kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۰۷۷
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۰

ضرررسانی به مردم از نظر قرآن

فرشته محیطی
ضرر به معنای ایجاد نقصان و کمبود در چیزی و قرار دادن دیگران در حالتی از پریشانی و بدحالی، یکی از گناهان بزرگ از نظر قرآن است. 
از همین‌رو خدا نسبت به کسانی که ضرررسانی را در زندگی پیشه کرده‌اند، هشدار می‌دهد که عقابی سخت در دنیا و آخرت نصیب آنان می‌شود.
البته از دیدگاه قرآن، برخی از مردم با کارهای خودشان، به خودشان ضرر می‌رسانند و آن‌گاه برای چاره‌جویی و رهایی، عجز و ناله و انابه به درگاه خدا می‌آورند؛ در حالی که باید استغفار و توبه از کارهای خویش کنند و با اصلاح امور خود را از ضرر رها سازند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا چرایی و چگونگی ضرررسانی به خود و دیگران را از نظر قرآن تبیین کند و با برشمردن عوامل ضرررسانی، راهکار رهایی از این رفتار نابهنجار اجتماعی را نیز توضیح دهد.
فلسفه ضرر از نظر قرآن
ضرر ایجاد نقص و کمبود در چیزی (الصّحاح، ج 2، ص 719، «ضر»؛ ترتیب‌العین، ج 2، ص 1039، «ضرّ»؛ لسان‌العرب، ج 8، ص 45، «ضرر») شامل همه امور حتی امور اعتقادی و روانی می‌شود؛ بنابراین اختصاص به ضرر مالی یا جانی و بدنی ندارد(التحقیق، ج 7، ص 25، «ضر») و این‌گونه است که پریشان حالی و بدحالی نیز از مصادیق ضرر است.(مفردات الفاظ قرآن کریم‌، ص 503، «ضر»)
شاید بتوان گفت که مهم‌ترین ضرری که به شخص یا امت وارد می‌شود، همان ضرر به اعتقادات است که موجب پریشان‌حالی و بدحالی واقعی روحی و روانی می‌شود؛ زیرا ضرر مالی و جانی یا در کارهای خیر هرچند که مهم و اساسی است، ولی از دست رفتن خوشبختی ابدی که در گرو اعتقاد سالم و بی‌نقص است، اساسی‌تر و مهم‌تر است. 
برخی از چیزها در چارچوب قوانین دنیوی، دارای اثر سوء و ضرر هستند؛ و خدا از همین مسئله برای آزمایش مردم استفاده می‌کند. به سخن دیگر، یکی از فلسفه‌های وجود ضرر این است که خدا از آن به عنوان ابزاری برای آزمون مردمان بهره می‌گیرد. این‌گونه است که افراد انسانی را همان‌طوری که در شرایط رفاه و نعمت و امکانات قرار می‌دهد، در شرایطی قرار می‌دهد که گرفتار ضرر و کمبودها می‌شوند. یکی از اهداف خدا در بهره‌گیری از ضرر در کنار نعمت برای آزمون، ظرفیت‌بخشی یا ظرفیت‌شناسی افراد انسانی و تبیین شخصیت و شاکله افراد و ایجاد ظرفیت‌ها در آن در کنار کشف شخصیت‌ها و اتمام حجت به خود فرد نسبت به ناخودآگاه و شخصیت نهان وی است.(یونس، آیه 12؛ روم، آیه 33؛ زمر، آیات 8 و 49)
بر این اساس انسان‌ها در طول زندگی خویش در معرض انواع و اقسام مضرات و ضررها هستند(همان) و نباید امید داشته باشند که در زندگی دنیوی با موضوعی به نام ضرر مواجه نخواهند شد؛ بلکه هر کسی در طول زندگی‌اش با شماری از مضرات روبه‌رو خواهد شد.
ضرر به خود از نظر قرآن
خدا در آیات قرآن از دو قسم ضرر یاد کرده است، قسمی که ضرررسان به خویش ضرر می‌رساند؛ و نوعی که به دیگران ضرر می‌رساند. 
برخی از رفتارهای انسانی پیش از آنکه به دیگران ضرر برساند، به خود شخص ضرر می‌زند؛ به عنوان نمونه ضرری که از طریق ظلم و خودکامگی به دیگران وارد می‌شود، پیش از آنکه به دیگران ضرر برساند به خود شخص ضرر می‌زند.(یونس، آیه 23) همچنین هرگونه اسراف اعتقادی، رفتاری و مالی از سوی شخص‌، رفتاری است که به خود شخص ضرر می‌رساند و موجب کمبودها و نقصان در زندگی‌اش می‌شود(زمر، آیه 53)؛ زیرا «اسراف» به معناى هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال است و شامل مال و غير مال می‌شود. (مفردات، ص 407- 408، «سرف»)
ضرر به مؤمنان از نظر قرآن
از نظر قرآن هرگونه ضرررسانی به دیگران در هر شکل و قالب و با هر عنوانی عملی خلاف شریعت است که عقل و نقل آن را تصریح می‌کند. بنابراین‌، مسلمانان باید از ضرر و عوامل ایجادی آن اجتناب کنند و خشم خدا را به جان نخرند.(بقره، آیه 102؛ غافر، آیه 28)
خدا در قرآن بیان می‌کند که انسان‌ها نباید به دیگران ضرر برسانند. حضرت موسی(ع) وقتی می‌بیند که با سوراخ شدن کشتی به جان سرنشینان ضرر می‌رسد، اعتراض می‌کند و این را حق مسلم خویش می‌داند که حتی برخلاف تعهداتی که به عالم لدنی سپرده، نسبت به ضرررسانی به‌ویژه به جان دیگران، موضع‌گیری داشته باشد؛ زیرا شریعت هرگونه ضرررسانی را حرام و گناه دانسته است.(کهف، آیه 71)
باید توجه داشت که دشمنان تلاش می‌کنند تا به هر شکلی شده انواع ضرر را به مسلمانان و مؤمنان وارد سازند. آنان نیز باید تلاش کنند تا با بهره‌گیری از روش‌هایی جلوی ضرررسانی دشمنان را بگیرند.
خدا در قرآن بیان می‌کند که جبهه کفر با استفاده از تمامى روش‌هاى عملى و تبلیغى، براى ضرر رساندن به مسلمانان تلاش می‌کند و اگر دسترسی داشته باشد از انجام هرگونه ضرر دریغ نمی‌کند(ممتحنه، آیه 2)؛ زیرا مشركان مكّه در صورت پيروزى بر مسلمانان با دست و زبان از هر اذيّت و ضررى كوتاهى نمى‌کردند و دشمنى خود را ابراز مى نمودند.(مجمع‌البيان، ج 9- 10، ص 406)
دشمنان امت اسلام از درون و بیرون از هر فرصتی برای ضرررسانی استفاده خواهند کرد و در این میان جریان‌های نفوذ و نفاق تلاش می‌کنند که با حضور در میان امت و بهره‌گیری از همه امکانات آنان، ضررهایی را به اعتقاد و امنیت و جان و مال و اقتصاد مردم وارد سازند؛ چنان‌که منافقان صدر اسلام با ایجاد مسجد تلاش کردند انواع ضررها را متوجه امت و دولت ولایی اسلام سازند و آنان را به شکست بکشانند.(توبه، آیه 107)
هوشیاری مؤمنان و امید به امدادهای غیبی موجب می‌شود تا دشمنان در اهداف خویش ناکام مانند و نتوانند ضررهای جبران‌ناپذیری را وارد کنند، هرچند که تلاش‌های آنان موجب می‌شود که مؤمنان و مسلمانان در سختی قرار گیرند و ضررهایی را متحمل شوند، ولی این ضررها اساسی و بنیان‌برانداز نیست.(آل‌عمران، آیات 110 و 111)
خدا به مؤمنان وعده می‌دهد که منحرفان، عاجز از ضرر زدن به مؤمنان هدایت یافته هستند و کارهایشان مشکل اساسی ایجاد نمی‌کند.(مائده، آیه 105) شکی نیست که بزرگ‌ترین دشمن بشریت، شیطان است که سوگند خورده تا به انسان‌ها ضرر و زیان وارد کرده و آنان را به دوزخ بکشاند؛ اما خدا می‌فرماید که اولا شیطان در انجام این سوگند خود آزاد نیست، بلکه محدودیت‌هایی در قالب مشیت و اراده الهی برای او وجود دارد و تنها در جایی می‌تواند به بشر زیان برساند که ماذون باشد و تنها قدرت او ضرررسانی به دوستان و پیروان خودش است؛ اما نسبت به مؤمنان که اهل توکل به خدا هستند، نمی‌تواند ضرری وارد سازد که مهم و اساسی باشد. بنابراین مؤمنان باید با توکل راه را بر شیطان و ضرررسانی او ببندند.(مجادله، آیه 10)
عوامل ضرر به خود و دیگران از نظر قرآن
شکی نیست که ضرررسانی به خود یا دیگران کاری برخلاف عقلانیت است و کسی که به خود یا دیگران ضرر می‌زند، گرفتار سفاهت و سبک‌مغزی است؛ زیرا ضرر مستقیم به خویش از مصادیق بارز سفاهت است؛ ضرر به دیگران نیز بازگشتش به خویشتن است، لذا از مصادیق سفاهت است؛ زیرا هرچند که مستقیم به خود ضرر نمی‌رساند، ولی به واسطه ضرررسانی به دیگران‌، خود نیز مبتلا خواهد شد. پس کسی که می‌داند مستقیم یا غیرمستقیم به خویش ضرر می‌زند، اگر اقدام به چنین کاری کرد، کسی جز انسان سفیه و سبک‌مغز و بی‌خرد نیست.
عواملی که موجب می‌شود که انسان به دیگران ضرر برساند، شامل موارد زیر است:
1. اطاعت حاکمان از آرای سطحی افراد: رهبران الهی می‌بایست تابع شریعتی باشند که عقل سلیم و نقل معتبر وحیانی آن را بیان می‌کند. بنابراین، پیروی رهبران الهی از آرای سطحی افراد جامعه در امور زندگی موجب ضرر به خود و دیگران می‌شود که باید از آن اجتناب کرد.(حجرات، آیه 7)
2. اسراف: تجاوز از حدود اعتدال و زیاده‌روی در امور موجب می‌شود که شخص به خویش و دیگران ضرر برساند.(زمر، آیه 53)
3. کفر و تکذیب پیامبران: از نظر قرآن، کفر و تکذیب پیامبران موجب می‌شود که خدا آنان را گرفتار ضرر کند تا با تضرع به سوی خدا‌، از آن رهایی یافته و با اسلام و ایمان از ضرر در امان مانند(انعام، آیه 42؛ اعراف، آیه 94)؛ زیرا با توجه به آيات قبل كه درباره تكذيب آيات الهى و انبيا بود، مى توان گفت: جمله «فأخذناهم بالبأساء والضّرّاء، نتيجه تكذيب و مخالفت با پیامبران است؛ يعنى «فكذّبوا فخالفوا فأخذناهم...». «ضرّاء» از ماده ضرر، به معناى كاستى است. (مجمع‌البيان، ج 3- 4، ص 466) البته باید توجه داشت که یکی از علل گرفتاری بشریت به ضرر و سختی و رنج در هنگام حضور پیامبران و دعوت آنان، فلسفه ابتلا و آزمون است تا خوب و بد و مؤمن از غیرمؤمن و متضرع از غیرمتضرع مشخص شود.(همان؛ بقره، آیات 155 و 214) 
4. بغی و تجاوز ناحق: کسانی که به ناحق دست به تجاوز و بغی می‌زنند، گرفتار ضرر به خویش و دیگران می‌شوند. در حقیقت باغی با تجاوز خویش به خویش و دیگران ضرر می‌رساند.(یونس، آیه 23)
5. مسکرات: نوشیدنی‌های الکلی موجب می‌شود تا به عقل ضرر برسد و ناتوان از اندیشیدن شود. این‌گونه است که شخص مست، به خویش و دیگران ضرر می‌رساند؛ زیرا فاقد عقلانیت و رفتار عقلانی است.(نساء، آیه 43؛ صافات، آیات 45 و47)
6. دروغ: صداقت و راستی بیان حقیقت است و کسی که دروغ می‌گوید به خویش و دیگران ضرر می‌رساند.(غافر، آیه 28)
7. سحر و شیطنت: سحر و جادو از علوم غریبه است که با آن می‌توان به خویش یا دیگران ضرر رساند. کسانی که گرفتار سحر می‌شوند، موجب ضرر به خویش و دیگران هستند.(بقره، آیه 102) البته باید توجه داشت که ساحران همچون شیاطین دست‌شان برای هرگونه ضرررسانی باز نیست، بلکه اعمال آنان زمانی می‌تواند تأثیرگذار باشد که در چارچوب مشیت و اراده الهی باشد که از آن به «اذن الهی» یاد می‌شود. شکی نیست که خدا نمی‌گذارد که شیاطین و ساحران به مؤمنان ضرر برسانند یا ضرر اساسی بزنند، چرا که آنان با بهره‌گیری از توکل و استعاذه و دعا می‌توانند خود را از شرور و ضررهای احتمالی و فعلی ساحران و شیاطین در امان نگه دارند.(همان؛ یونس، آیه 12؛ نحل، آیات 53 و 54؛ روم، آیه 33؛ زمر، آیات 8 و 49)
8. گمراهی: انسان‌های گمراه کسانی هستند که به خویشتن و دیگران ضرر می‌رسانند.(یونس، آیه 108؛ اسراء، آیه 15؛ سباء، آیه 50؛ زمر، آیه 41) از نظر قرآن ضرر و زیان واقعى انسان، در ضلالت و از دست دادن هدایت است(بقره، آیه 16)؛ زیرا از فحواى جمله «فما ربحت تجارتهم؛ تجارت‌شان سودى ندارد»، ضرر استفاده مى‌شود.
9. سوگندشکنی: کسانی که تعهد می‌دهند و سوگند می‌خورند باید پایبند به آن باشند و آن را نقض نکنند. کسی که برخلاف سوگند خویش عمل کند، به خویش ضرر رسانده است.(نحل، آیه 94)
10. بی‌تقوایی: کسانی که تقوای الهی ندارند و برخلاف آموزه‌های شریعت و وحی عمل می‌کنند، گرفتار ضرر به خویشتن و دیگران هستند.(آل‌عمران، آیه 120) از نظر قرآن افرادی که بی‌تقوایی را پیشه خود می‌کنند ممکن است که به ظاهر مسلمان باشند، ولی وقتی برخلاف عرف پسندیده اجتماعی عمل می‌کنند و حقوق دیگران را تضییع می‌کنند و مثلا همسران خویش را در حالتی قرار می‌دهند که از فواید ازدواج و آسایش و آرامش آن بهره نمی‌برند، در حقیقت چنین افرادی به خویش و دیگران ضرر می‌رسانند.(بقره، آیه 231) 
11. بی‌انصافی: برخی از مسلمانان به سبب بی‌انصافی، حقوق دیگران را تضییع می‌کنند و به دیگران زیان می‌رسانند. به عنوان نمونه والدین در وصیت‌نامه ممکن است که این‌گونه رفتار کنند(نساء، آیه 12)؛ زیرا جمله «غيرمضارّ» يعنى از جهت وصيّت يا هنگام وصيّت، وصيّت يا دَين او نسبت به وارث ضررى نباشد.(مجمع‌البيان، ج 3- 4، ص 27 و 29؛ الكشّاف، ج 1، ص 486)
12. ترک عرف اجتماعی: کسانی که بر اساس عرف اجتماعی معقول و مقبول عمل نمی‌کنند، به خود و دیگران ضرر می‌رسانند؛ چنان‌که والدینی که این‌گونه هستند، به زن و فرزند خویش ضرر می‌زنند به طوری که مثلا پدر در ارث به فرزند ضرر می‌رساند یا مادر در شیردهی.(بقره، آیه 233)
13. نفاق: خدا در قرآن بیان می‌کند که منافقان از جمله کسانی هستند که به سبب نفاق خویش به مردم و رهبر جامعه ضربه می‌زنند و زیان و ضرر می‌رسانند. قرآن بیان کرده که منافقان، درصدد ضرر زدن به پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله)، در صورت ابلاغ ولایت امیر مؤمنان(ع) هستند(مائده، آیه 67)؛ زیرا شايد مقصود از لفظ «الناس» توده مردم است كه در آن هم مؤمن است هم منافق بيماردل، اختلاط‌شان بدون تمايز بوده است و مقصود از «قوم كافرين» قومى است كه در ميان اين جماعت مردم بدون اسم و رسم‌اند كه منافقان باشند.(الميزان، ج 6‌، ص 51)