فرهنگ کار در قرآن
علی پوریا
کار به معنای هر عمل و فعلی که موجب آثار مثبت و منفی است، به دو قسم خوب و بد تقسیم میشود و عموم مردم به کار خوب، پاداش و برای کار بد کیفر قرار میدهند. بر این اساس وقتی از ارزش کار و کارگر در اسلام سخن به میان میآید به معنای هر فعالیتی است که آثار و پیامدهای مثبت و خوبی دارد. نویسنده در نوشتار زیر ارزش و اهمیت کار در قرآن و آموزههای دینی را بررسی کرده و به برخی آداب کار و کارگری پرداخته است.
***
فرق میان عمل و فعل در فرهنگ قرآنی
در زبان عربی واژه «عمل» به معنای کار به مفهوم خاص که از انسان با شکل اختیاری و ارادی صادر میشود است. از رو در آیات قرآن در بسیاری از موارد، ایمان با عمل همراه شده است؛ زیرا از نظر قرآن، ایمان که عقد و اعتقاد باطنی و قلبی است، باید در رفتار انسانی خودنمایی کند.
اعمال انسانی بر اساس نگاه او به ایمان میتواند به دو دسته اصلی اعمال صالح و اعمال طالح و به تعبیر قرآنی اعمال فساد تقسیم شود. لذا همواره عمل صالح مصلحان را در برابر عمل فاسد مفسدان قرار میدهد.(بقره، آیات 7 تا 12؛ کهف، آیه 94؛ اعراف، آیات 85 و 56؛ محمد، آیه 22)
بنابراین، عمل انسانی به دو دسته اصلی عمل صالح و عمل فاسد تقسیم میشود که گاه از عمل فاسد به عنوان عمل طالح یا بد یاد میشود. این بدان معنا است که کار از نظر قرآن، همواره کار خوب و صالح نیست، بلکه میتواند کار بد و فاسد هم باشد. بنابراین، از مردمان میخواهد تا به جای کار بد به کار خوب بپردازند تا در کنار ایمان، ایشان را به سعادت دنیوی و اخروی برساند (عصر، آیات 1 تا 3؛ مائده، آیه 93؛ بقره، آیه 277)؛ زیرا کار بد جز ضرر(بقره، آیه 102؛ اعراف، آیه 90) و خسران (مائده، آیه 53) چیزی نصیب انسان نمیکند و آثار و پیامدهای مخرب آن در همه ابعاد زندگی از جمله در محیط زیست بشر خودنمایی میکند. (روم، آیه 41)
در فرهنگ قرآنی، از واژه «فعل» نیز به معنای کار استفاده شده است، اما میان فعل و عمل تفاوت است. عمل به معنای هر چیزی است که از انسان به استمرار صادر میشود؛ در حالی که فعل هر چیزی است که یک بار از انسان و غیر انسان صادر شود.
در قرآن هیچ گاه واژه «عمل» به خدا نسبت داده نشده است، بلکه «فعل» به خدا نسبت داده میشود؛ با اینکه عمل اختصاص به انسان دارد، ولی از جهتی عامل است، زیرا به کنش و واکنش یعنی فعل و انفعال در انسان نسبت داده میشود و اینگونه نیست که همیشه عمل، فعل باشد، بلکه میتواند انفعال و واکنش باشد. همچنین انسان در برابر عمل خویش انتظار اجرت و مزد دارد، در حالی که در برابر فعل چنین انتظاری نیست؛ چرا که گاه شخص فعلی را بدون تکرار و بدون اجرت انجام میدهد.
سيد علي اكبر قرشي به نقل از كتاب اقربالموارد گفته است: عمل در كارى گفته ميشود كه از روى عقل و فكر باشد، لذا با علم مقرون مي شود ولى فعل اعم است. ممكن است توأم با تعقل و تفكر باشند و در برخي مواقع ممكن است كه بدون تعقل و تفكر انجام پذيرد. پس فرق بين عمل و فعل اعم و اخصّ است. اين فرق را از قرآن مجيد نيز ميشود استفاده كرد كه عمل به اعمال و كارهاى ارادى اطلاق شده، ولى فعل گاهى در افعال جماد نيز به كار رفته است، مثل: « بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا؛ گفت: بلكه بزرگترينشان چنين كرده است.» (انبیاء، آیه 63)
در اين آيه شريفه «فعل» به جمادات نسبت داده شده است؛ زيرا آيه مذكور مربوط به داستان حضرت ابراهيم(ع) است كه فرموده است، چون آثار جرم در نزد «بت» بزرگ بوده است، پس از«بت» بزرگ سؤال كنيد. بنا براين در این آیه «فعل» به بت كه از جمله جمادات است نسبت داده شده است.(قرشى سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج5 ص45)
مؤلف كتاب تاج العروس راجع به معناي عمل و تفاوت آن با فعل اقوال مختلفي آورده است كه از مجموع آن چنين برداشت مي شود كه بين فعل و عمل از چند جهت فرق است. اول اينکه عمل به کاري گفته مي شود که با تفکر و تدبر انجام گيرد و فعل هر نوع کاري را شامل ميشود خواه با فکر و تدبر باشد يا نباشد. دوم اينکه اين عمل اشاره به استمرار کار دارد ولي در فعل استمرار لازم نيست و به همين جهت خداوند در قرآن «واعملوا صالحا» فرموده و «وافعلوا صالحا» نفرموده، سوم اينکه «عمل» فقط کارهاي اختياري را دربر ميگيرد و «فعل» کارهاي اختياري و غيراختياري را شامل ميشود، چهارم اينکه «عمل» قول (سخن) را دربر دارد ولي «فعل» اين گونه نيست.(محمّد بن محمّد بن عبد الرزّاق الحسيني،تاج العروس من جواهر القاموس، ج30 صص 55 و 182)
در قرآن واژه «قول» گاه در برابر «فعل»(شعراء، آیه 226؛ صف، آیه 2) و گاه در برابر «عمل» به کار رفته است.(بقره، آیه 80؛ نساء، آیه 43؛ اعراف، آیه 28؛ یونس، آیه 68) همچنین در قرآن 275 مرتبه واژه عمل و مشتقات آن به کار رفته است.
به هر حال، آنچه مراد از کار در اینجا است، همان معنای اصطلاحی است که فرهنگ نویسان فارسی آن را چنین تعریف کردهاند: «آنچه از شخص یا چیزی صادر شود و آنچه شخص، خود را بدان مشغول سازد».(لغت نامه دهخدا، ج11، ص15817) در فرهنگ فارسی، «کار» با پیشه، شغل و عمل مترادف دانسته شده است.(فرهنگ فارسی، معین، ج3، ص2789)
مفهوم «کار» در اقتصاد اسلامی
چنانکه گفته شد، کار در عرف مردم، به معنای هر آنچه از شخص صادر شود و شخص خود را بدان مشغول سازد (لغت نامه دهخدا، ج 11، ص 15817، واژه «کار») آمده است، اما در مفهوم اجتماعی و اصطلاحی به فعالیّتى اطلاق میشود که به وسیله آن انسانها از طبیعت بهره مىگیرند و بدینسان بقاى خود را تأمین مى کنند.(دائرة المعارف تطبیقى علوم اجتماعى، ج 1، ص 423، «کار»)
از نگاه قرآن کارهای انسان به دو دسته اصلی کارهای مادی و معنوی و از یک منظر به کارهای صالح و فاسد تقسیم میشود.
بنابراین، گرچه واژه کار بر هر عملی اعم از اقتصادی، عبادی، ورزشی، تفریحی، فرهنگی و مانند آنها اطلاق میشود، ولی مقصود ما در این نوشته از کار، کار اقتصادی است. حتی مراد ما در این مقاله کارهاى معنوى از قبیل اعمال صالح، یا زشت و نیز افعال اختیارى انسان نیست؛ بلکه مقصود از کار، فقط کارهای تولیدى و اجتماعى و اقتصادى است. در آیات قرآن برای تبیین کار اقتصادی تنها از واژه فعل و عمل استفاده نشده، بلکه از واژگانی دیگر چون «سعى »، «کسب»، و مشتقات آنها و بلکه هر آنچه بر فعالیّتهاى تولیدى و اقتصادى و اجتماعى دلالت مى کند، استفاده شده است.
با این تفاصیل، چنانکه معلوم شد «کار» در حوزههای گوناگون معانی متفاوتی دارد. در حوزه اقتصاد نیز برای «کار» تعاریف مختلفی گفته شده است، که از میان آن، تعریف زیر شاید از جامعیت بیشتری برخوردار است: «کار مجموعه اعمالی است که انسان به کمک مغز، دست، ابزارها و ماشینها، در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات، انجام میدهد و این اعمال نیز متقابلاً بر انسان تأثیر میگذارد و او را تغییر میدهد».(جامعهشناسی کار و شغل، ص10)
ارزش و اهمیت کار در قرآن
کار اقتصادی به مفهوم هرگونه فعالیتی است که برای تولید کالا و خدمات مورد نیاز یا بالا بردن سطح اقتدار جامعه و رفاه عمومی در چارچوب قوانین و ارزشهای اسلامی انجام میشود.
بنابراین، هر کاری که محصول مثبتی داشته باشد اعم از اینکه تولیدی باشد یا خدماتی و یا رفاهی و در چارچوب قوانین و ارزشهای دینی انجام پذیرد، مقدس بوده و در اسلام به عنوان «کار»، مورد تمجید قرار گرفته است.
از نگاه قرآن کار و تلاش باید در راستای خلافت انسان بر زمین و اهداف آفرینش باشد و انسان به سبب اینکه از چنین تصرف ذاتی برخوردار است، باید در این راستا کار را تعریف و ساماندهی کند، حال چه کار اقتصادی باشد یا هر کار دیگر؛ خدا در این باره میفرماید: خداوند شما را در زمین پدید آورد و آباد کردن آن را به شما سپرد.» (اعراف، آیه 10) و در جایی دیگر نیز میفرماید: اوست که شما را از زمین ایجاد کرد تا آن را آباد و عمران کنید.(هود، آیه 61) «اعمار و استعمار زمین» در لغت به معنای واگذاری آن برای عمران و آبادی است.(تحف العقول، ص288؛ الحیاه، ج5، ص436)
بنابراین، زمین به صورت آباد و با نعمتهای آماده آفریده نشده، بلکه انسان باید با کار و تلاش و بهرهگیری از امکانات تولید، زمین را آباد کند و نیازمندیهایش را برطرف سازد. بدینسان، هرگونه کار و فعالیت تولیدی که به آبادی زمین بینجامد، در راستای تحقق اراده الهی و از مظاهر بندگی خداست.
کسب و کار به مفهوم اقتصادی آن، مورد تشویق و ترغیب خداوند است (هود، آیه 61؛ نحل، آیه 14؛ اسراء، آیات 12 و 66؛ قصص، آیه 73)؛ زیرا راهى براى تحصیل فضل خدا است و انسان باید اینگونه از امکانات و استعدادهای خود و طبیعت برای کمالیابی و خلافت الهی بهره گیرد. (بقره، آیه 198؛ حل، آیه 14؛ اسراء، آیات 12 و 66؛ قصص، آیه 73)
اصولا اینکه انسان با تلاش و کوشش خویش، نیازهای آسایشی و رفاهی خود را برآورده کند و حتی از طریق کار بتواند درآمدی داشته باشد تا دیگران نیز از آن بهرهمند شوند، به عنوان یک ارزش تلقی شده است. پس وقتی سخن از انفاقات مالی است به طور طبیعی باید فعالیت اقتصادی باشد تا انفاقات نیز انجام شود؛ پس از نظر قرآن کار و تلاش، امرى ارزشمند است که شخص با انفاق از درآمد آن، مورد ستایش خدا قرار میگیرد.(توبه، آیه 79)
انسانها باید به کار و فعالیت اقتصادی بپردازند و جنسیت در این امر هیچگونه نقشی ندارد؛ زیرا از نظر قرآن، زنان مانند مردان، برخوردار از حق کار و کسب هستند و این حق طبیعی همگان به عنوان انسان است.(نساء، آیه 32)
بر اساس آموزههای وحیانی، انسان دارای امکانات و توانایی و استعدادهای خاصی است که میتواند از کار برای بهبود زندگی و برخورداری از فضل الهی استفاده کند؛ و از آنجا که خدا به انسان چنین امکانات و توانایی بخشیده باید سپاسگزار خدا باشد.(نحل، آیه 14؛ قصص، آیه 73؛ روم، آیه 46؛ فاطر، آیه 12؛ اسراء، آیه 66)
شب برای استراحت و روز برای کار و برخورداری از فضل الهی است و انسان باید به این نکته در فرهنگ کار اسلامی توجه داشته باشد.(اسراء، آیه 12؛ قصص، آیه 73؛ روم، آیه 23؛ نباء، آیه 11)
همچنین انسان با کار خودش مالک برخی از چیزها میشود و در حقیقت، کار یکی از راههای کسب مالکیت است.(نساء، آیه 32) پس در ارزش کار باید به این نکته توجه داشت که کار یکی از راههای کسب مالکیت مانند ارث است.
در ارزش و اهمیت کار همچنین باید گفت که کسب و کار بر روى زمین، راهى براى تأمین زندگى و روزى است که خدا برای انسان قرار داده است.(ملک، آیه 15) پس انسان با کار خویش میتواند اسباب روزی خویش و دیگران را فراهم آورد؛ زیرا خدا کسب روزی را در اموری قرار داده که به عنوان اسباب روزی مطرح است؛ از جمله این اسباب روزی باید به کار اشاره کرد.(همان)
قرآن در آیه 39 سوره نجم بهره انسان از دنیا را تنها در سایه تلاش و کار میداند و میفرماید: وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى؛ برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست. این بدان معناست که انسان اگر تلاش کند و کار و فعالیت نماید میتواند در آسایش و رفاه باشد و در غیر این صورت از دنیا بینصیب خواهد ماند.
آداب کار و کارگری
در آموزههای دینی برای اینکه هر فعالیت اقتصادی در مسیر آفرینش انجام شود، آداب و احکامی بیان شده که توجه به این آداب میتواند انسان را در تحقق خواستهها حتی مادی یاری رساند و مثلا موجب برکت در کارش شود. از جمله آدابی که برای کار و کارگر در اسلام بیان شده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1.آغاز کار با بسم الله: در هر کاری لازم است تا انسان با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کند تا ابتر نشود؛ زیرا در روایت است که کاری که با بسمله آغاز نشود، ابتر و دم بریده خواهد بود و به نتیجه نمیرسد. از نظر قرآن حتی در ذبح حیوانات لازم است تا بسم الله البته بدون الرحمن الرحیم گفته شود. البته بسمله در برخی از کارها مانند ذبح لازم و واجب است، اما در برخی دیگر مستحب است. از همین رو از فضیلت بسم الله در هر کاری از جمله فعالیتهای اقتصادی سخن به میان آمده است. در آیات قرآن بیان شده که برای سوار شدن بر مرکب(هود، آیه 41) یا حرکت آن بسم الله گفته شود، چنانکه در نامهنگاری(نمل، آیه 30) و سخن گفتن و مانند آنها نیز بسم الله فضیلت دارد. خدا خود در مقام عمل و سرمشق، سورهها را با بسم الله الرحمن الرحیم بیان کرده است؛ و از آنجا که خداوند متعال، كلام خود را با «بسم اللّه» آغاز كرده است تا بندگان آن را بياموزند و در اعمال و گفتار خويش به نام خدا آغاز نمايند، بدين جهت مناسبتر اين است كه «بسم اللّه» متعلّق به فعل «اَبْتَدىء» باشد (الميزان، ج 1، ص 15) تا انسان نیز در آغاز و ابتداء هر کاری با بسم الله کارش را شروع کند.
2.توجه به مشیت الهی: انسان باید در هر کاری به این نکته توجه داشته باشد که کارش تنها یک علت ناقصه برای تحقق معلول است و تا مشیت الهی به تحقق چیزی قرار نگیرد، آن چیز تحقق نخواهد یافت؛ به سخن دیگر، علت تامه در تحقق هر چیزی، مشیت الهی است و لذا انسان باید همواره به این علت تامه توجه داشته باشد؛ چرا که عزم و اراده انسان به تنهائی تحقق بخش چیزی نیست. بر همین اساس، از انسانها خواسته شده تا به این مشیت توجه کنند و با گفتن «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»(کهف، آیه 39) نه تنها درصورت عدم تحقق دلسرد نشوند، بلکه کار خود را با مشیت الهی پیوند زنند. بر همین اساس لازم است تا انسان در کارها به مشیت الهی توجه و در قول آن را بیان کند.(کهف، آیات 23 و 24 و 39) از نظر آموزههای قرآنی، کسی که به مشیت الهی قائل است، میداند که در صورتی که مشیت الهی به تحقق چیزی قرار نگیرد، اگر همه اسباب فراهم آید، آن چیز تحقق نخواهد یافت؛ از همین رو امام سجاد(ع) میفرماید: یا مَنْ لا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الوَسائِل؛ای خدایی که حکمت و مشیت تو را هیچ اسباب و وسیلهای تبدیل نمیکند و جایگزین نمیسازد.(صحیفه سجادیه، دعای 13)
3.توکل بر خدا: کار هنگامی که با اراده قوی و همت و عزم همراه شد، به سرانجام میرسد، البته به شرطی که انسان توکل داشته باشد؛ از همین رو خدا در قرآن به پیامبرش میفرماید: هر گاه بر کاری عزم کردی، بر خدا توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست میدارد.(آل عمران، آیه 159)
4.مشاوره با متعهد متخصص: مشورت در هر کاری از جمله اقتصادی امر خوب و پسندیدهای است؛ هر چه کار مهمتر باشد، باید با افرادی که دارای دو خصوصیت تعهد و تخصص هستند مشورت شود. از نظر قرآن، کسی که فاقد تعهد ایمانی است شایسته نیست که طرف مشورت قرار گیرد، چنانکه غیر متخصص نیز نباید مورد مشورت قرار گیرد یا کاری به او سپرده شود.(آل عمران، آیه 159؛ شوری، آیه 38؛ یوسف، آیه 55)
5.توانایی: شخصی که به کار گرفته میشود باید توانایی انجام آن کار را داشته باشد.(قصص، آیه 26؛ یوسف، آیه 55)
6.امانتداری: در هر کاری که انسان وارد میشود باید امین باشد. پس زمانی که کسی را به کار میگیرد و چه آن هنگام که خود کار را انجام میدهد، امانتداری یکی از اصول اساسی آن است.(همان)
7. اجرت مناسب: اجرتی که برای کار و کارگری داده میشود باید اجرت مناسب بر اساس معیارهای عرفی باشد. (بقره، آیه 223) پيامبر(صلي الله عليه و آله) میفرماید: ظُلمُ الأجيرِ أجرَهُ مِنَ الكَبائِرِ؛ ظلم در پرداخت مزد كارگر، از گناهان بزرگ است.(بحارالأنوار، ج 103 ص 170)
8. تعیین اجرت: برای جلوگیری از هرگونه تخاصم و اجحاف باید براساس معیارهای عرفی و پسندیده اجتماعی، مزد کار تعیین شود، همان طوری که در ازدواج، مهریه تعیین میشود.(همان؛ قصص، آیات 28) امام على(ع) میفرماید: نَهى [رَسُولُ اللّهِ] أن يُستَعمَلَ أجيرٌ حَتّى يُعلَمَ ما اُجرَتُهُ؛ پيامبر خدا از به كار گرفتن كارگر، پيش از تعيين مزدش نهى فرمود.(كتاب من لايحضره الفقيه، ج4، ص10)
9. اجرت پس از کار: از دیگر آداب کار آن است که اجرت را پس از اتمام کار پیش از آنکه عرق کارگر خشک شود، پرداخت کرد. امام صادق(ع) میفرماید: أعطِهِم اُجورَهُم قَبلَ أن يَجِفَّ عَرَقُهُم؛ پيش از آنكه عرق آنان(كارگران) خشك شود، مزدشان را بپرداز.(الكافى، ج5، ص289)
10. مراعات عبادت: کارگر چه برای خود یا دیگری، باید مراعات عبادت کند و اجازه داشته باشد در وقت نماز به عبادت بپردازد. درباره روز جمعه که کار پیش از نماز کراهت دارد، دست کم هنگام نماز دست از کار بردارد. امام صادق(ع) میفرماید: مَنِ استَأجَرَ أجيرا ثُمَّ حَبَسَهُ عَنِ الجُمُعَةِ يَبوَءُ بِإثمِهِ وَ إن كانَ هُوَ لَم يَحبِسهُ اشتَرَكا فِي الأجرِ؛ هر كس كارگرى را به كار گيرد و او را از شركت در نماز جمعه بازدارد، گناهش را به عهده گرفته است و اگر او را باز ندارد، در اجر او شريك است.(تهذيبالأحكام، ج2، ص175.)
11. تامین اجتماعی: از دیگر خصوصیات کار و کارگری در اسلام ایجاد شرایطی است که امروز از آن به تامین اجتماعی و در عربی تکافل اجتماعی میگویند یعنی کفالت کردن شخص در زندگی و تامین نیازهایش در هنگام ناتوانی و پیری. در روایت است: مَرَّ شَيخٌ مَكفُوفٌ كَبيرٌ يَسألُ. فَقالَ أميرُالمُؤمِنينَ: ما هذا؟ فقالُوا: يا أميرَالمُؤمِنينَ! نَصرانيٌّ. فَقالَ: استَعمَلتُمُوهُ حَتّى إذا كَبُرَ و عَجَزَ مَنَعتُمُوهُ، أنفِقُوا عَلَيهِ مِن بَيتِ المالِ؛ پير مرد فرتوت و نابينايى، در حال گدايى، بر اميرمؤمنان گذشت.امام فرمود: «اين مرد كيست و چرا گدايى مىكند؟» جواب گفتند: «نصرانى است». امام فرمود: «تا آن زمان كه قدرت كار كردن داشت از او كار كشيديد و اينك كه پير شده و قدرت. كار كردن ندارد، از تأمين روزى وى دريغ مى ورزيد؟ از بيت المال، زندگى او را تأمين كنيد.» (وسائل الشيعه، ج15، ص66 )