kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۰۳۳۳
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۸
جنگ رسانه‌ای؛ چالش‌ها و الزامات -بخش دوم

فرمان آتش ‌به ‌اختیار در عرصه جنگ رسانه‌ای

 
 
 
مسئله قدرت رسانه و اهمیت آن در دنیای کنونی، امر پوشیده و پنهانی نیست. جیمز روزنا دانشمند حوزه علوم سیاسی در بررسی روند تغییر عوامل قدرت‌ساز طی سده‌های اخیر می‌نویسد: «در سده هجدهم، سرزمین، جمعیت و کشاورزی منبع قدرت تعیین‌کننده بود. در سده نوزدهم، ظرفیت صنعتی، در میانه سده بیستم نیز علم و به‌ویژه فیزیک هسته‌ای، منابع قدرت تعیین‌کننده‌ای در اختیار قدرت‌ها قرار داده بود. در سده حاضر اما توانایی اطلاعاتی در تعریف وسیع خود، احتمالاً تعیین‌کننده‌ترین منبع قدرت است. آمریکایی‌ها بر همین اساس و پس از موفقیت در پروژه جنگ سرد و مقابله با شوروی، رویکرد اصلی خود برای مقابله با ایرانِ پس از جنگ تحمیلی را هم به مقابله فرهنگی و رسانه‌ای تغییر دادند. بر همین اساس، مارک پالمر از استراتژیست‌های آمریکایی، برای مقابله با ایران، پروژه دلتا را به دولت جورج بوش پیشنهاد می‌دهد. 
وی می‌گوید: «ايران به لحاظ وسعت سرزميني، كميت جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و‌ هارتلند نظام بين‌الملل، به قدرتي كم‌نظير تبديل شده كه ديگر نمي‌توان با يورش نظامي و جنگ آن را سرنگون كرد بلكه تنها راه  سرنگون‌سازی نظام جمهوري اسلامي پيگيري مكانيسم‌هاي جنگ نرم و استفاده از تكنيك‌هاي عمليات رواني تبليغاتي با استفاده از سه تاكتيك دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و ساماندهي و پشتيباني از نافرماني مدني است.» ما اکنون نزدیک به سه دهه پس از مطرح‌ شدن این سیاست، به‌روشنی رد پای آن را در تمام تحولات سه دهه گذشته و تقابل‌های بین ایران و دولت وحشی ایالات متحده می‌بینیم. به صورتی که پر بیراه نیست اگر بگوییم ملت ایران طی حداقل دو دهه اخیر با بزرگ‌ترین جنگ رسانه‌ای تاریخ مواجه بوده و هست.
 نقاط ضعف و قوت ما در جنگ رسانه‌ای کدام است؟
«ابراهیم السراج» از فعالان رسانه‌ای منطقه در همین زمینه می‌گوید: «بیش از ۲۵۰ رسانه، سیاست اطلاع‌رسانی غلط، نشر اکاذیب و تلاش برای تغییر باور جوامع مختلف نسبت به ماهیت آنچه در جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد، را در پیش گرفته‌اند. حقیقت این است که این شیپورهای رسانه‌ای جنگی بدون هیچ‌گونه احساس مسئولیتی در قبال اخلاق حرفه‌ای و رسانه‌ای در پرتو تجربیاتشان که دروغ را زیبا و آراسته می‌کند، اقدام به انتشار اطلاعات نادرست رسانه‌ای می‌کنند؛ به معنای دقیق‌تر، کار آنها پنهان‌ کردن حقایق از جهان از طریق رسانه‌های مختلف است.» ما اما چقدر خود را مهیای این نبرد نابرابر، همه‌جانبه و عمیق کرده‌ایم و نقاط ضعف و قوت ما در این جنگ رسانه‌ای پردامنه و تاریخی چه بوده است؟ این را از محمد لسانی کارشناس شناخته‌شده حوزه رسانه می‌پرسم. لسانی همزمان با برشمردن نقاط ضعف و قوت کشور در حوزه رسانه، معتقد است: تشکیل و تقویت چرخه حکمرانی رسانه‌ای، هویت‌بخشی به عرصه رسانه و پل زدن بین مسائل جامعه و رسانه به‌صورت مصداقی، مهم‌ترین راهکارهای رفع خلأهای موجود در عرصه رسانه‌ای کشور است.
این کارشناس ارشد حوزه رسانه در همین زمینه به گزارشگر کیهان می‌گوید: «ما با یک نسل نوظهور، پر ایده و خلاق مواجهیم. نسلی که در جبهه‌های مختلف توانمندی خودش را به اثبات رسانده و قوی‌تر و با تسلط بیشتر به مهارت‌های رسانه‌ای در کف میدان است. از طرفی، در کشور ما دانش رسانه‌ای و اساتید و دانشگاه رسانه‌ای توانسته‌اند در بیش از چهار دهه گذشته خروجی‌های زیادی داشته باشند، اما فضای رشته‌های دانشگاهی ما به تحول در رسانه‌های کشور نینجامیده است. این نشان می‌دهد که در موضوع رسانه، ما در تبدیل دانش رسانه‌ای به محتوا و پلتفرم رسانه‌ای موفق، موفق عمل‌نکرده‌ایم. درواقع، ما با دو بخش مجزا در مسئله رسانه مواجهیم که یک بخش آن عرصه دانشگاهی است و بخش دیگر، هدایت و حکمرانی رسانه است. ما متأسفانه در طراحی برای استفاده از این ظرفیت‌های رسانه‌ای و حکمرانی رسانه‌ای، خوب ظاهر نشده‌ایم.»
طراحی روشنی برای حوزه رسانه کشور نداریم!
لسانی در تشریح این موضوع و تفاوت آن با مسئله عدم ارتباط صحیح دانشگاه و صنعت، می‌افزاید: «حوزه صنعت و فرآیند تولید صنعتی، پیچیدگی‌های علوم ‌انسانی و اجتماعی را ندارد. طراحی تولید صنعتی و ساخت میدان، بسیار راحت‌تر است؛ اما بسترسازی و ساخت میدان در رسانه، کار پیچیده‌تری است. چرا که شما باید فناوری روز آشنا باشی، مخاطب‌شناسی کرده باشی، باید در مسیر صلاح و سداد حرکت کنی نه بر موج ذائقه و غریزه، چهارم اینکه باید گستره، عمق تولید و انتشار پیام شما بسیار زیاد باشد. یعنی نمی‌شود در گستره کم پیام تولید کرد، چون نیاز مخاطب گسترده است، نمی‌شود در عمق کم‌کار کرد؛ چون پیام‌ها باید به دل‌وجان نفوذ کند و عملکرد شما در رسانه نباید مثل یک بیلبورد تبلیغاتی در مسیر بزرگراه باشد. ما هم گستره می‌خواهیم؛ یعنی تعداد افراد زیاد، چه در تولید و چه در مصرف و هم عمق می‌خواهیم به معنای کدگذاری عمیق و تولید محتوای عمیق و هم اثرگذاری. همرسانی اینها در فعالیت رسانه‌ای کار آسانی نیست.»
این کارشناس رسانه با اشاره به عدم اطلاع مخاطبان از تولیدات رسانه‌ای مناسب به‌عنوان یکی از ضعف‌های حوزه رسانه در کشور می‌افزاید: «الان از هر نفر مخاطب سؤال کنید در بین بیش از 100 شبکه رادیو تلویزیونی که میلیاردها تومان هزینه تولید و توزیع محتوایش می‌شود، برنامه مناسب شما کجاست؟ به احتمال زیاد نخواهد دانست. یعنی رسانه برنامه‌های بسیار خوبی قطعا دارد، اما مردم از آن مطلع نیستند. یعنی یک راهنمایی، کانال‌کشی و ارتباط برقرار کردن بین مخاطب و محتوا وجود ندارد. خب، این ضعف در تلویزیون به یک صورت وجود دارد و در مورد دیگر رسانه‌ها نیز مصداق دارد. در یک دسته‌بندی کلی، ما هشت رسانه داریم که عبارت‌اند از کتاب، روزنامه، مجله، رادیو، تلویزیون، سینما، اینترنت، گوشی تلفن همراه. در تک‌تک این رسانه‌ها مشکلاتی داریم و در جمع آنها، وضعیت بغرنجی به این لحاظ وجود دارد. این یعنی عدم طراحی، یعنی ضعف هدایت.»
 باز هم پای شوراهای عالی در میان است
این کارشناس حوزه رسانه با بیان اینکه این صرفاً ضعف دولت‌ها نیست؛ چون دولت‌ها به امروز و فردای خودشان نگاه می‌کنند و اساساً به‌ندرت دست به تحولات بنیادین و حرکات موج‌آفرین می‌زنند، می‌افزاید: «دولت‌ها اجاره‌نشین هستند و در همان مدت تصدی هم ممکن است چند بار وزیر عوض کنند. ضعف ما در حکمرانی رسانه‌ای، عملاً در ارتباط مؤثر بین دولت‌ها و ساختارهای عالی است. شوراهایی مثل شورای‌عالی فضای مجازی، شورای‌عالی انقلاب ‌فرهنگی دچار ضعف هستند. ما در سطح کلان حاکمیتی ورودی به مسئله طراحی و هدایت حوزه رسانه نداشته‌ایم و به نظر نمی‌رسد این مسئله در داخل دولت‌ها حل شود. تداوم این روند مشکلات بیشتری برای ما خلق خواهد کرد و الان می‌بینیم که هرچه جلوتر می‌رویم، مسائل بیشتر به سمت کمدی یا به سمت تراژدی می‌رود!»
انتقاد از عملکرد شوراهای عالی به‌خصوص در حوزه فرهنگ و رسانه البته حرف امروز و دیروز نیست. چنان‌که رهبر معظم انقلاب زمانی در دیدار با اعضای شورای‌عالی انقلاب‌ فرهنگی از احتجاج با اعضای این شورا در برابر خداوند نسبت به وظیفه آنها در حوزه فرهنگ گفته بودند. معظم‌له در جریان دیدار با اعضای شورا در دی‌ماه سال 1384 در همین زمینه می‌فرمایند: «کاری که من در این زمینه می‌توانم بکنم، همین کاری است که تا حالا کرده‌ام؛ یعنی تشکیل این شورا و وارد کردن افرادِ با فکر و با انگیزه برای تصمیم‌گیری درباره فرهنگ کشور؛ و کمک قانونی و حیثیتی و هرچه که لازم است نسبت به این شورا؛ این کاری است که به عهده‌ من است؛ اما از اینجا به بعدش به عهده‌ شما... بنده با شما پیش خدای متعال احتجاج خواهم کرد و به پروردگار خواهم گفت من بهترین کسانی را که مناسب این کار می‌شناختم، در این شورا جمع کردم؛ شما به خدای متعال باید جواب بدهید؛ هرچه که فکر می‌کنید باید پیش خدای متعال گفت، آن را بیان کنید و به فکرش باشید.»
وقتی دستگاه مرکزی اختلال دارد
 آتش به اختیارید!
رهبر حکیم انقلاب، در جریان نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم نیز، در همین زمینه فرمودند: «به گمان بنده، ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد. ما مشکل داریم در ساختار فرهنگی کشور؛ و یک حرکت انقلابی لازم است. البتّه «حرکت انقلابی» یعنی خردمندانه و عاقلانه. معنای «انقلابی بودن» بی‌هوا حرکت‌ کردن و بی‌حساب حرکت‌ کردن نیست.» در زمانی که شورای‌عالی انقلاب ‌فرهنگی و دیگران اما چنان که باید به وظایف خود عمل ‌نکرده‌اند اما چه باید کرد؟ با تفحص در منظومه بیانات رهبر انقلاب، پاسخ روشن می‌شود. رهبر معظم انقلاب، خردادماه سال 96 در جریان دیدار با جمعی از دانشجویان می‌فرمایند:«در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می‌دهد، امّا اگرچنانچه رابطه‌ قرارگاه ‌قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش‌به‌اختیار می‌دهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید - قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید - آنجایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریّت کند، آنجا آتش‌به‌اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.»
 تلفیق دستور آتش‌به‌اختیار و جنگ پارتیزانی 
در عرصه رسانه
منطق عمل آتش‌به‌اختیار در عرصه رسانه اما چه تناسبی با وضعیت میدان جنگ رسانه‌ای بین ما و جبهه استکبار دارد؟ یک کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه می‌گوید: «درصورتی‌که ما بخواهیم به همان صورتی که حریف به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده، دقیق و همه‌جانبه در رسانه‌های مکتوب، اینترنتی، رادیویی و سینما به هجمه علیه بنیان‌های هویت‌بخش دینی و ملی ما مشغول است، به مقابله بپردازیم، همان ابتدا جنگ را باخته‌ایم! زیرا ما نه امکانات مالی، تجهیزاتی و انسانی طرف مقابل را دارا هستیم و از طرفی در راه انتشار دیدگاه‌هایمان با محدودیت‌هایی از سوی اربابان همین رسانه‌ها مواجه هستیم؛ لذا ما باید به تاکتیک جنگ نامتقارن و ناهمطراز در عرصه رسانه رو بیاوریم و در جهت اجرائی‌کردن جنگ پارتیزانی و نامنظم در این حوزه برنامه‌ریزی کنیم.»
وی با بیان اینکه پایه‌گذار جنگ پارتیزانی (جنگ به روش پارتیان) یک سردار نامدار ایرانی به نام سورنا است، می‌افزاید: «در نبرد پارتیزانی، سرباز بدون درنظر گرفتن تجهیزات دشمن و ناامیدی در اثر شکست‌های مقطعی در یک قسمت از جبهه، با تجهیزاتی اندک، ضربات مهلکی را به سازمان جنگی اصلی دشمن وارد می‌کند. در جنگ پارتیزانی، دشمن از تاکتیک، سلاح و تعداد نفرات شما باخبر نیست، لذا غافلگیر شده و تلفات می‌دهد. نامه‌نگاری رهبر انقلاب به جوانان غربی در سال 93 را می‌توان مصداقی از این نوع عمل به شمار آورد. در آن سال، رسانه‌های غربی تا 24 ساعت هیچ خبری از این نامه بر روی خروجی‌های خود قرار ندادند، ولی بالاخره تسلیم شده، با تحریف محتوای نامه، اقدام به انتشار آن کردند. انتشار آن نامه، در کنار نشان دادن منطق مسلط و مهاجم مکتب اسلام در برابر مکاتب بشری، از طرفی نشان‌دهنده ضعف جریانات رسانه‌ای داخلی در انتقال پیام اسلام به مخاطب غربی بود.»