افشای یک جلسۀ محرمانه آیا نازیسم در آلمان دوباره زنده میشود؟ (نگاه)
امینالاسلام تهرانی
در این روزها که رژیم آپارتاید اسرائیل بالاترین میزان از خشونت و نژادپرستی را به نمایش میگذارد و درواقع روی نازیسم و فاشیسم را سفید میکند، خبری منتشر شد که مغفول ماند. البته روشن است که این مغفول ماندن در این بحبوحه وحشیگریِ صهیونیسم کاملاً طبیعی است. اما این ستون از روزنامه این فرصت را فراهم میکند تا این «خبرِ مغفول» را بازخوانی کنیم. این خبر درواقع افشای دیدار شماری از سیاستمداران حزب «آلترناتیو برای آلمان» (آ اِف د) با شماری دیگر از گروههای راست افراطی در شهر پوتسدام – شهری در مرکز ایالت براندنبورگ آلمان و در جنوب باختری برلین – بود. در این جلسه «درباره طرح اخراج میلیونها نفر که اصلیت آلمانی ندارند، حتی اگر شهروند آلمان شده باشند» گفتوگو شده بود.
بنا بر گزارشها، افزون بر افراد منتسب به گروههای نئونازی و بعضی چهرههای حزب «آلترناتیو برای آلمان»، دو عضو حزب دموکرات مسیحی آلمان هم در این جلسه حضور داشتهاند! البته این حزب، که زمانی با صدراعظمی «آنگلا مرکل» قدرت را در دست داشت، گفته است که در حال تحقیق درباره این موضوع است. گفته میشود که طرح اصلی اخراج دستهجمعی را مارتین سلنر، فعال راست افراطی اتریشی، که ورودش به بریتانیا ممنوع شده، ارائه کرده است. گزارش شده است این طرح شامل اخراج و انتقال افراد به منطقهای در شمال آفریقا است که «فضائی برای حداکثر دو میلیون نفر» فراهم میکند.
باری، افشای این خبر بسیاری از خود آلمانیها را شگفتزده کرد و اعتراض و تلاش برای ممنوعیت فعالیت حزب «آلترناتیو برای آلمان» (آ اف د) بالا گرفت. پس از افشای این جلسه، پلیس و سازماندهندگان تظاهرات گفتند که بر اساس برآوردهای اولیه حداقل ۳۰۰ هزار نفر در اعتراضات سراسری اول شرکت کردند. اما این اعتراضات یک سوی ماجراست. محبوبیت حزب «آلترناتیو برای آلمان» حالا در نظرسنجیها به شکلی کمسابقه زیاد شده و به جایگاه دوم رسیده است و این حزب میگوید که مخالفانش «مفتضحانه» به دنبال «بدنام» کردن آنها هستند!
اوایل قرن پیش با ناکارآمدیِ حکومت وایمار و عصبانیت عمومی از این وضع، جریانهای دستراستیِ آلمانی - که «نازیها» و «هیتلر» از دل آنها بیرون آمدند - شروع به فعالیت کردند. عدهای همان موقع هشدار دادند که این موضوع خطرناکتر از آن چیزی است که به نظر میرسد، اما این هشدارها مورد توجه قرار نگرفت، چرا که آن روزها در آلمان و اروپا آنقدر مسائل مهم رخ میداد که یک هشدار در مورد آیندۀ چیزی که اصلاً به نظر نمیرسید، به چشم نمیآمد، درست مانند «حرکت مورچهها بر روی تخته سنگ سیاه» اما آلمانیها وقتی متوجه این مورچهها شدند که برلین در آتش جنگ جهانی سوخته بود و همین مورچهها ریشههای آلمان و اروپا و بسیاری از نقاط جهان را جویده بودند. خیزش دوباره این جریانهای افراطی بسیار جدی است، آن هم در اروپایی که دیگر نقاطش، از جمله اتریش همسایۀ آلمان، نیز شاهد سربرآوردن این جریانهاست. وقتی این خیزش نگرانکنندهتر میشود که بدانیم، بسیار آرام و تدریجی است، به گونهای که حساسیتساز نمیشود، همین حساس نشدن به این موضوع خطرش را میافزاید.
گفتنی است که چندی پیش نیروهای امنیتی ارتش آلمان در زمین خانه یکی از سربازان وابسته به یگان ویژه ارتش این کشور انبار مخفی سلاح پیدا کردند. در آن زمان، کشف این انبار توسط سازمان اطلاعات ارتش آلمان موفقیتی برای این نهاد و شخص «کریستوف گرام»، رئیس این سازمان، ارزیابی شد. اما کمی بعد این پرسش مهم مطرح شد که چرا کار به اینجا رسیده است؟ با تشدید تحقیقات در این مورد، گویا نگرانیها افزایش یافت، تا جایی که گرام که پیروز این داستان خوانده میشد، برکنار شد. در جدالهای سیاسی میتوان جریانهای افراطی را با فعالیتهای عیان از میدان به در بُرد، اما حرکت پنهانی این جریانها در نهادهای امنیتی و نظامی خطراتش هم ناپیداست. پدیدۀ راستگرایی افراطی در ساختار قدرتِ آلمان تنها به ارتش این کشور محدود نمیشود.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.