چهار واقعیت درباره انتخابات اخیر(نگاه)
محمدامین ساغندی
واقعیت اول: ممکن است برای کشوری چون جمهوری اسلامی ایران که درصد مشارکتهای بالای 70 و 80 درصدی را در انتخاباتهای خود تجربه کرده، مشارکت 41 درصدی چندان دلچسب نباشد. اما لازم است بدانیم درصد مشارکت در بسیاری از کشورهایی که خود را توسعهیافته و الگوی دموکراسی میدانند، بین 40 تا 60 در نوسان است و در بسیاری از کشورهایی که آمار مشارکت 70 و 80 درصدی را تجربه میکنند – مانند استرالیا، بلژیک و برزیل- رای دادن در انتخابات اجباری است. بنابراین هرچند کاهش مشارکت در چند انتخابات اخیر یک هشدار است و باید به واکاوی علل آن پرداخت، اما خودحقیرپنداران و غرضورزان حق ندارند بر مبنای این کاهش درصد، تحلیلهای غیرواقعی ارائه کرده و از قهر مردم با نظام و امثالهم سخن بگویند.
واقعیت دوم: پیروز انتخابات روز جمعه در درجه اول ملت ایران و همه ایراندوستان در سراسر جهان هستند. چرا که پروژه «تحریم انتخابات» با همه برنامهریزیها و آتش سنگین توپخانه رسانهای دشمن و البته همکاری جریان غربگرای داخلی شکست خورد و دلقکهای سیرک اپوزیسیون که پیشبینی مشارکت زیر 20 درصدی در کل کشور را کرده بودند و حتی در روز جمعه با مشاهده چند حوزه رایگیری خلوت، بر توهمشان افزوده شد و مشارکت زیر 10 درصد را اعلام کردند، برای حفظ آبرویشان آمار رسمی مشارکت را زیر سؤال میبرند. پافشاری این افراد و جریانها بر حماقتشان تا حدی است که اعداد دقیقی چون 7.2 درصد را اعلام میکنند! گویی در تک تک حوزههای رایگیری حضور داشتهاند! بنابراین در تکمیل بند اول این یادداشت، باید گفت مشارکت چهل و اندی درصدی در مقایسه با کشورهای دیگر نه تنها آمار پایینی نیست، بلکه با توجه به هجمه سنگین خارجی و کارشکنیهای داخلی باید آن را یک «حماسه تاریخی» دانست.
واقعیت سوم: آرای استخراج شده از صندوقهای رای، شکست گفتمانی جریان مدعی اصلاحات و فقر محبوبیت آنان را تثبیت کرد. جریان مدعی اصلاحات در انتخابات اخیر دو دسته شدند: گروهی همسو با معاندین خارجی راهبرد تحریم صندوق را در پیش گرفتند تا با کاهش چشمگیر مشارکت، نظام را تحت فشار بگذارند و قدرت چانهزنی بیشتری پیدا کنند و گروهی دیگر وارد کارزار رقابت شده و به ارائه لیست پرداختند. راهبرد گروه اول شکست خورد و کاهش چشمگیر مشارکت اتفاق نیفتاد و نامزدهای گروه دوم نیز نتوانستند نظر مردم را جلب کنند. البته اقدام آن دسته از سران اصلاحات در دعوت مردم به مشارکت ستودنی است و بالارفتن مشارکت به نفع تمام گروههای سیاسی است.
واقعیت چهارم: نتایج انتخابات در تهران و برخی استانها بیانگر بلوغ سیاسی رای دهندگان است. در حالی که اختلاف سلیقه زیادی میان احزاب و جریانهای وفادار به انقلاب وجود داشت و لیستهای متعددی ارائه شده بود، ترکیبی از لیستهای موجود رای اکثریت را کسب کردند و شواهد نشان میدهد بخش قابل توجهی از رای دهندگان، با گزینش و حذف و اضافه از لیستهای موجود، برگه رای خود را تکمیل کردهاند. هرچند رای کامل به یک لیست نیز در صورت اعتماد به سرلیست کاری غیرعقلانی نیست، اما این «گزینش انقلابی» نشانه نیل به سطح بالاتری از رشد فکری و سیاسی است که باید آن را به فال نیک گرفت. این رشد فکری اثبات میکند از این پس نامزدهای انتخابات صرفا به خاطر قرارگرفتن در لیست فلان و بهمان نمیتوانند از رایآوری خود اطمینان حاصل کنند. چرا که مردم به ویژه جوانان به مقایسه لیستها بلکه ارزیابی تک تک افراد آنها میپردازند.