انتقاد جلاییپور از پاس گل عبدی به نتانیاهو و ترامپ(خبر ویژه)
عباس عبدی ضمن سخنانی که تیتر اول روزنامه اعتماد شد، گفته بود: «هنگامي كه بيانيهاي كلي با عنوان روزنهگشايي داده ميشود، ماجرا فرق ميكند. اين فقط يك شعبدهبازي تحليلي است. كيفيت تحليلی و اعتبار متن، نااميدكننده است... منتقدان ميگويند شما نه واقعگرا هستيد و نه داراي آرمان... برخي از اين دوستان محترم وقتي پايش بيفتد در تندروي بيپروا عمل ميكنند از جمله در همان روزهاي اول اعتراضات ۱۴۰۱ در ميان تعجب همگان هشتگهاي آنچناني ميزدند و از اولين بازداشتشدگان بودند و روانه زندان شدند حالا چگونه ديگران را به ميانهروي دعوت ميكنند؟ درباره دعوت به ميانهروي هم بايد گفت سوابق برخي دوستان در ۸۸ و حتي سال گذشته با اين توصيه سازگار نيست، به علاوه بنده ميانهروي كمتر را هم ميپذيرم ولي اين رفتار اصلا در اين مقولات جا نميگيرد كه كسي بخواهد آن را به صفت ميانهروي متصف كند».
حمیدرضا جلاییپور در پاسخ به این اظهارات نوشت: بخش بزرگي از مصاحبه از جنس كنايههاي بعضا غيرمنصفانه و تحقيرآميز و مبتني بر اطلاعات اشتباه و نقدهاي شخصي و غيرراهبردي است كه خيري در طرح يا پاسخ به آنها نيست. به نظر ميرسد يكي از تفاوتهاي تحليل امضاكنندگان با ايشان برآوردشان از هزينههاي مسير ۹۸ تا امروز براي ايران است...
نكته مهم متن بيانيه اين است كه اولا آزادي كامل انتخابات از اهداف ممارستهاي انتخاباتي است و نه پيششرطش و ثانيا خود مصلحان هم بايد در افزايش رقابت و مشاركت و تاثير نهادهاي انتخاباتي عامليت داشته باشند. وقتي مصلحان حتي از ثبتنام براي ورود به رقابت اجتناب كنند و از حق رايشان كه معاني و كاركردها و انواع متعددي دارند استفاده نكنند، عامليت خودشان را محدود كردهاند و ميدان را براي رقباي «خالصساز» و «برانداز» باز كردهاند. در انتخابات ۱۴۰۲، ميزان تاييد صلاحيتها و رقابت تفاوت معناداري با عموم دورههاي قبلي (جز مجلس ششم) ندارد. چيزي كه تفاوت دارد، ميزان مشاركتجويي شهروندان است و كنارهگيري بخش بزرگتري از نيروها از بازيگري در ميدان انتخابات. پرسش اين است كه اين كنارهگيري به آزادتر شدن انتخابات كمك ميكند يا به پيشروي خالصسازان؟
... از ايشان كه تلويحا نگران مصادره معناي راي ما توسط خالصسازان است، ميپرسم آيا همين نگراني را نسبت به مصادره معناي راي ندادن ما توسط ترامپ و نتانياهو و ائتلاف ايرانستيزان و براندازان خشونتگرا هم دارد؟ آيا تحريمها و تهديدهاي بيشتر عليه ايران كه ازجمله با مصادره معناي كاهش مشاركت انتخاباتي انجام ميشود هم نبايد جايي در محاسبات مصلحان داشته باشد؟ آيا تقويت حد وسط سياسي و پرهيز از قطبيسازياي كه ميتواند به خشونت و امتناع توافقهاي ملي گشايشگر بينجامد، با راي روزنهگشا و اعتراضي بهتر حاصل ميشود يا راي ندادني كه فورا به نفع ايرانستيزان و براندازان خشونتگرا فاكتور ميشود؟ آيا همين استقبال بخشي از اصولگرايان ميانهروتر از اين بيانيه و در گرفتن گفتوگوهاي سازنده در رسانههايشان با حضور اصلاحگرايان خودش نوعي روزنهاي كه گشوده شد، نيست؟
در متن مصاحبه آمده كه «اين راه بارها طي و به نتيجه نرسيده و بسته شده بود، حالا چگونه ميتوان از همان مسير روزنهاي گشود؟»... اصلاحجويان اگر در توافقسازي مهارت داشتند، از هاشمي موتلف ميساختند نه اينكه تخريبش كنند، در مجلس دهم با ميانهروها ائتلاف ميساختند و دستاوردهايشان افزوده ميشد به جاي اينكه ميانهروها را به سمت پايداري برانند، در حمايت از روحاني اصول ائتلاف با پرنسيب را رعايت ميكردند و چك سفيدامضا نميدادند، بيش از اكنون نگران تداوم مسير ۹۸ تا امروز ميبودند و بيش از امروز دغدغه معكوسسازي روند و روزنهگشايي داشتند.