kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۸۵۹۵
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۷

عجول بودن و مضرات آن

 
 
محسن شیرازی
از نظر قرآن، برای هر چیزی در ساختار عدالت الهی، زمان معین و مشخصی است که تقدیم و تاخیر از آن می‌تواند زیانبار باشد. پس هر چیزی باید در زمان خودش اتفاق بیفتد. مثلا اگر سیبی را زودتر از زمان چیدن بکنید، کال و نارس است و آثار سیب تمام را ندارد، بلکه در برخی از چیزها می‌تواند حتی زیانبار باشد و اگر زمان چیدن خیلی تاخیر بیفتد سیب می‌پوسد و بی‌فایده است.
انسان به سبب ساختار خلقتی خویش موجودی «عجول» است؛ این صفت در انسان می‌تواند آثار زیانباری داشته باشد که از مهم‌ترین آنها دنیاطلبی عجولان و عدم اهتمام به آخرت یا اصلا بی‌اعتنایی نسبت به آن است. در مطلب حاضر به برخی از آثار و مضرات عجله و عجول بودن از نگاه قرآن اشاره شده است.
***
آثار منفی و زیانبار عجله
عجله به معنای مطالبه چیزی قبل از رسیدن وقت و زمان آن است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 548) این بدان معناست که انسان چیزی را می‌خواهد که زمانش نرسیده است؛ زیرا انسان آفریده‌ای عجول است.
(انبیاء، آیه 37؛ اسراء، آیه 11)
ممکن است گفته شود که اگر «عجول» بودن جزو خلقت و ذات انسان است، پس نباید همواره مذموم باشد، بلکه همانند «شهوت» یا «غضب» فوایدی نیز خواهد داشت که جزو خلقت انسان قرار گرفته است؛ اما در پاسخ می‌گوییم که برخی از امور در خلقت انسان از آن رو قرار گرفته که جزو مقتضیات آفریده شدن از خاک و تاثیر آن در روند زندگی دنیوی اوست. پس عناوینی چون «ظلوم و جهول»(احزاب، آیه 72) ممکن است هیچ جنبه مثبت و مفیدی برای انسان نداشته باشد؛ اما قرارگیری انسان در شرایط زیستی مادی دنیوی او را به سوی ظلوم و جهول بودن سوق می‌دهد و این تاثیر خلقت زمینی اوست، نه جنبه آسمانی او که روح الهی دمیده در کالبد انسان است؛ زیرا ظلوم به معنای خروج از حد اعتدال و تعادل و جهول به معنای قرارگیری در حالت بی‌خردی و سفاهت است؛ وقتی روح الهی در کالبد خاکی انسان قرار می‌گیرد، گرایش ظلمانی در او تقویت می‌شود و نور در کمترین سطح، ظهور پیدا می‌کند؛ بنابراین عناصری از غفلت و نسیان دراو ظهور می‌یابد و جهل عقلی و علمی در او بروز می‌کند.(اعراف، آیه 172)
به هر حال، این‌گونه نیست که هر چیزی که در خلقت انسان باشد، حتما جنبه مثبتی دارد؛ زیرا اگر شهوت در جایگاه جاذبه و غضب در جایگاه دافعه عمل می‌کند، ممکن است اموری چون عجول و ظلوم و جهول بودن این‌گونه نباشد. البته نفس انسانی در شرایط معتدل است(انفطار، آیه 7؛ شمس، آیه 7)؛ اما این بدان معنا نیست که این تعادل نسبت به هر امری باشد، بلکه نفس انسانی به گونه‌ای سامان یافته که در مجموع بتواند میان روح الهی و کالبد خاکی یعنی احسن تقویم و اسفل سافلین(تین، آیات 4 و 5) جمع کند. از همین رو نفس انسانی در حالت اعتدال می‌تواند حق و مصادیق آن را از باطل و مصادیق آن بازشناسد و به حق و مصادیق آن گرایش و نسبت به باطل و مصادیق آن‌گریزش داشته باشد.(شمس، آیات 7 تا 9)
به هر حال انسان موجودی با خصلت عجولیت آفریده شده است.(انبیاء، آیه 37؛ اسراء، آیه 11) از همین رو گرفتار عجله می‌شود و چیزی را می‌خواهد که زمانش نرسیده و این‌گونه به خویش آسیب می‌زند.
از آثار منفی عجول بودن انسان آن است که در شناخت سود و زیان خویش به خطا و اشتباه می‌رود و نمی‌تواند شرور را از خیرات بازشناسد و آنها را یکسان می‌یابد و دنبال چیزی می‌رود که شرور است و خیری برایش نیست؛ یعنی مثل همان میوه کال چیدن عمل می‌کند که می‌تواند میوه تلخ نارس و غیر قابل استفاده باشد.(اسراء، آیه 11)
عجول بودن انسان موجب می‌شود تا در خواسته‌ها و تمایلات خویش شکیبایی نورزد تا در زمان خودش از آن بهره گیرد، بلکه عجله او موجب می‌شود که همان گونه که دنبال خیرات شتاب می‌ورزد دنبال شرور نیز شتاب ورزد و آن را بخواهد و این‌گونه به خودش زیان برساند.(همان؛ یونس، آیه 11)
ممکن است کسی به قصد خیر و نیکی عجله کند، ولی باید توجه داشته باشد که این عجله هرگز مفید و سازنده نخواهد بود، بلکه می‌تواند آثار زیانباری داشته باشد. از همین رو، عجله حضرت موسی(ع) برای ملاقات خدا در کوه طور هر چند که برای کسب رضایت خدا بود، ولی موجب شد تا امت او گرفتار آزمون سختی شده و ناتوان گردند و شکست بخورند.(طه، آیات 83 تا 87؛ اعراف، آیه 50)
همچنین عجله پیامبر(ص) برای بیان حکم رخدادها، پیش از اذن در بیان می‌توانست آثار زیانباری داشته باشد؛ بنابراین خدا به پیامبرش هشدار می‌دهد که باید تا زمان اذن به بیان، عجله در بیان حکم نکند.(طه، آیه 114؛ قیامت، آیات 16 تا 18)  خدا به پیامبر(ص) توصیه می‌کند که نسبت به عذاب کافران عجول نباشد؛ زیرا هر چیزی باید در زمان خودش اتفاق بیفتد.(مریم، آیات 83 و 84؛ احقاف، آیه 35)
پیامبر(ص) و مؤمنان نباید نسبت به امدادهای غیبی عجول باشند، بلکه امدادهای الهی در زمان مناسبی که خدا مقدر کرده انجام می‌شود و عجله در این امر با صبر و ایمان نسبت به وعده‌های الهی در تضاد است که لازم است از آن اجتناب کرد.(بقره، آیه 214؛ نحل، آیه 1) پس تا هنگامی که زمان چیزی نرسیده نباید عجله کرد بلکه صبر پیشه کرد تا حقیقت در زمان خودش روشن شود.(نحل، آیه 1)
اصولا عجله در کارها می‌تواند به خود پیامبر یا ماموریت و رسالت او زیان برساند؛ چنان‌که یونس(ع) پیش از اذن برای خروج از قوم خویش، اقدام به این کار کرد که به خودش نیز آسیب رسید.(صافات، آیات 139 تا 142) خضر(ع) به حضرت موسی(ع) پیشنهاد می‌کند تا در امر فهم و تاویل اعمال و رفتارش عجله نکند و تا زمان مناسب صبر کند، اما او نمی‌تواند چنین صبری را پیشه کند؛ زیرا نسبت به اعمال خضر(ع) احاطه علمی ندارد و همین امر او را به اعتراض وا می‌دارد و صبر نمی‌کند تا زمان تاویل برسد.(کهف، آیات 68 تا 82) کسانی که در تصمیم خویش پیش از اخبار مهم عجله کنند، به خودشان زیان می‌رسانند.(نمل، آیات 24 و 27)  همچنین عجله در قضاوت (مریم، آیات 17 تا 24)، عجله در مجازات و کیفر شخص خاطی پیش از تحقیق(همان) جایز نیست و آثار منفی به دنبال دارد. از همین رو حضرت سلیمان(ع) تا پیش از بررسی ابعاد گوناگون امر، تنها به خبر هدهد بسنده نمی‌کند.(نمل، آیات 20 تا 27)
البته از نظر قرآن، کافران و گناهکاران و مجرمان چون به حقیقت وعده‌ها و وعیدهای الهی ایمان ندارند یا اصلا درک و فهمی نسبت به عذاب‌های قیامت ندارند، خواهان تعجیل در عذاب دنیوی و اخروی می‌شوند؛ در حالی که خدا اولا عذاب را به خواهش و درخواست کافران پیش نمی‌اندازد و ثانیا اگر می‌دانستند که عذابی را برای خویش فراهم ساخته‌اند، هرگز چنین درخواستی را مطرح نمی‌کردند.(شوری، آیه 18؛ ذاریات، آیات 12 و 14؛ احقاف، آیات 21 تا 24؛ یونس، آیات 50 و 51)
دنیاطلبی و غفلت از آخرت از آثار عجله
یکی از مهم‌ترین آثار زیانبار عجول بودن این است که انسان به جای بهره مندی از آثار اعمال خویش در آخرت بخواهد آثار اعمال خویش را در دنیا ببیند و این‌گونه دنبال دنیاطلبی و دنیاخواهی می‌رود و از آخرت غافل می‌شود.(اسراء، آیه 18) از نظر قرآن، عجول بودن انسان موجب می‌شود تا انسان بخواهد نتایج اعمال خویش را در زندگی دنیوی به دست آورد و از امکانات برخوردار شود که این امکانات و نعمت‌های دنیوی ممکن است او را حتی نسبت به آخرت به طور کامل غافل سازد(اسراء، آیه 18؛ انسان، آیات 24 و 27)؛ زیرا نعمت‌های دنیوی به‌ویژه ثروت و قدرت موجب می‌شود که انسان در زندگی دنیوی احساس «غنا» و «استغنا» بکند و هیچ اندیشه‌ای نسبت به فقر و ضعف ذاتی و وجودی خویش نداشته و اهتمامی بدان روا ندارد؛ در حالی که فقر و ضعف در ساختار وجودی انسان سرشته شده و انسان هرگز به غنا و قوت استقلالی نمی‌رسد؛ زیرا هر چه دارد دم به دم از منبع قوت و غنا یعنی خدا به انسان می‌رسد به طوری که اگر دمی این فیض قطع شود، انسان نیست و نابود می‌شود.(فاطر، آیه 15؛ زوم، آیه 54)  وقتی انسان احساس استغنا داشته باشد، علیه خدا «طغیان» می‌کند(علق، آیات 6 و 7) و این‌گونه دنیا و آخرت خویش را تباه می‌سازد. 
اصولا زندگی در ناز و نعمت ناشی از قدرت و ثروت موجب می‌شود تا شخص چنان سرگرم لذت‌های زودگذر و اندک دنیا شود که نسبت به آخرت غافل شده و هیچ‌گونه عملی را برای آخرت و کسب ره توشه آن یعنی تقوای الهی برندارد. از نظر قرآن، ریشه این غفلت را باید در عدم آگاهی از حقایق هستی و فلسفه خلقت انسان و عدم علم نسبت به عالم غیب و آخرت جست‌وجو کرد؛ زیرا کسی که علم کامل احاطی نسبت به حقایق نداشته باشد، انسانی فاقد صبر و استقامت می‌شود(کهف، آیه 68) و عجولانه دنبال کسب لذات دنیوی می‌رود و این‌گونه نسبت به آخرت کفر و کفران عقیدتی و رفتاری خواهد داشت که از مهم‌ترین آثار آن دنیاطلبی و آخرت‌گریزی و گرفتاری به عذاب‌های الهی در دنیا و آخرت است.(انبیاء، آیات 38 و 39)
با توجه به کارکردها و آثار زیانبار عجله است که خدا ضمن تاکید بر عنصر خلقتی عجله به انسان‌ها هشدار می‌دهد تا مهار ومدیریت نفس خویش را به «عجول» بودن ندهند بلکه بر اساس عقل فطری عمل کرده و به مهار و مدیریت این گرایش نفسانی بپردازند.(انبیاء، آیه 37) پس همان گونه که انسان باید هواهای نفسانی خویش از شهوت و غضب را با عقل فطری مهار و مدیریت کند، همچنین باید نسبت به عجول بودن نیز این‌گونه عمل کند و مهار آن را به دست گیرد؛ زیرا بسیاری از رفتارهای نادرست و گناه مردم از جمله مجرمان و ظالمان و گناهکاران به سبب عجول بودن آنان است که موجب عذاب دنیوی و اخروی‌شان می‌شود.(یونس، آیه 50؛ شعراء، آیات 200 و 204؛ صافات، آیات 175 و 176)
در قرآن، «عاجله» عنوانی برای «دنیا» و نعمت‌های آن است؛ زیرا در ساختار دنیا و گرایش بدان نوعی شتاب در زمان برای کسب پاداش وجود دارد. کسی که دنبال نعمت‌های دنیوی می‌رود و پاداش اعمال صالح خویش را در دنیا می‌جوید و آن را «خیر» می‌شمارد، در حقیقت دنبال میوه نارس چیدن است. البته خدا به انسانی که دنبال عاجله دنیا می‌رود، 
بر اساس قسمت‌، چیزی می‌دهد، ولی او را از پاداش اخروی محروم می‌کند.(اسراء، آیه 18)
البته انسان عاقل کسی است که نتایج اعمال خویش را زود نمی‌چیند بلکه می‌ماند تا در زمان خود که همان آخرت است، برداشت کند تا این‌گونه بهره‌ای بسیار برد و از آسیب در امان ماند.(انسان، آیات 24 و 27)
انسان جاهل دنبال عاجله دنیا و نعمت‌های آن می‌رود و آن را «خیر» و «کرامت» برایش خویش بر می‌شمارد، در حالی که از نظر عاقل که رها از سفاهت و جهالت عقلی و علمی است و نسبت به آخرت خبر حتی اجمالی دارد، صبر می‌ورزد و کرامت و خیر را در آخرت می‌جوید و بدان گرایش دارد. کسی که عجله می‌کند، حسنه را به سیئه تبدیل می‌کند؛ یعنی نیکی و خیر و زیبایی را به زشتی و بدی تبدیل کرده و به خود زیان می‌رساند.(نمل، آیات 45 و 46)