راههای مهار و مدیریت نفس
منصور حسینی
نفس انسانی دارای احوال متعددی است. از زمانی که روح در کالبد خاکی دمیده میشود و نفس انسانی شکل میگیرد که از آن به روان یاد میشود تا زمانی که این نفس از کالبد خارج میشود، هر دم احوالی به خود میگیرد که از جمله احوال نفس انحراف و آلودگی به گناه و فجور و در نتیجه آن بیماری و تباهی است.
این انحراف به سبب خواستههای افراطی نفس و گرایش به تزیین و ارضای خواستههای مادی و شهوانی بیش از اندازه نیاز انسان است. اینگونه است که گرفتار بدی و شرور میشود و راه فجور و عبور از مدار عدالت و تقوا را در پیش میگیرد و تباهی را برای انسان رقم میزند.
یکی از مهمترین مباحث در انسان شناسی، شناخت این احوال نفس و مدیریت و مهار آن است؛ زیرا خوشبختی و بدبختی دو سرای انسان به این مسئله بستگی دارد.
آموزههای الهی در حقیقت برای بیان این مسائل و چگونگی مدیریت نفس است. نویسنده در نوشتار حاضر درباره خواستههای نفسانی و چگونگی مهار و مدیریت آن سخن گفته است.
***
حالات نفس انسانی
نفس انسانی همان روح دمیده الهی در کالبد انسانی، مظهر تجلیات آیات و اسماء و صفات الهی است.(فصلت، آیه ۵۳؛ ذاریات آیات ۲۰ و ۲۱) این بخش از حقیقت انسان که پدیدهای غیر از جسم اوست(انعام،آیه ۹۳؛ زمر، آیه ۴۲) و پس از مرگ از کالبد خارج میشود(توبه،آیات ۵۵ و ۸۵)
در واقع همان حقیقت انسانی است. از این رو خداوند به نفس انسانی به عنوان یک امر الهی قابل سوگند ارزش قائل است(شمس، آیه ۷؛ قیامت، آیه ۲) و بر خلاف تصور ابلیس که به کالبد خاکی آدم و کالبد آتشی خود بها میدهد،(اعراف،آیه۱۲؛ ص، آیه ۷۶) خداوند به روح خود که به شکل نفس در انسان تجلی یافته است بها میدهد.(حجر، آیه ۲۹؛ ص، آیه ۷۲)
نفس انسانی به سبب همین ویژگی مظهریت خداوندی، پدیدهای بسیار شگرف است که شناخت احوالات آن خود نیازمند ژرف نگری است.(ذاریات، آیه ۲۱)
در قرآن برای نفس حالات گوناگونی چون نفس لوامه (قیامت، آیه ۲)، نفس اماره(یوسف، آیه ۵۳)، نفس مطمئنه(فجر، آیه ۲۷) بیان شده است که نشانگر انعطاف و تاثرپذیری آن است.(نساء، آیه ۶۶)
قرآن بیان میکند که نفس دارای آفرینش ابتدائی تسویه و اعتدال است. به این معنا که خداوند نفس آدمی را در حالت استوا و اعتدال آفریده است.(شمس، آیه ۷) اما این نفس گرفتار احوالی دیگر میشود که بر اساس الهامات فجوری و تقوایی است که از بیرون بر او وارد میشود.
شیاطین و دشمنان بیرونی با وسوسه، او را به فجور و شکستن حریمها و حرمتها و بیتقوایی میخوانند و فرشتگان به تقوا و مدیریت نفس دعوت میکنند تا به دور از هر گونه افراط نیازهای مادی و شهوانی خود را برآورده سازد.(شمس، آیات ۷ و ۸ )
از تواناییهای نفس انسانی تسویل و تزیین است که واقعیت و حقایق را دگرگونه برای خود جلوه میدهد(طه، آیه ۹۶؛ یوسف، آیات ۱۸ و ۸۳) و زمینه را برای حضور و نفوذ وسوسههای ابلیسی و شیاطین فراهم میآورد و تسلط و نفوذ آنان را بسترسازی میکند.(ق، آیه ۱۶؛ ناس، آیات ۱ تا ۶؛ مائده، آیه ۳۰)
وسوسهها و تسویل نفس از سویی بر آدمی فشار میآورد و از سوی دیگر نفس لوامه و وجدان بیدار نیز او را به سوی اعتدال دعوت میکند و از بیتقوایی و فجور بر حذر میدارد. در حقیقت دو گرایش متضاد و متقابل در نفس انسانی همواره آدمی را به دو سو میکشد.(شمس، آیات ۷ و ۸) نفس لوامه و وجدان بیدار از هر گونه بیعفتی و بیحیایی که فجور نفس است باز میدارد و او را سرزنش میکند و از سویی دیگر نفس اماره او را به شهوترانی و فجور فرمان میدهد.
البته خود فریبی نفس،مشکلی است که در قرآن به عنوان سفاهت از آن یاد شده است.(بقره، آیه ۱۳۰) این خود فریبی اجازه نمیدهد تا نفس لوامه یا ملامتگر بتواند کار خود را پیش برد.
از این رو سفیه، کسی است که از خرد خود بهرهای نمیبرد و تحت فرمان عقل در نمیآید.
بهترین حالتی که نفس انسانی به آن میرسد، حالت اطمینان است که خداوند از این حالت به رضایتمندی و خشنودی یاد کرده است.(فجر، آیات ۲۷ و ۲۸) برای رسیدن به این مرحله نفس باید از مسیر دشواری بگذرد تا به سلامت رسد و از عصیان خودش رهایی یابد.(انعام، آیه ۱۶۴)
گاه نفس در چنان حالتی از تنگنا و سختی قرار میگیرد که همه دنیا برای او تنگ میشود و گویی در زندان است.(توبه، آیه ۱۱۸) همگی ما این حالت را در هنگام غم و اندوه تجربه کردهایم. میدانیم که چگونه همه دنیا با گستردگی، چون زندانی خرد و کوچک در میآید. اما اگردر مقام ملامتگری نفس باشیم و به سلامت از فشار سنگین نفس و وسوسههای درونی و بیرونی به در آییم؛ چگونه اتاق تنگ و تاریک و کوچک برای ما جهانی به گستردگی کهکشانها میشود و جانها در اوجها به پرواز در میآید و بر فراز همگان میخرامد و خرم به سرور و شادی مینشیند.
از بیماری تا تباهی نفس
از حالات نفس میتوان به بیماری آن اشاره کرد. بیماری نفس، همان حالتی است که نفس از اعتدال بیرون آمده و به سوی شر و بدی رو میآورد. در حقیقت الهامات فجوری بر نفس مسلط میشود و انسان به جای اینکه از زشتیها پرهیز کند بدان گرایش مییابد.
هر گاه نفس انسانی بیشترین توجه آدمی را به سوی مادیات و شهوات نفسانی جلب کرد باید دانست که زمینههای بیماری در نفس فراهم آمده است؛ چرا که نفس که موجودی مجرد و معنوی و آن سویی است باید به سوی خیر و خوبی گرایش داشته باشد و بیشترین توجهش به معنویات باشد هر چند که اکنون در کالبد خاکی جای گرفته و باید پاسخگوی نیازهای جسمانی نیز باشد. این انحراف نفس از حالت اعتدال به سمت شهوات در خلوت و جلوت موجب میشود تا آلوده به زشتیها و خباثتها شود و زنگاری بر حقیقت زیبا و نورانی نفس کشیده شود و در زیر زنگارهای سیاه و زشت گناه و شهوترانی، دفن شود و بمیرد.(شمس، آیات ۷ تا ۱۰) اگر این آلودگی بر نفس تثبیت شود و شخصیت انسانی بر اساس آلودگی و زشتگرایی شکل گیرد(نساء، آیه ۱۱۱)، مشکلات و مصائب براو فرود میآید و همین مصیبتها گاه او را به سوی عملکردهای زشتتر و آلودگی بیشتر سوق میدهد.(نساء، آیه ۷۹) و در نتیجه نفس انسانی به تباهی گرفتار میشود و در معامله دنیا زیانکار میشوند و به بهائی ناچیز و اندک حقیقت خود را میفروشد و از سرمایه جان زیان میکند.(بقره، آیه ۱۰۲؛ شمس، آیات ۷ تا ۱۴)
امام علی(ع) با اشاره به فریب نفس و آثار تسلط هواهای نفسانی بر انسان میفرماید: کَم مِن شَهوَهًِْ ساعَهًٍْ اَورَثَت حُزناً طَویلاً؛ چه بسیار خواهشهای نفسانی لحظه ای، که اندوه طولانی و درازی را در پی دارد. (جهادالنفس،ح۹۳) این اندوه طولانی هم در دنیا و هم در آخرت است؛ چرا که از آثار تسلط هواهای نفسانی بر انسان، تنگدلی و افسردگی(توبه، آیه ۱۱۸)، گرفتاریها و مصیبتها(نساء، آیه ۷۹)، بلاها و عذابهای استیصال در دنیا و عذابهای دوزخی در آخرت است.(شمس، آیات ۷ تا ۱۴)
شاید گام نخست انحراف از مدار عدالت و اعتدال بسیار کم باشد. شاید تنها به نگاهی یا به گناهی این انحراف و زاویه ایجاد شود ولی اندک اندک این نگاه کوتاه و گذرا که به ثانیهای هم نمیانجامد نفس را چنان گرفتار شهوت میکند که دیگر جز عصیان نمیتوان برای او راهی یافت. پس دچار فجور میشود و همه حریمها و حرمتها را میشکند و از اصول اخلاقی و عقلانی چشم میپوشد و مرتکب هر زشتی و پلیدی میشود. از این رو امام صادق(ع) به آدمی هشدار میدهد که مواظب کوچکترین حرکت انحرافی باشیم و اجازه ندهیم تا یک نگاه کوتاه تخم شهوت را در دلهای ما بکارد و بدبختی و تباهی ابدی را برای خود رقم زنیم. آن حضرت(ع) میفرماید:اِیّاکُم وَ النَّظرَة فَانَّها تَزرَع فی القَلبِ الشَهوَة وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتنَة؛ از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهی تخم شهوت را در دل میکارد و همین برای فتنه صاحب آن دل بس است.(تحف العقول، ص ۳۰۵)
راهکارهایی برای مهار و مدیریت نفس
در آیات و روایات راههایی برای مهار و مدیریت نفس بیان شده است که نخستین آن پذیرش ملامتهای نفس سرزنشگر است که از آن به وجدان بیدار و فطرت سالم یاد میشود. نفس سرزنشگر(نفس لوامه) به سبب همان حالت روحانیتی که در نفس است همواره وسوسههای سفیهانه و فریبکارانه نفس اماره را زیر نظر دارد و آرام نمیگیرد و شماتت و سرزنش را در دستور کار دارد و در دل آدمی غرولند میکند تا انحرافی انجام نگیرد و کژروی تحقق نیابد.(قیامت، آیه ۲؛ مصباح الهدآیه، عزالدین کاشانی، ص ۸۴؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی ابن عربی، ص ۸۶۴)
گام نخست برای مهار نفس به شناخت نفس بستگی دارد. بیگمان دانستن تواناییها و ضعفهای نفس میتواند به آدمی کمک کند تا به درستی از نقاط قوت و ضعف بهره گیرد و مدیریت را به حوزه وجه اللهی نفس واگذار کند که از آن به عقل و فطرت و قلب سلیم نیز یاد میشود. امام علی(ع)گام نخست در مجاهدت و تزکیه نفس را شناخت حقیقت نفس میداند و میفرماید:مَن عَرَفَ نَفسَهُ جاهَدَها، مَن جَهِلَ نَفسَهُ أهمَلَها؛هرکه نفس خود را شناخت، به جهاد با آن برخاست و هر که آن را نشناخت، به حال خود رهایش ساخت.(غرر الحکم، ح ۷۸۵۵ و ۷۸۵۶- منتخب میزان الحکمة، ص ۳۶۴)
در آیات و روایات این نکته مورد توجه و اهتمام است که برای مهار نفس باید هر آن چیزی که بیشتر بدان گرایش دارد، از دسترس او دور نگه داشت. اگر به مال و منال دنیا گرایش دارد باید با انفاق و صدقه و احسان، او را به سوی تزکیه نفس سوق داد(لیل، آیات ۱۷ و ۱۸) و اگر از ایمان و طهارت و بندگی خداوند فرار میکند، نفس را به فراگیری معارف اسلامی و احکام دین و انجام آن وادار کرد.(آل عمران، آیه ۱۶۴؛ جمعه، آیه ۲؛ واقعه، آیات ۷۷ و ۷۹) اگر گرایش به آلودگی دارد آن را به طهارت سوق داد(واقعه، آیات ۷۷ و ۷۹؛ اعلی، آیه ۱۴) و اگر به چشم چرانی عادت کرده است، باید آن را وادار کرد تا چشم فروهشته دارد.(نور، آیات ۳۰ و ۳۱) اگر مال دوست است و بخل میورزد و حرص و طمع دارد، باید با انفاق و احسان ریشههای بخل و دنیا دوستی را قطع کرد.(حشر، آیه ۹؛ تغابن، آیه ۱۶) اگر به فحشاء و شهوات گرایش دارد باید این امور را از دسترس نفس دور داشته و با اجتناب از آنها به تزکیه نفس پرداخت.(نور، آیه ۲۱ )
به سخن دیگر باید همواره پیش از جهاد بیرونی و جهاد اصغر به جهاد اکبر رو آورد و مجاهدت کرد تا مهار و کنترل نفس در اختیار انسان باشد.(عنکبوت، آیه ۶؛ انفال، آیه ۷۲) امام باقر(ع) در این باره نیز میفرماید: جَاهِد هَوَاکَ کَمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک؛ با هوای نفسانی خود مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه میکنی.(عیون اخبار الرضا، ص۵۱)
برای مدیریت و مهار و کنترل نفس و جلوگیری از هر گونه انحراف، باید نفس را به زحمت افکند و آن را بر خلاف گرایش مادی و دنیوی و شهوانیاش هدایت کرد و به سختی انداخت. امام صادق(ع) میفرماید:اِحمَل نَفسَک لِنَفسِک فَإن لَم تَفعَل لَم یحمِلک غَیرُک؛نفست را به خاطر خودت به زحمت و مشقت بینداز؛ زیرا اگر چنین نکنی دیگری خودش را به برای تو به زحمت نمیافکند.(جهاد النفس،ح ۲)
در همین باره امام علی(ع) گوشزد میکند که مخالفت با هواهای نفسانی هر چند که دشوار است ولی تنها راه نجات و عامل رشد و تزکیه آدمی است. آن حضرت(ع) میفرماید:مَن لَم یعطِ نَفسَهُ شَهوَتَها أَصابَ رُشدُهُ؛کسی که به نفس خود، خواستهاش را عطا نکند به رشد خود رسیده است.(جهاد النفس،ح ۲۱۳)
بی گمان برای مهار نفس در گامهای نخست باید سختگیری بیشتری کرد. از این رو در آیات قرآن روزه گرفتن در ماه رمضان بهویژه ترک مباحاتی چون خوردن و آشامیدن و زناشویی حرام میشود تا بستر تقوا فراهم آید و انسان قدرت یابد تا در برابر خواستههای حرام و مکروه نفس بایستد.(بقره، آیه ۱۸۳) امام علی(ع)در همین رابطه گرسنگی را عامل مهم در شهوت کشی میداند و میفرماید:نِعمَ العَونُ عَلی أشَرِ النَّفسِ وکَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ؛ گرسنگی کشیدن، چه نیکو یاری دهندهای بر سرکشیِ نفْس و شکستن عادت آن است(غرر الحکم، ح ۹۹۴۲)؛ چرا که انسان اگر شکمش را از خوراکیها اشباع کند در حقیقت غذاهای دیو نفس را فراهم کرده است و اجازه داده تا او بر تمام حقیقت انسان مسلط و چیره شود. امام علی(ع) در تاثیر مخرب شکمپروری
میفرماید:کَثرَةُ الأَکلِ وَالنَّومِ تُفسِدانِ النَّفسَ، وتَجلِبانِ المَضَرَّةَ؛فراوانیِ خواب و خوراک، نفْس را تباه میکند و زیان میآورد.(غرر الحکم، ح ۷۱۲۰)
اصولا ازنظر امام علی(ع)خوشبختی در رنج نفس است نه راحتی و آسایش آن. آن حضرت(ع) میفرماید:مَن أجهَدَ نَفسَهُ فی إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نفسَهُ فی لَذّاتِها شَقِیَ وبَعُدَ؛هرکه نفس خود را در راه اصلاح آن به رنج افکند، خوشبخت شود و هرکه آن را با لذّتهایش واگذارد، بدبخت گردد و (از درگاه حقّ) دور شود.(غرر الحکم، ح ۸۲۴۶ و ۸۲۴۷- منتخب میزان الحکمة، ص ۲۷۲)
برای اینکه نفس به مصونیت برسد و هوائی نشود و تحت مهار و کنترل هواهای نفسانی در نیاید میبایست اصول حیا و عفت را در او تقویت کرد که بنیاد هر پرهیزکاری است.
انسانی که دارای نفس عفیف باشد و نسبت به زشتیها انقباض داشته و گرایشی به آنها نداشته باشد، امید است که خود را از هر پستی و زشتی گناه حفظ کند و در مسیر رشد گام بردارد. امام علی(ع)درباره نقش اساسی عفت و حیا در مهار و مدیریت نفس میفرماید:العَفافُ یَصونُ النَّفسَ ویُنَزِّهُها عَنِ الدَّنایا؛عفّت، نفس را مصون میسازد و آن را از پستیها دور نگه میدارد.(غرر الحکم، ح ۱۹۸۹- منتخب میزان الحکمة، ص ۳۸۶)
با مرگ خواهشهای نفسانی و یا حداقل مهار آنها است که میتوان امید داشت که مسیر رشد و کمال واقعی را بپیماییم. در این میان یادآوری برخی از امور از جمله مرگ میتواند در کاهش خواستههای نفسانی تاثیرگذار باشد؛ زیرا غفلت آدمی، بزرگترین دشمنی است که نفس را کمک میکند تا در مسیر انحراف گام بردارد.
بنابراین، برای مدیریت نفس باید برخی از امور از جمله مرگ را مورد توجه قرار داد و به نفس گوشزد کرد که این دنیا گذراست و ارزش توجه بیش از اندازه را ندارد.امام صادق(ع) میفرماید:ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، ویَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَهًِْ، ویُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه، ویُرِقُّ الطَّبعَ، ویَکسِرُ أعلامَ الهَوی ویُطفِئُ نارَ الحِرصِ، ویُحَقِّرُ الدُّنیا؛یاد مرگ، خواهشهای نفس را میمیراند و رویشگاههای غفلت را ریشهکن میکند و دل را با وعدههای خدا نیرو میبخشد و طبع را نازک میسازد و پرچمهای هوس را درهم میشکند و آتش حرص را خاموش میکند و دنیا را در نظر کوچک مینماید. (بحار الأنوار، ج۶، ص۱۳۳، ح۳۲- منتخب میزان الحکمهًْ، ص ۵۱۸)
محاسبه نفس در هر شبانه و روز به آدمی این امکان را میدهد تا از میزان موفقیت و پیشرفت خود آگاه شود. از این رو امام علی(ع) به مسئله محاسبه نفس توجه میدهد و میفرماید:مَن حاسَبَ نَفسَهُ سَعِدَ؛هرکه نفس خود را محاسبه کند، خوشبخت شود.(غرر الحکم، ح ۷۸۸۷- منتخب میزان الحکمهًْ، ص ۲۷۲)
انسان با مهار و مدیریت نفس است که خوشبختی دنیوی و اخروی را برای خود تثبیت میکند؛ چنانکه پیروی از هواهای نفسانی بدبختی ابدی را برای او رقم خواهد زد. بنابراین برای دستیابی به خوشبختی باید از هیچگونه مجاهدت و تلاشی دست بر نداشت و تا زمانی که به مقام نفس مطمئنه نرسیدهایم دست از تلاش بر نداریم.امام علی(ع)سعادتمندترین انسانها را اهل تقوا میداند که مهار نفس را به دست خود گرفته اند:إنَّ أسعَدَ الناسِ فی الدنیا مَن عَدَلَ عَمّا یَعرِفُ ضُرَّهُ، وإنَّ أشقاهُم مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ؛خوشبختترین مردم در دنیا، کسی است که از آنچه میداند برایش زیانآور است دوری کند و بدبختترین آنان کسی است، که از هوای نفس خود پیروی کند. (منتخب میزان الحکمهًْ، ص ۲۷۲)