kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۵۱۶۹
تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۹:۰۶
مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه-  109

داغ بی‌تسلّای امام(قدّس‌سرّه)

 
سید یاسر جبرائیلی
شنبه سیزدهم خردادماه ۱۳۶۸ اظهارات آقای مشکینی رئیس شورای بازنگری قانون اساسی پیرامون جمع‌بندی این شورا پیرامون شرایط و کیفیّت انتخاب رهبر در قانون اساسی جدید، بر صفحات نخست جراید نقش بست. آقای مشکینی خبر داد که «شرط مرجعیّت از رهبری حذف خواهد شد.» و «به احتمال قوی رهبری به این صورت در قانون اساسی اصلاح خواهد شد که مجلس خبرگان از بین افراد واجد شرایط یک نفر را تعیین و به مردم به‌عنوان رهبری آینده معرّفی خواهد کرد.»1 
دغدغه‌ای که امام خمینی درباره‌ مهم‌ترین اصلاحیّه قانون اساسی داشتند، در حال برطرف شدن بود. امّا تقدیر الهی این بود که امام امّت پیش از اینکه فرآیند بازنگری به فرجام برسد، به‌سوی جایگاه ابدی سفر کنند و مسئله‌ی تعیین رهبری، تبدیل به محلّ ابتلاء و آزمون جدّی برای خبرگان ملّت شود.
مدّت زیادی نگذشت که پزشکان متوجّه شدند بیماری اصلی،‌ سرطان خون بوده که اوّلین تظاهرش را به شکل زخم معده نشان داده است. شب سیزدهم خردادماه امام(قدّس‌سرّه) تا صبح مشغول نماز بودند و پلک روی هم نگذاشتند. حاج احمد آقا می‌گوید:‌ «روز آخر که روز سیزدهم خردادماه بود، دکترها هم دیگر مأیوس شده بودند. برای اینکه هرچه دارو به‌کار می‌بردند، فشار خون بالا نمی‌آمد. آقایان دکترها و چند تا از دوستان این‌طرف و آن‌طرف با حالت ناراحتی نشسته بودند و نمی‌توانستند چیزی بگویند. آقای دکتر فاضل و آقای دکتر عارفی یک‌جا نشسته بودند. من رفتم پیششان گفتم چه خبر است؟ چرا این‌طوری نشسته‌اید و زانوی غم بغل کرده‌اید؟ دکتر فاضل به من گفت: آقا تا یکی دو ساعت دیگر بیشتر نمی‌توانند حرف بزنند. شما برو هرچه می‌خواهی از آقا بپرس. گفتم خیلی خب و رفتم در اتاق. دیدم صورت آقا نورانی شده، چهره‌ ایشان گل انداخته و دارند نماز می‌خوانند. آقا از شب پیش نماز می‌خواندند. یعنی از ساعت ده شب قبل از روز فوتشان نماز می‌خواندند و آن شب دیگر آقای انصاری ایشان را برای وضو مهیّا نکرد. برای اینکه خودشان دیگر نگفتند که من وضو می‌خواهم، چون از شب تا صبح بیدار بودند و نماز می‌خواندند. آقا دیگر هیچ کاری انجام نمی‌دادند، فقط نماز می‌خواندند. من رفتم داخل اتاق، دیدم دارند نماز می‌خوانند. همان‌طور که خوابیده بودند،‌ با آن فشار سرشان را بالا می‌آوردند به‌عنوان رکوع و بعد دوباره برای سجود. من هرچه کردم با آقا حرف بزنم، دلم نیامد آن فضای معنوی را به‌هم بزنم. بعد فقط یک کمی به ایشان نگاه کردم و از اتاق آمدم بیرون.»2
از حوالی ۹ صبح بی‌حالی و ضعف بر امام مستولی شده و به‌تدریج فشار خون پایین آمده بود. ساعت 15:58 قلب امام ایستاد و فشار خون صفر شد. با تلاش پزشکان سه دقیقه بعد قلب برگشت امّا امام دیگر چشمان خود را نگشودند و تنفّس ایشان صرفاً با دستگاه ادامه یافت. با دیدن این وضع، پزشکان وخامت حال امام را به مسئولین اطّلاع داده و گفتند که دیگر مسئله‌ زندگی امام به ساعت و دقیقه بستگی دارد. آقای امینی می‌گویند: «ساعت سه بعدازظهر روز سیزدهم خرداد که قرار بود در جلسه‌ بازنگری [قانون اساسی] شرکت کنیم آیت‌الله خامنه‌ای به من و آقای مشکینی فرمود برای عیادت از امام به جماران برویم. در بین راه فرمود متأسّفانه حال امام خوب نیست و پزشکان امیدی به ادامه‌ حیات او ندارند. وقتی وارد بیت شدیم در ابتدا ما را به اتاق مخصوص بستری امام هدایت کردند. در فاصله‌ دو،سه متری تخت امام ایستادیم، از دور نظاره می‌کردیم،‌گریستیم و برای شفای او سوره‌‌ حمد خواندیم. حال امام وخیم بود و قلب او با دستگاه مصنوعی کار می‌کرد. بعد از نگاه‌های حسرت‌آمیز که در واقع آخرین وداع بود، به اتاقی دیگر کنار محلّ بستری امام هدایت شدیم.»3
ساعت 22:23 دقیقه سرانجام روح بزرگی که امّت جهانی اسلام و پیروان مکتب رهایی‌بخش از او گرمی، و در پرتو عظمت او نیرو می‌گرفتند و عشق و خلوص و عرفان و خدمت می‌آموختند، ‌به ملکوت اعلی پیوست. آن مرد عظیمی که بلاشک خداوند لمعه‌ای و لمحه‌ای از انوار طیّبه‌ نبوّت‌ها را در وجود او قرار داده بود و برای حیات دوباره‌ اسلام، ‌همان راهی را پیمود که رسول خدا پیموده بود،4 از میان امّت رفته و عالمی را به سوگ نشاند. داغی با رفتن امام بر دل امّت نشست که تسلّا نداشت: «داغ‌های همه‌ تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امّت آخرالزّمانیم، و خمینی، این ماه بنی‌هاشم، میراث‌دار همه‌ صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک‌زدگی بشر، در زمانه‌ غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شد و هیچ منذری نمی‌آمد. 
خمینی میراث‌دار همه‌ انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه‌ اعصار، داغی بی‌تسلّا. ما را این گمان نبود هرگز که بی‌او بمانیم. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می‌کرد؛ همه‌ «ماتَرَک رسول‌الله» را. و ما می‌دانستیم که زمین و زمان می‌گردند تا انسان‌هایی چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیا گذارند. آخر آدم‌هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند، مصداق حدیث «لو لاک»اند و غایت‌الغایات وجود... و حق است اگر با رفتن او زمین از رفتن بازماند، آسمان نیز، خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریاها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مؤمنین از شدّت ماتم دق‌مرگ شوند، و اگر نبود آن حجّت غایب، تو بدان بی‌تردید که همان می‌شد.»5
 ساعت هفت صبح چهاردهم خرداد، رادیو خبر رحلت امام(قدّس‌سرّه) را اعلام و بیانیّه‌ حاج احمد آقا خمینی را قرائت کرد:‌ «خمینی روح خدا در کالبد زمان بود و روح خدا جاودانه است و این سنّت تغییرناپذیر ربوبی است که مردان بزرگ که مظهر حقیقت نابند چون درگذرند،‌ خورشید وجودشان در افقی بالاتر بر آسمان جان انسان‌های حقیقت‌جو طلوع خواهد کرد و اندیشه و آرمانشان سلسله‌جنبان تاریخ خواهد شد... راه و اندیشه‌ امام در چهره‌ مظلوم جمهوری اسلامی که امروز کانون حقیقت اسلام و پایگاه شکست‌ناپذیر مبارزه علیه کفر و نفاق و اسلام آمریکایی خواهد بود، با شکوه فزاینده ادامه خواهد یافت... کاروان‌سالار انقلاب اسلامی که عهد خویش را با خدای خویش به پایان برده است پیشاپیش کاروان بلند شهیدان انقلاب در پیشگاه حضرت حق با سربلندی ایستاده است و شاهد ادامه‌ نهضت شکست‌ناپذیر اسلامی است که از پانزده خرداد ۱۳۴۲ به رهبری خود او آغاز شد و تا قیام حضرت حجّت(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) ادامه خواهد یافت و همچنان امّت را به برادری و وحدت پیرامون اهداف و مصالح انقلاب اسلامی و تسلیم‌ناپذیری در برابر فشارها و توطئه‌های دشمنان فرامی‌خوانَد و از امّت رهبری، جز پاسداری از اسلام و انقلاب اسلامی نمی‌طلبد.»6
 پانوشت‌ها:
1- روزنامه‌ کیهان، 13/3/1368
2- حمید بصیرت‌منش، پیشین، ص ۱۹
3- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی
4- تعابیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ امام خمینی(ره)
5- سیّدمرتضی آوینی، داغ بی‌تسلّی، سایت جامع شهید آوینی
6- روزنامه‌ کیهان،‌۱۴/۳/۱۳۶۸