ضرورت کنترل بازار در آستانه ماه مبارک رمضان و عید نوروز-بخش نخست
انتظار مردم از دولتمردان نظارت بر بازار ماه رمضان و شب عید
حسن رضایی
انتخابات یازدهم اسفند هم گذشت و دشمنان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، در سایه حضور معنادار مردم در این میدان سیاسی، شکست بزرگ دیگری را متحمل شدند.
رسانههای دروغپرداز غرب در کنار تحریمکنندگان داخلی انتخابات، بار دیگر عمق پیوستگی نظام اسلامی با متن مردم بزرگوار و کریم این مرز و بوم را به چشم دیدند تا شاید از این پس در محاسبات مغلوط خود برای تحلیل شرایط ایران، تجدیدنظر یا حداقل، تشکیک کنند. حکما البته از قدیم گفتهاند که توبه گرگ، مرگ است! با این وجود، گرگهای کمین کرده برای حیات ملت و یکپارچگی سرزمین ایران هم بهخوبی میدانند که در صورت عملکرد مطلوب دولت و مجلس جدید در راستای رفع مشکلات معیشتی، افراد قهر کرده با صندوق رای نیز بهزودی و در انتخاباتهای آینده رای خود را به صندوق خواهند انداخت و این حتما خبر خوبی برای دشمنان ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست.
این همه اما وظیفه و تکلیف سنگینی را بر دوش مسئولان امر در مجلس و دولت گذاشته و خواهد گذاشت. مردمی که علیرغم بزرگترین کمپین تحریم انتخابات و بیسابقهترین جنگ روانی و رسانهای دشمن طی یک سال اخیر، باز هم با همان نسبت انتخابات پیشین مجلس، در این رزمایش سیاسی شرکت میکنند، شایسته بهترینها هستند.
مردمی که شهید حاج قاسم سلیمانی در متن وصیتنامهاش خطاب به آنها مینویسد: «برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند، جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید.»
مردم اکنون گام اصلی و وظیفه مهم خود در مسیر حفظ میهن و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی را برداشتهاند و حالا نوبت مسئولان است تا به پاس قدرشناسی از مردمی که حاج قاسم حاضر بودن هزاران بار جان خود را فدای آنها کند، در راه خدمت به مردم سر از پا نشناسند.
جنگ اقتصادی و واقعیاتی درباره آن
چنانکه میدانیم، مهمترین عرصهای که در سالهای اخیر جریان زندگی عادی مردم را تحت تاثیر و خانوادهها را در تنگنا قرار داده است، مسائل حوزه اقتصاد است. دشمن بیش از یک دهه است که نقطه اصلی تمرکز خود را بر این محور قرار داده تا نهایتا بتواند با سخت کردن معیشت مردم، آنها را در برابر نظام اسلامی قرار دهد. به بیانی دیگر تلاش برای اجتماعی کردن تحریم، هدف اصلی دشمن در جنگ اقتصادی است و تلاش مسئولان امر نیز باید مصروف مقابله با این هدف مرکزی شود.
تغییر فاز تحریمهای هوشمند به تحریمهای فلجکننده، به صورت مشخص پس از رخ دادن فتنه 88 عملیاتی شد. اعمال چنین رژیم خاصی از تحریم که به خیال آمریکا میخواست فلجکننده باشد اما نیازمند یک اجماع بیسابقه در سطح شورای امنیت سازمان ملل بود. امری که طبق گفته هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا در کتاب خاطراتش چندین ماه از وقت و انرژی او را صرف خود نمود.
تصویب قطعنامه 1929 شورای امنیت علیه ایران با 12 رای موافق در خرداد 1389 درواقع نتیجه تلاشهای مستمر هیلاری کلینتون، در مقطع پس از فتنه سال 88 تا آن زمان برای اعمال بیسابقهترین تحریمها علیه یک کشور بود. مجله تایم نیز در گزارشی که پس از تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل منتشر کرد، درباره اهداف آن نوشت: «اگرچه تحریمها چندان مؤثر نبودهاند، اما دولت اوباما امیدوار است اقدامات جدیدی که منافع طبقه حاکم ایران را هدف قرار داده، منجر به بروز شکاف عمیقی میان مردم و حاکمیت شود، بهویژه که جنبش مخالفان- جنبش سبز - درصدد است از معضلات رو به افزایش اقتصادی، برای فربهتر کردن و منسجمتر ساختن بدنه مخالفان رژیم بهره بگیرد و این چالش را تبدیل به فرصت کند.» صحنه این جنگ، هنوز هم تغییر اساسی به خود ندیده است؛ آمریکا همچنان بر تحریم اقتصادی اصرار دارد و حامیان آن روز جنبش سبز بر تحریم انتخابات!
علاقه دشمن به تورم در حوزه کالاهای اساسی
آگاهی از این واقعیت که ما در حوزه اقتصاد با یک جنگ همهجانبه مواجهیم، طبعا نوع برنامهریزی، اقدام و تلاش برای حل مسائل اقتصادی را دگرگون خواهد کرد. کمااینکه رهبر معظم انقلاب طی سالهای اخیر بارها بر این مسئله تاکید کرده و لزوم ایجاد یک قرارگاه برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن را لازم و ضروری برشمردهاند. اکنون در آستانه ماه مبارک رمضان و عید نوروز مجددا بحث کنترل بازار و تامین کالای اساسی مورد نیاز خانوارها، به یکی از مباحث اقتصادی روز بدل شده است. تکیه بر این موضوع از آن رو مهم است که دشمن نیز در فرآیند اجتماعی کردن تحریمها، به اهمیت این موضوع اشراف پیدا کرده و همواره دوست داشته دسترسی به کالاهای اساسی، گران و سخت باشد تا مردم عادی درد تحریم را مستقیما بچشند و نهایتا در برابر نظام قرار بگیرند. بر این اساس، تلاش برای کنترل تورم در حوزه کالاهای اساسی، مصداق روشن مقابله با جنگ همهجانبه غرب وحشی با ملت بزرگ ایران محسوب میشود.
ریچارد نفیو مسئول تیم طراحی تحریمها علیه ایران در دولت اوباما، در کتاب «هنر تحریمها، نگاهی از درون» در همین زمینه مینویسد: «آمریكا هيچگونه تحریمي عليه واردات مرغ ایران وضع نكرده بود اما قيمت مرغ در سال 2012 به دليل تورم ایجاد شده از ناحيه تحریمها بالا رفت، گرچه یك دليل آن نيز سوءمدیریت اقتصادي در ایران بود. افزایش قيمت به یأس بيشتر عمومي منجر شد، یأسي كه حتي در سالهاي متمادي تحریمهاي مالي مشاهده نشده بود. افزایش قيمت مرغ درست در ایام تعطيلات در ایران بهوجود آمد كه در آن مرغ اهميت بسيار بالایي دارد و درست مانند حالتي است كه در اواسط ماه نوامبر قيمت بوقلمون در آمریكا سه برابر شود. این افزایش قيمت حس معمول بودن را كه حاكمان ایران به دنبال حفظ آن در افكار عمومي بودند به شدت تحت تأثير قرار داد.» نفیو به نکته مهمی اشاره میکند که باید از آن درس گرفت!
لزوم درس گرفتن از دشمن در جنگ اقتصادی
یک کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه میگوید: «عامه مردم طبعا از تاثیر تحریم بر روند تامین فلان قطعه حساس در صنعت نفت یا هوافضا آگاه نمیشوند، کما اینکه معمولا از به خودکفایی رسیدن در چنین حوزههایی نیز چندان باخبر نمیشوند. اگر در میانه جنگ اقتصادی جاری بین ما و غرب اما یک روز مثلا کمبود یا گرانی پوشک در سطح بازار غوغا کند، بخش زیادی از افکار عمومی آن را به تحریم نسبت خواهد داد؛ ولو اینکه کمبود آن کالا واقعا ربطی به تحریم نداشته باشد! بر این اساس، تامین و توزیع درست و بموقع کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و جلوگیری از تورم در این حوزه، باید یکی از مهمترین اقدامات دولتی باشد که مهار دستگاه اجرائی کشور را در دست دارد.
دشمن یکی از مهمترین گرانیگاهها و مراکز ثقل پروژه اجتماعی کردن تحریم را ایجاد کمبود یا تورم در حوزه کالاهای اساسی دیده است، لذا لازم است که دولت هم به اولویت این بخش توجه کرده و اجازه ندهد تا بازار این حوزه ملتهب شود.»
وی میافزاید: «این اهمیت دارد که رئیسجمهور پرتحرک باشد و بهخصوص در مواقع بحران در میانه میدان حضور داشته باشد و کارها را مدیریت کند. رهبر معظم انقلاب از این ویژگی دولت بارها تمجید کردهاند.
حتی رقبای سیاسی آقای رئیسی هم به پرکاری این دولت اذعان کردهاند. به این مسئله اما باید توجه داشت که اگر دولت برای کنترل بازار بهخصوص در حوزه کالاهای اساسی برنامه جامع و موفقی نداشته باشد، تلاشهای متنوع دولت در بخشهای دیگر نیز چندان دیده نخواهد شد. ما اگر امروز بخواهیم مروری بر کارنامه دولت آقای رئیسی در بخشهای مختلف داشته باشیم، واقعا کارهای بینظیر یا حداقل کمنظیر زیادی در بخشهای مختلف خواهیم دید. تورم در بخش کالاهای اساسی اما غالبا مانع دیدن این موفقیتها توسط افکار عمومی میشود.» شهریورماه سال جاری و در جریان دیدار رهبر معظم انقلاب با رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت نیز، چنین واقعیتی از سوی رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرار گرفته بود.
چگونه از کارهای اساسی دولت غبارزدایی کنیم؟
معظمله ضمن تمجید از عملکرد دولت در دو ساله نخست، ضعف اطلاعرسانی دولت را یکی از دلایل دیده نشدن کارهای اساسی دولت دانسته، افزودند: «مسائل معیشتی مانند غبار مانع دیدن کارهای اساسی دولت است. چون مشکلات معیشتی الان در مردم وجود دارد -گرانی هست، بهخصوص در بخشی از موادّ غذائی گرانیهای زیادی هست یا در مسکن گرانیهای زیادی هست - و اینها مسائل روزمرّه مردم است، مردم اینها را میبینند و از کارهای مهم و باارزش اقتصادی طبعاً غفلت پیدا میشود؛ یعنی اینها غباری میشود که جلوی کارهای اساسی را میگیرد؛ یک فکر جدّی و عاجلی باید روی این مسئله بشود انشاءالله.»
مسئله کنترل بازار در آستانه ماه مبارک رمضان و عید نوروز اما وجوه متفاوتی دارد که باید جداگانه به هر کدام از آنها پرداخت. از سویی میتوان به سیاستهای کلان دولت برای کنترل تورم اشاره داشت و میزان موفقیت آنها را مورد ارزیابی قرار داد و از سویی دیگر باید به اقدامات فوری و عاجل دستگاه اجرائی برای تامین کالای اساسی سفره مردم در شب عید و ماه مبارک رمضان نگاهی انداخت.
بعد دیگر این موضوع، بررسی عملکرد دستگاههای مرتبط با کنترل بازار مانند سازمان تعزیرات، دادگستری، اصناف و... خواهد بود. ما در ادامه گزارش، حتیالمقدور به تمام این موارد خواهیم پرداخت. در حوزه سیاستهای کلان اما شاید بتوان دو رویکرد کلی تعدیل و تثبیت نرخ ارز را به عنوان مهمترین انتخابهای پیش روی دولت در نظر گرفت.
در همین راستا، رئیس بانک مرکزی، پیش از این بارها بر پیروی از سیاست تثبیت نرخ ارز تاکید کرده است. سؤال اما این است که این سیاست چقدر در صحنه عمل اجرائی شده است؟
علی ظاهری، کارشناس اقتصاد راهبردی در همین زمینه میگوید: «اقتصاد ایران، در چهار سال گذشته به دلیل گرفتار شدن در «دایره مخرب تورمی» - بسان بیماری که از تب مزمن رنج میبرد - پیوسته نرخهای تورم بالای چهل درصد را تجربه کرده، بهطوریکه متوسط نرخ تورم در چهار سال اخیر حدود ۴۵.۳ درصد بوده است؛ به همین دلیل کاهش چشمگیر تورم باید اولویت اصلی سیاستگذار و مجری اقتصادی باشد. برای خروج از این دایره مخرب «الزاماً باید دست قدرتمند سیاستگذار به کمک اقتصاد بیاید» که آنهم مستلزم اعمال سیاست کنترل و تثبیت نرخ ارز است؛ زیرا یکی از الزامات اساسی رشد تولید و مهار تورم از منظر علم اقتصاد کلان، وجود بازار ارز غیرمختل (undistorted) است.
اما بازار ناقص ارز در اقتصاد ایران مختل شده و همچون دماسنج مختل دمای اعلامی آن با دمای واقعی اقتصاد متفاوت است. بنابراین علامتدهی (signaling) آن به رشد منجر نمیشود و تورم و نابرابری به دنبال دارد؛ لذا در چنین شرایطی، ارز از سوی دولت حتماً باید تثبیت و دارای یک نرخ واحد باشد. به تعبیر دیگر، تثبیت نرخ ارز یک الزام راهبردی است و نه یک انتخاب.»