سرمایه قوی و مدیریت ضعیف در ورزش (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
ورزش ایران از لحاظ ساختاری با مشکلات عدیدهای درگیر و دست بهگریبان است و این علاوهبر مشکلات روزمره و ظاهری و روبنایی است. بسیاری از اصول در این ورزش رعایت نمیشود و از خیلی از استانداردهای مشهور و ثابت شده در ساختارهای نرمال و پیشرفته، بیبهرهایم. این در حالی است که به گواه واقعیات، ورزش ما برای پیشرفت و بهتر و قویتر شدن، از حیث مادی و غیرمادی از داشتههای خوب و غنی برخوردار است و از دیگر سو، جوانان ورزشکار ما در رشتههای مختلف گاه و بیگاه ابراز وجود میکنند و استعداد و انگیزه و هنر فراوان و نهفته خود را آشکار کرده و به رخ غریبه و آشنا میکشند.
در بازیهای آسیایی هانگژو درخشش جوانان ایرانی را در رشتههایی مثل ژیمناستیک، پینگپنگ و... همه دیدیم. تقریبا در کمتر رشتهای از رشتههای ورزشی است که جوانان این آب و خاک استعداد و هنر خود را آشکار نکرده باشند، از کشتی بگیرید که گفتهاند- و درست هم گفتهاند- در خون جوانان این سرزمین است و ورزش اول کشور به حساب میآید تا رشتههای رزمی و فوتبال و والیبال و پینگپنگ و ژیمناستیک. در همین روزهای اخیر اخبار خوشی از دوومیدانی- به ویژه در بخش بانوان- منتشر شد. همچنین اتفاقات امیدوارکنندهای برای ورزشکاران جوان ایرانی در رقابتهای شنای قهرمانی (سنین پایه و جوان آسیا) رخ داد، از جمله قهرمانی سامیار عبدلی در 50 متر آزاد بالای 18 سال. یک هفته قبل از آن هم توپچیهای ساحلیباز خوش درخشیدند و بر سکوی سوم جهان قرار گرفتند و... اینها همانطور که گفتیم فقط مشتی است از خروار و نمونههایی که اخیرا اتفاق افتاده، وگرنه همانطور که بالاتر گفته شد از این نمونهها در ورزش ما فراوان رخ داده است.
عصاره این موفقیتها پیامی است که ورزشکاران برومند و مستعد ایرانی میدهند. پیام این است که داراییهای ورزش ایران- به ویژه از حیث نیروی انسانی و جوانان توانمند- بسیار قابل توجه و امیدوارکننده است اما ساختار فعلی ورزش و روشهای مدیریتی موجود و حاکم، ناتوانتر و ناکارآمدتر از آن است که بتواند از این داشتهها و سرمایههای غنی به درستی و در جهت پیشرفت و قوی شدن ورزش کشورمان استفاده کند. متاسفانه خیلی وقتها عکس آن هم اتفاق افتاده است! یعنی هم ساختار و هم رعایت نکردن ابتدائیترین استانداردهای مدیریتی و اجرائی موجب شده نه تنها از آنچه داریم یا در ورزش کسب میکنیم به درستی و بهینه و در جای خود استفاده کنیم، بلکه آن را هدر هم میدهیم و نفله میکنیم.
نمونه تازه و داغی که تقریبا همه اهالی ورزش از آن مطلع- و البته متاسف- شدند، مورد خانم فصیحی در دوومیدانی بود که با اینکه با تلاش و زحمات خود مجوز ورودی رقابتهای جهانی را کسب کرده بود اما ندانم کاریها و غفلتها و سهل انگاریهای صورت گرفته موجب شد زمانی برای اعزام و شرکت ایشان در رقابتها اقدام شود که دیر شده بود. شنیدیم که با خاطیان این ماجرا برخورد و حتی حکم به برکناری بعضی از آنها داده شده است. این کار لازمی بود، البته به شرط اینکه (چنانکه مد و روال شده است) پست بهتر و چرب و نرمتری به آنها واگذار نشود! اما این تنبیهات و توبیخها، نمیتواند آب رفته را به جوی بازگرداند و شرکت در مسابقات جهانی را برای دونده مستعد و با انگیزه ما احیا کند.