بیاهمیتی قانون در ورزش!
سید سعید مدنی
چند روز پیش وزیر ورزش در لابلای یکی از صحبتهای خود درباره لزوم قانونمداری سخن گفته و تاکید کرده بود «سازمانی موفق خواهد شد که در آنجا قانون حکمفرما باشد.» ما نیز چند روز قبل اشارهای گذرا به این موضوع داشتیم اما تصمیم گرفتیم در این شماره - با توجه به اتفاقات و اخباری که به ویژه اخیرا همه روزه از متن و حاشیه ورزش در رسانهها منتشر شده و به گوش اهالی آن میرسد- کمی بیشتر در این باره بنویسیم. هرچند که گفتنیها بارها گفته و نوشتنیها به کرات بر قلم جاری شده اما چون گوش شنوایی نزد مسئولان ما نبوده، از سر وظیفه باز هم باید نوشت و گفت و هشدار داد و تکرار کرد، شاید گوش شنوا و همت و ارادهای برای شنیدن حرف حساب در میان مسئولان رنگارنگ و خیل مدیران ورزش پیدا شود.
البته همین چند روز پیش آقای اسبقیان، معاون توسعه ورزش قهرمانی در جمع مسئولان ورزش جانبازان و معلولان گفته است: «گوش شنوا در وزارت ورزش زیاد است و موضوعات این حوزه را پیگیری میکنم.» امیدواریم همینطور که ایشان گفته، باشد و معجزهای در ورزش رخ دهد یا حضرات، متحول شده و گوش شنوا و روحیه پیگیری نزد آنها زنده شده باشد.
باری، حرف آقای وزیر ورزش کاملا درست است، هم عقلایی است و هم علمی و هم در محک تجربه بارها و بارها به اثبات رسیده، آن هم
نه فقط در ورزش بلکه هر جا و در همه حوزههای زندگانی بشری، اقتصاد و سیاست و... گرفته تا سازمانهای بزرگ و زیرمجموعهها و سیستمهای کوچک و خرد. اگر غیر از این بود، پیامبر اسلام(ص) در یکی از همان اولین اقدامات خود پس از ورود به مدینه در مسیر برپایی جامعه نوین مورد نظر خود، اعلام «حکومت قانون» نمیکرد. بنابراین حاکمیت قانون و قانونمداری برای پیشرفت امور و تحقق اهداف ملی، اجتماعی و اعتقادی، یک امر بدیهی و اصل عقلایی- و حتما شرعی- است که هیچ عقل سلیمی در صحت و درستی آن تردید ندارد اما صحبت بر سر قبول داشتن یا نداشتن این اصل عقلایی و ثابت شده نیست، بحث بر سر «عمل» به این اصل و اصول مشابه آن است.
آنچه که یک جامعه، سیستم و سازمان را به پیش میبرد و به اهداف و آرمانهای خود نزدیک میکند، قبول داشتن لفظی وشعاری«اصول» نیست، «عمل» به آن اصول است. هر کسی به این اصول بیشتر، بهتر و دقیقتر عمل کند، پیشروتر و موفقتر است. کسانی که در این باره فقط زبان در دهان میچرخانند و کلمات را به بازی میگیرند و فکر میکنند به صرف «حلوا، حلوا گفتن»، دهانشان شیرین میشود، ولمعطلانی هستند که از «عمل صالح و منطقی» طفره میروند و با عمر و سرمایه ملک و ملت بازی میکنند. کسی در تاثیر قانونمداری و رعایت مقررات و حاکم بودن حساب و کتاب در پیشرفت ورزش شکی ندارد و همانطور که بالاتر آمد،آقای وزیر هم بر این امر تاکید ورزیده، اما کافی است به دور و برخودمان و وضعیت ورزش و اتفاقاتی که این روزها هوش و حواس علاقهمندان را به خود جلب کرده، نگاهی بیندازیم تا به این نتیجه برسیم که در ورزش ما و صدر و ذیل آن به قانون و قانونمداری اهمیت بایسته داده نمیشود.
بارها نوشتهایم نحوه اداره ورزش ما به شیوههای ملوکالطوایفی میماند که هر مدیری، چونان خوانین و مهتران قبیله بر راس فدراسیون، اداره و تیمی نشسته و هر طور میخواهد حکمرانی میکند! او فارغ از شایستگیها، از هر کسی خوشش آمد، جذبش میکند و پست و موقعیت و میدان گرد و خاک و تصمیمگیری و.. در اختیارش میگذارد و از هرکسی هم به هر دلیل شخصی و غیر شخصی خوشش نمیآید- ولو متخصص باشد، به درد ورزش بخورد، فکور و مبتکر و بیادعا و عاشق خدمت باشد و...- چون آقای خان یا همان مثلا رئیس فلان فدراسیون و سرمربی فلان تیم و مدیر فلان باشگاه از او خوشش نمیآید، منزوی و خانه نشین میشود.
در شمارههای قبل هم نوشتیم و تاکید کردیم اکنون بزنگاه و فرصت خوبی است که مسئولان ورزش که به تازگی ردای ریاست و مدیریت بر دوش افکندهاند، به دنبال ایجاد یک تحول اساسی و اصلاح اصولی و ساختاری باشند که این بزرگترین نیاز ورزش ماست. برای این کار هم شرط اول آن است که آقایان بدانند به کجا آمدهاند، مخاطبشان کیست و با چه عناصر مخل و جریانات سدکننده و باندهای مزاحمی طرف هستند. آنها باید از حرف زدن و شعار دادن و رؤیابافی و ایدهآل پروری و...- که بیش از هر چیز نشان میدهد اصلا در باغ نیستند- پرهیز کنند و بعد با توجه به این شناخت، برای سالمسازی محیط ورزش و دفع سموم و علفهای هرز همت کرده و غیرت مسئولیتی و شجاعت ملی و انقلابی خود را به کار بگیرند.
راستی آن است که قانون درخیلی از جاهای این ورزش به هر دلیلی با غفلت و اهمال و انفعال و حتی همدستی بعضی ازمسئولان و مدیران فرصتطلب، عوضی آمده، منفعل و بزدل و بدهکار رای این و آن و... به بازی گرفته شده و محلی از اعراب ندارد. اینکه میبینیم«اعتماد و احترام و اعتبار» از فضای ورزش ما رخت بر بسته وحالا تماشاگر به تکنولوژی VAR هم شک میکند، از همین روست.
ورزش درست نمیشود تا این اعتبار و اعتماد بازگردد و اینها برنمیگردد، مگر آنکه قانون و حساب و کتاب و ضوابط و شفافیت بر تارو پود ورزش حاکم شود. وقتی این کارها انجام گرفت و بساط این «هرکی به هر کی»ها و ملوکالطوایفیها و خان و خانبازیها تمام شد و هرکسی سر جای خودش نشست، پا را از گلیم خودش درازتر نکرده، آن وقت میشود درباره راههای پیشرفت و موفقیت ورزش حرف زد. آن وقت میشود به قول آقای اسبقیان درباره چگونگی تحقیر ورزش آمریکا- که در المپیک اخیر بر صدر جدول نشست- در المپیک آینده، طراحی و برنامهریزی کرد.
بزرگترین و کارسازترین راه تحقیر بدخواهان این سرزمین، تحقق شعار «ایران قوی، ورزش قوی» است. آیا ریز و درشت مسئولان ورزش ما به تحقق این شعار فکر میکنند یا چنانکه بارها نوشته و در این جا هم تکرار کردهایم و درآینده بازهم خواهیم نوشت، خیلی (حواسمان هست چه مینویسیم. بله، «خیلی») از کسانی که مدیریتهای ورزش و فدراسیونها را اشغال کردهاند، اصلا در این حال و هوا نبوده و به دنبال کاسبی و«بیزینس» و خانبازی خودشان هستند؟! با این قماش که نمیشود برای ایران قوی، ورزش قوی ساخت و...