ادای احترام به شهدای دانشگاه امام صادق(ع)
شاگردان ممتاز مکتب امام صادق(ع)
کامران پورعباس
دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) به سرپرستیِ عالم مجاهد و پارسا و یار امام خمینی و امام خامنهای، مرحوم حضرت آیتالله مهدوی کنی همواره کوشیده است تا در خط مقدم پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و رهبری، ثابت قدم و پابرجا بماند؛ از این رو یکی از اصلیترین ویژگیهای این دانشگاه را باید در جذب و پرورش دانشجویان انقلابی و پایبند به آرمانهای امام(ره) و رهبر معظّم انقلاب (مدظله العالی) دانست.
پس از عروج ملکوتی شهید محمود کرمی دانشجوی رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی ورودی سال ۶۱ به عنوان اولین تقدیمی دانشگاه به نظام مقدس جمهوری اسلامی، سی وهفتپرستوی دیگر عاشقانه راه وی را پیمودند تا در شرایطی که دانشگاه در طی آن سالها کمتر از ششصد دانشجو داشت، نزدیک به ۷ درصد از دانشجویان خود را در این مسیر تقدیم نماید. دانشجویان دیگری از این دانشگاه نیز بعد از جنگ تحمیلی شربت شهادت نوشیدند.
اسامی شهدای دانشگاه به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) عبارت است از:
دکتر احسان آقاجانی معمار، امیر حسین صبوری، امیر حسین رضاپور نایینی، جاوید مرحمتی، اسماعیل فضلی زاده، جواد غفارزاده، حمید محمودنژاد، حمیدرضا بهداد، حمیدرضا غفوری شعرباف، رامین عقدایی، دکتر محمد رحیم آقایی پور، سعید وطن پور، سید مهدی اسماعیلیان نجف آبادی، سید مهدی حیاتی رکنی، سیروس روح الله سوزنگر، علی امراللهی پورشیرازی، علی اکبر جلیلی بهابادی، علی شریعتمداری، دکتر غضنفر رکن آبادی، علیرضا صفایی نراقی، علیرضا وقار، علیرضا خانبابایی، علی نیکبخت، علی قربان زاده قمصری، محمد حسین(سینا) اشرف زاده، محمد حامدی، محسن غرسبان روزبهانی، قاسم علی راستگو، قاسم اشجع زاده، غلامرضا بیات، مطلب شفیعی جایگانی، مصطفی عبدالشاه، مصطفی اسماعیلی، محمود کرمی، محمود برزگری فیروزآبادی، محمدرضایی زال، کاظم نوراللهیان، ناصرالدین باغانی، نادر(محسن) میشانی فرد، میرسعید صادقی و مهدی امینی قاضجمانی.
زندگینامه کامل و مفصل تمامی شهدا در پایگاه اطلاعرسانی دانشگاه موجود است. با مطالعۀ این زندگینامهها در مییابیم که این شهیدان ویژگیهای مشترک اعلایی داشتهاند؛ از جمله آنکه اغلب نخبه بوده و معدلهای بالایی در دوران تحصیل داشتهاند و اغلب با رتبه بالا در رشتههای مهم در دانشگاههای مختلف قبول شدهاند اما به دلیل علاقه و عشق به دین و مذهب، دانشگاه امام صادق(ع) را انتخاب نمودهاند و حتی برخی از آنان از مناصب و رشتههای دیگر انصراف داده و رهسپار دانشگاه امام صادق(ع) گردیدهاند. اغلب شهدا مدام در جبههها بودهاند و باز اغلب این شهدای والامقام دستنوشتهها و وصیّتنامههای کم نظیر و عمیق و سرشار از معارف عالیه دینی و مکتبی و برخی نیز وصیتنامهها و دستنوشتههای به شدت عارفانه و عاشقانه داشتهاند. به عنوان نمونه دستنوشتهها و وصیّتنامههای شهیدِ عاشق و عارف و مجاهد ناصرالدّین باغانی که از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) بود، حاوي عاشقانهها و عارفانههای اعلا و شگفتانگیز و سرشار از عالیترین مضامین مکتبی و اسلامی و مذهبی و انقلابی و ولایی و عطش فراوان برای شهادت هستند و رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند: «جا دارد که انسان آن وصیّتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خواندهام.»(زندگینامه و گزیدهای از متنهای کم نظیرِ عارفانه و عاشقانۀ شهید باغانی، 21 تیر 1402 در گزارشی با عنوان «عاشقانهها و عارفانههای شگفت انگیز یک شهید»، در روزنامه کیهان منتشر گردیده است.)
در این گزارش یادی مینماییم از چند شهید دانشگاه امام صادق(ع) و زندگینامهشان را مرور مینماییم و انشاءالله در گزارشهای دیگری در آینده به شهدای دیگری از این دانشگاه ادای احترام خواهیم نمود.
شهید محمود کرمی
نخستین شهید دانشگاه امام صادق(ع)
شهید محمود کرمی در سال ۱۳۴۲ دیده به جهان گشود. در دوران ستمشاهی در تظاهرات مردمی حضور داشت و در مدرسه نیز مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی را ادامه میداد. در سالهای آخر دبیرستان، فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را شروع و به سرعت در کارهای هنری پیشرفت کرد و مورد حیرت همگان واقع شد. اولین تئاتر خود را به نام «توکایی در قفس» بر روی صحنه آورد که در چند مدرسه به اجرا درآمد. پس از آن نمایشنامه «شلیته» را که نشانگر برخوردهای بچههای یک محله در زمان طاغوت با همدیگر بود، به نمایش در آورد و با این کار بچهها را به خود جلب کرد. او خود تمام امکانات لازم را فراهم میکرد و در این نمایش، علاوهبر کارگردانی، دو نقش را نیز بازی میکرد.
پس از امتحانات نهائی، عضو بسیج پایگاه مقداد شد و پس از یک ماه دوره آموزشی در پادگان امام حسین(ع) و پادگان پرندک، عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. پس از فتح خرمشهر، محمود به شهر برگشت. شروع به درس خواندن کرد و با شرکت در کلاس های کنکور، خود را آماده رفتن به دانشگاه کرد. پدرش هم تحصیل در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران را به وی پیشنهاد کرد؛ اما محمود خندید و گفت: «من به فکر معنویات هستم بنابراین دانشگاه امام صادق(ع) را انتخاب میکنم.»
سال 1361 وارد دانشگاه امام صادق(ع) شد و در رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی تحصیل نمود.
آخرین بار بدون اینکه با کسی صحبت کند به جبهه رفت و تنها تلفنی با پدرش خداحافظی کرد.
25 اسفند 1362 در عملیات خیبر در جزیره مجنون همچون اباعبدالله الحسین(ع) و شهدای کربلا بدون سر به شهادت رسید.
شهید سید مهدی اسماعیلیان نجف آبادی
در سال ۱۳۴۱ در خانوادهای مذهبی، فرزندی از سلاله پاک حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) به دنیا آمد که نامش را مهدی نهادند. عشق به خدا و خاندان نبوت، در وی متجلی بود و هر چه بزرگتر میشد، زیباییهای باطنیاش بیشتر جلوه مینمود.
در مساجد و مجالس و عزاداریها، در فعالیتهای سیاسیِ دوران انقلاب و خلاصه آنجا که خدا حضور داشت، حاضر میشد.
در هفده، هجده سالگی بود که برای اولین بار به جبهه رفت و مدتی در سومار، فرماندهی گروههای بسیجی را به عهده داشت. همچنین به تدریس بسیجیان محصل میپرداخت. کارهایش بیتظاهر و بیریا بود.
در سال ۱۳۶۲ در دانشگاه امام صادق(ع) و در رشته معارف اسلامی و تبلیغ قبول شد.
سید مهدی اسماعیلیان در عملیات والفجر۸ در منطقه فاو شرکت نمود و در آنجا شهید گمنام گردید و شد میهمان ویژۀ مادرش حضرت فاطمه زهرا(س).
مدتی بعد که وصیتنامهاش به دست خانوادهاش رسید، آرزو کرده بود که مفقودالاثر باشد. شاید برای تمسک جستن به جدهاش حضرت زهرا(س) نخواست خاکش توتیای چشم خانواده باشد یا اینکه عشق به خدا این چنین ایجاب میکند که اگر جان از آن خداست، تن نیز از اوست.
شهید علی شریعتمداری
علی شریعتمداری، پنجم دی سال ۱۳۴۳ در تهران پا به عرصه وجود گذاشت. با شرکت در کنکور در سال 1364 به دانشگاه امام صادق(ع) راه یافت و در رشته معارف اسلامی و تبلیغ مشغول به تحصیل گردید.
در سال سوم دانشگاه بود که پس از چند بار رفتن به جبهه، این بار با ۶۹ نفر دیگر از دانشجویان از طرف دانشگاه به منطقه اعزام شد و 18 فروردین 1366 در عملیات کربلای۸ در شلمچه به شهادت رسید و پیکر پاکش تا مدتها گمنام در منطقه ماند. سرانجام پس از سالها انتظار، پیکر مطهر شهید، کشف و در ۴ شهریور ۱۳۷۹ بر دوش امت شهید پرور و همسنگران دانشجویش با شکوه فراوان تشییع گردید.
مصاحبهای از دوران قبل از عروج شهید علی شریعتمداری موجود است که در بخشی از آن هم دانشگاهیانش را چنین نصیحت مینماید:
«به برادران دانشجوی دانشگاه که چند صباحی در خدمتشان بودیم، عرض میکنم این صندلیها که پشتش نشستهاند، صندلیهایی است که با خون شهدا به دست آمده، با خون شهدای این انقلاب به دست آمده، صندلیهایی است که اگر ملت ما نمیایستاد و جوانها جان خود را در راه این انقلاب نمیدادند، هیچ وقت موفق نمیشدیم پشت آن بنشینیم و به این آسودگی درس بخوانیم و هدف همه برادران اسلام است. بنابراین هدفشان را گم نکنند. برای رسیدن به اسلام فکر نکنند که چسبیدن به میز و صندلی حتماً ضروری است. این یک وسیله است. اگر در راه، رضای خدا را در این دیدند که درس بخوانند، درس بخوانند، ولی اگر لحظهای میبینند که خدا میخواهد در این راه حتی جان خودشان را ایثار کنند، به خود لحظهای تردید راه ندهند که آیا به جبهه بروم یا نروم؟ انشاء الله درسهایی که در جبهه خواهند گرفت، به مراتب از درسهایی که در دانشگاه و پشت جبهه میخوانند، عمیقتر است و در روحشان اثر خواهد گذاشت.»
شهید مطلب شفیعی جایگانی
در دومین روز از خرداد سال ۱۳۴۶، در روستای در بهنز از توابع بهاباد یزد در خانوادهای کاملاً مذهبی و مستضعف، فرزندی متولد شد که با الهام نام وی را «عبدالمطلب» نهادند.
قبل از انقلاب، در تلاشهای مستمر مذهبی و انقلابی فعال بود. سال 1364 وارد دانشگاه امام صادق(ع) شد و در رشته معارف اسلامی و تبلیغ مشغول تحصیل شد.
۲۲ بهمن ۱۳۶۵ از دانشگاه به یزد آمد و پنهان از خانواده به عنوان رفتن به دانشگاه، عازم جبهه شد. در اواخر اسفند ۱۳۶۵ نامهای از او برای برادرش رسید که حاکی از رفتنش به جبهه بود. در نامه اصرار کرده بود که جریان جبهه رفتنش همچنان مخفی باشد مخصوصاً از پدر و مادر. حدود ۳ روز از فروردین ۱۳۶۶ گذشته بود که از جبهه آمد ولی نه با لباس نظامی، بلکه با لباس معمولی که کسی از موضوع مطلع نشود اما بعداً همه فهمیدند غیر از پدرش. وقتی دوباره عازم جبهه شد، همه ناراحت بودند. تمامی افراد خانواده مطلب را تا ترمینال بدرقه کردند.18 فروردین 1366، مطلب در عملیات کربلای8 در شلمچه به شهادت رسید.
شهید علیرضا وقار
در سحرگاه ۱۶ فروردین ۱۳۴۲ در خانهای واقع در جنوب تهران پسری دیده به جهان گشوده که او را به مناسبت همزمانی تولدش با سالروز تولد امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، علیرضا نام نهادند.
علیرضا در دوران طاغوت، در تمامی راهپیماییها و تظاهرات همیشه و بدون وقفه شرکت میکرد و در صفوف اول بود.
در سال ۱۳۶۰ موفق به دریافت دیپلم ریاضی با معدلی بالا شد. سپس مشغول خدمت در کمیته انقلاب مستقر در دانشگاه امام صادق(ع) پس از مدتی عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید و حدود شش ماه حضوری فعال در جبهه سر پل ذهاب و قصر شیرین داشت؛ ضمن آنکه در کنکور ورودی دانشگاه شرکت جست. زمانی که در جبهه بود، خبر پذیرفته شدنش در دانشگاه را به وی دادند و جبهه جنگ را برای حضور در جبههای دیگر از جبهههای انقلاب ترک کرد. سال 1362 در رشته معارف اسلامی و اقتصاد در دانشگاه امام صادق(ع) مشغول به تحصیل شد.
اوایل سال ۱۳۶۶ در امتحانی که از طرف سازمان حج و زیارت برای انتخاب مبلغ برای اعزام به مراسم حج ترتیب داده شده بود، شرکت جست و پذیرفته شد و به همراه سایر حجاج و زائران عازم زیارت بیت الله الحرام شد.
پس از عزیمت به مکه، علاوهبر زیارت خانه خدا، وظیفه وی و دیگر یارانش از طرف بعثه امام، مأموریت تبلیغ و شناساندن انقلاب اسلامی ایران و همچنین نظرخواهی از دیگر حجاج کشورهای اسلامی راجع به ایران و انقلاب اسلامی بود. وی آنچنان در انجام این وظایف از خود تلاش و کوشش نشان داد که همگان را به تعجب وا داشت؛ به خصوص با تسلط کاملی که به زبانهای عربی و انگلیسی داشت، دوستان عرب زبانش را هم به حیرت انداخت.
وی شهریور 1366 به همراه سایر شهدای جمعه خونین مکه به دیدار معبودش شتافت و به آرزوی دیرینهاش که همان شهادت در راه خدا بود، رسید. شاید وی با ۲۴ سال که از عمرش میگذشت، جوانترین شهید جمعه خونین مکه باشد.
شهید احسان آقاجانی معمار
شهید احسان آقاجانی معمار در سال ۱۳۸۳ در کنکور شرکت کرده و همزمان در دو رشته ریاضی کاربردی دانشگاه شهید بهشتی و معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) پذیرفته شد.
پیشینه مذهبی و دغدغهمندیاش سبب شد تا با حضور در دانشگاه امام صادق(ع) زندگی فردی و اجتماعیاش رنگ تازهای به خود بگیرد. تقریباً پس از اتمام دوره کارشناسی ارشد در مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان کارشناس مشغول کار شد اما در آنجا نیز دائماً به تحقیق و فعالیتهای علمی میپرداخت که حاصل این تلاشها مقالاتی متعدد در زمینههای مورد نیاز کشور بود. پیگیری و پشتکارش سبب شد تا به عنوان یکی از نمایندگان مرکز پژوهشها در مجلس معرفی شده و در جلسات کمیسیونهای اقتصادی، حمایت از تولید ملی و... شرکت نماید.
پس از وقفهای چند ساله، در مقطع دکترای دانشگاه امام صادق(ع) پذیرفته شد و تقریباً نیمی از مسیر درجه دکترا را طی کرده بود که در ۱۷خرداد ۱۳۹۶ مقارن با ۱۲ ماه مبارک رمضان در حالی که با زبان روزه و لبی تشنه در حال حرکت برای شرکت در جلسهای در مجلس شورای اسلامی بود، مورد ترور فرزندان خوارج قرار گرفت و با تیری که به جرم محبت حضرت علی بن ابیطالب(ع) به سر مبارکش اصابت کرد، انشاءالله در آغوش آن حضرت جای گرفت.
در 2 مهر ۱۳۹۶ به جهت قدردانی از مقام شامخ این شهید گرانقدر، در مراسمی مدرک دکترای افتخاری به خانواده شهید اعطاء گردید.