اخبار ویژه
ایران دفعه بعد، 3 هزار موشک و پهپاد به اسرائیل میزند، یا 30 هزار؟!
تحلیلگر صهیونیست گفت: حملۀ بیسابقه ایران به اسرائیل، حتی شدیدتر از حمله روسیه به اوکراین بود اما نمیدانم که نوبت بعد، ایران سه هزار موشک و پهپاد شلیک میکند یا بیشتر.
مئیر جاودانفر استاد دانشگاه رایخمن به رادیو فرانسه گفت: حملۀ بیسابقه ایران به اسرائیل با استفاده بیش از 300 موشک و پهپاد انتحاری در سیزدهم آوریل گذشته، در اصل نشان داد که برنامۀ هستهای ایران تا چه حد میتواند خطرناک باشد(!) اسرائیل تنها در صورتی از سلاح اتمی در دفاع از خود استفاده میکند که خود هدف حمله یا تهدید جدی اتمی قرار گرفته باشد.»
با حملۀ سیزدهم آوریل ایران به اسرائیل، روابط دو طرف وارد مرحله و فصل تازهای شد. چنین حملاتی برای کشورهای عرب قابل قبول و قابل تحمل نیست. بهرغم همۀ اختلافاتشان با اسرائیل بر سر مسئلۀ غزه، همکاری کشورهای عرب به ویژه اردن برای مقابله با حملۀ اخیر بسیار مهم بود. زیرا ایران ثبات کل منطقه و کلیه کشورهای منطقه را به چالش کشید(!؟)
وی میافزاید: حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل، از هر لحاظ بی سابقه بود. حتی روسها نیز در حملاتشان به اوکراین، چنین حملهای با چنین شدت و دامنهای انجام ندادند. من نمیدانم که آیا جمهوری اسلامی ایران توان پرتاب همزمان 3 هزار یا 30هزار موشک و پهپاد علیه اسرائیل را داشته باشد و اگر داشته باشد، آیا سامانۀ دفاعی اسرائیل، توان خنثی کردن این سطح از حمله را خواهد داشت یا نه، ولی اگر جمهوری اسلامی چنین توانی را داشته باشد و آن را نیز به اجرا بگذارد، شکی نیست که ما وارد جنگی تمام عیار و بیسابقه و پرهزینه برای دو طرف خواهیم شد.
وحشتزدگی و فرافکنی تحلیلگر صهیونیست در حالی است که وی به هنگام اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در دمشق هیجان زده شده و گفته بود: مهمترین نکته در حملۀ منسوب به اسرائیل در اول آوریل گذشته این است که در نتیجۀ آن عالیترین مقام نیروی قدس سپاه پاسداران آنهم در کشور حسّاسی نظیر سوریه کشته شد. این حمله بیش از همه نشان داد که تا کجا اطلاعات اسرائیل دربارۀ محل حمله و حاضران در آن دقیق بوده است. محافل اسرائیلی صریحاً اعلام میکنند که باید دیر یا زود با اربابان نیروهای نیابتی ایران، درگیر بشویم. بسیاری معتقدند که اگر اسرائیل زودتر با ایران درافتاده بود، ایبسا ایران از حملۀ هفتم اکتبر پشتیبانی نمیکرد.
شارلاتانبازی نشریات توقیفشده به روایت اصلاحطلبان
روزنامه هممیهن، توقیف نشریات زنجیرهای در اردیبهشت ۱۳۷۹ را «شکستن بال دوم اصلاحات» وانمود کرده و حال آن که کارکرد آنها، شارلاتانیسم و ویرانگری منافقانه بود و نه اصلاحات.
هممیهن مینویسد: «توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاهمدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند. وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال ۱۳۷۹ چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال ۱۳۷۹، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای ۹۵درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.»
درباره ادعای هممیهن مبنی بر اصلاحطلب بودن نشریات مذکور و شکسته شدن بال اصلاحات گفتنی است که اولاً اصلاحطلبی (reformism) در همهجای دنیا، ذیل قانون اساسی و نظام سیاسی مستقر و برای ارتقای آن انجام میشود؛ نه برای کودتا و براندازی. بسیاری از فعالان نشریات زنجیرهای، در مرور زمان نقاب از چهره برداشتند و از رسانههای معاند- حتی معاند با اصل ایران-
سر درآوردند. از BBC انگلیس که بیسیم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود و دولت متبوعش، دیکتاتوری پهلوی را به مدت ۵۴ سال به ملت ایران تحمیل کرد؛ تا شبکه ویرانیطلب «ایران اینترنشنال» وابسته به موساد که سردبیریاش برعهده معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی(سردبیر روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز)
است.
از این واقعیت گذشته، برخی فعالان طیف مدعی اصلاحطلبی بارها به تندروی، قانونشکنی و ساختارشکنی نشریات یادشده اعتراف کردهاند؛ چنان که مسعود بهنود (همکار نشریات زنجیرهای و بیبیسی) چند سال قبل گفت: «تازگيها ابراهيم نبوي يك نامه تندي نوشته به شادي صدر كه در آن دوره (اصلاحات) همه تسمه پاره كرده بوديم. بهنود میگفت همه با هم از چراغ قرمز رد نشویم.».
همچنین عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی، درباره کارکرد روزنامههای زنجیرهای جامعه و توس گفته بود: «آنها با به خدمت گرفتن برخی روزنامهنگاران رژیم شاه، دنبال تشنجآفرینی هستند و خاتمی را گورباچف و خود را یلتسین تلقی میکنند. آنها سخنگوی نهضت آزادی هستند اما خود را طرفدار دوم خرداد جلوه میدهند. آنها با کسانی همکاری میکنند که با نفس دین مسئله دارند. به آنها درباره رعایت مبانی دینی تذکر داده و گفته بودم چه دلیلی دارد از کسانی که با نفس دین مسئله دارند، دعوت به همکاری کنید؟ شاهد بودیم در این روزنامه گروههایی که از سال ۱۳۶۰ به هم پیوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تکتک داشتند در این رشته گرد میآمدند تا سامان یابند؛ مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی گروههای مارکسیست».
علی حکمت، سردبیر روزنامه توقیفشده خرداد هم تیرماه سال گذشته در گفتوگو با روزنامه شرق اظهار کرد: «همیشه به بچههای تحریریه میگفتم که حرف تند بزنید، ولی تند حرف نزنید. من با تیترهای تند مخالف بودم و چند تا تیتر تندی هم که در خرداد هست، زمانی که من نبودم و دوستان دیگری بودند و در فضای خاصی اتفاق افتاده بود. ما باید میتوانستیم حرفهای اساسی و تند بزنیم، اما روزنامهنگار نباید انگشت در چشم مخاطب و جامعهاش کند. ما سه جور روزنامهنگار داریم؛ یکسری چریک هستند. قلم در دست گرفتهاند، ولی همان کارکرد ژ-3 و کلاشینکف را از آن میخواهند. ما دوستان این شکلی هم داشتیم و مطبوعات دوم خرداد از همین گروه لطمه خورد. من بهعنوان سردبیر خرداد، دربهدر دنبال فضائی منطقی هستم که کسانی که دستاندرکار مطبوعات دوم خرداد- یا به قول آقای شریعتمداری «مطبوعات زنجیرهای»- بودند، بنشینیم و خودمان را نقد کنیم؛ از سلام تا روزنامه خرداد و دیگران. ما اشتباهات زیادی داشتیم؛ فرهنگ با چریکبازی هیچوقت نمیتواند کنار بیاید»...
در همین حال، روزنامه جوان نوشت: روزنامه هممیهن به مدیرمسئولی کرباسچی، در سرمقالهای بدون نام نویسنده (فقط میدانیم کل سرمقالههای ۱۴۰۲ و بدون نام این روزنامه در مجلدی به اسم عباس عبدی منتشر شد!)، به موضوع توقیف نشریات زنجیرهای پرداخته.این یادداشت، فضای رسانهای را دارای اختلال دانسته و دلیل آن را توقیف رسانههای زنجیرهای در سال ۷۹ دانسته است.
سال ۷۹ تلویزیون بیبیسی فارسی نبود؛ منوتو هم نبود؛ اینترنشنال هم نبود. سال ۷۹ شبکههای اجتماعی نبود؛ پیامرسانهای مجازی نبود؛ کانال تلگرامی و صفحات اینستا و توئیتر نبود. چه مقایسه غلطی است که یک رسانه، اتفاق
۲۴ سال قبل را بیتوجه به رسانههای نوین و پیشرفت عجیب و غریب رسانهای به فضای کنونی رسانهای ربط بدهد؟ یک نکته قابل تأمل هم این میان وجود دارد. این ادعا که سال ۷۸، ۹۵درصد مرجعیت رسانه در داخل بود یک معنای نهفته هم دارد و آن اینکه آشوبهای تیر ۷۸ در اثر تحریک رسانههای داخلی و در واقع روزنامههای زنجیرهای آن زمان بود. چه آنکه به قول هممیهن کسی توجهی به رسانههای خارج از ایران نداشت؛ و این امر تأیید ادعای نظام است که «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند.»
عملیات پیچیده ایران در جهان طنین انداخته است
پاسخ نظامی ایران به اقدام تروریستی اسرائیل در دمشق، ضعف اسرائیل و قدرتمندی ایران را نشان داد. حمله ایران نه تنها در منطقه بلکه در مقیاس جهانی نیز طنینانداز شده است.
مراد یشیلتاش؛ استاد دانشگاه ترکیه، در تحلیلی که از سوی روزنامه صباح ترکیه منتشر شد، مینویسد: حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، تنشهای منطقهای را به اوج بیسابقهای رساند و بار دیگر ژئوپولیتیک پیچیده خاورمیانه را در کانون توجه قرار داد. واکنش تلافیجویانه ایران به این تجاوز، نه تنها در منطقه بلکه در مقیاس جهانی نیز طنینانداز شده است. پاسخ ایران با دو هدف انجام شد: نشان دادن قدرت نظامی خود و رساندن پیامی سیاسی به جامعه بینالمللی. این اولین مورد از سال ۱۹۷۳ بود که یک دولت، پاسخ نظامی به اسرائیل داد و بدین وسیله وضعیت طولانی مدت مصونیت اسرائیل را
مختل کرد.
ایران به دنبال تقویت قدرت بازدارندگی خود در برابر بازیگران منطقهای و جهانی است. حمله ایران از طریق یک عملیات نظامی پیچیده شامل موشکهای کروز و بالستیک و همچنین پهپادها که به نام شاهد ۱۳۶ شناخته میشوند، انجام شد. استفاده ایران از پهپادهای شاهد ۱۳۶، موشک کروز زمین به زمین پاوه با برد ۱۶۵۰ کیلومتر، موشکهای غدیر و عماد و دزفول، تایید شده است. علاوهبر آن، استفاده از موشک خیبرشکن با برد ۱۴۵۰ کیلومتر که ظاهرا قابلیت مانور بالایی در برابر سامانههای پدافند هوائی را نیز دارد تایید شده است. عملیات ایران، محدودیتهای دفاعی اسرائیل را آشکار کرد و نشان داد که سامانههای پدافند هوائی اسرائیل دچار آسیبپذیری هستند. پنج موشک بالستیک پایگاه هوائی نواتیم، و چهار موشک پایگاه هوائی نِگِو را هدف قرار دادند.
رویارویی اخیر بین اسرائیل و ایران، سؤالاتی را در مورد استراتژی امنیتی اسرائیل ایجاد میکند، در حالی که هدف آن تقویت بازدارندگی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است. نقش ایالات متحده با حمایت مداوم از اسرائیل در کنار افزایش تلاش برای جلوگیری از تنش بیشتر مشخص شده است.
عملیات تلافیجویانه ایران با عنوان «وعده صادق»، چالشی مهم برای سامانههای پدافند هوائی اسرائیل بود. هزینه نسبتا پایین حمله در مقایسه با هزینه اقتصادی بالای دفاع پایداری دراز مدت جنگ را به یک نگرانی حیاتی برای اسرائیل تبدیل میکند. بنابراین، توانمندیهای تهاجمی ایران هم چنان یک تهدید دائمی برای اسرائیل قلمداد میشوند.
علاوهبر این، اظهارات «حسین سلامی» فرمانده سپاه پاسداران، حاکی از تغییر در الگوی سنتی رویارویی نظامی اسرائیل و ایران است. سلامی تاکید کرد که ایران با عملیات تلافیجویانه خود علیه اسرائیل، معادله جدیدی را ایجاد کرده و حملات بعدی اسرائیل به شهروندان، پرسنل و دفاتر و مراکز مرتبط با ایران، با پاسخ مستقیم مواجه خواهد شد.
از سوی دیگر، پاسخ اسرائیل، بر ناتوانی این رژیم در عملیات مستقل در عرصه بینالمللی تاکید دارد. حضور و حمایت آمریکا در منطقه، نقشی اساسی در شکلدهی به فرآیندهای تصمیمگیری اسرائیل دارد. علاوهبر این، درگیری اخیر باعث شعلهور شدن اختلافات سیاسی در درون خود اسرائیل شده است. سیاستهای امنیتی دولت نتانیاهو با انتقادات داخلی و بینالمللی مواجه شده و اثبات شده که ناپایدار است. افکار عمومی اسرائیل در رابطه با مدیریت بحران توسط دولت دچار اختلاف نظر شده. برخی از اسرائیلیها از رویکرد تهاجمیتر نسبت به ایران حمایت میکنند در حالی که برخی دیگر از اسرائیلیها خطرات مرتبط با تبدیل شدن به یک جنگ در مقیاس بزرگ را برجسته میسازند.
ادب از که آموختی؟... از روزنامه اعتماد!
روزنامه زنجیرهای اعتماد، متنی شبیه «یادداشت» منتشر کرده و در متن آن به فحاشی علیه مخالفان خود پرداخت.
«عباس عبدی» است که در ابتدای دهه هشتاد به علت فروش اطلاعات کشور به بیگانگان محکوم شده بود، در این مطلب کوتاه خود -تقریبا به اندازه یک صفحه A4- برای اینکه نشان دهد منتقدان و مخالفانشان جریانی «هتاک» و «بیاخلاق» است؛ از عبارات زیر و یا مشابه آن استفاده کرده است: «قدرتمحور»، «فرصتطلب»، «دارای نفاق»، «استفاده ابزاری از دین»، «فرقهای»، «باندی»، «تخریبگر»، «ضد علم»، «طرفدار نظریه توطئه(متوهم)»، «هتاک»، «غیردینی»، «ویرانگر»، «قدرتطلب»، «فاسد و توجیهگر فساد»، «بیشخصیت»، «بیاخلاق»، «بیشرم»، «دروغگو»، «تهمتزن»، «مذبذب».
ردیف کردن حداقل ۲۰ فحش و ناسزا در یک نوشته کوتاه، رکوردی تازه در مطبوعات کشور است و این موفقیت را میتوان به روزنامه اعتماد و نویسنده آن تبریک گفت! و خطاب به آنان نوشت که بله شما درست میگویید؛ مخالفانتان خیلی هتاک، بیاخلاق و بیادب هستند(!)
پیشتر، رئیس دولت مورد حمایت این طیف سیاسی رکوردی مشابه خلق کرده بود و فقط در چهار سال ابتدای ریاست جمهوریاش (۱۳۹۶-۱۳۹۲) منتقدان خود را: «بزدل»، «بیشناسنامه»، «تازه به دوران رسیده»، «تخریبگر»، «عصر حجری»، «کمسواد»، «کودک»، «هوچیباز»، «بیکار»، «متوهم»، «افراطی»، «کاسب»، «بدبین»، «ترسو»، «دشمن انسانیت»، «بیعقل»، «دروغگو»، «فحاش»، «سادهلوح»، «شکمسیر»، «هتاک» و... لقب داده بود.
میگویند کسی به شکل رگباری مشغول فحش دادن بود، یکی به او گفت نفس عمیق بکش و کمی تامل کن، شاید فحشهای بهتری هم یادت آمد و گفتی! البته سعدی هم در گلستان نقل میکند؛ «لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بیادبان! هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن
پرهیز کردم».