کد خبر: ۳۱۷۷۹۴
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۳

اخبار ویژه

سانسور سفر مهم پزشکیان به چین
 به‌خاطر مخالفت با مکانیسم ماشه
روزنامه‌های اصلاح‌طلب هیچ خبر و تصویر و تیتری از آنچه پزشکیان «دستاورد‌های راهبردی و حیاتی» از چین و دیدارش با «شی» و دیدار چهارساعته‌اش با پوتین نامید، در صفحات اول خود نیاوردند.
روزنامه جوان ضمن انتشار این خبر نوشت: برای کسی که یک عمر کارش انتخاب تیتر و سوژه برای صفحه یک و انتخاب تیتر‌های صفحات لایی برای انعکاس در صفحه یک روزنامه باشد، این کار اصلاح‌طلبان که از سفر چین حتی یک تیتر کوچک با فونت ۸ (مگه داریم؟!) برای انعکاس در صفحات اول خود پیدا نکردند، مفهومی ندارد جز آنکه سردبیران چنین روزنامه‌هایی اخبار مربوط به دیدار‌های رئیس‌جمهور ایران را (که خود راهبری‌اش کردند) پرت کرده‌اند در سطل آشغال! آن‌هم نه با یک پرتاب معمولی که با نهایت عصبانیت و کینه. دقیقاً یک کینه شتری.
اگر بخواهید بفهمید که چرا این روزنامه‌ها با اخبار سفر راهبردی پزشکیان به چین، چنین کردند باید که در مفهوم خلقت شتر و کینه او مطالعه کنید (افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت؟!). این گندزدن به روزنامه‌نگاری و وهن رسانه‌داری و آبروریزی در کار خبرنگاری و توهین به روشنفکری و نابودی تحلیل صادقانه و منطقی و در یک کلام کینه شتری است، آن‌هم نه یک شتر معمولی که یک لوک مست سرقطار!
فقط روزنامه اعتماد که صاحب‌امتیازش دست‌برقضا رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت شده است، از خجالت دولت یا برای حفظ آبروی رئیس، اندکی به موضوع پرداخت که باز هم این وهن روزنامه‌نگاری و توهین به روشنفکری است، از یکسوی دیگر!
اصلاح‌طلبان پشت پزشکیان (که بار‌ها گفته نه قصد ریاست‌جمهوری داشته و نه گمان می‌کرده است که رأی بیاورد) جمع شدند و او را در شورایی راهبری کردند. پزشکیان رئیس‌جمهور شد. سپس از همان اول، جمعی از آن شورای راهبری (رنانی و فاضلی) با توهین‌های رکیک و رفتار ناشایست، او را رها کردند. جمعی (عبدی) هنوز هم پشیمان نیستند، اما در واقع از او عبور کرده‌اند.
حالا در یک‌سالگی دولت چهاردهم، رئیس‌جمهور پزشکیان به چین رفته است. دعوای فعلی کشور، مکانیسم ماشه است. چینی‌ها و روس‌ها به پزشکیان گفته‌اند که مکانیسم ماشه را غیرقانونی می‌دانند و عمل به قطعنامه‌ها را در صورت اجرای مکانیسم، برای خود الزام‌آور نمی‌دانند.
این خبری به غایت راهبردی و مهم است، اما اصلاح‌طلبان از این اقدام گویی خشمگین هستند! گویی باید مکانیسم ماشه اجرا شود تا آنان به مقاصد خود برسند! طرفه آنکه مدام «حکومت ایران» و جناح مخالف خود را عامل قرارگرفتن در معرض مکانیسم ماشه می‌دانند و از یک رئیس‌جمهور سابق تا تحلیلگران‌شان می‌گویند اگر در برجام بودیم اصلاً مکانیسم اجرا نمی‌شد و بعد با آنکه در زمان خروج ترامپ از برجام گفتند «مزاحم برجام خارج شد، بهتر!»، حالا کل داستان را به گردن نظام می‌اندازند و نه به گردن آمریکا و اروپا و نه به گردن خود که چنین مکانیسمی را در برجام پذیرفتند.
ظاهراً همان‌قدر که دنیا به قانون جنگل درآمده، فهم اصلاح‌طلبی در ایران نیز جنگلی و صحرایی شده است، جنگلی‌اش همین که بدون توجه به قواعد منطقی و با قانون جنگل حرف می‌زنند و صحرایی‌اش نیز همین که کینه شتری به مخالفان می‌بندند.
این قانون جنگل و صحرا، فقط در قضیه چین و پوتین پیدا نشده است، در توجه به موضوع کنسرت همایون شجریان نیز دقیقاً همین کار را کردند. وقتی همایون خبر از کنسرت داد، هیچ‌یک- هیچ یعنی هیچ- از این روزنامه‌ها حتی اشاره‌ای به برگزاری این کنسرت نکردند. چرا؟ چون این کار- در حد خود البته- به نفع مردم و نظام و انسجام ملی بود، و چیزی به اسم کینه از نظام و انسجام، مانع از پذیرش یک کار خوب می‌شد.
وقتی کنسرت لغو شد، نه به وزارت ارشاد معترض شدند که چرا مصوبه دو ماه پیش را دو روز پیش به شهرداری اعلام کرده‌ای و نه به کل دولت معترض شدند که چرا نتوانستی یک کنسرت را برگزار کنی، فقط با تیتر‌های پوپولیستی «بستن مسیر آزادی» و «آرزوی محال» به استقبال لغو رفتند! عجیب آنکه سرمقاله‌نویس روزنامه هم‌میهن (عبدی) نوشته است که خبر برگزاری، خبر مهم‌تری از خبر لغو بود ولی توضیح نداده است که چرا خود این روزنامه خبر برگزاری را پنهان کرد و خبر لغو را تیتر! 
چرا به خبر برگزاری که نشانه‌ای جدی در بازگشت به مردم بود، توجه نشان ندادید؟! آیا غیر از این است که از «بازگشت به مردم» (با فرض خودتان) ناخشنود بودید و سپس وقتی دولت مورد حمایت شما تصمیم گرفت که کنسرت را در جای دیگر یا زمان دیگر برگزار کند، ناگهان فرصت یافتید قانون صحرایی و جنگلی رسانه‌های خود را به‌روز کنید؟! اگر در این رویه‌های ناراست‌گونه از خدا نمی‌ترسید لااقل آزاده باشید.


 اجرای برنامه توسعه
 پس از یک سال همچنان روی کاغذ مانده است
در شرایطی که اقتصاد با تورم و نوسانات بازار کالایی مواجه است، اجرای دقیق و هدفمند برنامه هفتم توسعه می‌تواند به ‌عنوان یک راهبرد ملی برای خروج از رکود باشد. اما دولت هنوز گزارشی از عملکرد برنامه هفتم ارائه نکرده و اجرای احکام با تأخیر مواجه است
به گزارش روزنامه وطن امروز، برنامه هفتم توسعه نه‌تنها نقشه راهی برای رشد اقتصادی ۸ درصد ترسیم کرده، بلکه با تمرکز بر حمایت از تولید، اصلاح ساختارهای مالی و جذب سرمایه‌گذاری، ظرفیت آن را دارد که موتور محرک اقتصاد کشور شود. پایبندی دولت به اجرای این برنامه، می‌تواند زمینه‌ساز کاهش تورم، افزایش اشتغال و بهبود معیشت مردم باشد به ‌شرط آنکه اراده‌ای جدی برای عبور از موانع ساختاری و بروکراسی وجود داشته باشد. اما به نظر می‌رسد در حال حاضر تلاشی از سوی دولت برای اجرای کامل برنامه توسعه انجام نمی‌شود.
برنامه هفتم توسعه به ‌عنوان نقشه راه 5 ‌ساله کشور، نقش تعیین‌کننده‌ای در جهت‌دهی به سیاست‌های اقتصادی و زیرساختی دارد. یکی از اهداف کلیدی این برنامه، دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی است؛ رقمی که تحقق آن نیازمند تأمین مالی پایدار و بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی و خارجی سرمایه‌گذاران است. با گذشت یک ‌سال از آغاز اجرای این برنامه، ارزیابی عملکرد دولت و دستگاه‌های اجرائی در تحقق احکام و اهداف آن، به یکی از محورهای اصلی نظارت مجلس تبدیل شده است.
در همین راستا، کمیته نظارت بر برنامه هفتم توسعه در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تشکیل شده و مسئولیت پیگیری اجرای احکام و مواد این برنامه را برعهده گرفته است. به گفته محسن زنگنه، رئیس این کمیته، بررسی‌های اولیه نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از گزارش‌های دریافتی تاکنون، صرفاً ناظر بر تعداد آیین‌نامه‌ها و جلسات راهبری بوده و هنوز گزارشی جامع از میزان تحقق اهداف برنامه در دست نیست. از مجموع بیش از ۲۰۰ آیین‌نامه، اساسنامه و دستورالعمل مورد نیاز، حدود ۶۳ مورد هنوز تدوین نشده، در حالی ‌که طبق برنامه باید در 6 ‌ماه یا نهایتاً یک ‌سال اول تنظیم می‌شدند.
در سطح احکام برنامه، دولت اعلام کرده از حدود ۲۵۰۰ حکم دستگاهی، ۱۳۴ حکم غیرقابل اجرا تشخیص داده شده‌اند. از این تعداد، ۷۰ حکم در شورای راهبری مطرح شده و ۷۴ حکم دیگر در دست بررسی است. مقرر شده دولت دلایل عدم امکان اجرای این احکام را نیز در گزارش شهریورماه به مجلس ارائه کند.
در بخش سرمایه‌گذاری خارجی، به‌ویژه همکاری با چین، زنگنه تأکید کرد: «چینی‌ها از عدم جدیت ایران در مذاکرات اقتصادی گله‌مندند و در مواردی نیز موضوع برجام مانع پیشرفت همکاری‌ها شده است، در حالی ‌که سرمایه‌گذاری چینی‌ها می‌تواند در توسعه زیرساخت‌هایی مانند خطوط ریلی و آزادراه‌ها نقش‌آفرین باشد».
همچنین زنگنه هشدار داد: «اگر اصول اصلی از جمله کاهش اهداف کلیدی مانند رشد ۸ درصدی برنامه هفتم توسعه سست شود، برنامه عملاً به یک روند عادی و مشابه بودجه سالانه تبدیل خواهد شد. برنامه توسعه باید فراتر از توان جاری دولت، ظرفیت‌های جدید خلق کند و مسیر تحول را هموار سازد در غیر این صورت، نه‌تنها اهداف کلان اقتصادی محقق نخواهد شد، بلکه اعتماد عمومی به کارآمدی برنامه‌ریزی ملی نیز آسیب خواهد دید».
از سوی دیگر، ساختار اداری و بروکراسی سنگین در دستگاه‌های اجرائی، مانعی جدی در مسیر جذب سرمایه محسوب می‌شود. بسیاری از پروژه‌ها در پیچ‌وخم مجوزها، آیین‌نامه‌ها گرفتار شده‌اند. اصلاح این موانع نیازمند اراده سیاسی، بازنگری در فرآیندهای اجرائی و هماهنگی در فرآیند پنجره واحد سرمایه‌گذاری است.
در واقع، دولت برای تحقق اهداف برنامه هفتم، باید از نگاه صرفاً بودجه‌محور فاصله بگیرد و به سمت خلق منابع جدید از طریق مشارکت عمومی- خصوصی، مولدسازی دارایی‌ها و جذب سرمایه خارجی حرکت کند. این مسیر، هرچند نیازمند شفافیت، تعهد و اصلاحات ساختاری است اما تنها راه پایدار برای عبور از بحران تأمین مالی و تحقق رشد اقتصادی هدف‌گذاری‌شده خواهد بود.

فارن‌افرز: حمله به ایران نشان داد کشورها نباید به آمریکا اعتماد کنند

حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، این پیام را برای کشورهای دیگر داشت که توافقی مانند توافق سال ۲۰۱۵ ایران با آمریکا، نامعتبر و غیرقابل اعتماد و اتکاست و آنها باید برنامه خود را توسعه دهند.
نشریه آمریکایی فارن‌افرز با تأکید بر اینکه حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، نتیجه‌ای وارونه داشت، نوشت: یکی از نتایج ناخواسته جنگ ۱۲روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران این بود که دیپلماسی با کشورهایی که در آینده تمایل به دستیابی به سلاح هسته‌ای داشته ‌باشند، بسیار سخت و پیچیده خواهد شد.
در مورد ایران، پس از جنگ گروه‌های تندرو قدرت و نفوذ بیشتری پیدا کرده‌اند. آنها به سادگی می‌توانند استدلال کنند که آمریکا و اسرائیل بعد از آنکه در میانه مذاکرات تهران و واشنگتن به ایران حمله کردند، برای پیدا کردن راهکار دیپلماتیک بی‌میل و ناتوان هستند.
تهران و واشنگتن اکنون با مشکلی مواجه هستند که جیمز فیرون، استاد دانشگاه آن را با عنوان «مسئله تعهد» توصیف می‌کند. دو طرف اعتماد ناچیزی به یکدیگر دارند و فرض‌شان این است که طرف مقابل در آینده زیر توافق خواهد زد.
رهبر ایران پس از جنگ، اعتماد بیشتری نسبت به گذشته به آمریکا و ۱+۵ ندارد. در عوض ممکن است این‌گونه بیاندیشد که تنها تضمین ممکن که دشمنان ایران به آن احترام می‌گذارند، سلاح هسته‌ای است. ایران مایل است که مذاکرات بعدی را از جایگاه قدرت دنبال کند. به همین دلیل زمانی‌که سه کشور اروپایی تلاش کردند تا مکانیسم اسنپ‌بک را فعال کنند، نمایندگان مجلس ایران پیش‌نویس طرحی را برای خروج از پیمان عدم اشاعه ارائه دادند.
سیاستگذاران آمریکایی همچنان می‌توانند کشورهای خواهان سلاح هسته‌ای را از این مسیر بازدارند. اما رویکرد کنونی ایالات‌ متحده آمریکا موفقیت گسترده ۸۰ ساله سیاست‌های عملی عدم اشاعه را مورد تهدید قرار داده‌ است و برای متحدان انگیزه ایجاد کرده ‌است که دنبال تضمین‌های اتمی خودشان بروند. جنگ ۱۲روزه هیچ کمکی نکرد که این انگیزه‌ها از بین برود. برای کشورهایی که بعداً بخواهند به سوی سلاح هسته‌ای بروند، حساب کردن روی آمریکا و اجرای وعده‌ها در قالب توافقی مانند آنچه با ایران در سال ۲۰۱۵ امضا کرد، گزینه‌ای قابل اعتماد محسوب نمی‌شود.
مقام‌های ایران تصور می‌کردند که دولت دونالد ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش با جدیت بیشتری دیپلماسی را دنبال خواهد کرد. اما این امیدها در ماه ژوئن با حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، کاملاً از بین رفت.
حتی بعد از این عقبگرد در برنامه هسته‌ای ایران، پیشرفت‌های فنی و بنیان‌دانشی که ایران دارد و همچنین میزان مواد هسته‌ای که ایران ذخیره کرده ‌است، همچنان پابرجا باقی مانده‌اند. ایران ممکن است خودش را در موقعیت بازسازی ببیند و اگر چنین کاری را شروع کند، احتمالاً مسیر کره‌شمالی را در پیش خواهد گرفت و دیگر تا زمان رسیدن به بمب توقف نخواهد کرد. دست بر قضا، اقدام نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران موجب شد مسیر حرکت کشورهای علاقه‌مند به سلاح هسته‌ای تسریع، تقویت و پنهان شود.