kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۳۴۱۷
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۸

اخبار ویژه

 

اعتراض شرق به اصلاح‌طلبان به‌خاطر مأیوس کردن مردم از انتخابات
روزنامه شرق معتقد است اصلاح‌طلبان چندین نوبت در قبال انتخابات دچار اشتباهات اساسی شده و مردم را هم دلزده کرده‌اند.
نویسنده این روزنامه خاطرنشان کرده است: من تاکنون چندین‌بار با علم به شکست، طرفی ایستاده‌ام که جایگاه بازندگان بوده و حتی بر این ایستادن پای فشرده‌ام و پاداشم را با توهین و تهمت و تمسخر دریافت کرده‌ام. اولین نوبت، به انتخابات دومین دوره شورای شهر برمی‌گردد. آن انتخابات شاید آزادترین انتخابات همه تاریخ ایران پس از مشروطیت باشد و البته با آنکه بسیار عبرت‌آموز است، همه کسانی که به‌ دنبال انتخابات آزاد در کشورمان هستند، کمترین درسی از آن نگرفته‌اند و هنوز هم تا امروز چشم بر آنچه آن انتخابات قصد آموزش به ما داشت، بسته‌ایم. در آن انتخابات تقریبا به‌طور مطلق همه گروه‌ها و احزاب کاندیدا داشتند و همان چیزی که امروز، دلیل اصلی دعوت‌کنندگان به شرکت‌نکردن در انتخابات است، محقق شده بود؛ یعنی آزادی تقریبا صددرصدی انتخابات؛ اما آنچه رخ داد، چه بود؟ قهر 90‌درصدی مردم و مخالفان سرسخت اصلاحات و توسعه سیاسی، به‌ طور کامل شورای شهر تهران را مال خود کردند.
دلیل اول به ماجراهای داخلی شورای شهر اول برمی‌گشت، آنجا که همه اعضا، اصلاح‌طلب بودند و به‌ جای تلاش برای بهبود وضعیت شهر، شورای را به محل دعوای بین خود تبدیل کرده بودند و جامعه را از کرده خود پشیمان؛ به‌ویژه آنکه رئیس آن شورا، همان ابتدا برای رفتن به مجلس ششم، شورا را رها کرد و نشان داد با همه اهمیتی که شورای شهر داشت، گویا مدعیان توسعه، چندان اهمیتی برای آن قائل نبودند. دومین دلیل، تلاشی بود که نخبگان در بالابردن انتظارات جامعه از تحولات بعد از دوم خرداد 76 و مجلس ششم ایجاد کردند.
اما درس نگرفتیم و بعد، استعفای دسته‌جمعی مجلس ششم و سپس ماجراهای مجلس هفتم پیش آمد و سیاست‌ورزان ما، اولین گام را در قهر با انتخابات، بعد از شورای شهر دوم برداشتند و این‌گونه شد که مجلس هفتم شد نقطه مقابل مجلس ششم و بعد هم تکرار ماجراهای شورای شهر دوم در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84. در هر سه این انتخابات به اندازه توان خود درباره آنچه پیش‌رو بود هشدار دادم؛ اما از آنجایی که در قد و قواره‌ای نبودم که کسی به حرفم گوش دهد، هشدارهایم نیز ناشنیده ماند. وقتی بحث معرفی کاندیدا برای انتخابات ریاست‌جمهوری پیش آمد، دو جا نظرم را به صراحت گفتم؛ از جمله در یک جلسه فرعی حزب مشارکت. تأکید کردم که اولا آنچه را در انتخابات شورای شهر رخ داد، فراموش نکنیم و تنها با یک کاندیدا در انتخابات شرکت کنیم، ثانیا روی اسب بازنده شرط نبندیم و ثالثا حمله دانشجویان در دانشگاه تهران به آقای خاتمی نشانه آن است که تحصیلکردگان ما اصلا متوجه نیستند که به کدام آسیاب آب می‌ریزیم. اما بعضی از سیاست‌ورزان که همان ایام از زندان آزاد شده بودند، با برافراشتن پرچم تحریم انتخابات، سبب ریزش در طرفداران توسعه سیاسی شدند و تا امروز هم حاضر نیستند به خطای استراتژیک خود اعتراف کنند. 
در انتخابات 1400 هم همین بود. باز هشدار دادم که یکدست‌شدن حاکمیت، بدترین اتفاق برای زندگی روی زمین مردم است و باز گوش شنوایی نبود. اکنون یک انتخابات دیگر و باز آن طرفی ایستاده‌ام که بازنده بازی است و «بیانیه 110 کنشگر سیاسی- اجتماعی» که دوباره فحش و تهمت است که می‌بارد و البته سکوت برخی افراد که همیشه درباره همه‌چیز نظر می‌دهند و این‌جا انگار نه انگار اتفاقی افتاده است.

 

خالی‌بندی و خلاف‌گویی دوباره رویترز برای ترمیم سرشکستگی آمریکا
خبرگزاری رویترز که به زردنویسی و خلاف‌نویسی به نیابت از MI6 انگلیس معروف است، ادعا کرد حملات به نیروهای آمریکایی، پس از سفر سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس ایران به عراق متوقف شده است.
رسانه‌های زنجیره‌ای مانند صدای آمریکا، رادیو فردا، دویچه وله، بی‌بی‌سی و... ضمن ضریب دادن به این بازی رسانه‌ای، از قول رویترز نوشتند: پس از سفر قاآنی به بغداد و به درخواست وی، حملات شبه‌نظامیان به نیروهای آمریکایی متوقف شد.
رویترز به نقل از «چند منبع» بی‌نام و نشان می‌نویسد قاآنی ۹ بهمن در فرودگاه بغداد با فرماندهان شبه‌نظامیان عراقی دیدار کرد. فرمانده نیروی قدس در این دیدار با نمایندگان گفت که کشتن نیروهای آمریکایی، خطر واکنش شدید این کشور را به همراه خواهد داشت و برای جلوگیری از حملات آمریکا به فرماندهان ارشدشان و جلوگیری از تخریب زیرساخت‌های کلیدی و یا حتی انتقام‌جویی مستقیم علیه ایران، نباید توجهات را به خود جلب کنند و باید دور از چشم باشد. به فاصله کوتاهی پس از حمله پهپادی به پایگاه ۲۲ آمریکا، کتائب حزب‌الله از گروه‌های قدرتمند نظامی شیعی عراقی هم اعلام کرد که عملیات خود علیه نیروهای آمریکا را برای پرهیز از ایجاد «شرمساری» برای دولت عراق معلق می‌کند.
رویترز می‌افزاید: در ابتدا یکی از این گروه‌ها با درخواست قاآنی موافقت نکرد، اما سایر گروه‌ها درخواست او را پذیرفتند. روز بعد از این دیدار، کتائب حزب‌الله اعلام کرد که حملاتش به نیروهای آمریکایی را به حال تعلیق درآورده است.
«یکی از فرماندهان یکی از گروه‌های شبه نظامی عراقی»[!!] به رویترز گفته است:
«بدون مداخله مستقیم قاآنی متقاعد کردن کتائب حزب‌الله برای توقف عملیات نظامی خود به منظور کاهش تنش‌ها غیرممکن بود.»
رویترز افزود: از ۴ فوریه (۱۵ بهمن) تاکنون هیچ حمله‌ای به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه صورت نگرفته است. این در حالی است که در دو هفته قبل از سفر قاآنی، بیش از
۲۰ حمله به پایگاه‌های نیروهای آمریکایی در این دو کشور صورت گرفته بود.
رویترز می‌نویسد: نیروی قدس به درخواست آنها برای اظهار نظر درباره این گزارش هنوز پاسخی نداده‌اند و یک مقام آمریکایی هم از اظهار نظر درباره سفر قاآنی خودداری کرد اما یک مقام دیگر(!) نقش ایران در کاهش حملات را تایید کرد اما گفت روشن نیست که آرامش فعلی ادامه خواهد داشت یا نه. عراق هم واکنشی به این گزارش نشان نداد.
درباره این فضاسازی خبرگزاری رویترز گفتنی است که اولا نه ایران و نه متحدانش، هیچ امانی به نظامیان تروریست آمریکایی نداده‌اند و هر جا که بتوانند به آنها ضربه می‌زنند. تاوان خون همه سرداران و شهدای مقاومت بر گردن آمریکایی‌ها سنگینی می‌کند و آنها‌ گریزی از تاوان پس دادن ندارند، هر چند که اولویت راهبردی نیروهای مقاومت، اخراج آمریکا از منطقه است و با جدیت هم پیگیری می‌شود. بنابراین خلاف‌گویی‌های رویترز، سرشکستگی چند ماه اخیر آمریکا را ترمیم نمی‌کند.
ثانیا در تحولات چند ماه اخیر، ضربات گروه‌های مقاومت منطقه به پایگاه آمریکا، واکنشی به حمایت بی‌دریغ واشنگتن از نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه بوده است. مادام که جنایت صهیونیست‌ها با حمایت آمریکا تداوم داشته باشد، نیروها و پایگاه‌های آمریکا هم پاسوز جنایت صهیونیست‌ها خواهند شد.
ثالثا رویترز می‌خواهد چنین القا کند که گروه‌های مقاومت منطقه، تحت امر و ماشین کوکی ایران هستند. این هم دروغ بزرگی است. ایران با سربلندی از همه گروه‌های مقاومت و ضداشغالگری و تروریسم در منطقه حمایت می‌کند، اما به چشم نیروهای نیابتی به آنها نگاه نمی‌کند و هر کدام از آنها به چنان بلوغی رسیده‌اند که مستقل و در عین حال هماهنگ عمل می‌کنند.
رابعا، همین خبرگزاری کذاب انگلیسی، یک ماه قبل مدعی شد چین با خواست آمریکا برای فشار بر ایران و متحدانش در جهت توقف عملیات نظامی در دریای سرخ موافقت کرده است اما دو هفته بعد رادیو فردا با استناد به گزارش‌های سی‌ان‌ان و دیگران اذعان کرد گمانه‌پردازی رویترز خلاف واقع بود و چین نه تنها خواسته آمریکا را نپذیرفته، بلکه به دلایل مختلف، از فشار تجاری و اقتصادی انصارالله علیه ترانزیت دریایی غرب در این منطقه استقبال می‌کند.
خامسا، رویترز دو ماه قبل هم ضمن یک ضد و نقیض‌گویی آشکار، مدعی شد:
«آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با اسماعیل هنیه، با گلایه گفته: شما به ما خبر ندادید که می‌خواهید حمله کنید. ما برای شما وارد جنگ نمی‌شویم و به افراد خودتان بگویید مرتبا از ایران و حزب‌الله نخواهند که وارد جنگ شویم. مقام‌های ارشد ایرانی و حماس که نخواستند نامشان فاش شود[!!]، همچنین گفتند که خامنه‌ای تاکید کرده، جمهوری اسلامی به حمایت سیاسی و اخلاقی ادامه می‌دهد اما مستقیما در این درگیری مداخله نخواهد کرد. او از هنیه خواسته صداهایی را که خواستار دخالت ایران و یا حزب‌الله در جنگ می‌شوند، ساکت کند». و این در حالی بود که همین خبرگزاری کذاب و فراموشکار، 17 مهر (باز هم به نقل از مقامات مطلع اما باز هم ناشناس در ایران!) مدعی شده بود: «عملیات ۷ اکتبر حماس با چراغ سبز
آیت‌الله خامنه‌ای اجرا شد و فرمان حمله ۷ اکتبر را ایران صادر کرد»!

 

انتقاد جلایی‌پور از پاس گل عبدی به نتانیاهو و ترامپ
حمیدرضا جلایی‌پور، از امضاکنندگان بیانیه 110 نفره اصلاح‌طلبان مبنی بر شرکت در انتخابات و ارائه فهرست، پاسخ متهم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان را که بیانیه را تخطئه کرده بود، داد.
عباس عبدی ضمن سخنانی که تیتر اول روزنامه اعتماد شد، گفته بود: «هنگامي كه بيانيه‌اي كلي با عنوان روزنه‌گشايي داده مي‌شود، ماجرا فرق مي‌كند. اين فقط يك شعبده‌بازي تحليلي است. كيفيت تحليلی و اعتبار متن، نااميدكننده است... منتقدان مي‌گويند شما نه واقع‌گرا هستيد و نه داراي آرمان... برخي از اين دوستان محترم وقتي پايش بيفتد در تندروي بي‌پروا عمل مي‌كنند از جمله در همان روزهاي اول اعتراضات ۱۴۰۱ در ميان تعجب همگان هشتگ‌هاي آنچناني مي‌زدند و از اولين بازداشت‌شدگان بودند و روانه زندان شدند حالا چگونه ديگران را به ميانه‌روي دعوت مي‌كنند؟ درباره دعوت به ميانه‌روي هم بايد گفت سوابق برخي دوستان در ۸۸ و حتي سال گذشته با اين توصيه سازگار نيست، به علاوه بنده ميانه‌روي كمتر را هم مي‌پذيرم ولي اين رفتار اصلا در اين مقولات جا نمي‌گيرد كه كسي بخواهد آن را به صفت ميانه‌روي متصف كند».
حمیدرضا جلایی‌پور در پاسخ به این اظهارات نوشت: بخش بزرگي از مصاحبه از جنس كنايه‌هاي بعضا غيرمنصفانه و تحقيرآميز و مبتني بر اطلاعات اشتباه و نقدهاي شخصي و غيرراهبردي است كه خيري در طرح يا پاسخ به آنها نيست. به نظر مي‌رسد يكي از تفاوت‌هاي تحليل امضاكنندگان با ايشان برآوردشان از هزينه‌هاي مسير ۹۸ تا امروز براي ايران است... 
نكته مهم متن بيانيه اين است كه اولا آزادي كامل انتخابات از اهداف ممارست‌هاي انتخاباتي است و نه پيش‌شرطش و ثانيا خود مصلحان‌ هم بايد در افزايش رقابت و مشاركت و تاثير نهادهاي انتخاباتي عامليت داشته باشند. وقتي مصلحان حتي از ثبت‌نام براي ورود به رقابت اجتناب كنند و از حق راي‌شان كه معاني و كاركردها و انواع متعددي دارند استفاده نكنند، عامليت خودشان را محدود كرده‌اند و ميدان را براي رقباي «خالص‌ساز» و «برانداز» باز كرده‌اند. در انتخابات ۱۴۰۲، ميزان تاييد صلاحيت‌ها و رقابت تفاوت معناداري با عموم دوره‌هاي قبلي (جز مجلس ششم) ندارد. چيزي كه تفاوت دارد، ميزان مشاركت‌جويي شهروندان است و كناره‌گيري بخش بزرگ‌تري از نيروها از بازيگري در ميدان انتخابات. پرسش اين است كه اين كناره‌گيري به آزادتر شدن انتخابات كمك مي‌كند يا به پيشروي خالص‌سازان؟
... از ايشان كه تلويحا نگران مصادره معناي راي ما توسط خالص‌سازان است، مي‌پرسم آيا همين نگراني را نسبت به مصادره معناي راي ندادن ما توسط ترامپ و نتانياهو و ائتلاف ايران‌ستيزان و براندازان خشونت‌گرا هم دارد؟ آيا تحريم‌ها و تهديدهاي بيشتر عليه ايران كه ازجمله با مصادره معناي كاهش مشاركت انتخاباتي انجام مي‌شود هم نبايد جايي در محاسبات مصلحان داشته باشد؟ آيا تقويت حد وسط سياسي و پرهيز از قطبي‌سازي‌‌اي كه مي‌تواند به خشونت و امتناع توافق‌هاي ملي گشايشگر بينجامد، با راي روزنه‌گشا و اعتراضي بهتر حاصل مي‌شود يا راي ندادني كه فورا به نفع ايران‌ستيزان و براندازان خشونت‌گرا فاكتور مي‌شود؟ آيا همين استقبال بخشي از اصولگرايان ميانه‌روتر از اين بيانيه و در گرفتن گفت‌وگوهاي سازنده در رسانه‌هاي‌شان با حضور اصلاح‌گرايان خودش نوعي روزنه‌اي كه گشوده شد، نيست؟
در متن مصاحبه‌ آمده كه «اين راه بارها طي و به نتيجه نرسيده و بسته شده بود، حالا چگونه مي‌توان از همان مسير روزنه‌اي گشود؟»... اصلاح‌جويان اگر در توافق‌سازي مهارت داشتند، از‌ هاشمي موتلف مي‌ساختند نه اينكه تخريبش كنند، در مجلس دهم با ميانه‌روها ائتلاف مي‌ساختند و دستاوردهاي‌شان افزوده مي‌شد به جاي اينكه ميانه‌روها را به سمت پايداري برانند، در حمايت از روحاني اصول ائتلاف با پرنسيب را رعايت مي‌كردند و چك سفيدامضا نمي‌دادند، بيش از اكنون نگران تداوم مسير ۹۸ تا امروز مي‌بودند و بيش از امروز دغدغه معكوس‌سازي روند و روزنه‌گشايي داشتند.

 

ایران به عنوان یک ابرقدرت در مقابل آمریکا و اسرائیل ظهور کرده است
اتفاقات چند ماه اخیر در منطقه‌، نشان‌دهنده یک رویداد بسیار مهم‌تر است: ظهور ایران به عنوان یک ابرقدرت خاورمیانه.
روزنامه سنگاپوری استریتس تایمز که مواضع ضدایرانی هم دارد، در تحلیل تحولات منطقه غرب آسیا نوشت: حملات موشکی ایران به سوریه، عراق و پاکستان در هفته‌های گذشته، به جاه‌طلبی تهران به عنوان یک هژمون منطقه‌ای اشاره دارد. ابتدا سوریه، پس از آن عراق و سپس پاکستان. در اواخر سال ۲۰۲۳، پنتاگون، ایران را به حمله پهپادی به یک نفتکش در اقیانوس هند متهم کرد. هر یک از این حملات، توجیهات فوری خود را داشت. اما همه این عملیات‌ها که در یک دوره کوتاه و در شعاع جغرافیایی گسترده‌ای رخ داده‌اند، نشان‌دهنده یک رویداد بسیار مهم‌تر است: ظهور ایران به عنوان یک ابرقدرت خاورمیانه، که دیگر تنها به استفاده از شبه‌نظامیان نیابتی بسنده نمی‌کند. برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود، آماده به کارگیری نیروهای مسلح خود است.
این یک تحول نگران‌کننده است- ما شاهد آغاز یک دوره جدید و حتی خطرناک‌تر در خاورمیانه هستیم. احساس غرور ملی با مضمون برتری آن، همیشه محرک قوی فرهنگ سیاسی استراتژیک ایران بوده است. تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران در طول
۴۵ سال گذشته، درآمدهای قابل‌توجه صادرات نفت و گاز و نیز درایت ملت خود را تا حد زیادی در جهت حرکت موفق برای برتری منطقه‌ای به کار گرفته است. رهبران ایران این کار را به این دلیل انجام داده‌‌‌‌اند که سرنوشت تأسف‌‌‌بار انقلاب قبلی خود (ملی شدن صنعت نفت) را در اوایل دهه ۱۹۵۰ به خاطر می‌‌‌آورند، انقلابی که ایالات متحده و سرویس‌‌‌های اطلاعاتی انگلیس، آن را خفه کردند. احساس استحقاق تاریخی، آرمان‌‌‌های ایران را تغذیه می‌‌‌کرد، که به دلیل نارضایتی عمیق از سرنوشت شیعیان در سراسر خاورمیانه تشدید شده بود.
تغییرات استراتژیک گسترده‌‌‌تر نیز حرکت منطقه‌‌‌ای ایران را تسهیل کرد. در بیشتر دوران قرن بیستم، دو دولت جانشین امپراتوری‌‌‌های قدیمی که بر خاورمیانه تسلط داشتند- عثمانی و پارس- فقط نقش محدودی داشتند. اما همه چیز از اواخر دهه ۱۹۹۰ به‌خصوص در دو دهه گذشته تغییر کرده است. حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، نه تنها صدام دشمن سرسخت ایران را سرنگون و مهم‌ترین مانع نفوذ ایران را از میان برداشت، بلکه قدرت را در عراق به اکثریت شیعه منتقل کرد. با خارج شدن عراق از معادله، هیچ کشور عربی دیگر آن‌قدر اقتدار نظامی نداشت که در مقابل ایران بایستد. بهار عربی ۲۰۱۱ باقی دولت‌های عربی را بی‌ثبات کرد. کسوف دولت‌‌‌های عربی و ناتوانی آنها به‌‌‌واسطه یک دهه جنگ داخلی در سوریه کاملا آشکار شد، جایی که بازیگران اصلی آن ایران، ترکیه و قدرت‌‌‌های خارجی مانند روسیه بودند. تنها کاری که کشورهای عربی در نهایت می‌توانستند انجام دهند این بود که بپذیرند بشار اسد، رهبر سوریه بماند.
ایران دهه‌‌‌ها را صرف تاسیس یا پرورش حزب‌‌‌الله در لبنان، حماس در غزه و حوثی‌‌‌ها در یمن و همچنین مجموعه‌‌‌ای از شبه‌‌‌نظامیان عمدتا شیعه‌‌‌ در سوریه و عراق کرده است. حزب‌الله به تدریج تبدیل به قدرتمندترین بازیگر لبنان شد. در جاهای دیگر، گروه‌های طرفدار ایران به اندازه کافی قدرتمند شدند که به حق وتو بر دولت دست یابند. با این حال، طی چند سال گذشته این استراتژی نیابتی بیشتر تحول پیدا کرد. ایران به جای تامین پول و تسلیحات شبه‌نظامیان مختلف خود، شروع به انتقال قابلیت‌های تولید موشک به آنها کرد تا نیروهای نیابتی بتوانند تاسیسات خود را داشته باشند.
ایرانی‌ها متقاعد شده‌اند که همه روندهای فعلی به نفع آنها حرکت می‌کند. آنها که شاهد تقریبا یک سال آشفتگی داخلی گسترده در اسرائیل بودند و آن را رو به زوال می‌بینند. دولت بایدن هم هر روز می‌گوید که مایل است دست‌های خود را از کل خاورمیانه بیرون بکشد.
حزب‌الله لبنان اکنون به عنوان یک سرمایه بسیار مهم تلقی می‌شود که با گشودن جبهه‌ای جدید علیه اسرائیل در معرض نابودی قرار نمی‌گیرد. حزب‌الله برای رویارویی آینده با اسرائیل در ذخیره نگه داشته می‌شود. اما اکنون می‌توان از حوثی‌ها برای اعمال فشار بر اسرائیل استفاده کرد، شبه‌نظامیان شیعه در عراق می‌توانند برای حفظ فشار بر آمریکایی‌ها فعال شوند. ایران هم‌‌‌اکنون به‌‌‌عنوان هژمون منطقه‌‌‌ای، با ادعاهای جهانی گسترده‌‌‌تر رفتار می‌‌‌کند.