عوامل از خود بیگانگی (2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چه عواملی از منظر آموزههای وحیانی موجب میشود، انسان خود الهی و معنوی خود را فراموش کرده و با ابتلا به بیماری از خود بیگانگی در مسیر الی الله گام برندارد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: مفهوم از خود بیگانگی، دلیل و منشأ از خود بیگانگی، علل فراموشی، اهم نسیانهای پدیدآورنده از خود بیگانگی شامل: 1- نسیان جرائم پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
2- نسیان خداوند
خطرناکتر از نسیان جرائم، فراموش کردن خدا است. خدایی که سرچشمه انسان و جهان بوده و بندگان خود را در برابر اعمال نیک و بد، پاداش و کیفر میدهد. در چنین انسانی که خدا را از یاد برده تمام غرائز حیوانی زنده میشود و هر نوع قید و بند و ضوابط و چارچوبی را در زندگی زیر پا میگذارد. قرآن کریم در برخی از آیات به این نوع از نسیان اشاره میفرماید: هنگامی که انسان را زیانی برسد، پروردگار خود را میخواند و به سوی او باز میگردد، اما آنگاه که نعمتی از جانب خدا او را فرا گرفت، خدایی را که قبلاً میخواند فراموش میکند.(زمر-8) در این آیه علت فراموشی خداوند را فزونی نعمت و غرق شدن در آن معرفی میکند در حالی که در شرایط زیانبار و ناگوار قبلی، خودش خدا را میخوانده و این نشاندهنده تاثیر شرایط محیطی انسان در بازگشت به خدا یا دوری از خدا میباشد. این حالت نسیان خداوند را بهگونهای دیگر قرآن بیان میفرماید: انسان آنگاه (در برابر خدا) طغیان میکند که احساس غنا و بینیازی کند.(علق- آیات 6 و 7) آری نعمت و ثروت آنگاه مایه فراموشی خدا و سبب طغیان و شکستن قید و بندها میگردد که نعمتهای مادی و کلیه وسایل و اسباب را صددرصد موثر بداند و تصور کند که این وسایل و علل و اسباب مادی بدون مشیت الهی میتواند غبار غم و رنج را از چهره انسان بزداید. در این زمینه است که خداوند در قرآن محکمترین وسایل و پناهگاههای مادی را سستتر از لانه عنکبوت معرفی نموده و همه را غیرقابل اعتماد تلقی میکند. چنانکه میفرماید: آنان که جز خدا برای خودشان اولیایی را برگزیدهاند (تا آنان را در سختیها و مصیبتهای زندگی کمک کنند) به مثابه عنکبوتند که برای خود لانهای میتند (و بر آن اعتماد میکند) در حالی که سستترین خانهها، لانه عنکبوت است اگر بدانند.(عنکبوت -41)
3- فراموشی خویشتن
بدترین نوع فراموشیها، فراموشی خویشتن یا از خود بیگانگی است. اگر انسان در دو مرحله نخست، گناهان و یا علت و آفریننده خویش را فراموش میکند، اینبار بدبختی و سیهروزی او به پایهای میرسد که خود الهی و معنوی خویش را فراموش میکند و آنچنان از خود بیگانه میگردد که سعادت و خوشبختی خود را فراموش کرده و هر روز بر اثر غرق شدن در فساد و گناه، در تباهی و نابودی خود میکوشد. در قرآن کریم به این نوع از فراموشی و از خود بیگانگی در آیاتی چند اشاره شده است:
1- مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و سرانجام خداوند آنها را به فراموشی خویشتن دچار ساخته است.(حشر- 19) نکته مهم در این آیه این است که خویشتن فراموشی یا از خود بیگانگی معلول و اثر مستقیم فراموش کردن خدا معرفی شده است.
2- میخواهند خدا و مومنان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند.(اما) نمیفهمند.(بقره- 9)
3- جمعی از اهل کتاب (یهودیان) دوست داشتند شما را گمراه کنند(اما آنها باید بدانند که نمیتوانند شما را گمراه سازند) آنها گمراه نمیکنند مگر خودشان را در حالی که خودشان نمیفهمند.(آل عمران- 69)
چگونه خدا فراموشی مایه خود فراموشی است؟
1- یادآوری خدا مایه دوری از فساد و گناه و در مقابل فراموشی خدا مایه آلودگی به گناه و معصیت میباشد و فرد غرق در گناه آنچنان در اشباع غرایز حیوانی فرو میرود که کرامت والای انسانی خود را فراموش میکند و به صورت حیوانی درمیآید که جز شهوت و لذتطلبی فکری در سر نمیپروراند. بدیهی است که چنین فردی حیوانی است به صورت انسان. علی(ع) در اینباره میفرماید: «قبیح علی العاقل ان یکون بهیمه و قد امکنه ان یکون انسانا» برای فرد خردمند زشت است که خوی حیوانی پیدا کند در حالی که میتواند و امکان دارد که انسان باشد.(شرح حدیدی، ج 10، ص 406)
2- یاد خدا از سرمایههای پر ارج انسانی است که با سرشت بشر آمیخته شده و یکی از ابعاد وجودی او را تشکیل میدهد. و در قرآن و احادیث از آن به معرفت فطری یاد شده است. معرفت فطری به دلیل گناه و نسیان کمفروغ میگردد ولی هیچگاه ریشهکن نمیشود. بنابراین عدهای بر اثر کثرت و تکرار گناه بر دلهای آنان مهر زده میشود، (بقره- 7) و عدهای هم که متقی و پرهیزکارند اگر به گناهی آلوده شوند، خدا را یاد میکنند و بصیر و بینا میگردند.(اعراف- 201)