روایت صدثانیهای
کارای دنیا، تمومی نداره...
ابوالقاسم محمدزاده
مادرش میگفت:
- هر وقت به مرخصی میآمد به پدرش در کارهای کشاورزی کمک میکرد. جمعه بود و صبح زود همگی راهی باغ شده بودیم. اوج کار بود و نزدیکیهای ظهر. مهدی رو به ما کرد و گفت:
- «زود باشید بریم نمازجمعه!» گفتم:
-مادرجان! امروز خیلی کار داریم. باید! به کارهای باغ برسیم و کارهای باغ رو تموم کنیم. مهدی گفت:
- «اگه فقط کاره که باید بگم کارای دنیا هیچ وقت تموم نمیشه. شما باید! صفهای نماز جمعه رو پر کنید تا چشم دشمن کور بشه».
همه سکوت کردیم و همراه آقا مهدی به نماز جمعه رفتیم.
موضوع: شهید مهدی جعفریان