سه «نماد» در اتاق خصوصی امام موسیبنجعفر علیهالسلام (به جای گفت و شنود)
امروز، با سالروز شهادت مظلومانه حضرت امام موسیبنجعفر علیهالسلام همزمان است. امام بزرگواری که بیشترین عمر شریف ایشان فقط به جرم حقطلبی و تلاش برای نجات بندگان خدا از اسارت حاکمان جور، در زندانهای مخوف خلفای ستمگر بنیعباس سپری شد. در سوگ جانسوز آن امام مظلوم که انقلاب اسلامی حاصل رنجها و مرارتها و روشنگریهای حضرت ایشان و سایر معصومین علیهمالسلام است، این ستون را به بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره زندگی و اهداف حضرتش اختصاص میدهیم.
«و اما زندگی موسی بن جعفر یک زندگی شگفتآور و عجیبی است. اولاً در زندگی خصوصی موسیبنجعفر مطلب برای نزدیکان آن حضرت روشن بود. هیچکس از نزدیکان آن حضرت و خواص اصحاب آن حضرت نبود که نداند موسیبنجعفر برای چی دارد تلاش میکند و خود موسیبنجعفر در اظهارات و اشارات خود و کارهای رمزیای که انجام میداد، این را به دیگران نشان میداد؛ حتی در محل سکونت، آن اتاق مخصوصی که موسیبنجعفر در آن اتاق مینشستند اینجوری بود که راوی که از نزدیکان امام هست، میگوید من وارد شدم، دیدم در اتاق موسیبنجعفر سه چیز است: یکی یکلباس خشن، یک لباسی که از وضع معمولی مرفه عادی دور هست، یعنی به تعبیر امروز ما میشود فهمید و میشود گفت لباس جنگ، این لباس را موسیبنجعفر آنجا گذاشتند، نپوشیدند، به صورت یک چیز سمبولیک، بعد «و سیف معلق»؛ شمشیری را آویختند، معلق کردهاند، یا از سقف یا از دیوار. «و مصحف»؛ و یک قرآن. ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانه زیبایی است، در اتاق خصوصی حضرت که جز اصحاب خاص آن حضرت کسی به آن اتاق دسترسی ندارد، نشانههای یک آدم جنگی مکتبی مشاهده میشود. شمشیری هست که نشان میدهد که هدف جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونتبار رزمی و انقلابی است و قرآنی هست که نشان میدهد هدف این است؛ میخواهیم به زندگی قرآنی برسیم با این وسائل، و این سختیها را هم تحمل کنیم. اما دشمنان حضرت هم این را حدس میزدند. اولاً زندگی موسیبنجعفر یعنی امامت موسیبنجعفر در سختترین دورانها شروع شد. هیچ دورانی به گمان من بعد از دوران امام سجاد(ع) به سختی دوران موسیبنجعفر نبود. ...شما ببینید زندگی یک انسان اینجوری، زندگی کیست. یک آدمی که فقط مسئله میگوید، معارف اسلامی بیان میکند، هیچ کاری به کار حکومت ندارد، مبارزه سیاسی نمیکند، که زیر چنین فشارهایی قرار نمیگیرد... زندگی پرماجرای موسیبنجعفر یک چنین زندگی است که شما ببینید این زندگی چقدر زندگی پرشور و پرهیجانی است. ما امروز نگاه میکنیم موسیبنجعفر، خیال میکنیم یک آقای مظلوم بیسروصدای سربه زیری در مدینه بود و رفتند مأمورین این را کشیدند آوردند در بغداد، یا در کوفه، در فلان جا، در بصره زندانی کردند، بعد هم مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس؛ قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه طولانی، یک مبارزه تشکیلاتی، یک مبارزهای با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامی بود.»
(برگرفته از بیانات سال ۱۳۶۴ رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز جمعه تهران
که توصیه اکید میشود متن کامل این خطبه حکیمانه را در سایت
KHAMENEI.IR مطالعه فرمائید.)