نگاهی به فیلم «ینتل»
صهیونیستها و رواج دین بدون شریعت
الان دیگر همه میدانند که برای صهیونیستها، دین به هیچ وجه به معنای رعایت باید و نبایدها و یا اعتقاد به خدا و پیغمبرش نیست. طبق دیدگاه صهیونیستها دین یعنی قومیت! به خاطر همین هم سالهاست که بیشتر کسانی که تفکرات صهیونیستی و مادر یا پدر یهودی دارند، در مورد این پرسش که به چه چیزی اعتقاد دارند، میگویند به خدا یا دین خاصی باور ندارند!
درهالیوود نیز، با وجود سیل کمپانیهایی که صاحبان یهودی دارند، همیشه سعی شده تصویری مدرن و به روز از تفکرات یهودی، به تصویر کشیده شود و آن بخش سختگیر و بدون انعطاف از یهودیت نیز همیشه سانسور شده است.
فیلم «ینتل» ساخته «باربارا استرایسند» محصول سال 1983 آمریکا است. این فیلم در ظاهر دغدغه آموزش تلمود و دروس یهودی را از طرف یک دختر بیان میکند ولی در واقع برای تحقیر و نادیده گرفتن شرعیات و بیاهمیت بودن آن در بین یهودیان تاکید دارد.
داستان دختری که پسر شد!
داستان فیلم ینتل، در مورد دختری از یک خانواده یهودی حریدی است که ساکن روستایی یهودی نشین، در شرق اروپا هستند. ماجرا در سال 1904 میلادی اتفاق میافتد. «یِنتل» به همراه پدرش در این روستا زندگی میکند و بر خلاف قوانین یهودی که در آن دختران و زنان حق خواندن تلمود را ندارند، او علاقهمند است درس دینی بخواند و بهجای ازدواج و بچه دار شدن، دوست دارد در درس و بحث پیشرفت کند. پدر او مخالف این سبک زندگی دخترش است ولی ینتل به خاطر پیری پدر و مراقبت از او، حرف خودش را تا جایی که میتواند، به کرسی مینشاند. در نهایت وقتی پدر ینتل میمیرد، او تصمیم میگیرد موهایش را کوتاه کند و به شهر دیگری برود تا به عنوان یک پسر، به زندگی و درس خواندن ادامه بدهد!
ینتل با هویت جعلی به شهر مورد نظرش میرود و در آنجا با پسری به نام «اویگدور» که او هم در مدرسه یهودیان درس میخواند صمیمی میشود و کم کم عاشق اویگدور میشود. در این بین اویگدور میخواهد با دختری یهودی و متمول به نام «هَدَس» ازدواج کند ولی پدر سختگیر و مذهبی دختر، به خاطر فهمیدن علت مرگ برادر اویگدور، که با خودکشی از دنیا رفته است، این ازدواج را بههم میزند. اویگدور از دوست خود ینتل که با نام مستعار «اَنشِل» او را میشناسد، میخواهد که با دختر مورد علاقه او ازدواج کند و بعد بلافاصله او را طلاق بدهد تا اویگدور بتواند بدون نیاز به اجازه پدرش، با دختر ازدواج کند..... ینتل طبق نقشه، به خاطر علاقهاش به اویگدور، با هدس ازدواج صوری میکند و بعد از چند روز وقتی دستش توسط اویگدور رو میشود، از شهر میرود و با یادداشتی دختر را طلاق میدهد تا اویگدور بتواند با او ازدواج کند....بعد از این ماجراها، ینتل مسیر سفرش را به آنسوی دریاها و به جایی که دیگر قوانین دست و پا گیر نباشد، ادامه میدهد.
1904 یا 2024؟
در فیلم ینتل، مثلا قرار است مخاطبین، با زندگی مردمی یهودی و معتقد، در بیش از یک قرن گذشته مواجه شوند ولی تصاویر طوری است که گویی تلاویو، آن هم نه تلاویو سال فیلم برداری فیلم، که تلاویو امروزی به تصویر کشیده شده است!
اینکه در دهکدهای کوچک، آن هم زمانی که قوانین و شرعیات، اهمیت بسیار زیادی بین بیشتر مردم جهان و در راسش، بین یهودیها داشت، نادیده گرفته شود، قابل توجه است.
برای مثال در این فیلم، زنان یهودی براحتی بیحجاب هستند و این مسئله جزو قسمتهای تخیلی فیلم محسوب میشود! این مطلب با توجه به سختگیری قوانین حجاب و معاشرت زنان یهودی با نامحرمان، که حتی شنیدن صدای یک زن، توسط نامحرم میتوانست علت طلاقش باشد، کاملا غیر قابل باور است.
در فیلم ینتل، مخاطبین میبینند که در بیش از 100 سال پیش، در بین خانوادههای مثلا مقید یهودی، براحتی مشروب نوشیده میشود! این هم یکی از دروغهای بزرگ فیلم است چرا که در آن زمان و حتی در زمان حاضر، بسیاری از مذهبیون یهودی، کوشر(حرام و حلال) را رعایت میکنند. البته که از قدیم یهودیان به سازندههای مشروبات الکلی و فروختن آنها معروف بودند و در حال حاضر هم بیشتر کارخانههای معروف تولید این مشروبات، متعلق به یهودیان است ولی طبق تفکرات شان، این مواد مضر، مخصوص گوئیمها(غیر یهودیان ) است، نه معتقدین خودشان!
یکی دیگر از نکات قابل توجه فیلم، سبک زندگی ینتل به عنوان یک دختر یهودی، با پدری روحانی است. ینتل دختری سی و چند ساله است که در یک روستای کوچک زندگی میکند و به راحتی خط قرمزها را زیر پا میگذارد و کسی هم به او اعتراض نمیکند.
او بر خلافشان پدری روحانی، حتی در کنیسه هم بیحجاب است و علاقهای به ازدواج و بچه دار شدن ندارد! این در حالی است که طبق تفکرات یهودیان، مهمترین وظیفه زن تولید مثل است و ینتل به راحتی از این وظیفه مهم سر باز میزند و کسی هم در آن محیط بسته و کوچک، اعتراض جدی و خاصی به او نمیکند!
دین منهای شریعت
داستان اصلی فیلم ینتل، در واقع از جایی شروع میشود که پدر ینتل میمیرد و او تصمیم میگیرد خودش را بهعنوان یک پسر جا بزند و وارد مدرسه مذهبی بشود که تلمود بخواند و شریعت را بیاموزد.
جالب است که در روند داستان، ینتل که با هویت اَنشل وارد این مدرسه شده است، دنبال هر چیزی هست غیر از درس دین وخواندن تلمود که ادعایش را داشت!
سازنده حتی برای خالی نبودن عریضه و دادن شأن علمی به این زن، یک مسئله جدی و دغدغه مذهبی برای ینتل طراحی نمیکند که بخشی از فکر او را اشغال کند! در داستان، او هم مانند هر زن دیگری به دنبال عشق و مردی است که او را دوست داشته باشد، تنها با این تفاوت که ینتل، مانند یک عده از فمینیستهای امروزی، تنها به دنبال رابطه است، نه ازدواج و بچه دار شدن.
در فیلم، مخاطبین میبینند که ینتل به عنوان کسی که مثلا به دنبال درس دین و شریعت است، به خاطر تمایلات شخصی و مثلا خیرخواهی، با زنی که اینقدر احمق است که حتی فرق بین زن و مرد را از نزدیک تشخیص نمیدهد، ازدواج میکند!
این توهین به شرعیات یهودی و به سخره گرفتن آن، کاملا بر طبق نگاه و تفکرات صهیونیستی برنامهریزی شده بود و این فیلم در زمان خودش براحتی سعی کرد تمام این مسائل را زیر سؤال ببرد.
یهودیان حریدی یا همان یهودیان ارتدوکس، از دیرباز به عنوان مذهبیهای تندرو شناخته میشوند. آنها ادعا دارند باورهایشان را به طور مستقیم از موسی(ع) و تورات گرفتهاند. به خاطر همین هم در خود اسرائیل، حریدیها در انزوای اجتماعی زندگی میکنند و به استفاده از تکنولوژی علاقهای ندارند و زندگیشان را بیشتر وقف تحصیلات دینی میکنند. به دلیل همین نوع نگاهشان هم به شدت مورد تنفر یهودیان اشکنازی هستند و از جانب آنها تحقیر میشوند. جالب است که هر دو این شاخهها در اسرائیل، مخالف زندگی و داشتن سهم فلسطینیها هستند ولی در این میان، حریدیها نه با کشتن فلسطینیها که با کشته شدن خودشان در این راه مخالفند و این روزها بخش متشرعِ یهودیان اسرائیل هم محکم در مقابل دولت اسرائیل ایستادهاند و عنوان کردهاند که حاضر نیستند جان خودشان را به خطر بیندازند!
ادای دین همیشگی به لابیهای صهیونیستی
با شروع رسمی انقلاب جنسی آمریکا در دهه 60 قرن بیستم میلادی، روند نمادسازیهالیوود از زنان، با توجه به جو جامعه، تغییرات هدفمندی کرد و رسما زنان دیگر فرشتههای زیبایی که در آرزوی یک ازدواج خوب یا بچه دار شدن باشند، نبودند و در عوض روی جسمانیت و بعد جنسیشان مانورهای بسیار زیادی شد.
در این دوران بود که ستارهای مانند مرلین مونرو از طرفهالیوود به دنیا عرضه شد و به سمبل سکس قرن بیستم معروف شد.
در همین دوران، باربارا استرایسند که اوایل دهه 60 توانست از خوانندگی در بارهای همجنس گرا و برنده شدن در مسابقات، خودش را به دنیای موسیقی معرفی کند، با توجه به ریشههای یهودیاش توانست، مورد توجه قرار بگیرد و ابتدا در کلوبها شروع به خوانندگی کرد و بعد در تئاترها اجرا کرد و در نهایت هم با گرفتن نقشهای مهم، در پروژههای خاصهالیوود، توانست جوایز معتبر زیادی را درو کند.
در مورد باربارا استرایسند، این مطلب که او بر خلاف بازیگران کلاسیک و روز آن زمانهالیوود، به هیچ عنوان زیبا نبود، سر و صدای زیادی به پا کرد. چهره باربارا استرایسند با آن چشمان ریز و دور از هم و بینی بسیار بزرگ استخوانی، کاملا شبیه زنان یهودی اشکنازی بود که بر خلاف دیگر ستارههای یهودی، عمل جراحی زیبایی انجام نداده بود....
استرایسند در تعدادی از پروژههای مهمهالیوود معروف شد وهالیوود سعی کرد او را به عنوان زن یهودی افسار گسیخته و نمادی از جذابیت جنسی به مخاطبینش قالب کند اما این حرکت از طرف مخاطبین مورد قبول واقع نشد و پس خورد!
نکته قابل توجه در مورد او این مسئله بود که بسیاری از بازیگران مرد و زن آن دوران با او دشمنی داشتند و ظاهر و هنر او را شایسته این میزان از توجه و حمایت کمپانیها نمیدیدند ولی البته که این نظرات منفی، هرگز نتوانست در حمایتهایی که از استرایسند میشد، تاثیری بگذارد. در فیلم ینتل، استرایسند نویسندگی، کارگردانی و بازی را یکجا بر عهده گرفت و جالب است که برای نویسندگی هیچ حقوقی نگرفت و برای کارگردانی هم کمترین حقوق را گرفت و در جایگاه بازیگر هم نصف میزان همیشگی را دریافت کرد و در حقیقت استرایسند این فیلم را برای ادای دین به حامیان خود با کمترین دستمزد و بیشترین مسئولیت ساخت. در مورد باربارا استرایسند، باید در نظر گرفت که این بازیگر و خواننده یهودی، با توجه به موفقیتهای زیادی که درهالیوود کسب کرد، هنوز هم به شبکه یهودیان صهیونیست وفادار است و این وفاداری را گاه با شرکت در مراسمی مانند مراسم «دوستان و مدافعان اسرائیل» نشان میدهد و گاه با حرکتهای نمایشی اجتماعی به نفع یهودیان، خودش را به نمایش میگذارد. برای مثال چند سال پیش استرایسند، تعدادی سهام شرکت صهیونیستی دیزنی را به عنوان هدیه و کمک، به دختر جورج فلوید که کشته شد، هدیه کرد و این کار با تبلیغات پر سر و صدا اتفاق افتاد و در آن زمان به عنوان حرکتی مهربانانه از طرف یهودیان، در مورد سیاه پوستان تحت ستم، به رسانهها معرفی شد.