توکل و آثار آن(پرسش و پاسخ)
پرسش:
توکل چیست و چه آثار و برکاتی را در زندگی انسان به ارمغان میآورد؟
پاسخ:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام یکی از سرمایههای سعادت و موفقیت در انسان توکل است. اما در نقطه مقابل مخالفین بحث توکل و رضا و قناعت و زهد و بیرغبتی به دنیا را از آموزههای تخدیری میدانند که انسان را به عقب و قهقرا سوق میدهد.
مفهوم توکل
اینکه بحث توکل جنبه سازنده و تکاملآفرین داشته باشد یا اینکه جنبه منفی و تخدیری بستگی به نوع تفسیر و معنایی است که ما از بحث توکل ارائه میدهیم.
1- تفسیر اول: توکل از ماده وکالت است یعنی اینکه انسان کار خودش را به دیگری واگذار کند و وکالت دهد. حال دیگری هرکه میخواهد باشد. توکل به خدا یعنی اینکه انسان کار را از دوش خودش بردارد و برعهده خدا بگذارد. وقتی بشر به این حال درآمد که در هر موضوعی به جای اینکه به نیروی خودش تکیه کند و اعتماد به نفس داشته باشد، و از خود و توانمندی خودش بهره گیرد میگوید من به او واگذار کردم و او خودش درست میکند. نتیجه این تفکر این است که انسان یک موجود صددرصد مهملی از آب درمیآید.
2- تفسیر دوم: معنای توکل این نیست که انسان به کسی وکالت دهد که کارهای او را انجام دهد یا مثلا خدا را در انجام وظیفه نایب بگیرد و هر کاری را که میخواهد انجام دهد بگوید به جای من خدا انجام میدهد. بلکه وظیفه و تکالیف انسانها همیشه سر جای خودش هست. انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خود همیشه بر سر دوراهیها قرار میگیرند به طوری که یا باید وظیفه اخلاقی خودش را که وجدانش، عقلش و دین و مذهبش حکم میکند انجام دهد یا راه دیگری را پیش بگیرد که در آن راه منافعش بهتر تامین میشود و خیلی با موازین عقل و منطق و دین هم سازگاری ندارد! مانند کارمندی که میتواند راه امانت، تعهد و صداقت و وجدان کاری را انتخاب کند که برحسب ظاهر منافعی در کارش نیست و یا اینکه راه باطلی را پیش بگیرد و از راه زد و بند و رشوه و دزدی به منافع بیشتری دست یابد؟ انسانی که با این دوگانه مواجه میشود با خودش فکر میکند که آیا در عالم قدرت و نیرویی هست که اگر انسان دنبال حق و حقیقت برود او را تحت حمایت خودش قرار دهد و در مقابل نیروهای شیطانی یاری کند یا نه؟ پس ما در اینجا دو نوع طرز تفکر داریم. یکی اینکه به این قدرت ماورایی و خالق کل هستی تکیه کنیم و نصرت و حمایت او را جلب کنیم یا اینکه به منافع زودگذر مادی و محسوس و ملموس بسنده کنیم و به هر شکل ممکن برای رسیدن به آن اقدام نماییم؟ مفهوم واقعی توکل تفسیر اول را تایید میکند. ما یک توکیل داریم که معنایش همان واگذار کردن کارها به وکیل است. اما توکل عکس آن است یعنی اینکه من وظایف و تکالیف خود را انجام میدهم با اتکا به پروردگارم. لذا توکل همیشه بالفظ علی به کار میرود «توکلت علیالله» لذا توکل همیشه در انجام کارهای مثبت و تکالیف الهی است نه اعمال منفی و ضد ارزشی که کسی در اینگونه اعمال نمیگوید «توکلت علیالله».
ارکان توکل
توکل ارکانی دارد که به برکت آنها مفهوم واقعی توکل عینیت پیدا میکند و محقق میشود.
1- رکن اول توکل این است که آرمانها و اهداف انسان مقدس باشد و انسان به خاطر آن اهداف مقدس کاری را انجام میدهد و یا ترک میکند.
2- رکن دوم این است که انسان در راه این آرمانها و اهداف مقدس سعی و تلاش و مجاهدت نماید و بدون تلاش و کوشش توکل معنا و مفهومی نخواهد داشت و آثاری بر آن مترتب نخواهد بود.
3- رکن سوم توکل این است که انجام فعالیتها و تلاشهای انسان مقرون به اخلاص و خلوص نیت و لله و فیالله باشد نه برای هواهای نفسانی و شائبههای مادی و دنیوی!
بنابراین اهداف و آرمانهای مقدس، مجاهدت در جهت نیل به آن آرمانها و اهداف و خلوص نیت در مسیر انجام فعالیتها سه رکن اساسی توکل به حساب میآید.
توجیه فلسفی توکل
از نظر فلسفی توجیه توکل این است که دنیا یک واحد جاندار و ذیشعور است. این واحد ذیشعور نسبت به افرادی که در راه حقیقت فعالیت میکنند و افرادی که در راه باطل و غیرحقیقت فعالیت میکنند، بیطرف و متساوی نیست. این روح و حقیقت توکل است. به عبارت دیگر اگر انسانی در راه آرمانها و اهداف مقدسش فعالیت کند و نیتش خالص باشد، جهان کور و کر و بیطرف نیست، بلکه حمایت، نصرت و تایید میکند. و بالعکس اگر کسی در مسیر باطل و غیرحق و حقیقت فعالیت کند، جهان هستی و خالق آن در برابر او نه تنها یاریکننده نیست بلکه او را شدیدا معاقبه خواهد کرد. بنابراین آثار و برکات توکل در یک کلام این است که نظام هستی با همه مؤلفههایش در خدمت فرد توکلکننده با آن سه رکن خواهد بود.