علت مصونیت امام سجاد(ع) در کربلا
امام علی بن حسین (ع) تنها بازمانده از فرزندان امام حسین (ع) بود که همراه اسرای اهل بیت به کوفه و شام برده شد و پس از حدود یک ماه اسیری به دستور یزید - برای جلب افکار عمومی- محترمانه به مدینه روانه گردید.(1)
پس از آن در مدینه، فضا مناسب هیچ کار سیاسی یا تحرک اجتماعی سالم نبود بنابر این در سنگر دعا نشست و به عنوان سید ساجدین و زینت عابدین به مبارزه فرهنگی و نشر معارف بلند دینی در قالب دعا و مناجات پرداخت تا ضمن حفظ جامعه اسلامی، دوستان و شیعیان خود، به سوی اهداف مقدس خویش حرکت کند. اکنون صحیفه سجادیه به عنوان قرآن صاعد و زبور آل محمّد (صلی الله علیه و آله) که مشتمل بر 57 دعاست ثمره فعالیتهای 35 ساله حضرت در دوران امامت میباشد.
آن حضرت سال 95 ه.ق. در مدینه در سن 57 سالگی با زهرکین مسموم و شهید شد.(2)
در کربلا اگر چه به کسی رحم نمیکردند و از کودک شش ماهه مانند علی اصغر تا پیرمرد صحابی پیامبر مانند حبیب بن مظاهر را بیدرنگ به شهادت میرساندند و حتی شخص امام حسین (ع) را نیز با وضع بسیار فجیعی به شهادت رساندند اما اینکه نتوانستند امام سجاد(ع) را به شهادت برسانند به شرایط عصر عاشورا مربوط است. در حقیقت چند بار قصد کشتن ایشان را داشتند ولی این اتفاق نیفتاد.(3)
امام سجاد (ع) در کربلا بشدت بیمار شد به طوری که توانایی حمل اسلحه و جنگ نداشت، بنابر این نتوانست پیشاپیش پدر بزرگوارش به جهاد رفته و به شهادت برسد. بنابراین تا قبل از شهادت امام حسین(ع) دشمن بر خیمهها مسلط نشده بود و دست پلیدش به امام نرسید تا حضرت را به شهادت برساند. پس از شهادت امام حسین (ع) سپاهیان برای غارت اموال فرزندان پیامبر به سوی خیمهها شتافتند به طوری که چادر از سر زنها میربودند، دختران پیامبر از خیام حرم بیرون آمدند و صدا بهگریه بلند کردند.(4) سید بن طاووس روایت میکند که به خدا قسم زینب از گریه خود هر دوست و دشمنی را بهگریه افکند.(5)
آنگاه اهل حرم را به اسارت گرفتند و امام سجاد (ع) در حالی که بیماری، او را ضعیف و رنجور کرده بود در میان اسیران بود.(6)
حمید بن مسلم(7) نقل میکند، ما به اتفاق شمر بن ذی الجوشن از کنار خیمهها عبور میکردیم تا به علی بن الحسین رسیدیم، دیدیم که از شدت بیماری در بستر افتاده است. همراه شمر گروهی نظامیان بودند. گفتند آیا این بیمار را بکشیم؟
من گفتم: سبحانالله چگونه مردم بیرحمید شما، آیا این ناتوان را میخواهید بکشید. همین بیماریای که دارد کافی است و او را خواهد کشت پس زیرانداز آن حضرت را کشیدند و بردند و آن حضرت را به رو افکندند.(8)
شیخ عباس قمی از روضه الصفا نقل میکند که شمر تصمیم گرفت امام سجاد را که در بستر بیماری افتاده بود به قتل برساند. در این هنگام عمر سعد دو دست شمر را گرفت و گفت از خدای متعال شرم نداری که بر قتل این پسر اقدام میکنی؟ شمر گفت: فرمان عبیدالله بن زیاد
صادر شده که همه فرزندان حسین را بکشم. عمر سعد در منع کردن شمر سعی زیاد کرد و شمر را از آن عمل زشت بازداشت. شمر پس از آن، دستور داد تا خیمههای اهل بیت را آتش زدند.(9)
بنابر این با توجه به وقایعی که در روز عاشورا پس از شهادت امام حسین (ع) اتفاق افتاد، بیماری و زنده ماندن امام سجاد (ع) در کربلا حکمتی الهی بود تا حجت خدا در روی زمین باقی مانده و هرگاه دشمنان تصمیم به قتل آن حضرت میگرفتند به تصور اینکه بیماری، آن حضرت را خواهد کشت یا کشتن بیماری که جنگ نکرده ناپسند بود، دست از کشتن او برداشتند، البته اگر چه از قتل حضرت چشم پوشیدند ولی از هیچگونه آسیب رساندن و آزار دادن دریغ نکردند. سوار کردن اسرا بر مرکبهای برهنه و غل و زنجیر آزاردهنده در آن هوای گرم و ضرب و شتم زنان و کودکان در مقابل چشم او، آنچنان حضرت را آزار میداد که به عمهاش حضرت زینب فرمود سینهام تنگ شده به حالتی که نزدیک است جان از تن خارج شود. حضرت زینب با پریشانی و نگرانی میپرسد این چه حالتی است که در تو میبینم؟ بنابر این وقتی خداوند بخواهد حجت خود را برای اهل زمین نگه دارد، چنانکه عیسی، موسی و ابراهیم را از آسیب طاغوتهای زمان نگه داشت، امام سجاد(ع) را نیز نگه میدارد ولو در نبرد سخت بین حق و باطل واقع شود.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه
________________________
1. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، اعلام التقی، قم، 1382، ج2، صص17ـ19؛ جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، انصاریان، قم، 1384، ج 8، ص255.
2. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، همان.
3. نقل شده که وقتی اسرا را به کوفه نزد
عبیدالله بن زیاد بردند، تصمیم به قتل حضرت گرفت ولی پس از دفاع شجاعانه حضرت زینب (س) و پاسخ مناسب امام سجاد(ع) از قتل منصرف شد. نک: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 256.
4. ابن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، نوید اسلام، 1385، ص 159.
5. همان، ص 163.
6. همان، ص 175.
7. حمید بن مسلم از لشکر دشمن بود و همان شخصی است که مأموریت یافت به همراه خولی سر مقدس امام حسین ـ ع ـ را به کوفه نزد عبید الله بن زیاد ببرد. نک: منتهی الآمال، همان، ص 604.
8 و9. منتهی الآمال، همان، ص 601.