kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۵۰۰
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۰:۳۹
انقلاب اسلامی یک تحول ‌فرهنگی در عصر حاضر - بخش نخست

چراغ روشن فرهنگ اسلامی بر تارک تحولات فرهنگی 45 ساله انقلاب

 

تارا وحیدی
روز اول اردیبهشت ۱۳۵۹، چند روز پس از طرح بحث‌هایی درباره تعطیلی دانشگاه‌ها و انقلاب ‌فرهنگی، امام خمینی(ره) طی سخنانی بر لزوم اسلامی‌ شدن دانشگاه‌ها تأکید کرد.
شورای انقلاب به دنبال ملاقات با امام در بیانیه ۲۹/ ۱/۵۹ خود مقرر کرد که دانشگاه باید از حالت ستاد عملیاتی گروه‌های گوناگون خارج شود. در این بیانیه، سه روز مهلت برای برچیده ‌شدن دفاتر و تشکیلات گروه‌ها در دانشگاه‌ها تعیین و افزوده شده بود که امتحانات دانشگاهی باید تا ۱۴ خرداد به پایان برسد و از ۱۵ خرداد دانشگاه‌ها تعطیل و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاه متوقف گشته و نظام آموزشی کشور بر اساس موازین انقلابی و اسلامی طرح‌ریزی شود. پس از تعطیل رسمی دانشگاه‌ها، امام خمینی در ۲۳/۳/۵۹ فرمانی مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب‌ فرهنگی صادر کرد. (صحیفه امام؛ ج۱۲، ص ۴۳2-۴۳1)
در تحلیل تغییر فرهنگی یادشده در انقلاب اسلامی، با نوعی تغییر در فرهنگ عمیق مواجه می‌شویم؛ به سخن دیگر، واکاوی و تشریح نمونه‌های عینی به ما می‌گوید: این تغییرات، سطحی نبوده، به عناصر ظاهری محدود نیستند؛ بلکه برعکس، به طور عمده، عبارت بوده‌اند از تغییر در نحوه نگرش به امور ـ که شامل تغییر در پیش‌فرض‌ها (جهان‌بینی، اعتقادات کلی و...)، هنجارها و ارزش‌ها می‌شود. به‌عبارت‌ دیگر می‌توان گفت یک نوع خاص از جهان‌بینی و اعتقادات و یک‌ گونه از هنرشناسی و ارزش‌مداری که تا قبل از آن، جنبه فرهنگ غالب و عمومی را در همه عرصه‌های اجتماعی و فردی نیافته بود، به‌عنوان گفتمان فرهنگی حاکم معرفی شد و در جهت حاکمیت و غلبه بالفعل آن تلاش گردید؛ بنابراین باید گفت انقلاب اسلامی، یک سفر فرهنگی عمیق بوده است و انقلاب ‌فرهنگی نیز ـ می‌توان از آن به‌عنوان بطن انقلاب اسلامی یادکرد ـ به معنای شروع این سفر و وقوع در انجام آن است و همه تغییرات و تحولات دیگر را در این انقلاب، می‌توان ناشی از همین تحول دانست.
انقلاب اسلامی و تحول فرهنگی
انقلاب اسلامی، یک انقلاب دینی است که تغییرات فرهنگی آن، ریشه و مایه اصلی خود را از دین می‌گیرد؛ لذا جذبِ جهان‌بینی این فرهنگ، نیاز به دیدگاهی همه‌جانبه و بسیار ژرف به هستی و جهان دارد (جنبه عینی و بیرونی) و اعتقادی قوی و راسخ (ایمان دینی) می‌طلبد و تنها با نوعی احساس و تمایل و به طور ناخودآگاه، میسر نیست (جنبه ذهنی و درونی). این فرهنگ در جنبه عینیِ خود، دید ویژه وحدت‌نگر به هستی و نگاه خاص خدامحور به جهان دارد و سلسله‌مراتبی از انسان‌های کامل و برگزیده را واسطه فیض و سببِ سعادتِ نوع انسان معرفی می‌کند و سعادت حقیقی را در اخلاق و عرفان و معنویت راستین می‌جوید و منصه ظهور و تحقق راستینِ سعادت را آخرت می‌داند و در عین ضرورت شمردنِ آبادانی دنیا و اهمیت نهادن به آن، دنیا را جهانی غیراصیل و بی‌بهره از ارزش ذاتی و دائمی می‌شناسد. سطوح دیگرِ این فرهنگ نیز از چنین نگاهی ناشی می‌شوند؛ لذا اگر بنا بود تحولی فرهنگی در سطح کلی جامعه رخ دهد (به تعبیری، انقلاب‌ فرهنگی عمیق پیروز شود)، این نگاه با همین عمق عینی و ذهنی باید به گفتمان غالب در بنیان‌های فکری و تأسیسی و اجرائی نهادها، سازمان‌ها و جریان‌ها و آحاد جامعه بدل می‌شد.
حجت‌الاسلام دکتر مسعود اسماعیلی، استادیار گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ضمن بیان مطالب بالا در ادامه می‌گوید: «سفر فرهنگی عمیق، درواقع، یک تجربه‌ گشتاری است. به این معنا که در سطح مفاهیم و تصورات رخ می‌دهد و مفاهیم انتزاعی جدیدی جایگزین مفاهیم انتزاعی پیشین می‌شوند. در این فرآیند، شناختی جدید از خود حاصل می‌شود و بخش‌هایی پنهان از خود برای خود آشکار می‌شود. این سفر، مقتضیِ نوعی آزمون‌وخطا برای نفوذ به لایه‌های زیرینِ فرهنگی جدید است. در این گشتار، باید هجرتی دشوار آغاز شود که به رهایی از بند فرهنگ ناخودآگاه پیشین منجر گردد. مقاومت، پذیرش و تطبیق مراحلی است که در این سفر فرهنگی، در فرآیند یادگیری فرهنگی باید طی شوند. با نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی می‌توان این‌گونه برداشت کرد که برخی ساختارها، نهادها، سازمان‌ها و جریان‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و بعضی از آحاد مردم، هنوز در مرحله مقاومت در این فرآیند به سر می‌برند و بسیاری نیز در مرحله پذیرش هستند؛ اما مرحله تطبیق، در گستره وسیعی از اجتماع رخ نداده است. به‌عبارت ‌دیگر، فرهنگ عمیق انقلاب، در منصه عمل، فراگیر نشده است و آنچه امروز با آن مواجه هستیم بیشتر پذیرش ذهنی (شناخت عمیق از فرهنگ و پذیرش ذهنی آن) و در مواردی، مقاومت (عدم شناخت یا عدم ‌پذیرش و در نتیجه، عدم اجرای عملی آن) در مواجهه با این فرهنگ است. در همین مرحله دوم نیز در موارد بسیاری با نوعی سرگشتگی (عدم شناخت درست و کامل یا عدم‌پذیرش ذهنیِ همه‌جانبه) رو‌به‌رو بوده‌ایم و در مواردی که وارد مرحله سوم شده‌ایم، آشفتگی‌هایی (رفتارها و عملکردهای گاه نامطابق و گهگاه ناهماهنگ) بروز کرده است. خلاصه آنکه گستره‌ای از اجتماع ایران در گشتار فرهنگی انقلاب، دچار توقف یا آسیب بوده‌اند و در نهایت، تصورات انتزاعی و بنیادین ناشی از تغییرات انقلابی، به‌درستی جایگزین تصورات پیشین نشده است. اگر بنا باشد اجمالاً عملکرد هدایتگران و مسئولان در این سفر فرهنگی عمیق در ایران انقلابی ارزیابی شود، باید گفت خلل‌های یادشده، نه ناشی از نقصی در فعالیت انقلابی آنها بوده است، نه ناشی از مشکلاتی در نیت و خواست بانیان انقلاب؛ بلکه وضعیت یادشده در امروز بیشتر ناشی از عدم درک کافی از انقلاب ‌فرهنگی عمیقی (خواستِ تغییرِ فرهنگ عمیق) که آغاز شده، بوده است که موجب عدم تغییر در سطح تصورات و عدم تحول در نوع نگاه به امور و در نتیجه، عملکردِ نامناسب در وادی فرهنگ شده است.»
وی در تکمیل صحبت‌هایش می‌افزاید: «آنچه در انتها می‌توان به‌عنوان راهکاری کلی مطرح کرد، لزوم ایجادِ همدلیِ فرهنگیِ عمیق برای ترغیب به شناخت فرهنگیِ عمیق و در نهایت، وقوع همگانی در سفر فرهنگی عمیقی است که در زمینه و زمانه انقلاب شروع شده است و عزم برای به پایان رساندن آن؛ مقوله پراهمیتی که به تأخیر افتاده است. باید توجه داشت این همدلی جز در پرتو بازیابی و انعکاس انوار سرچشمه‌ها و منابع فرهنگ که جایگاه‌هایی در آنها به مرحله تطبیق و فعلیت رسیده است، امکان‌پذیر نخواهد بود. به‌عبارت ‌دیگر، در همین موضع نیز ممکن است با روشی غلط، رسیدن به نقطه مطلوب را به تعویق بیندازیم؛ بنابراین مواظب باشیم اشتباه نرویم: ترویج همدلی بافرهنگ عمیقِ نهفته در انقلاب و در نتیجه وارد ساختن اجتماع به مراحل پذیرش و تطبیق آن، جز با نمایاندن و ارائه سطوحِ عمیق همین فرهنگ میسر نیست و این جزو شروط لازم و اساسی آن است؛ سطوح عمیقی از معرفت و حرکت که دارای زیبایی و کشش ذاتی است و نیازی به افزونه‌های رهزن و بی‌قیمت ندارد و نظاره و دل‌ دادن به آن، خود مساوی با بار یافتن به طریقِ جذب آن است.»
انقلاب و به چالش کشیدن سکولاریسم
انقلاب اسلامی ایران یکی از انقلاب‌های بزرگ جهان شمرده می‌شود. وقوع انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی ایران گفتمان فرهنگی جدیدی را ایجاد کرد که این گفتمان نه‌تنها ملت ایران، بلکه بخش زیادی از مسلمانان را از حالت انفعالی و عدم خودباوری خارج کرد؛ نه‌تنها رابطه غرب با کشورهای اسلامی و مسلمانان را تحت‌تأثیر قرار داد، بلکه گفتمان دولت‌های کشورهای اسلامی را در برابر مردم خود و گروه‌های اسلامی تغییر داد.
روح‌الله نیکویی، کارشناس ارشد تاریخ انقلاب اسلامی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «این تحول فرهنگی از فرهنگ شبه‌مدرن غربی و سلطنتی به‌سوی فرهنگ اسلامی ـ انقلابی با گفتمان خاص خود حرکت کردند. در اثر این تحول فرهنگی که آن را باید انقلاب‌ فرهنگی نامید، گفتمان جدیدی ایجاد شد که با بازنمایی غرب و تولید ادبیات و زبان سیاسی و فرهنگی جدید ارتباط یک‌سویه فرهنگی ایران با غرب را که کارکرد آن تحکیم هژمونی فرهنگی غرب بود، برهم زد. این گفتمان با باز تولید نظام معنایی جدید مبتنی بر اسلام با هویت بخشی به مسلمانان و غیریت‌سازی غرب، گفتمان فرهنگی خود را در بین ملت‌های دیگر توسعه بخشید. انقلاب بسیاری از تئوری‌های جامعه‌شناختی در زمینه دین و سکولاریسم را به چالش کشید.»
بخشی از دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی
جهاد دانشگاهی درواقع اولین نهاد برآمده از ستاد انقلاب ‌فرهنگی است که در مردادماه سال 1359 با هدف شناسایی و استفاده از نیروهای آزاد شده دانشگاه‌ها اعم از نیروهای انسانی، تجهیزات فنی، آزمایشگاهی، درمانی و... برای تدوین برنامه‌ای جهت بهره‌گیری از این امکانات، نظارت بر حرکت دانشگاه‌ها منطبق با نظام جدید و جلوگیری از انحراف آنها، تامین کادر تحقیقاتی و اجرائی جهاد سازندگی و سایر نهادهای انقلابی و مردمی کردن دانشگاه با معیارهای اسلامی تشکیل شد و در راستای تحقق بخشیدن اهداف خود توانست دستاوردهای مهمی را کسب کند.
بررسی تنوع و حجم انتشارات در موضوعات مختلف، توسعه و افزایش شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی جمهوری اسلامی در داخل کشور و آن‌سوی مرزها، احداث و توسعه فرهنگ‌سراها و مراکز فرهنگی و هنری، برگزاری ده‌ها و بلکه صدها نمایشگاه داخلی و بین‌المللی کتاب، افزایش میزان مطالعه در بین مردم، افزایش کمی و کیفی آثار نمایشی به‌ویژه در بخش فیلم و کسب موفقیت‌های جهانی در این زمینه و مهم‌تر از همه، ارتقای بینش و آگاهی‌های عمومی و اجتماعی در سطح جامعه، از مهم‌ترین گام‌های فرهنگی جمهوری اسلامی به شمار می‌روند.
در دوره پهلوی تنها 86 نشریه و به طور متوسط 2 هزار عنوان کتاب در سال چاپ و منتشر می‌شد که بیشتر آنها از محتوای علمی مناسب برخوردار نبود و بسیاری نیز در موضوعات مبتذل به چاپ می‌رسید. امروز در ایران اسلامی بیش از 3400 نشریه در سلیقه‌ها و دیدگاه‌های گوناگون منتشر می‌شود و حدود 2500 نشریه در نوبت گرفتن مجوزند و سالانه حدود 53 هزار عنوان کتاب به چاپ می‌رسد.
تعداد عنوان کتاب ثبت شده در کتابخانه ملی از 1316 تا 1357 در کل 11 هزار عنوان با میانگین سالیانه 275 عنوان کتاب بود که این آمار بعد از پیروزی انقلاب از 1358 تا 1396 به میانگین سالیانه 32049 عنوان کتاب و در کل 1281996 عنوان کتاب رسیده است.
رسانه‌های همگانی مانند رادیو و تلویزیون - به ‌عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند انتقال مفاهیم و ارزش‌های فرهنگی در هر جامعه - در دوره پهلوی در خدمت ابتذال و توهین به ارزش‌های ملی و اسلامی ایرانیان بود. همچنین ترویج فرهنگ بیگانه از سیاست‌های دوران پهلوی بود.
تلاش صداوسیما برای ارتقای فرهنگ عمومی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منجر به تحول ساختاری این سازمان و تأسیس گروه‌هایی چون معارف اسلامی، جوان، فرهنگ و هنر و... در شبکه‌های رادیو و تلویزیون شد. تلاش و راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی خاص مانند رادیو فرهنگ، رادیو معارف، رادیو جوان و... نیز نشان از تحولی عمیق دارد.
امروزه بیش از 130 شبکه رادیویی و تلویزیونی استانی، ملی، منطقه‌ای و جهانی برنامه‌های خود را پوشش می‌دهد. از این تعداد بیش از 35 شبکه رادیویی و شبکه‌های تلویزیونی برای مخاطبان در سراسر جهان برنامه پخش می‌کند. رسالت هنر به‌عنوان عاملی فرهنگ‌ساز و انتقال‌دهنده پیام، موجب ارتقا و اعتلای فرهنگ جامعه است، اما رژیم پهلوی با برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری نادرست، هنر را در خدمت انحطاط اخلاقی جامعه قرار داده بود. بعد از پیروزی انقلاب به‌طورجدی به مراکز فرهنگی- هنری توجه شد.
جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، جشنواره فیلم‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره فیلم‌های آموزشی - تربیتی رشد، جشنواره سراسری تئاتر فجر، جشنواره تئاتر استانی، جشنواره سراسری سرود فجر، مسابقات بین‌المللی حفظ و قرائت قرآن کریم، مسابقات کتابخوانی، مقاله‌نویسی، نمایشگاه مردم‌شناسی و هنرهای سنتی، نمایشگاه قرآن، نمایشگاه میراث فرهنگی، نمایشگاه بین‌المللی کتاب و... از مهم‌ترین فعالیت‌های فرهنگی صورت گرفته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.