kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۵۶۱
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۰
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 -  بخش نوزدهم

جشنواره هشتم فیلم فجر تکریم و تجلیل فیلمسازان قبل از انقلاب و عرفان جعلی

 
سعید مستغاثی
هشتمین جشنواره فیلم فجر را می‌توان برآیند همه دوره‌های پیشین این جشنواره دانست. چنان‌که تقریبا اغلب طراحی‌های که در دوره‌های قبل این جشنواره از طریق دعوت فیلمسازان قبل از انقلابی، نمایش فیلم‌های جشنواره‌ای، حضور آثار شبه عرفانی یا مرّوج عرفان‌های جعلی و مرور بر آثار فیلمسازانی همچون آندری تارکوفسکی و سرگئی پاراجانف انجام گرفت، هر یک به نوعی در حال کامل کردن سمت و سوی غیر فجری جشنواره فجر بود.
7 سیمرغ بلورین جشنواره هشتم فیلم فجر به فیلم «هامون» ساخته داریوش مهرجویی (از فیلمسازان محبوب فستیوال‌های رژیم سابق) به بهانه آنچه «ترویج فرهنگ علی خواهی» اعلام کردند! آن هم از طریق ذن و بودیسم و عرفان جعلی کی‌یر کیگور و... تمامی اهداف ساختاری و محتوایی جشنواره فیلم فجر را یکجا زیر علامت سؤال برد و از طرف دیگر کوته‌نگری و شیفتگی به غرب و خودباختگی مدیران و متولیان وقت سینمای ایران را در برابر زرق و برق‌های جشنواره‌ها به نمایش گذارد. 
هفت جایزه به فیلم «هامون»، فرش قرمزی بود، هم برای سینمای قبل از انقلاب و هم برای موضوعات شرک‌آمیز عرفان‌های جعلی که تقریبا در اغلب آثار بعدی مهرجویی نیز به چشم خورد، از درویشی‌گری در فیلم‌های «پری» و «آسمان محبوب» تا فنگ‌شویی در «نارنجی‌پوش» و تا سنگ درمانی در فیلم «چه خوبه که برگشتی» و...
اگرچه 4 جایزه هم به فیلم دفاع مقدسی «مهاجر» ساخته ابراهیم حاتمی کیا داده شد اما این جوایز به جز سیمرغ بلورین بهترین فیلم (که در بخش‌های قبلی توضیح داده شد، در اغلب جشنواره‌ها در واقع ویترین سیاست‌های رسمی آن جشنواره محسوب می‌شود و معمولا جایزه ویژه هیئت داوران، سمت و سوی اصلی آن جشنواره را نشان می‌دهد)، 3 سیمرغ دیگر برای فیلم «مهاجر» یعنی بهترین تدوین و دو جایزه در رشته صدا، جوایز بسیار فرعی محسوب شدند. در حالی که فیلم «هامون» همه دیگر جوایز اصلی یعنی بهترین کارگردانی و فیلمنامه و فیلمبرداری و بازیگر نقش اول مرد و بالاخره جایزه ویژه هیئت داوران را نیز دریافت نمود.
یک جایزه ویژه هیئت داوران هم به دیگر فیلمساز قبل از انقلاب یعنی عباس کیارستمی برای فیلم «کلوزآپ نمای نزدیک» تعلق گرفت و درواقع آن را از نظر هیئت داوران جشنواره یکی از دو فیلم برتر این دوره اعلام نمود. ضمن اینکه در هشتمین جشنواره فیلم فجر، برای تجلیل از کیارستمی، بخشی برای مرور برآثارش نیز با نمایش 12 فیلم او، قرار داده شد.
هیئت داوران متشکل از سیف الله داد، فرهاد صبا (فیلمبردار)، منوچهر عسکری‌نسب (فیلمساز)، هوشنگ کامگار(آهنگساز) و محمد باقر کریمیان (داور چند دوره از همین جشنواره) بود.
در هشتمین جشنواره فیلم فجر، برای نخستین بار مسابقه فیلم‌های اول و دوم برگزار شد. اگرچه همین موضوع باعث شد که برای اولین بار یک فیلمساز قبل از انقلاب یعنی ناصر تقوایی در جمع داوران این بخش قرار گرفته و باب حضور این دسته از فیلمسازان در هیئت‌های داوری باز شود اما حضور ابراهیم حاتمی کیا و محمدحسین حقیقی و عزت‌الله انتظامی و تورج منصوری در کنار او و در آن هیئت داوران باعث شد که فیلم دفاع مقدسی «آخرین پرواز» ساخته احمد رضا درویش در کنار «بچه‌های طلاق» تهمینه میلانی، به عنوان بهترین فیلم‌های این بخش معرفی شوند.
وقتی مدیران سینمایی از هول حلیم توی دیگ می‌افتند!
ولع مدیرانی همچون بهشتی و شجاع نوری در جذب فیلمسازان قبل از انقلاب و شبه روشنفکر و به اصطلاح هنری به آنجا رسید که حتی به دنبال دعوت برخی عناصر شناخته شده و معلوم‌الحال رفتند. رضا علامه‌زاده، یکی از همین افراد در مطلبی که در همان سالها منتشر کرد، درباره این تلاش برخی مدیران سینمای ایران نوشت از تابستان 1989 (1368) که به خاطر شرکت فیلم «میهمانان هتل آسترویا» به جشنواره مسکو دعوت شد و در آنجا با اعضای هیئت ایرانی همچون علیرضا شجاع نوری آشنا گردید، مسئولان سینمای ایران مثل شجاع نوری به دنبال دعوت وی برای حضور در ایران و شرکت در جشنواره فیلم فجر بودند. 
این درحالی بود که فیلم «میهمانان هتل آسترویا» اساسا درباره فراریان از ایران ساخته شد و تصویری خشن و سیاه از اوضاع پس از انقلاب ایران نشان می‌داد. به نوشته علامه‌زاده، چند ماه بعد از جشنواره مسکو، شجاع نوری و بهشتی درجشنواره مونترال نیز همچنان به دنبال او بودند. اگرچه می‌گوید خودش به شدت از فردی مثل بهشتی‌گریزان بود. اما گویا دیگر در مونترال، علامه‌زاده به اصطلاح آب پاکی را روی دست این مدیران ریخت! وی در این باره نوشته است:
«... گفتم من با بهشتی حرفی ندارم و مسلم می‌دانم از این مذاکرات طرفی بسته نخواهد شد. من با کلیت این رژیم در ‌ستیزم و راه‌حل را در مذاکره با هیچ‌کس نمی‌یابم، چه برسد با بهشتی...» 
اما گویا حتی اعتراف و صراحت علامه‌زاده هم امثال شجاع نوری را از میدان به در نکرد و سعی کردند که نشان دهند با وی هم عقیده هستند!! علامه‌زاده درباره واکنش شجاع نوری به حرف‌هایش اضافه کرده است:
«... (شجاع نوری) گفت آخر تا کی می‌خواهی در خارج بمانی. شرایط در ایران بسیار تغییر کرده و گفت همین چند هفته پیش که در جشنواره لوکارنو بوده‌، بحث مفصلی در مورد من با مخملباف داشته است و به او گفته که اگر من (علامه‌زاده) با جمهوری اسلامی خصومت می‌ورزم تا حدودی به خاطر برخورد غلط جمهوری با آدمی مثل من بوده است. او از این دست حرفها زد و من از این دست پاسخ‌ها به او دادم...» 
این اظهارات نشان می‌دهد که از همان روزها، مدیرانی همچون بهشتی و شجاع نوری به دنبال چه سینمایی و چه افرادی بوده و نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی چه موضعی داشتند. موضعی که در آن سال‌های آغازین دوران به اصطلاح سازندگی با مواضع دولت کاملا سازگار و هماهنگ بود، همچنان‌که در آن روزگار عده‌ای در کشور و درون دولت در پی هموارکردن راه برای فراریان و عوامل رژیم شاه و آمریکا به داخل کشور بودند تا طرح تهاجم فرهنگی غرب علیه انقلاب و مردم ایران کلید بخورد. 
نکته قابل توجه این است که رضا علامه‌زاده، اساسا فیلمساز مطرح و با تجربه‌ای به شمار نمی‌آمد که نیاز به آن همه تلاش برای دعوتش به ایران باشد! دو سه کار ضعیف و مهجور در سال‌های قبل از انقلاب و چند کار مستند کمتر دیده شده در سال‌های بعد از انقلاب، کل فعالیت‌های سینمایی وی محسوب می‌گردد. چنان‌که پس از فیلم «میهمانان هتل آسترویا»، در کارنامه سینمایی علامه‌زاده، تنها دو فیلم مستند به چشم می‌خورد؛ یکی درباره شاپور بختیار و دیگری با پول فرقه ضاله بهائیت در سال 2011 درباره بهائیان و دیگر هیچ!! 
به نظر می‌آید تلاش مدیران آن روزگار سینمای ایران برای کشاندن امثال رضا علامه‌زاده به ایران، مسائلی به جز سینما و فیلم ساختن، درون خود داشت!!