kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۰۸۶۱
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۴

شاخصه‌های خانواده سالم و موفق در اســلام

 
 
اسماعیل نساجی‌زواره
اهمیت و ارزش خانواده سالم 
خانواده یک سازمان پویا و حرکت‌آفرین است که بیشترین نقش را در تأمین نیازهای عاطفی، جنسی، تکاملی و همچنین نیازهای معنوی انسان ایفا می‌کند. این نهاد اجتماعی مبدأ بروز عواطف انسانی و تعاملات فردی است که هدف از تشکیل آن، رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر است. قرآن کریم در این راستا می‌فرماید: « از نشانه‌های خداوند این است که برای شما همسرانی از جنس خودتان آفرید تا هر کدام در کنار او آرامش پیدا کنید و میان شما دوستی و محبت قرار داد.»(1) همچنین نبی ‌مکرم اسلام(ص) در این رابطه می‌فرمایند: «در اسلام هیچ بنیانی نزد خداوند محبوب‌تر  و ارزشمندتر از تشکیل خانواده نیست.»(۲)
از منظر آموزه‌های دینی و روان‌شناختی، خانواده سالم کانون گرمی است که براساس ضوابط معقول و مشروع شکل می‌گیرد و نظمی مبتنی بر رعایت حقوق، تعاملی براساس صمیمیت و روابطی هدفدار در آن برقرار است.
آیت‌الله شهید مرتضی مطهری(رض) درباره اهمیت و ارزش خانواده سالم می‌نویسد: «یک پختگی و پویایی وجود دارد که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده سالم پیدا نمی‌شود؛ در مدرسه پیدا نمی‌شود؛ در جهاد با نفس پیدا نمی‌شود؛ در نماز شب پیدا نمی‌شود. این کلمات را فقط در تشکیل خانواده متعادل می‌توان به دست آورد.» (۳)
 ایمان و عمل صالح
اولین شاخص و بارزترین امتیاز یک خانواده اسلامی و سالم این است که اعضایش به تعالیم مکتب حیاتبخش اسلام ایمان دارند و انجام عمل صالح را از وظایف اصلی خویش قلمداد می‌کنند. آموزه‌های قرآنی مبیّن این حقیقت است که ایمان و عمل صالح‌، موجب ایجاد الفت و دوستی بین مؤمنان می‌شود؛ زیرا دل‌ها به دست پروردگار متعال است و خداوند محبت افراد با ایمان را در دل بندگان خود قرار می‌دهد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: « به یقین کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می‌دهند، بزودی خداوند رحمان محبت آنان را در دل‌ها قرار می‌دهد.»(4)
آنچه در این آیه مورد تأکید قرار گرفته است، اصل ایمان به خدا و انجام عمل نیک است. ایمان و عمل صالح می‌تواند رمز تعادل و عامل همبستگی یک گروه باشد. وقتی اعضای یک خانواده به حدود و قوانین الهی، التزام عملی داشته باشند، نورانیت درونی پیدا کرده و در پرتو این فضیلت می‌کوشند حقوق و وظایف پدری، مادری و فرزندی را به صورت مطلوب رعایت کنند؛ به گونه‌ای که اعتماد متقابل و تعامل عاطفی در بین آنان مضاعف می‌شود.
 نشاط و شادمانی
اسلام دینی است کامل که جهت پاسخگویی به تمام نیازهای فردی و اجتماعی مسلمانان برنامه‌های زنده و سازنده دارد. یکی از این رهیافت‌ها تأمین شادکامی و شادابی مردم است که در پرتو آن زندگی معنا و مفهوم خاصی پیدا می‌کند و دل‌ها به هم نزدیک و نگرانی‌ها و ناکامی‌ها بی‌اثر می‌شود. شادمانی و نشاط، از عناصر مفید و باارزش برای زندگی است و هیچ جایی را برای احساسات و افکار منفی باقی نمی‌گذارد؛ لذا آیین مقدس اسلام، پیروان خود را به بهره‌مندی از این دو موهبت مثبت و سازنده دعوت می‌کند؛ به گونه‌ای که زندگی طراوت و بالندگی ویژه‌ای پیدا می‌کند و روح امید و پیشرفت در انسان دمیده می‌شود. خانواده‌ای که بی‌نشاط و از شادی محروم است، نمی‌تواند از استعدادهای نهفته اعضای خویش بهره ببرد.حضرت علی(ع) درباره اهمیت نشاط و شادابی در زندگی می‌فرمایند: «دل‌ها و روان‌ها همانند بدن‌ها خسته می‌شوند و به استراحت نیاز دارند. پس برای آنها نکته‌های زیبا و نشاط ‌انگیز فراهم کنید.»(۵)
همچنین حضرت موسی بن جعفر(ع) در روایتی می‌فرمایند: «اوقات خود را به ۴ قسمت تقسیم کنید؛ سعی برای عبادت، سعی و تلاش برای کسب روزی، سعی برای دیدار دوستان، خویشاوندان و سعی برای شادی‌ها و لذت‌های حلال. از این سهم آخر، قوت و نشاط بگیرید تا بتوانید وظایف ۳ مرحله قبلی را به نحو احسن انجام دهید.»(۶)
از نگاه روان‌شناسان،‌ شادی و نشاط برای اعضای یک خانواده متعادل، هنجار و سلامتی محسوب می‌شود و موجب تندرستی اعضای خانواده، روابط صمیمانه با دیگران و موفقیت در عرصه‌های مختلف زندگی می‌گردد، لذا اعضای خانواده‌ پویا و بالنده، اکثر مواقع شاد و سرزنده هستند و دنبال بهانه‌هایی هستند تا بخندند و بخندانند، اهل شوخی و مزاح هستند، قلب و ذهنی بزرگ دارند، پیام‌های مسرّت‌بخش به همدیگر ارسال می‌کنند، اما این خندیدن‌ها جنبه تمسخر ندارد، باهم می‌خندند ولی به هم نمی‌خندند.
 رعایت حقوق اقتصادی
از حقوق مهمی که اسلام به رعایت آن تأکید کرده، حقوق اقتصادی زن و فرزندان است. زن و شوهر در زندگی مشترک به هم بدهی‌های اخلاقی بسیار دارند، اما در رابطه با حقوق اقتصادی این شوهر است که به زن بدهی‌هایی دارد و شرعاً موظف به ادای آن است. این حقوق عبارت است از:‌ حق نفقه، پرداخت مهریه، فراهم‌سازی رفاه و رعایت شأن زن. همچنین در آموزه‌های حقوقی، بیش از ۳۲ حق برای فرزندان وجود دارد که بخشی از آن دارای جنبه ‌اقتصادی است، مثل: غذا، لباس، مسکن، هزینه آموزش و پرورش و....
در خانواده‌ای که پدر افزایش درآمد داشته باشد، باید فرزندانش را از نعمت‌های جدید برخوردار سازد. امام صادق(ع) در این مورد می‌فرمایند: «هنگامی که خداوند نعمتی به بنده‌اش عطا کرد، دوست دارد اثر آن را در زندگی بنده‌اش ببیند.»(۷) 
مثلاً برای فرزندان لباس‌های بهتر، غذاهای گواراتر و حتی اسباب‌بازی‌های زیباتر تهیه کند. در خانواده متعادل و سالم، پدران به فکر آینده فرزندان خود هستند و برای روز مبادای آنان چاره‌اندیشی می‌کنند.
شخصی در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) به جای اینکه به خانواده و وضع اقتصادی فرزندان خود برسد، به مردم رسیدگی می‌کرد، فرزندانش پس از مرگ وی به سختی و مشقت افتادند؛ به گونه‌ای که نیازمند آب و نان شدند. رسول خدا(ص) از این واقعه خیلی متأثر شدند و فرمودند: اگر این موضوع را از قبل می‌دانستم، دستور می‌دادم این مرد را در قبرستان مسلمانان دفن نکنند؛ زیرا اصل در زندگی، رسیدگی به امور خانواده خویش است.» (8)
 حفظ کارکردها و انجام وظایف
در دنیای امروز به دنبال تحولات گسترده در عرصه‌های اجتماعی و تأثیرپذیری جوامع از فرهنگ‌های بیگانه و نیز هجمه برخی فرهنگ‌ها به ارزش‌ها و هنجارهای ملی و سنتی، کارکرد خانواده‌ها دچار تغییرات چشمگیر شده است، اما به رغم این تحولات، خانواده متعادل و پویا توانسته است نقش خود را در تعلیم و تربیت، انتقال افکار و ارزش‌ها، تأمین نیازهای مادی و معنوی و درک مفاهیم عمیق اخلاقی، ایفا کند. موفقیت این نوع خانواده در انجام وظایف سبب می‌شود دارای کارکردهای مطلوبی باشد و آرامش نسبی بر آن حاکم شود. در منابع اسلامی نسبت به انجام وظیفه برای اعضای خانواده سفارش‌های زیادی شده است. انجام وظیفه پایه همچون: تأمین خوراک، پوشاک، مسکن و مراقبت بهداشتی، یکی از وظایف اساسی مردان است. نبی مکرم اسلام(ص) در این زمینه می‌فرمایند: «کسی که از لحاظ مال و ثروت در وسعت باشد، اما بر اهل و عیالش سخت بگیرد، از ما نیست.»(9)
همچنین اسلام در زمینه وظایف تحولی همچون: بسترسازی آموزش و کمال خانواده، تأمین محبت، ایجاد صمیمیت میان اعضای خانواده و... به همسران سفارش می‌کند که نسبت به یکدیگر با احترام و تکریم برخورد کنند. قرآن کریم می‌فرماید: «... هن لباس لکم و انتم لباس لهن...؛(۱۰) آنان لباس شما هستند و شما لباس آنان هستید.»
 تکریم شخصیت
در کانون گرم خانواده سالم و متعادل، افراد به یکدیگر احترام می‌گذارند و واژگان و جملات مورد استفاده آنان بسیار محترمانه است. شخصیت اعضا زیر سؤال قرار نمی‌گیرد و رفتارهای غیرمنطقی مورد تأیید نیست. همه‌ افراد، دوست‌داشتنی هستند و هیچ‌کس در خانواده بد نیست. فرزندان از همان دوران طفولیت از توجه و احترام بزرگ‌ترها به‌ویژه والدین برخوردار می‌شوند و در زندگی آینده، افرادی موفق خواهند بود؛ زیرا تکریم شخصیت، روحیه اعتماد به نفس و خودباوری را در وجود آنان تقویت می‌کند. از رفتارهای متداول رسول‌ اعظم(ص)، رعایت احترام به کودکان و اعطای شخصیت به آنان بود. آن حضرت در حضور دختر خردسالش حضرت فاطمه (س) می‌ایستاد و احترامش می‌کرد. گاه به احترام و مراعات خردسالی نوادگانش سجده نماز را طولانی می‌کرد یا برای برآوردن حاجات آنان، نماز را با سرعت به پایان می‌برد. مهربانی و عطوفت آن فرستاده الهی نسبت به خانواده عادت همیشگی ایشان بود.(۱۱)
شیوه همسرداری پیامبر(ص) با حضرت خدیجه(س) بهترین نمونه تکریم و احترام زن و شوهر در آیین متعالی اسلام است. 
رسول خدا(ص) در مورد همسر باوفایشان حضرت خدیجه(س) می‌فرمودند: «خدیجه زنی بود که چون همه به من بی‌اعتنایی می‌کردند، او مرا تکریم می‌کرد و چون همه از من می‌گریختند، به من مهربانی و محبت می‌کرد و چون همه دعوت مرا تکذیب می‌کردند، به من ایمان می‌آورد و مرا تصدیق می‌کرد. در مشکلات زندگی بهترین یاور من بود و با مال خود به من کمک کرد و غم‌ها را از دلم 
می‌زدود.»
آن حضرت چنان از همسرشان راضی بودند که سال‌ها پس از رحلت حضرت خدیجه(س) می‌فرمودند: «من دوستان خدیجه را دوست دارم و آنان را احترام می‌کنم.»(12)
 رعایت اعتدال در مصرف
کارشناسان و صاحب‌نظران علم اقتصاد و جامعه‌شناسی معتقدند رعایت اعتدال در مصرف، امری ضروری است تا از این رهگذر، هم زمینه برای بهره‌مندی دیگران از نعمت‌ها و امکانات فراهم شود و هم افراد به پدیده افراط در مصرف عادت نکنند.
دیدگاه اسلام درباره معیشت انسان، رعایت اعتدال و میانه‌روی است. پیشوایان معصوم(ع) در جریان زندگی، اصل و اساس را بر اقتصاد قرار می‌دادند و حد وسط را رعایت می‌کردند و این عمل را نوعی رفتار معنوی و در ردیف عبادت قلمداد می‌ نمودند. پیامبر گرامی اسلام(ص) درباره سیره اقتصادی صحیح می‌فرمایند: «میانه‌روی در هزینه، نیمی از زندگی است».(۱۳) همچنین امام کاظم(ع) می‌فرمایند: «آن کس که در زندگی قناعت ورزد و میانه‌روی کند، نعمت‌ها برای او همچنان پایدار خواهد ماند.»(14)
بنابراین، اصلاح الگوی مصرف و گسترش فرهنگ استفاده‌ صحیح از مواهب و نعمت‌ها یکی از رسالت‌های خطیر خانواده‌هاست؛ زیرا فرزندان ما بخش قابل توجهی از باورها و رفتارهای خویش در زمینه مصرف آب، برق، غذا، کاغذ، وقت و... را در خانواده‌های خود فرامی‌گیرند. مدیریت بهینه منابع و مصارف که در ادبیات دینی از آن به عنوان «حسن معیشت» یاد شده است، از نشانه‌های ایمان و عمل است، لذا اعضای خانواده سالم و موفق مصداق این آیه‌ قرآن هستند که می‌فرماید: « کسانی که وقتی در زندگی هزینه می‌کنند، نه راه اسراف را طی می‌کنند و نه بخل می‌ورزند، بلکه راه اعتدال و میانه‌روی را انتخاب می‌کنند.»(15)
 حفظ حریم عفاف
خداوند سبحان در مورد پاسداری از عفت و حجاب به زنان مسلمان بیش از مردان سفارش می‌کند و در سوره‌ نور، بانوان را از جلوه‌گری مقابل نامحرمان و آرایش در بیرون از منزل نهی می‌نماید.(۱۶) 
امام صادق(ع) در مورد اهمیت دادن بانوان مسلمان به حجاب و عفت می‌فرمایند: «هر زنی که برای غیرشوهرش خود را خوشبو کند، تا زمانی که آن بوی خوش را با شستن از خود دور نکند، نمازش قبول نیست.» (۱۷)
با استناد به آموزه‌های قرآنی و روایت مزبور، در خانواده‌های متعادل و سالم، بانوان مؤمن نگهبان عفت و ناموس خود و خانواده هستند و هرگز جمال ظاهری و آراستگی خود را بیرون از منزل نمایان نمی‌سازند و حریم شوهران خویش را کاملاً حفظ می‌کنند. این ویژگی خانواده‌های سالم از منظر تعالیم دینی اهمیت فراوانی دارد و فرزندان صالح در چنین خانواده‌های پاکدامن پرورش می‌یابند.
اما از سوی دیگر، در چنین خانواده‌هایی زنان پاکدامن و باحجاب در مقابل شوهران خویش کمال خضوع و خودآرایی را از خود نشان می‌دهند تا ارتباط‌شان با همسر خویش از لحاظ عاطفی تقویت گردد؛ زیرا این دستور در تعالیم اسلام مورد تأکید قرار گرفته است. امام صادق(ع) این موضوع را امری لازم شمرده و می‌فرمایند: «برای زن شایسته نیست که خود را در پیش همسرش از آرایش و زیبایی ظاهری دور نگه دارد.»(۱۸)
 چشم‌پوشی از خطاها
از وظایف مهمی که بسیاری از مشکلات زندگی را در حوزه خانواده متعادل و پویا از میان برمی‌دارد، عفو و گذشت بین اعضای خانواده است. بیشترین سفارش پیشوایان معصوم(ع) در مورد مسائل خانوادگی، در زمینه گذشت و اغماض هر یک از افراد از لغزش‌ها، کج‌خلقی‌ها و اشتباهات همدیگر است. وجود عفو و گذشت بیقین کانون خانواده را گرم نگه می‌دارد؛ عشق و محبت را سرزنده می‌کند و اختلافات و مشاجرات را به پایان می‌رساند.
گذشت و چشم‌پوشی از خطاها نشانه حسن نیت و خوش‌بینی به زندگی است و در طرز تفکر و شیوه عمل اعضای خانواده تحول ایجاد می‌کند. نبی مکرم اسلام(ص) با رهنمودهای حکیمانه‌شان، بسیاری از اختلافات و کشمکش‌های داخلی خانواده‌ها را حل کرده‌‌اند. آن حضرت در جمله‌ای زیبا می‌فرمایند: «آیا شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی کنم؟ ارتباط برقرار کردن با کسی که از تو بریده و بخشش به کسی که تو را محروم کرده و گذشت از کسی که به تو ستم کرده است.» (۱۹)
 تعادل معنویت و مادیت
انسان‌آمیزه‌ای از نیازهای مادی و معنوی است. چنین موجودی وقتی خانواده تشکیل می‌دهد، باید شرایط لازم را برای تأمین نیازهای مزبور به وجود آورد. غلبه بُعد مادی انسان بر تمام زندگی معضل بزرگی است و سبب از دست دادن فرصت برای رشد و کمال او می‌شود. خانواده‌ای که برنامه‌ریزی و تدبیر امورش براساس مادیات باشد، فرزندانش با شاخص‌های مادی تربیت خواهند شد؛ زیرا هر چند معنویت با جوهر وجودی انسان ترکیب شده است، اما شرایط زندگی مادی اوضاع را عوض می‌کند و پرده بر فطرت الهی انسان می‌افکند. تعادل بین معنویت و مادیت مناسبترین حالت در زندگی است. بعضی افراد با افراط در معنویت فراموش می‌کنند که معنویت را باید در انگیزه‌ها جست‌وجو کرد نه در انگیخته‌ها و بعضی با افراط در مادیات، معنویات را به دست فراموشی می‌سپارند. خانواده متعادل وقت و فکر خود را به گونه‌ای تقسیم می‌کند که هم به تأمین نیازهای مادی زندگی برسد و هم به نیازهای معنوی. خانواده‌ای که به اقامه نماز، گرفتن روزه و... اهمیت می‌دهد، اعضایش، حلال و حرام را در زندگی مهم می‌شمارند، احسان و نیکوکاری را جزء فرهنگ و ضرورت‌های زندگی خود قلمداد می‌کنند و در واقع علاوه‌بر کارهای مادی به انجام امور معنوی مشتاقانه اقدام می‌کنند.(۲۰)
 پرهیز از افراط و تفریط در عبادت
کودکان و نوجوانان دارای توانایی‌های محدود بوده و قادر به انجام کارهای سنگین و مشقت‌آور نیستند. توقعات بیجا از فرزندان علاوه‌بر اینکه در وجود آنان عقده روانی ایجاد می‌کند، خدای نخواسته موجب می‌شود راه‌ها و حیله‌هایی را برای فرار از مسؤولیت پیدا کنند و به دروغ متوسل شوند. در خانواده‌های متعادل و بالنده، والدین در پرورش حسّ مذهبی فرزندان از افراط و تفریط پرهیز می‌کنند و هیچ‌گاه آنان را به عبادت زیاد مجبور نمی‌سازند و اگر خود فرزندان هم در این کار زیاده‌روی کنند، پدر و مادر تلاش‌های مذهبی آنان را تعدیل می‌نمایند.
امام باقر(ع) در سیره تربیتی خود از رسول خدا(ص) چنین نقل می‌کنند: «شالوده دین اسلام بر متانت استوار است.‌پرستش و عبادت را بر بندگان خدا تحمیل نکنید؛ زیرا اگر در این راستا زیاده‌روی کردید، آنان همانند اسب سواری بر اثر شتاب‌زدگی به مقصد نمی‌رسند، بلکه از طریق اعتدال و منطق باید افراد را به عبادت خدا واداشت.»(۲۱)
همچنین امام صادق(ع) در این رابطه می‌فرمایند: «هنگامی که جوان بودم و در عبادت بسیار تلاش می‌کردم، پدرم به من فرمود کمتر از این اندازه عبادت کن؛ زیرا هنگامی که خداوند بنده‌ای را دوست بدارد با عبادت کم نیز از او راضی می‌شود.»(۲۲)
دختر حضرت امام خمینی(رض) در مصاحبه‌ای نقل می‌کند: «زمانی همسرم از روی عادت خانوادگی صبح‌ها دخترم را از خواب شیرین بیدار می‌کرد که نماز بخواند، حضرت امام که در جریان این امر قرار گرفتند، برای ایشان پیغام فرستادند «شیرینی اسلام را به مذاق بچه تلخ مکن!» و چقدر این حرف بجا بود و تأثیر عمیق بر روحیه دخترم گذاشت؛ به گونه‌ای که بعد از آن خودش سفارش می‌کرد که برای نماز صبح حتماً بیدارش کنیم.»(۲۳)
 برخورد منطقی
از ویژگی‌های روابط سالم و سازنده در محیط خانواده، برخورد منطقی اعضا با یکدیگر است. تعادل در زندگی خانوادگی زمانی برقرار می‌شود که روابط اعضا بر پایه‌های عقلانی استوار باشد. انسان به دلیل حبّ نفس (خودپرستی) پیوسته به جانب منافع فردی گرایش دارد و سیاست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشی‌های دیگر ترجیح می‌دهد. چنین نگرشی در زندگی دوران تجرّد تا حدی عملی و امکان‌پذیر است، ولی در زندگی خانوادگی به لحاظ افزایش افراد و پیدایش مناسبات جدید، سلیقه‌های اعضا؛ یعنی والدین و فرزندان در تقابل با یکدیگر قرار می‌گیرد و هر گروه دیدگاه متفاوتی نسبت به نیازهای زندگی دارد. در چنین شرایطی، اگر والدین دارای اخلاق ملایم و تربیت صحیح باشند، می‌توانند به جای حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگی، راه‌های منطقی و مطلوب برای حل اختلاف سلیقه‌های خود با فرزندان بیابند.
والدین بخصوص پدرها باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمی‌آفریند، بلکه از زور و قدرت باید زمانی استفاده کنند که از راه‌های دیگر مأیوس شده باشند.(۲۴)
رسول گرامی اسلام(ص) به مردی که از راه دور آمده بود و یک موعظه و راهکار کاربردی درخواست می‌کرد، فرمودند: «در معاشرت با همسر و فرزندان، برخورد منطقی داشته باش و از اعمال قدرت دوری کن»، او سخت‌ترین و بحرانی‌ترین مشکلات زندگی را با عمل به این عبارت کوتاه نبوی حل کرد.(۲۵)
 رعایت سلسله‌مراتب
در نظام‌های اجتماعی هر شخص دارای جایگاه و نقش ویژه‌ای است. خانواده هم مانند دیگر واحدهای اجتماعی دارای یک سلسله مراتب است؛ یعنی هر عضوی نقش و جایگاه مخصوصی دارد. نظریه‌پردازان و کارشناسان خانواده معتقدند معیار سلامتی و بهنجاری خانواده این است که هر یک از اعضا در جایگاه و نقش متناسب با خود قرار داشته باشد. آنان ملاک پویایی و بالندگی این نهاد کوچک اجتماعی را قرار گرفتن والدین در پشت فرمان کنترل و ایفای نقش خاص خود می‌دانند.(۲۶)
در تعالیم اسلامی به شکل بنیادین بر لزوم رعایت سلسله‌مراتب در خانواده متعادل و سالم توصیه شده و به منظور حفظ مصالح این کانون انسان‌ساز و اقتدار، بیشتر در مدیریت بهینه آن، به والدین نقش‌های ویژه‌ای واگذار شده است؛ لذا در راستای تحقق این امر مهم، بر مدیریت و اختیارات مرد تأکید شده و پدر را به عنوان مدیر و سرپرست خانواده معرفی کرده است. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: « مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند به خاطر برتری‌هایی که خداوند از نظر نظام اجتماع برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است...».(27)
در آموزه‌های دینی علاوه‌بر اطاعت فرزندان از والدین، به اطاعت زن از شوهر خود توصیه شده است. رسول خدا(ص) در این مورد می‌فرمایند: «حق شوهر بر زن آن است که از او اطاعت کند و در مقابلش نافرمانی ننماید. بدون اجازه شوهر چیزی از اموال او را صدقه ندهد و از منزل بدون اجازه شوهر خارج نشود.» (۲۸)
وجود اقتدار و توانایی برای مرد علاوه‌بر جنبه مدیریتی، خواسته زن نیز می‌باشد و خانم‌ها دوست دارند همسرشان مردی بااقتدار و قوی باشد تا بتوانند به او تکیه کرده و اعتماد قلبی پیدا کنند.
امیرالمؤمنین حضرت امام علی(ع) می‌فرمایند: «زن دوست دارد مرد را با اقتدار و قدرت ببیند، نه اینکه او را در حال شکستگی و ضعف ببیند.»(۲۹)
اگر خانواده‌ای مدیر نداشته باشد و زن و مرد در اداره امور آن باهم برابر باشند، این خانواده سالم و متعادل نیست و دچار هرج و مرج می‌گردد و این معضل بر تربیت صحیح فرزندان و اداره ‌امور آسیب‌های جدی خواهد رساند.
دخالت‌ عاطفی
یکی از احتیاجات اساسی انسان‌ها، تأمین نیازهای عاطفی و هیجانی آنان است که عبارت است از: دوست داشتن، مورد محبت قرار گرفتن، عشق ورزیدن به یکدیگر و...
محیطی که به شکل آرمانی می‌تواند نیازهای عاطفی و هیجانی انسان را ارضا کند، کانون گرم خانواده متعادل و پویاست که تحقق این هدف، منوط به «دخالت عاطفی» است.
روان‌شناسان این فرآیند را بدین صورت تعریف کرده‌اند: «میزان و کیفیت علاقه و نگرانی اعضای خانواده نسبت به یکدیگر را دخالت عاطفی می‌گویند.»(۳۰)
در خانواده سالم این دخالت از نوع «دلسوزانه» است؛ به گونه‌ای که با توجه به درک نیازهای واقعی هر فرد به سایر اعضا علاقه نشان می‌دهد و این علاقه منجر به پاسخ‌هایی می‌شود که نیازهای طرف را برآورده می‌سازد.(۳۱) 
اسلام به عنوان یک دین جامع و کامل به نیازهای عاطفی توجه کافی مبذول داشته است. محبت زن و شوهر نسبت به یکدیگر و نسبت به فرزندان و متقابلاً محبت فرزندان نسبت به والدین از نشانه‌های محبت خداوند و از نعمت‌های خاص پروردگار است و موجب صفا و صمیمیت در زندگی می‌شود و باید در جهت تداوم این عشق و محبت کوشید. خطاب‌های ملاطفت‌آمیز و دلربا، روح و جسم را نوازش می‌کند و افراد را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد.
در خانواده‌های سالم و متعادل، اساساً والدین و فرزندان زبان خویش را به سخن نیک عادت می‌دهند و نسبت به یکدیگر احساس محبت راستین می‌کنند. پیامبر اکرم(ص) با توجه به این نکته می‌فرمایند: «مردی که به زنش بگوید تو را دوست دارم، اثر این سخن هرگز از دل زن بیرون نمی‌رود».(۳۲) الگویی که آموزه‌های دینی در زمینه دخالت‌های عاطفی اعضای خانواده می‌دهد، الگوی مسئولیت سرپرست خانواده نسبت به سایر اعضای آن می‌باشد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید...»(33)
مرد به عنوان سرپرست خانواده وظیفه دارد خود و اعضای خانواده را در جهت رشد عاطفی و کمال انسانی کمک کند و از مسائلی که موجب اختلال در کارکردهای خانواده می‌شود، جلوگیری نماید.
 تحسین و تشویق
تشویق، فرآیندی است که استعدادهای نهفته در نهاد آدمی را از قوه به فعلیت می‌رساند و نیروی خلاقیت را در وجود او شکوفا می‌ کند. قدردانی اعضای خانواده از همدیگر و تشویق یکدیگر به خاطر کارهای پسندیده‌ای که انجام می‌دهند، در تقویت اعتماد به نفس و روحیه خودباوری آنان تأثیر بسزایی دارد. تشویق سبب می‌شود فرد انگیزه و شوق لازم را برای انجام کارهای شایسته در محیط خانواده به دست آورد و از این رهگذر عادت به انجام کارهای مثبت و نیکو در وجود او نهادینه شود.(۳۴) اگر فردی پس از انجام عملی مورد تحسین سایر اعضای خانواده خود قرار گیرد، شیرینی تشویق در خاطر او باقی خواهد ماند و انگیزه‌اش برای تکرار آن عمل قوی‌تر خواهد شد. در خانواده‌های سالم و متعادل کفه‌ ترازو به سمت تحسین و تشویق سنگینی می‌کند؛ به گونه‌ای که اعضای این نوع خانواده، مثبت‌اندیش هستند و برای رسیدن به اهداف آرمانی، رفتارهای مطلوب و عملکردهای سازنده یکدیگر را تأیید و تصدیق می‌کنند.
 هدیه دادن به یکدیگر
آخرین شاخص خانواده متعادل و سالم که در پایان این نوشتار بدان اشاره می‌شود، فرآیند هدیه دادن به یکدیگر است. هدیه، نماد عشق و علاقه‌مندی و نوعی احترام به طرف مقابل محسوب می‌شود. انسانی که هدیه را می‌گیرد، بی‌اختیار و از روی فطرت خدادادی، مهر و علاقه هدیه‌دهنده را در دل خود جای می‌دهد.
در خانواده‌ای که اعضای آن به مناسبت‌های گوناگون به یکدیگر هدیه می‌دهند، پویایی و نشاط بر فضای آن حاکم می‌شود و امید به زندگی افزایش پیدا می‌کند. رسول مکرم اسلام(ص) در راستای اهمیت هدیه دادن می‌فرمایند: «به یکدیگر هدیه بدهید؛ زیرا هدیه دادن محبت را دوچندان می‌کند و روابط افراد را تازه‌تر می‌نماید.»(۳۵)
بنابراین، ‌هدیه دل‌ها را پر از صفا و صمیمیت کرده و غبار کدورت‌ را از دل‌ها می‌زداید؛ به ویژه که اهدای تحفه در مناسبت‌های خاصی باشد. پیامبر اسلام(ص) باز در این زمینه می‌فرمایند: «مردی که وارد بازار شود و تحفه‌ای برای خانواده‌اش بخرد، اجر و پاداش او برابر با کسی است که نیازهای نیازمندان را برآورد.»(۳۶)
در بسیاری از خانواده‌های سالم و موفق چون اعضای آنها در مناسبت‌های مختلف مثل سالگرد ازدواج والدین، روز تولد فرزندان، روز مادر و روز پدر به بهانه‌های گوناگون هدیه‌ای به یکدیگر تقدیم می‌کنند، این امر ستوده‌،باعث تقویت روابط سالم و صادقانه افراد شده و طراوت و شادابی زندگی را افزایش می‌دهد.
از:پاسدار اسلام شماره 415-416 
(با تلخیص و تصرف)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ‌ روم، ۲۱.   ۲ـ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج ۱۰۰، ص ۲۲۲.   ۳ـ تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، ص ۳۸۹.   ۴ـ مریم، ۹۶.   
۵ـ نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص ۶۷۰.   ۶ـ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۲۱.   ۷ـ همان، ج ۷۳، ص ۱۷۵.   ۸ـ وسائل‌الشیعه‌، محمد بن حسن حرّ عاملی، ج ۹، ص ۴۳۲.   ۹ـ بحارالانوار‌، ج ۱۰۴، ص ۶۹.   ۱۰ـ بقره، ۱۸۷. ۱۱ـ‌ ماهنامه‌ پیوند، شماره ۳۴۷ـ۳۴۵، تابستان ۸۷، ص ۴۰.   ۱۲ـ‌ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۳۱.   ۱۳ـ‌ فروع کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج ۴، ص ۵۲.   ۱۴ـ‌ تحف‌العقول‌، ابن‌شعبه حرّانی، ص ۴۲۶.   ۱۵ـ فرقان، ۶۷.   ۱۶ـ نک: نور، ۳۱.   
۱۷ـ اصول کافی، ج ۵، ص ۵۰۷.   ۱۸ـ من لایحضره الفیقه، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۲۳.   ۱۹ـ همان، ج ۲، ص ۱۰۷.   ۲۰ـ ماهنامه پیوند، شماره ۲۸۹، آبان ۸۲، ص ۶۷. ۲۱ـ من لایحضره الفیقه‌، ج ۲، ص ۸۶.   ۲۲ـ همان، ص ۸۷.  ۲۳ـ الگوهای تربیت اجتماعی، محمدعلی کریمی‌نیا، ص ۲۰۴.   ۲۴ـ خانواده‌ متعادل، محمدرضا شرفی، ص ۹۶.  
۲۵ـ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۴.    ۲۶ـ مفاهیم و تئوری‌های کلیدی در خانواده درمانی، ف.ج.زیمون، ص ۲۳۵.   ۲۷ـ نساء، ۳۴.  
۲۸ـ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۵۸. ۲۹ـ همان، ج ۲، ص ۶۸.   ۳۰ـ ماهنامه معرفت، شماره ۱۴۷، اسفند ۸۸، ص ۱۰۸.   ۳۱ـ خانواده درمانی پایه، فیلیپ بارکر، ترجمه محسن و زهره دهقانی، ص ۱۰۲.   ۳۲ـ وسائل‌الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۳.   ۳۳ـ تحریم، ۶.   ۳۴ـ ماهنامه پیوند، شماره ۳۴۷ـ۳۴۵، تابستان ۸۷، ص ۴۱.   
۳۵ـ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۶۶.   ۳۶ـ وسائل‌الشیعه، ج ۲۱، ص ۵۱۴.