مأموریت وزارت ورزش(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
هفته گذشته رئیسجمهور در جلسه شورایعالی ورزش و تربیت بدنی، وزارت ورزش را مکلف کرد که ظرف حداکثر چهار ماه «سند آمایش سرزمینی ورزش» را آماده و تدوین کند. ایشان در این جلسه ضمن مهم خواندن امر «ورزش»، کارکرد اصلی آن را «ارتقای نشاط، مشارکت، امید و سرمایه اجتماعی» دانست. آقای رئیسی در جلسه دیگری کارکرد و وظیفه مهم وزارت ورزش و جوانان را هم به درستی مشخص کرد: «مأموریت و هدف اصلی وزارت ورزش و جوانان، سلامت و نشاط اجتماعی است که جلوه مهم آن، ایجاد و ارتقای امید در جامعه خواهد بود.» با این وصف، خیلی روشن است که مسئولیت سنگینی بر عهده وزارت ورزش است که هرچند نقش اصلی دارد اما سایر دستگاهها مثل وزارت آموزش و پرورش و مدارس و نیروهای مسلح و وزارت علوم و دانشگاهها و... نیز در این باره میتوانند- و باید- دستگاه ورزش را یاری و پشتیبانی کنند.
برای انجام این وظیفه مهم و حساس یعنی «ایجاد روحیه نشاط و تزریق امید به جامعه»، آن هم در شرایطی که عوامل بسیاری از خارج و داخل این جامعه، با نیات و انگیزههای متفاوت، آگاه یا ناخودآگاه، به عمد و از سرغرض یا ناخواسته و نادانسته، بر ضد این هدف، عمل و به جد تلاش میکنند به جای روحیه نشاط اجتماعی و امیدواری به آینده، گرد کسالت و خمودگی و بیانگیزگی و نومیدی را به جسم و جان جامعه- خاصه نسل جوان- بپاشند و... دستگاه ورزش و مسئولان ذیربط باید خیلی جدیتر، با برنامهتر و پرانگیزهتر به وظیفه مهم و مأموریت اصلی خود بپردازند.
چنانکه بارها نوشتهایم کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد که پیشرفت و ارتقای ورزش ایران از حیث فنی و فرهنگی(و اخلاقی) در گروی انجام آنهاست، کارهای اساسی که علیرغم اهمیت و حیاتی بودن، بر زمین مانده و کمتر مدیر و مسئولی رغبت یا جرات نزدیک شدن به آن را دارد و اغلب مسئولان مایلند به مسائل روزمره و زودگذر و نتیجهگرایی و... سرگرم باشند و دوران مدیریت خود را با پرداختن به این موضوعات سپری کنند و... این است که میبینیم کارهایی مثل همین «طرح آمایش سرزمینی» یا تعیین تکلیف رسمی و قاطع مالکیت دو تیم قدیمی و پرطرفدار یا بحث نظام باشگاهداری و... لاینحل و بلاتکلیف مانده و همه چیز به نتیجهگرایی و روزمرگی خلاصه شده و به همین دلیل هم ضرر و زیانهای مختلفی بر پیکر ورزش وارد میآید.
خوشبختانه و به گواه نظرات فنی و کارشناسانه، ورزش ایران از ظرفیت و آمادگی خوبی برای پیشرفت و ارتقای جایگاه خود برخوردار است. این ورزش برای حرکت در مسیر رو به جلو و تحول و قوی و قویتر شدن کمبودی از حیث شرایط لازم و ابزار ضروری، ندارد و هم از حیث مادی و امکاناتی به حد نیاز برخوردار بوده و هم از نظر نیروی انسانی، غنی و ثروتمند است. همین هفته پیش به همت کمیته ملی المپیک مراسم« سده المپیک» به منظور تجلیل از مدال آوران بازیهای 1948 لندن تا 2020 توکیو، برگزار واز دهها مدالیست المپیکی تجلیل شد و... کاری بسیار ارزنده که بوی خوش قدرشناسی و شکر نعمت و... دارد و علاوهبر این، شاهدی است برای ادعای ما که میگوییم ورزش ایران از حیث نیروی انسانی، غنی و ثروتمند است و البته همه میدانیم که این مراسم فقط به تجلیل بخشی از ورزشکاران و افتخارآفرینان و معماران و زحمتکشان ورزش ایران اختصاص داشت و نیروی کارآمد انسانی این ورزش در ابعاد مختلف فنی و مدیریتی و... خیلی بیش از اینهاست.
با همه اینها قدرشناسی واقعی برای داشتهها و شکر عملی به خاطر نعمتها، وقتی معنادارتر و اثرگذارتر میشود که از این داشتهها و امکانات و نعمتها به درستی و در جای خود استفاده شود و از تجربیات و ابتکارات در جهت بهبود وضع ورزش و حل مسائل بلاتکلیف بهره ببریم. شنیدیم مدیریت و اجرای این مراسم بر عهده «ورزشی»ها بوده و تعمدا عناصر غیرورزشی
و...- که امروز مستقیم و غیر مستقیم و علنی و پنهان ورزش و سرنوشت آن را در خیلی جاها در سیطره خود درآوردهاند- در آن نقشی نداشتند.
بسیار خوب، اما عرض ما این است که این الگو و روش، نه فقط در اداره و مدیریت یک مراسم، بلکه در کلیت ورزش تسری و جریان یابد و تجلیل از ورزشکاران و افتخارآفرینانی که حالا گرد پیری بر موهای آنها نشسته، نه فقط در یک روز و یک مراسم، که همواره و همیشه - مانند آنچه در ورزشهای پیشرفته دنیا معمول است- در ورزش ما به صورت یک روال و فرهنگ درآید. بهترین تجلیل و قدرشناسی هم استفاده از تجربیات و دانشی است که آنها، نه در آکادمیها و روی تخته سیاه و کتابها بلکه با خوردن خاک ورزش و خرد شدن استخوانهایشان در میادین ورزشی کسب کردهاند.
آقای رئیسجمهور در بخش دیگری از صحبتهای اخیر خود با مسئولان ورزش بار دیگر بر «اهمیت ایجاد اتاقهای فکر و اندیشه ورز برای ارتقای ورزش کشور» تاکید کرد. ایشان حداقل دومین باری است که در دو، سه ماهه اخیر برایجاد و تشکیل «اتاق فکر» در ورزش تاکید میکند و ما نیز مثل خیلی از کارشناسان و خیرخواهان ورزش بارها براین موضوع تاکید کردهایم و خواستار تشکیل «اتاق فکر» در حوزهها و فدراسیونهای مختلف شدهایم، اتاق فکرهایی که با حضور همین افتخارآفرینان و کاربلدها و با تجربههای خوشنام تشکیل شود، نه چنانکه حالا در بعضی از جاها رسم و معمول است که اتاق فکر بعضی از فدراسیونها و باشگاههای ورزشی ما عمدتا با حضورکارچاق کنها و دلالها و رمالها و جادوگرها و...! تشکیل میشود و چهرههای ارزنده و مدالآور و المپیکی در آن راهی ندارند و به کنج انزوا سوق داده شدهاند. عرض کردیم کارکردهای ورزش، خیلی مهم و مأموریت وزارت ورزش، خیلی حساس و خطیر اما شدنی است، به شرط آنکه عزم و اراده و انگیزه انجام این مأموریت- خاصه از سوی مدیران ورزش - وجود داشته باشد...