی مقاومت از مرزها عقب‌نشینی کند.
ثالثا برخلاف ادعای تحلیلگر آمریکایی، اسرائیل در جنگ‌طلبی و جنایت تنها نیست و کاملا با حمایت و پشتیبانی آمریکا جنایت و نسل‌کشی می‌کند. بنابراین، آمریکاست که باید به حمایت از این رژیم خاتمه دهد تا آتش‌بس در منطقه برقرار شود، نه اینکه حامیان مقاومت فلسطین در لبنان کنار بکشند.
رابعا روزگاری که می‌شد ملت‌های منطقه را با کلماتی مانند صلح و آبادانی و سازندگی فریب داد و سرزمین‌هایشان را اشغال و منابع‌شان را غارت کرد و از کشور آنها ویرانه ساخت، سپری شده است. «مقاومت»، در متن جنگ‌های تحمیلی آمریکا و اسرائیل به منطقه رشد کرده و جا افتاده و ریشه دوانده است و همین مقاومت هم هست که مهار رژیم نسل‌کش و ویرانی‌طلب  صهیونیستی را لازمه هر نوع صلح و سازندگی در منطقه می‌داند.
 
 
فلسطین از آنِ فلسطینی‌هاست باید به برلین و پاریس برگردیم
 
روزنامه صهیونیستی ‌هاآرتص در ارزیابی شرایط رژیم صهیونیستی تصریح کرد: اسرائیل، آخرین نفس‌های خود را می‌کشد و ساکنان مهاجر آن باید به کشورهای خود برگردند. هاآرتص در تحلیلی به قلم آری شاویت می‌نویسد: به نظر می‌رسد که ما با مبارز‌ترین و صعب‌العبور‌ترین مردم تاریخ رو‌به‌رو هستیم و چاره‌ای جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغالگری وجود ندارد. ظاهرا ما از نقطه بی‌بازگشت عبور کرده‌ایم و ممکن است اسرائیل دیگر نتواند به اشغال پایان دهد، استعمار را متوقف کند یا به صلح دست یابد. اگر وضعیت به همین شکل ادامه یابد، هیچ دلیلی برای زندگی در این کشور وجود ندارد. شاید ما باید از آنچه راگل آلفر دو سال پیش پیشنهاد کرد پیروی کنیم -اسرائیل را ترک کنیم- اگر «اسرائیلیسم» و یهودیت دیگر بخش مهمی از هویت فردی ما نیست، و اگر هر شهروند اسرائیلی، دارای گذرنامه خارجی می‌باشد، نه تنها از نظر عینی، بلکه از نظر روانی، نیز وابستگی به این سرزمین تمام شده. ما باید به سانفرانسیسکو، برلین یا پاریس برگردیم و از سرزمین ناسیونالیسم آلمانی یا ناسیونالیسم آمریکایی دفاع کنیم، ما باید نظاره‌گر باشیم که اسرائیل، آخرین نفس‌های خود را می‌کشد. 
 آیا ما باید سه قدم به عقب برگردیم و شاهد غرق شدن دولت دموکراتیک یهودی باشیم؟ شاید هنوز از نقطه بی‌بازگشت عبور نکرده‌ایم. شاید هنوز بتوان به اشغال پایان داد، استعمار را متوقف کرد، صهیونیسم را اصلاح کرد، دموکراسی را نجات داد و سرزمین را با فلسطینی‌ها تقسیم کرد. من انگشت خود را به سمت نتانیاهو، لیبرمن و نئونازی‌ها گرفته‌ام تا آنها را از توهم صهیونیستی خود بیدار کنم. ترامپ، کوشنر، بایدن، باراک اوباما و هیلاری کلینتون کسانی نیستند که به اشغال پایان دهند. سازمان ملل و اتحادیه اروپا شهرک‌سازی‌ها را متوقف نخواهند کرد. تنها نیرویی در جهان که می‌تواند اسرائیل را نجات دهد، خود اسرائیلی‌ها هستند، با پذیرش یک واقعیت انکارناپذیر و فهم اینکه فلسطینی‌ها، ریشه در این سرزمین دارند، من از شما می‌خواهم که به دنبال راه سومی برای زنده ماندن در این‌جا باشید تا نابود نشوید. اسرائیلی‌ها از زمانی که به فلسطین آمدند، متوجه شدند که جنبش صهیونیستی در مورد هویت یهودی، آنها را فریب داده است. این جنبش با بهره‌برداری و اغراق از آنچه هیتلر آن را هولوکاست می‌نامید، موفق شد جهان را متقاعد کند که فلسطین، «سرزمین موعود» است و به اصطلاح معبد، زیر مسجدالاقصی قرار دارد. بنابراین، گرگ به بره‌ای تبدیل شد که با پول مالیات‌دهندگان آمریکایی و اروپایی پرورش یافت تا اینکه به یک هیولای هسته‌ای تبدیل شد.
باستان‌شناسان غربی و یهودی که مشهورترین آنها فینکلشتاین از دانشگاه تل‌آویو است، تأیید می‌کنند معبد، یک افسانه دروغین است و وجود خارجی ندارد. همه کاوش‌ها ثابت کرده‌اند که هزاران سال پیش ناپدید و به صراحت در بسیاری از منابع یهودی تأیید شده، و باستان‌شناسان غربی متعددی این را تأیید کرده‌اند. آخرین آنها در سال 1968 بود که دکتر کاتلین کنیون در حالی که مدیر کاوش‌های مدرسه باستان‌شناسی بریتانیا در اورشلیم بود، کاوش‌هایی انجام داد و به دلیل افشاگری‌هایش، او را از فلسطین اخراج کردند. او به این نتیجه رسید که افسانه‌های اسرائیلی درباره وجود آثاری از معبد سلیمان در زیر مسجدالاقصی دروغ است و هیچ اثری از آن وجود ندارد. 
نفرین و دروغ همان چیزی است که اسرائیلی‌ها را آزار می‌دهد و هر روزه با آن مواجهند. حیفا یا عکا، اسرائیلی‌ها می‌دانند که آینده‌ای در فلسطین ندارند. این سرزمین، بدون مردم نیست، آن‌چنان که آنها به دروغ ادعا می‌کردند. نویسنده دیگری نه تنها وجود مردم فلسطین را تصدیق می‌کند، بلکه برتری آنها را بر اسرائیلی‌ها نیز تأیید می‌کند. گیدئون لوی، صهیونیست چپ می‌گوید: به نظر می‌رسد که فلسطینی‌ها ماهیتی متفاوت از بقیه بشریت دارند. ما سرزمین آنها را اشغال کردیم و جوانان آنها را با مواد مخدر و فحشا آلوده کردیم. با خود گفتیم آنها بعد از چند سال، وطن و سرزمین خود را فراموش خواهند کرد آنوقت با نسل جوان در انتفاضه 1987 رو‌به‌رو شدیم. ما آنها را زندانی کردیم و گفتیم: آنها را در زندان بزرگ می‌کنیم. سالها بعد، با فکر کردن به مقوله اشغال سرزمینشان، درس خود را آموخته بودند، با قیام مسلحانه در سال 2000 در مقابل ما قرار گرفتند و از خود دفاع کردند. گفتیم خانه‌هایشان را خراب می‌کنیم. سال‌ها آنها را محاصره کردیم و بعد موشک‌ها را بیرون آوردند و با وجود محاصره و تخریب، توانستند به ما حمله کنند. ما شروع به طراحی دیوار حائل و سیم خاردار کردیم. اما آنها از زیرزمین و از طریق تونل‌ها بسوی ما آمدند و خسارات سنگینی وارد کردند. ما با تمام توان با آنها جنگیدیم، اما آنها کنترل ماهواره اسرائیل را به دست گرفتند؟ آنها با پخش تهدید و هشدار، در هر خانه اسرائیلی رعب و وحشت ایجاد کردند، همان‌طور که جوانان آنها موفق شدند کنترل کانال 2 اسرائیل را به دست بگیرند. به نظر می‌رسد که ما با مبارزترین و صعب‌العبور‌ترین مردم تاریخ رو‌به‌رو هستیم و چاره‌ای جز به رسمیت شناختن حقوق آن‌ها و پایان دادن به اشغالگری
 وجود ندارد.