شورش علیه انتخابات با دروغ تقلب کجایش اصلاحطلبی بود؟!(خبر ویژه)
او در در دیدار اعضای حزب اصلاحطلب «مجمع ایثارگران» گفت: من برای هر تشکّل و نهاد مدنی، با همه وجودم، احترام زیادی قائل هستم، اما شما دارای این امتیاز هستید که دارای عنوان ایثارگری میباشید و ایثار و ایثارگری از متعالیترین ارزشهای اخلاقی است. در موضوع اخلاق بحثهای گستردهای وجود دارد. از جمله مباحث دوران جدید در اخلاق، تقسیم اخلاق به اخلاق خودگرا و دیگرگراست. ایثارگری، اما یک مرحله متعالی و بالاتری است؛ و آن اینکه نه تنها باید دیگرخواه بود، بلکه برای اینکه دیگری بهتر زندگی کند بتوان از منافع خود و حتی اگر اقتضاء کند از جان خود هم گذشت. گذشت از خود، راحت، و حتی زندگی خود برای دیگران و برای یک هدف بالاتر. البته به نظر من گرچه ممکن است احیاناً صاحب گرایشهای دنیوی هم ایثارگری کند، ولی ایثارگری واقعی بهعنوان یک اصل محکم و پایدار بر پایه ایمان به خدا (که خیر اعلی) است میسّر است.
وی افزود: در عرصه کنونی نیز اصلاحطلبی این افتخار را دارد که بخش مهمی از ایثارگران، خود را اصلاحطلب و اصلاحخواه میدانند و این یک ارزش است. مشخص است که اصلاحطلبی خواستار اصلاح خود در درجه اول و اصلاح جامعه در درجه بعد است و از جمله اگر انحراف و ناراستی در سطوح بالا و در کل نظام هم بود میخواهد اصلاح شود. اصلاحطلب واقعی، با کسی قهر نیست و قهر نخواهد کرد گرچه ممکن است موضع داشته باشد و انتقاد کند و باید بکند، ولی با انتخابات، با حاکمیت و بخصوص با مردم قهر نخواهد کرد. برعکس، دلش میخواهد درکنار مردم و با مردم و به نفع مردم عمل کند. اگر هم قهری هست نه از سوی اصلاحطلبان که از سوی قدرت حاکم است که با اصلاح و اصلاحطلبی قهر کرده است؛ و در مسئله انتخابات هم باید از انتخابات دفاع کرد. چرا که انتخابات راه رسیدن به یک نظام مردمی مردم سالاری است که میتواند خیر مردم را تامین کند و مردم در آن احساس رضایت کنند؛ هم دنیای مردم را بهتر کند و هم آنها که اهل آخرت هستند احساس کنند که در این دنیا میتوانند مسیر آخرت خود را، بدون آنکه مزاحم کسی شوند و بدون اینکه کسی مزاحم آنها شود طی کنند. پس از نظر ما انتخابات بسیار مهم است و اگر انتقادی هم هست، به این میباشد که انتخابات در جای خود نیست و باید به جای اصلی خود برگردد».
این اظهارات از سوی کسی صادر شده که بعد از چهارده سال، شجاعت ندارد اعترافش در محافل خصوصی مبنی بر دروغ بودن تقلب در انتخابات سال 1388 را علنی بازگو کند و از مردم و نظام به خاطر راهاندازی آن فتنه هشت ماهه (و تحریمهای اقتصادی که به حمایت از آن فتنه سیاسی به اجرا درآمد) عذرخواهی کند. او حتی شجاعت تکذیب هم ندارد، چرا که چند بار اذعان کرده است.
خاتمی حاضر نشد بیحرمتی فتنهگران به ساحت سیدالشهدا در عاشورای سال 88 را محکوم کند، چون از سر خودخواهی و انفعال تصور میکرد این موضعگیری موجب ریزش حامیانش میشود! و به عبارت دیگر، خودش و حزب و جناحش را مهمتر و محترمتر از سیدالشهدا میدانست و میخواست به هر قیمت، عناصر ضد انقلاب و گروهکی (مانند منافقین و بقایای بهائیت) را از خود راضی نگاه دارد. برخی هم معتقدند که «آتو داشتن» نزد بانیان غربی فتنه علت آن سکوت و همراهی با حرمتشکنان بوده است.
خاتمی در حالی دم از انتخابات میزند که بازیچه سرویسهای جاسوسی بیگانه برای برپایی آشوب علیه جمهوریت و اسلامیت شد.
گفتنی است افراطیون مدعی اصلاحات بارها از خاتمی به عنوان اردک لنگ (فلج)، بیکفایت، شاه سلطان حسین صفوی (بیعرضه) و... یاد کرده و با این حال از او برای فتنهانگیزیهای خود استفاده کردهاند. رفتار مذبذب خاتمی موجب دوپارگی در جبهه اصلاحات شد. همچنین در دوره ریاست جمهوری او بسترساز ترویج جریانهای ضد فرهنگی و ضداسلامی و ضداخلاقی شد تا آنجا که برخی مدعیان حمایت و همراهی او، مدعی تظاهرات علیه خدا بودند و به نیابت از یزید و یزیدیان،
امام حسین علیهالسلام را تخطئه میکردند یا به انکار و تمسخر وحی و رسالت و قرآن کریم میپرداختند.