kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۳۱۹۸
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۹
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2

اولین بار که در جشنواره‌های خارجی بودیم...

 

سعید مستغاثی
بخش بیست و سوم
در سال‌های 1364 و 1365، هفت اقدام به شرکت در جشنواره‌های بین‌المللی صورت گرفت و تنها دو مورد منجر به پاسخ مثبت آن هم در جشنواره دمشق شد. جشنواره دمشق، یک جشنواره درجه 3 آسیایی بود که دو سه سال قبل، از پذیرفتن فیلم «سفیر» حتی در بخش اطلاعات خود نیز امتناع کرده بود!
در سال 1366 با 11 فیلم، 23 مورد اقدام جهت شرکت در جشنواره‌های خارجی صورت گرفت که 8 مورد آن موفقیت‌آمیز بود و منجر به حضور در این جشنواره‌ها شد.
سه مورد حضور فیلم «جاده‌های سرد» ساخته مسعود جعفری جوزانی، یک مورد جایزه بهترین بازیگر مرد برای جمشید مشایخی در فیلم «پدربزرگ» ساخته مجید قاری‌زاده در جشنواره پیونگ یانگ کره شمالی و همچنین جایزه اول جشنواره سه قاره نانت برای فیلم «دونده» امیر نادری در سال 1364، از جمله اقدامات و حضورهای بین‌المللی سینمای ایران در سال 64 بود.
فیلم‌های جنگی مورد قبول واقع نشدند
اما در سال 1366 اقدام فارابی برای شرکت دادن دو فیلم جنگی «دیار عاشقان» و «سرود مقاومت» حتی در جشنواره گمنام آسیایی تاشکند نیز با شکست مواجه شد.
از همین جا مشخص گردید که جشنواره‌های خارجی به خصوص غربی از هر رده و مدل و کشور و ذائقه و سلیقه، اساسا با فیلم‌های انقلابی و جنگی ایرانی جور نیستند. همین موضوع بهانه به دست مسئولین وقت سینمای ایران و بنیاد فارابی و بخش بین‌الملل آن داد که برای حضور در جشنواره‌های خارجی بایستی برروی آثار دیگری سرمایه‌گذاری کنند.
اما پیش از آن، ارسال دو فیلم «دونده» (امیرنادری) و «جاده‌های سرد» برای جشنواره سه قاره نانت و انتخاب و اعطای جایزه به آنها، خود ملاک مناسبی برای مدیران بنیاد فارابی ایجاد کرد که خواست جشنواره‌های خارجی برای تولید فیلم و شرکت در این جشنواره‌ها را بهتر و دقیق‌تر متوجه شوند.
از همین روی تمرکز خود را بر روی تولید و ارسال فیلم‌هایی از این دست که بیشتر کودک‌محور بودند (و نه برای کودکان) و با ساختاری به اصطلاح هنری و محتوایی غیر انقلابی و بدون توجه به دغدغه‌های مردم و ایضا به دور از فرهنگ و آیین و سبک زندگی ایرانی/ اسلامی گذاردند.
از این نوع نگاه تولید فیلم‌های جشنواره‌ای، آثاری مانند «آب، باد، خاک» (امیر نادری)، «خانه دوست کجاست» (عباس کیارستمی)، «ماهی» (کامبوزیا پرتوری)، «شیرک» (داریوش مهرجویی) و انبوهی از فیلم‌های موسوم به سینمای کودک بیرون آمد. طرفه آنکه چندان مورد توجه کودکان واقع نشد و بیشتر از نوع همان محصولات کانون پرورش کودکان و نوجوانان دوران پیش از انقلاب (موسوم به سنیمای کانونی) بودند و فیلمسازانشان نیز تقریبا از همان افرادی تشکیل می‌شدند که برای آن کانون وابسته به دفتر فرح دیبا، فیلم ساختند.
فیلم‌های یاد شده پس از تولید و حتی برخی قبل از هرگونه نمایش در ایران، در سطحی وسیع به جشنواره‌های خارجی فرستاده شده و در برخی جشنواره‌ها به نمایش درآمده و بعضی نیز جایزه‌هایی دریافت نمودند. علیرضا شجاع نوری که در همان ایام گفته بود «از این پس، فرصت حضور در هیچ جشنواره خارجی را از دست نخواهیم داد»، این بار در گفت‌وگو با جلال خسرو شاهی که در کتابش به چاپ رسید، گویا اینکه بالاخره نبض جشنواره‌ها را به‌دست آورده و به کشف جدید و فوق‌العاده‌ای نائل شده، گفت:
«... هر جشنواره حال و هوائی دارد که فیلم باید با توجه به آن دارای چنان چیزهای تازه و بدیعی باشد که هم شانس شرکت در جشنواره را پیدا کند و هم مورد توجه قرار بگیرد.»
نبض سینمای ایران در دست جشنواره‌ها
این کشف شجاع نوری که البته موضوع جدیدی برای هیچ یک از آشنایان با جشنواره‌های خارجی و سیاست‌های جشنواره‌ای نبود، باعث شد تا در واقع این جشنواره‌های خارجی باشند که نبض سینمای ایران را در دست می‌گیرند. از سوی دیگر مدیران سینمای ایران نیز سعی می‌کردند با توجه به خوش آمد و ذائقه مدیران آن جشنواره‌ها، فیلم تولید کنند. فیلم‌هایی که با توجه به نظر اربابان جشنواره‌های یاد شده، از ایران و ایرانی جز تصویری در حال اضمحلال و تاریک و سیاه نشان نمی‌داد.
مثلا فیلم «جاده‌های سرد» به تصریح نویسندگان حامی سیاست‌های بنیاد فارابی به این دلیل مورد توجه قرار گرفت که تصویری همسو با ذهنیت مدیران جشنواره‌های خارجی در رابطه با اوضاع ایران ارائه می‌کرد. چنان‌که در ماهنامه فیلم ویژه هفتمین جشنواره فیلم فجر، توفیق این دسته از فیلم‌ها، این‌گونه ارزیابی شد:
«... موفقیت فیلم‌هایی مانند جاده‌های سرد در این است که این‌گونه فیلم‌ها، تصوری را که از جهان سوم در اروپا و آمریکا وجود دارد، تثبیت می‌کند...»
در سال 1367، 30 مورد اقدام برای شرکت فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارجی صورت گرفت که 14 مورد آن با موفقیت همراه بود. در این سال، بنا برهمان انتظار مدیران جشنواره‌های خارجی از سینمای بعد از انقلاب که مجددا سینمای قبل را احیاء کرده و پای آن را به سینمای انقلاب باز نمایند، فیلم‌های سینماگران قبل از انقلاب توفیق بیشتری کسب کردند، فیلم‌هایی مانند «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی، «اجاره‌نشین‌ها» داریوش مهرجویی، «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی، «کلید» ابراهیم فروزش، از جمله فیلم‌های یاد شده بودند که فیلم «ناخدا خورشید» جایزه سوم جشنواره لوکارنو را به‌دست آورد. سال بعد نیز همین جایزه نصیب «خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی شد و دو موفقیت جشنواره‌ای پی‌در‌پی به نام بنیاد فارابی به ثبت رسید.
بده بستان جشنواره‌های خارجی با مدیران سینمای ایران
حضور پرجایزه سینماگران پیش از انقلاب در واقع با یک نوع بده بستان مدیران فارابی و برخی جشنواره‌های خارجی، منجر به باز شدن فضای حضور این دسته از سینماگران گردید که تا چندی پیش حتی از سوی همین مدیران، به میدان آمدن آنها نفی می‌شد و حالا چه اتفاقی افتاده بود که به طور همزمان، ناگهان هم میزان تولید فیلم‌های آنها بالا رفت و هم جشنواره‌های خارجی روی خوش نشان دادند، تا ظاهرا بهانه در دست مدیران وقت سینمای ایران باشد که «آقا اگر شرکت در جشنواره‌ها را می‌طلبید و اگر می‌خواهید شاهد بالا رفتن پرچم جمهوری اسلامی و مطرح شدن نام ایران و... باشید، پس باید بازگشت فیلمسازان قبل از انقلاب را هم بپذیرید!»
حالا دیگر تحلیل‌ها عوض شده بود و اگر تا چندی پیش تحلیل مدیران وقت سینما از جمله بهشتی این بود که حتی فیلمسازان به اصطلاح موج نو و شبه روشنفکر، در واقع «راوی بن‌بست در اجتماع ایران» بودند، حالا همان راویان بن‌بست، فیلمساز معترض و ضد ابتذال و هنرمند و... شدند و در مقابل، فضا برای فیلمسازان و فیلم‌های انقلابی تنگ و تنگ‌تر گردید، چرا که جشنواره‌های خارجی آنها را نمی‌پذیرفتند، مگر اینکه آنها نیز بنا بر ذائقه مسئولان همان جشنواره و اربابانشان فیلم می‌ساختند.