رمضان؛ ماه جمعآوری توشه تقوا
شروع ماه مبارك رمضان، در حقيقت عيد بزرگى براى مسلمانان است و جا دارد كه مؤمنين، ورود اين ماه را به هم تبريك بگويند و يكديگر را به استفاده هرچه بيشتر از اين ماه توصيه كنند. چون ماه ضيافت الهى است، در اين ماه فقط مؤمنين و كسانى كه اهل ورود در اين ضيافتند، بر سر سفره پروردگار منّان و كريم مىنشينند. اين، غير از سفره عام كرم الهى است كه همه انسانها، بلكه همه موجودات عالم از آن بهرهمندند؛ اين، سفره خواص و ضيافت خاصان پروردگار است.
روزه؛ رکن تكامل معنوي انسان
ما مىدانيم كه نماز و زكات، مخصوص امّت اسلام نبوده است؛ بلكه پيامبران قبل از رسول اكرم اسلام (صلّىالله عليه و آله ) در صدر احكام خود، نماز و زكات را داشتهاند. از قول حضرت عيسى(ع) است كه به مخاطبان خود مىفرمايد: خدا من را به نماز و زكات وصيّت كرده است (مريم، آيه 31). از آيات ديگر قرآن هم اين معنا استفاده مىشود. قرآن مىفرمايد: روزه هم مثل نماز و زكات، در شمار احكامى است كه مخصوص امّت اسلام نيست؛ بلكه امم سابق و پيامبران گذشته هم مأمور به روزه بودهاند. (بقره، آيه 183)
اين، نشاندهنده اين حقيقت است كه در بناى زندگى معنوى انسانها در هر زمان، همچنان كه نماز لازم است و اين نماز، رابطه معنوى ميان انسان و خداست و همچنان كه زكات لازم است و اين نكات، تزكيه مالى انسان مىباشد، روزه هم واجب و ضرورى است و اين يكى از پايههاى اصلى تكامل انسان و تعالى معنوى اوست؛ و الّا در طول زمان و با تغيير اديان مختلف، اين خط، ثابت و مستمر نمىماند.
البتّه روزه، در اديان مختلف و زمانهاى گوناگون و به شكلهاى ديگر وجود دارد؛ امّا گرسنگى كشيدن و اندرون را از طعام خالى داشتن و لب و زبان و دهان را در ساعات معيّنى بر روى تمتّعات جسمانى بستن، خصوصيّتى است كه در روزه اديان مختلف وجود دارد. پس، روزه يك ركن اساسى در تعالى معنوى و تكامل روحى و هدايت و تربيت انسانى است.
آثار تقوا و آفات بيتقوايي
...قرآن مىفرمايد: لعلّكم تتّقون (بقره، آيه 183) يعنى اين روزه، پلكانى به سمت تقوا و وسيلهاى براى تأمين آن در وجود و دل و جان شماست. تقوا اين است كه انسان در همه اعمال و رفتار خود مراقب باشد كه آيا اين كار مطابق رضاى خدا و امر الهى است يا نه. اين حالت مراقبت و پرهيز و برحذر بودن دائمى، اسمش تقواست.
نقطه مقابل تقوا، غفلت و بىتوجّهى و حركت بدون بصيرت است. خدا، ناهوشيارى مؤمن را در امور زندگى نمىپسندد. مؤمن بايد در همه امور زندگى، چشم باز و دل بيدار داشته باشد. اين چشم باز و دل بيدار و هوشيار در همه امور زندگى، براى انسان مؤمن اين اثر و فايده را دارد كه متوجّه باشد، كارى كه مىكند برخلاف خواست خدا و طريقه و ممشاى دين نباشد. وقتى اين مراقبت در انسان به وجود آمد كه گفتار و عمل و سكوت و قيام و قعود و هر اقدام و تصرّف او، برطبق خطّ مشى است كه خداى متعال معيّن كرده، اسم اين حالت هوشيارى و توجّه و تنبّه در انسان تقواست، كه در فارسى به پرهيزکارى ترجمه شده و مقصود از پرهيزکارى اين است كه حالت پرهيز و برحذر بودن، هميشه در انسان زنده باشد. فايده روزه اين است.
آثار تقوا در جامعه
اگر ملّتى يا فردى داراى تقوا بود، تمام خيرات دنيا و آخرت براى او جلب خواهد شد. فايده تقوا، فقط براى كسب رضاى پروردگار و نيل به بهشت الهى در قيامت نيست؛ فايده تقوا را انسان باتقوا در دنيا هم مىبيند. جامعهاى كه با تقواست، جامعهاى كه راه خدا را با دقّت انتخاب مىكند و با دقّت نيز در آن راه حركت مىكند، از نعم الهى در دنيا هم برخوردار مىشود، عزّت دنيوى هم به دست مىآورد و خدا علم و معرفت در امور دنيا هم به او مىدهد. جامعهاى كه در راه تقوا حركت مىكند، فضاى زندگى آن جامعه، فضاى سالم و محبّتآميز و همراه با تعاون و همكارى بين آحاد جامعه است.
تقوا، كليد خوشبختى دنيوى و اخروى است. بشريت گمراه كه از انواع سختيها و رنجهاى شخصى و اجتماعى مىنالد، چوب بىتقوايى و غفلت و بىتوجّهى و غرق شدن در منجلابى كه شهواتش براى او فراهم كرده است، مىخورد. جوامعى كه عقب افتادهاند، حالشان معلوم است. جوامع پيشرفته عالم هم، اگرچه از بعضى جهات خوشبختىهايى دارند كه همان هم ناشى از هوشيارى و بيدارى در بعضى از امور زندگى است امّا دچار خلأها و كمبودهاى مرگبارى هستند كه نويسندگان و گويندگان و هنرمندان آنها، امروز با صد زبان آن را بيان مىكنند.
تقوا، وصيّت اول و آخر پيامبران است. در سورههاى مختلف قرآن مىخوانيد، اولين سخنى كه انبياى الهى به مردم گفتهاند، توصيه به تقوا بوده است. اگر تقوا باشد، هدايت الهى هم هست؛ و اگر تقوا نباشد، هدايت الهى هم به صورت كامل نصيب فرد و جامعه نمىشود. اين روزه، مقدّمه تقواست.
خداوند در آيه 28 سوره حديد مىفرمايد: تقوا موجب مىشود كه خداى متعال نورى را در قلب و زندگى و راه شما قرار بدهد تا بتوانيد در پرتو آن نور حركت كنيد و راه زندگى را پيدا نماييد. بشر نمىتواند با سردرگمى حركت كند. بدون شناختن مقصد و هدف، حركت انسانى ميسور نيست. اين نورى كه مىتواند هدف و سرمنزل و راه را به ما نشان بدهد، ناشى از تقوا و پرهيزکارى است. توصيه همه انبيا و اوليا به تقواست.
من به شما توصيه مىكنم كه در همه امور و آنات زندگيتان، تقواى الهى را بر خود فرض و لازم بشماريد؛ مخصوصاً كسانى كه در جامعه مسئوليت بيشترى دارند. اگرچه در جامعه اسلامى همه مسئولند، امّا هرچه مسئوليت بيشتر و بار سنگينتر باشد، زاد و توشه تقوا بيشتر مورد نياز است. آن كسانى كه در جامعه مسئولند، بايد بر مايه تقواى خود بيفزايند؛ بدانند كه چه مىكنند و بفهمند كه آيا رضاى الهى در اين حرفى كه مىزنند، در اين اقدامى كه انجام مىدهند و در اين عملى كه مىكنند، هست يا نه؟ اين، معيار و ملاك است. اگر ما تقوا را پيشه خودمان بكنيم، والله قوىترين قدرتهاى مادّى هم نخواهند توانست سرسوزنى در اين راه مستقيمى كه ما طى مىكنيم، انحراف بهوجود بياورند.
اغتنام ماه رمضان و بهار قرآن
ماه رمضان را مغتنم بشماريد. اين روزها را با روزهدارى و اين شبها را با ذكر و دعا به سر ببريد. فصل دعا هم، همين ماه مبارك است. اگرچه هميشه انسان بايد با رشته دعا به خدا متّصل باشد، امّا آيه: و اذا سألك عبادى عنّى فانّى قريب اجيب دعوة الدّاع اذا دعان؛ و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعاکننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! (بقره، آيه 186) در خلال همين آيات مباركه مربوط به روزه و ماه رمضان است. در وسط آيات روزه و ماه رمضان، اين آيه آمده كه همه انسانها و همه بندگان را به دعا و توجّه سوق مىدهد و دعوت مىكند.
رابطه دعا، رابطه قلبى شما با خداست. دعا، يعنى خواستن و خدا را خواندن. خواستن، يعنى اميدوارى. تا اميد نداشته باشيد، از خدا چيزى را درخواست نمىكنيد. انسان نااميد كه چيزى طلب نمىكند. پس، دعا يعنى اميد، كه ملازمِ با اميد به اجابت است. اين اميد به اجابت، دلها را مُشعل مىكند و منوّر نگه مىدارد. به بركت دعا، جامعه بانشاط و اهل حركت مىشود.
* بیانات در خطبههاى نماز جمعه تهران - 10/ 01/ 1369