در روز 15 تیرماه
مردم انتخاب میکنند عقبگرد به دولت روحانی یا ادامه راه رئیسی
دولتهای جریان انقلاب از جمله دولت شهید رئیسی همواره خدمت به مردم را در دستور کار خود داشته و ما مردم در حال استفاده از خدمات آنها در همه جای کشور هستیم اما دولتهای اصلاحطلبان، مخصوصاً دولت روحانی که همهکاره ستاد پزشکیان هستند جز بن بست برای کشور حاصلی نداشتهاند و در 15 تیرماه، مردم بین تداوم خدمت یا بازگشت به بن بست انتخاب میکنند.
سرویس اقتصادی-
به گزارش کیهان، دولتها و شخصیتهای جریان انقلاب همواره در بخشهای مختلف از جمله اقتصاد و سازندگی کشور، عملکرد پرباری داشتهاند که جلوی چشم و مورد استفاده مردم است اما جریان اصلاحطلب، بیشتر اهل تئوریپردازی با چاشنی رؤیابافی بوده و به دلیل دستهای خالی از خدمت، یا باید دستاوردسازی دروغین برای خود بکنند یا با کلماتی چون طالبان و مائو و...، به تخریب جریانی بپردازند که خدماتش جلوی چشم و مورد استفاده مردم است. اصلاحطلبان، لباس شهید رجائی را باید هم نشناسند و از مائو دم بزنند چرا که اساساً با خدمت، ساده زیستی و مردمی بودن میانهای ندارند.
راه سعید جلیلی ادامه راه پربار رئیسی و دولتهای پرکار نهم و دهم و خدمات درخشان قالیباف در نیروی انتظامی و شهرداری تهران و مجلس یازدهم است. هر چه در جریان انقلاب میبینیم کار و تلاش و سازندگی و آبادانی با امید به خدا و اتکا به مردم است و در طرف مقابل حرافی، تئوریهای بیحاصل، امید به بیگانه و نهایتا بن بست است. جریان انقلاب؛ جریان آبادگر و در مقابل جریان دهه سوخته 90 است.
نگاهی به جهش کشور از سال 84 تا 92 و سپس 1400 تاکنون و حجم و کیفیت عمران و خدمات صورت گرفته در شهرداری دوران احمدینژاد و قالیباف و مقایسه آن با سالهای 68 تا 84 یا 92 تا 1400 و شهرداری حناچی و کرباسچی نشان میدهد جریان انقلاب در عرصه خدمات عمومی فوقالعاده عمل کرده و در گسترش مالکیت خصوصی توفیق نسبی داشته است.
افزایش ثروت مردم با اعطای زمین رایگان
حالا اما جریان انقلاب به فکر گسترش مالکیت خصوصی و افزایش ثروت خصوصی مردم است که یکی از راهها، مسکن سازی و اعطای زمین رایگان برای خانهسازی مستاجران و بدمسکنها، جوانان بخصوص دهه شصتیها، هفتادیها و هشتادیها و اقدامات دیگر است اما جریان بهاصطلاح اصلاحطلب یا همچنان تئوریبافی میکند یا دنبال گوشه کج فلان طرح انجام شده در دولت شهید رئیسی است یا به دنبال کلیشههای کهنه و ماقبل کرونایی سیاست خارجی است که دوران آن در جهان به سرآمده است و توجه هم ندارد که جهان در چهار سال اخیر، به اندازه 40 سال تغییر کرده است.
همه تلاش اصلاحطلبان، انحراف افکار عمومی از بیعملی، حرافی و خسارات و بن بست آفرینی دولت روحانی است. دولتی که ستاد پزشکیان را تشکیل میدهد و جدیدا میخواهد بگوید که دولت امثال طیبنیاست. حال آنکه مردم میدانند که دولت پزشکیان در واقع دولت سوم روحانی و با افرادی چون عباس آخوندی، زنگنه، کلانتری، نوبخت، ابتکار، عبدالعلیزاده و امثالهم است.
ستاد پزشکیان؛ ستاد روحانی و شرکاء
البته طیبنیا، انسان شریفی است اما مردم یادشان نرفته که پرداخت یارانه را مصیبت عظما میدانست و عملاً در دولت روحانی کارهای نبود مانند عدهای دیگر از وزرا، اما آخوندی، زنگنه، کلانتری، نوبخت، نعمت زاده، ابتکار و چند نفر دیگر، صرفاً وزرا و مدیران روحانی نبودند بلکه شرکای روحانی بودند و عمده آنها همه کاره ستاد پزشکیان و اصلاحطلبان هستند و اساساً پزشکیان، فرع ماجراست. دستهای اصلاحطلبان از عملکرد خالی است یا مثل آزادراه قم – کاشان است که در روزهای آخر دولت خاتمی افتتاح شد اما با روکش آسفالت هم درست شدنی نیست و دهها کشته در سال میدهد!
فهرست بلند خدمات دولتهای انقلابی
مسکن مهر، مسکن ملی، نیروگاه، پالایشگاه، توسعه میادین نفتی و گازی، بزرگراههای کشوری و شهر تهران، مترو، سد، راه آهن، خودکفایی گندم، جهشهای صنعتی و نفتی، پرداخت یارانه نقدی، اعطای کالابرگ بدون تنش، پیشرفت هستهای، فرستادن موجود زنده و ماهوارههای بسیار به فضا، نانو و فراهم کردن واکسن کرونا و خدماتی که فهرست کردن آن به چند روزنامه کامل نیاز دارد تنها گوشهای از خدمات دولتها و نیروهای جریان انقلاب است.
کاهش بیکاری در دولتهای انقلابی
دولت رئیسی در ادامه دولتهای جریان انقلاب است که خدمات بعضا بینظیری ارائه کرده است. یکی از شاخصهای ملموس در جامعه میزان بیکاری است که هرچه کمتر باشد بهتر است. میانگین نرخ بیکاری در دولت رئیسی 8.8 درصد و در دولت روحانی 11 و یک دهم بود. البته باید توجه داشت که رئیسی با وجود کاهش نرخ تورم، رشد اقتصادی را افزایش داد اما در دوران روحانی شاهد توأمان افزایش تورم و بیکاری بودیم و رونق و رشد اقتصادی هم در حد صفر بود. دولت خاتمی هم بخصوص در اواخر دوره هشت ساله، به قیمت ایجاد رکود، سعی در کاهش تورم داشت که به میانگین بیکاری 12 و هشت دهم درصد منجر شد. این در حالی است که نرخ بیکاری در سال 1402 به هفت و شش دهم درصد رسید که کمترین نرخ در سالهای پس از انقلاب اسلامی است.
کمترین شکاف طبقاتی و فقر
یکی دیگر از شاخصهای ملموس، ضریب جینی یا همان شاخص فاصله طبقاتی و برخورداری است که هرچه پایینتر باشد نشانه وجود عدالت بیشتر است. میانگین این شاخص در دولت تقریباً تعطیل روحانی 39 و چهار دهم درصد و در دولت خستگیناپذیر رئیسی 38 و هشت دهم درصد بود. ضریب جینی در دولت پر کار و تلاش احمدینژاد 36 و نیم و در دوره تئوری پردازی و سیاسیکاری و رکود خاتمی 42 و سه دهم درصد شد.
یکی دیگر از شاخصهای ملموس، میزان فقر است. میزان فقر در دولت انقلاب و خدوم رئیسی از 72 درصد به 41 درصد کاهش یافت اما در دولت امید به کدخدای روحانی از 12 به 72 درصد جهش کرد. این شاخص در انتهای دولت مدعیان اصلاحات خاتمی 76 درصد بود که در پایان دولت انقلابی احمدینژاد به 12 درصد کاهش یافت.
افزایش رشد اقتصادی با وجود کاهش نرخ تورم
برخی شاخصها برای مردم ملموس نیست اما در زندگی آنها اثر دارد. رشد اقتصادی یکی از آنهاست که افزایش آن نشانه رونق و عامل کاهش بیکاری رشد تولید و کاهش نرخ تورم و کاهش آن موجب رکود و افزایش بیکاری و نرخ تورم است. میانگین این شاخص در دولت رئیسی با وجود تحریمها و بدون FATF، چهار و سه دهم درصد و در دولت روحانی یک و یک دهم درصد بوده است.
رشد نقدینگی که تاثیر زیادی در افزایش تورم دارد؛ در دولت روحانی رکورد شکست و 14 و شش دهم درصد شد اما در دولت رئیسی منفی 16 و دو دهم درصد شده است. این شاخص در دوران پرتلاش احمدینژاد هم منفی 4.4 درصد شده بود و دوران رکودی خاتمی منفی یک دهم درصد بود.
افزایش بدهی دولت هم در برخی نظریههای اقتصادی یک امر مهم در افزایش تورم است. این شاخص در دولت روحانی رکورد شکست و 30 و شش دهم درصد افزایش یافت و موجب افزایش رشد اقتصادی و رونق هم نشد اما در دولت رئیسی با وجود کاهش 16 و دو دهم درصد از بدهی دولت به بانکها، عملاً رشد و رونق اقتصادی هم رخ داد. این شاخص در دوران احمدینژاد هم که کار و تلاش و رونق اقتصادی زیاد شد منفی 10 و چهار دهم درصد شده بود؛ یعنی کاهش یافت. دوران خاتمی اگرچه بدهی بانکی دولت 15 و نیم درصد کم شد اما کشور در رکود فرو رفت.
انتخاب تداوم خدمت یا بازگشت به بنبست
دولتهای جریان انقلاب از جمله دولت شهید رئیسی همواره خدمت به مردم را در دستور کار خود داشته و مردم در حال استفاده از خدمات آنها در همه جای کشور هستند اما دولتهای اصلاحطلبان، مخصوصاً دولت روحانی که اعضای آن، همهکاره ستاد پزشکیان هستند جز بن بست برای کشور حاصلی نداشتهاند و در 15 تیرماه، ما مردم بین تداوم خدمت یا بازگشت به بن بست انتخاب میکنیم.
ما مردم انتخاب میکنیم که کسی که مانند رجائی لباس میپوشد و میکوشد مرام و راه آن شهید را زنده کند انتخاب کنیم یا کسانی که رجائی را نمیشناسند یا مرام او را سالهاست ترک کرده و به اشرافیگری روی آوردهاند و به همین دلیل، لباس رجائی را با مائو اشتباه میگیرند. ما مردم تصمیم میگیریم که به تهمتزنندگان به شهیدان مظلوم بهشتی و رئیسی رای بدهیم یا ادامه دهندگان راه آنها. ما مردم تصمیم میگیریم؛ به کسی که عکس دوران دفاع مقدس دارد و ستادش عکس اصول آن دوران عمل میکند رای بدهیم یا کسی که سلامتیاش را فدای انقلاب و مردم کرده و هنوز بر سر آن اصول ایستاده و راه را ادامه میدهد.