زنگ مجازی- جنگ ترکیبی
شوک و اغتشاشات هیجان
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
تاثیرپذیری کاربران از فعالیتهای سرگرمکننده در فضای مجازی و به ویژه در اینستاگرام، منشاء تغییرات هویتی فردی و اجتماعی است که این محیط و بستر تازه وارد به زندگی بشر متمدن، آن را ایجاد و به مرحله خاصی از جهان زیست انسان رسانده است.
در بخشهای قبلی این ستون با اشاره به لایههای هویتی افراد و مناسبات و روابط فرهنگی به موضوع «مذاکرات هویتی پنهان» پرداختیم که هر کاربر با انتخاب نوع دادهها و دریافتهای فضای مجازی، بهطور ناخودآگاه در بستر تعاملات دست به مذاکرهای پنهان با فضای مجازی و شبکههای مجازی میزند و به این طریق کم کم میتواند دایره رفتاری و ادراکی خود را به مرتبه مقایسه و تغییر برساند.
اولین مواجهه با هر نوع محتوای جذاب و متمایز نسبت به خویش، اصلیترین مرحله تاثیرپذیری از فضای مجازی است که فرد کاربر فضای مجازی با درک تفاوت «هستی» مواجه میشود و از آن پس با تردید و یا با پرسش نسبت به هستی واقعی خود مینگرد.
این مرحله از مواجهه با دادههای شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را میتوان مرحله «شوک» نام گذاری کرد که کاربر با بحران مقایسه روبه رو شده و در شرایط عدم درک واقعیت قرار گرفته و متزلزل است که آیا به آنچه که خویش است باید اعتماد کند یا تغییرات اساسی بر مبنای دریافتهای فضای مجازی را در خود به وجود آورد.
«شوک» به تعبیر لغوی تکان سختی است که در حالت سکون به جسمی و یا اندیشهای و... وارد میشود و بهطور قابل ملاحظهای در همه عرصهها از طبابت تا ورزش و سیاست و اجتماع و اقتصاد و... کاربرد دارد و معمولا در پس هر شوکی تغییرات محسوسی نمایان میشود که گرچه همواره تلاش صورت میگیرد با اهداف مثبت در همه حوزهها به وجود بیاید؛ اما! به علل مختلفی گاه با صورتهای منفی نیز جلوه گر میشود.
بیشترین کاربرد ایجاد شوک را میتوان در علم طبابت جستوجو کرد که تقریبا در حالتهای گوناگون بیماری و بالاخص در موضوعات ایست قلبی و یا مغزی و یا انسداد جریانهای مختلف عروق و خون و رگ از این شیوه بهره میگیرند تا شرایط غیر عادی بدن بیمار به شرایط پایدار وعادی بازگردد.
علت توجه نگارنده به این زاویه از مفهوم شوک در علم طبابت آن است که کاربر شبکه مجازی در واقع همان بیماری است که در معرض شوک قرار گرفته؛ اما با این تفاوت که بیمار با شوکی از حالت سکون به تحرک وادار میشود و به حالت عادی باز میگردد؛ ولی کاربر شبکه اجتماعی عموما در معرض شوکهای متوالی قرار میگیرد تا از حالت عادی خارج و به شرایط ناپایدار برسد.
منظور از خروج از حالت عادی و شرایط ناپایدار، ورود به بستر و فضای احساسی و اغتشاشات هیجانی و مواجهه با بلاتکلیفی است که کاربر و فرد مبتلا به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی پس از دریافت وجه تفاوت خود با آنچه در فضای مجازی مشاهده کرده است با آن رو به رو میشود و اساس هویتی خود را یا منکر میشود و یا در معرض تغییر بنیادی قرار میدهد.
اساس احساس و ادراک پدیدهها در درک تفاوتهاست؛ یعنی زمانی یک پدیده درک میشود که با محیط و اشیای اطراف خود متفاوت باشد و اینجا همان نقطه ایجاد شوک برای کاربر شبکههای اجتماعی و سکوی اینستاگرام است که بدون در نظر گرفتن ملاحظات بیرونی و توجه به اصل وجود تمایز و تفاوت برای هر شی و یا پدیده و یا انسانها، میخواهد نبودنها و نداشتهها را فارغ از آنکه آیا نیاز است یا نه، جبران کند و اصلا به این موضوع نیز توجه نمیشود که آیا شرایط و امکانات و الزامات و دانش و قدمت برای این جبران و تغییر وجود دارد یا نه!؟
بهطور مطلق در دنیا رسانههای اصلی-بنا به اصول حرفهای فعالیت رسانهای- اصرار دارند که در انعکاس اخبار و محتوا توازن را رعایت کنند اما این توازن در تکنیکهای رسانهای برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب برابر نیست و اصلا توازن نمیتواند معنای خاص و حقیقی داشته باشد و بیشتر توازنهای ساخته شده صوری و ظاهری هستند که برای بهترین مصداق این موضوع میتوان BBCفارسی را نام برد که با تقسیم اخبار و جهتدهی تلاش دارد تا وجه توازن را رعایت کند؛ اما در نهایت با سو گیری به یک سمت خبر و جهتدهی به مخاطب میخواهد هدف نهائی خود را که واگذاری ادراک مخاطب به خبر هست را به دست آورد.
این شیوه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در وسعت بیپایان و با قدرت بیشتری به دلیل دامنههای ایجاد شده برای جذابیت وجود دارد که مخاطب و کاربر به دلیل مواجهه با کثرت نمیتواند با محدودیتهای فرهنگی و هویتی و شخصیتی خود کنار بیاید و با شوکی برای تغییر مواجه میشود که نمیداند آیا بعد از این شوک تغییرات به سمت مثبت پیش خواهد رفت و یا به سمت ویرانی و وجوه منفی.
گر چه، هر چه از عمر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بیشتر سپری شد آگاهی و بینش به آن نیز افزوده شد؛ اما یک آمار ساده و قابل دسترس از بعضی از موارد؛ مثل زندگیهای مشترک گویای آن است اکثر طلاقهای صورت گرفته لااقل در یک دهه گذشته به دلیل تاثیر پذیری از این فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بوده است که زوجین به دلیل مؤانست بیش از حد و یا غیر متعارف با شبکههای اجتماعی دچار شوک و سپس میل به تغییر پیدا کردهاند.
ایجاد شوک در واقع حربهای روانی برای کاربر شبکه اجتماعی است که به این طریق در گستره شرایط ذهنی ناشی از تردید و دو دلی، میل به تغییر در او شدت مییابد و بر اساس (زود باوری شکل گرفته از محتوای دریافتی در شبکههای اجتماعی و همچنین شتاب برای دست یابی به نتیجه و اضطراب از وضعیت موجود) او برای تغییر به قطعیت دست مییابد و از نقطه قیاس به مرحله گذر از موقعیت موجود و یا پیشین میرسد.
پذیرش تغییر در پی دریافت شوک اولیه از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، قطعا تابع انگیزههای فردی نیز هست که کاربر تمایل به پذیرفتن دریافت شوک را نیز دارد و با دریافت شوک حاصل از محتوا به دنبال «اقناع خودزاد» است تا عبور خود از آنچه که بوده است و یا آنچه به آن باور داشته را در نزد وجدان و یا سایرین توجیه و قابل قبول نماید.
مواجهه با پدیدههای اجتماعی و موضوعات غیرواقعی و ساخته شده مثل شایعه از اصلیترین دلایل ایجاد «شوک هویتی» برای افراد و کاربران شبکههای اجتماعی است که علاوهبر وجه خبری دارای جنبههای جانبی مثل تحلیل و یا تصاویر تقطیعی نیز میباشد.
«شایعه» نگرشی کهن و قدیمیترین رسانه در جهان است که در تمام تقابلها و نبردهای مختلف ادوار مختلف تاریخ وجود داشته و هر چه به پیش آمده بر دامنه و گونههای آن نیز افزوده شده است.
امروز بهترین بستر برای رشد و انتشار شایعه، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است که با این ابزار کارآمد و برّنده و خطرناک و تاثیرگذار، بزرگترین وقایع جهان یا به باور عموم میرسند و یا از باور عموم به دور میمانند.
به دلیل اهمیت وجود شایعه و تاثیر آن بر شوک هویتی در فضای مجازی، سخن را با بررسی وجوه و ابعاد این هستی همیشه آشنا اما ناشناس در فرصت بعد ادامه خواهیم داد و اشکال و گونههای آن را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پی خواهیم گرفت.