kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۰۰۹
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۹:۴۹
چگونه افکار عمومی به نفع فلسطین شکل گرفت؟

نبرد روایت‌ها و دست برتر حامیان جبهه مقاومت

 
فائقه بزاز
اینترنت و شبکه‌های اجتماعی پدیده‌هایی نوظهور بودند که تسری آنان به عنوان تکنولوژی‌، به جوامعی که بسترسازی لازم را برای استفاده از آن نداشتند، نتایج نامبارکی را رقم زد. انتشار اطلاعات غلط، رواج ارتباطات آزاد غیراخلاقی، فروپاشی خانواده، افزایش آمار طلاق و قبح‌زدایی برخی موضوعات از عوارض استفاده نابجا و ناصحیح از این بستر بود. اما این سکه، روی دیگری هم داشت.
اگرچه زمامداران این عرصه از به رایگان قرار دادنش هدف‌های خاص دیگری مثل نفوذ نرم فرهنگی را دنبال می‌کردند اما به مهندسی معکوس گرفتار شدند. قرار نبود کاربران میلیونی این سیستم، تسلیم محض روایت‌های سازندگانش باشند؛ کاربران نیز حرف‌هایی برای گفتن داشتند؛ گاهی موج‌ها را به دست گرفتند، گاهی برای بسیاری اتفاقات اجتماعی منشأ اثر شدند و گاهی حماسه‌ها آفریدند. 
غربی‌ها نمی‌دانستند هر که باد بکارد طوفان درو می‌کند و وقوع بیداری اسلامی در کشورهای غربی، به اهتزاز درآمدن پرچم فلسطین در اقصی نقاط دنیا، و خروش مردم از میان تپه‌های یخی و برف‌های انبوه کشورهای قطب شمال مانند نروژ گرفته تا اسپانیا، مالزی، ژاپن و.... ارمغان همین اتفاق است. حتی این‌گونه به نظر می‌رسد این مهمان ناخوانده در این روزهای داغ، به عنوان مؤلفه مهم قدرت به استخدام مقاومت اسلامی درآمده است.
همراهی افکار عمومی 
از دید جامعه‌شناسان، افکار عمومی محصول تعامل اجتماعی و ارتباط است. با نگاه جامعه‌شناسانه تا زمانی که اعضای یک جامعه با یکدیگر روابط اجتماعی برقرار نسازند، افکار عمومی به موجودیت و بروز و ظهور نخواهد رسید. 
اتفاقات 7 اکتبر این تعامل را رقم زد. رویدادی که غیر از ماهیت ذاتی‌اش یعنی رسیدن مقاومت به طلیعه پیروزی، پیام مهم دیگری نیز برای جهانیان داشت؛ اینکه دیگر غول‌های رسانه‌ای دنیا که می‌توانستند انتقال رویدادها را تحت مدیریت خود داشته باشند و بنا بر میل خود آنها را مدیریت و ارسال کنند، پادشاه رسانه‌ها نیستند بلکه این زنان و مردان میدان، صفحات ارتباطی مردم‌نهاد و بلاگرها هستند که با ارسال اخبار موثق و دست اول مربوط به پیروزی‌های حماس، موشکباران‌های مدارس و بیمارستان‌ها و نسل‌کشی توسط صهیونیست‌ها و نیز وضعیت نابسامان مردم در اردوگاه‌های موقت توانستند در انتقال اخبار نقش مؤثر ایفا کنند و با انتشار و انتقال این اخبار از رسانه‌های معروف دنیا سبقت گرفته، سکان افکار عمومی را در دست بگیرند. 
همان رسانه‌هایی که سالیانی طولانی با آشفته‌سازی اطلاعاتی و تاریک نگه داشتن افکار عمومی مبارزان آزادیخواه را تروریست معرفی می‌کردند حالا گوشه رینگ افتاده‌اند و برای جا نماندن از همراهی افکار عمومی گاهی مجبورند از سوگیری‌های افراطی خود فاصله گرفته برای حفظ اعتبار خود، از موضع یکجانبه به نفع رژیم صهیونیستی کمی زاویه بگیرند و بخشی از واقعیات را انعکاس دهند.
دست برتر لایک‌ها و هشتگ‌ها 
در همین رابطه خبرگزاری ایرنا به بررسی وزن‌کِشی کاربران فضای مجازی در جنگ غزه و اینکه نتایج به نفع فلسطین است یا صهیونیست‌ها پرداخته، آورده است: 
«بررسی ۱۶ میلیون توئیت در بازه زمانی ۱۰ روزه نخست جنگ فلسطین و اسرائیل، از حمایت قابل توجه کاربران توئیتر به زبان‌های مختلف از فلسطینی‌ها و همراهی اقلیت ۱۵ درصدی از رژیم اشغالگر حکایت دارد.»
«همزمان با درگیری‌ها میان نیروهای مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی از ۱۵ مهرماه، فضای توئیتر به عنوان یکی از جریان‌سازترین و مؤثرترین فضاهای خبری در ایران و جهان به‌شدت متاثر از این رخداد قرار گرفت به‌گونه‌ای که توئیت‌های پرلایکِ بازه ۱۰ روز نخست جنگ یعنی ۱۵ تا ۲۴ مهرماه و هشتگ‌های پرتکرار این دوره، به طور کامل تحت تاثیر رخدادها در غزه و فلسطین بوده و این فضاسازی و جریان‌سازی فقط به توئیتر فارسی مرتبط نبوده و حجم زیادی از حمایت‌ها از فلسطینی‌ها از سوی کاربران غیرفارسی زبان نیز صورت گرفته است.»
«در میان ۳۰ هشتگ ترند و پرتکرار ۱۰ روز اول جنگ فلسطین و اسرائیل «طوفان الاقصی» با اختلاف رتبه نخست از نظر مشارکت کاربران را به‌دست آورده است؛ البته این هشتگ با سه نگارش دیگر نیز ترند شده است که اگر تعداد آنها را به این هشتگ اضافه کنیم، اختلاف آن با هشتگ‌های دیگر بیشتر نیز خواهد شد.»
خرده روایت‌هایی از میان آوارها
معتز یک جوان فلسطینی است که گزارش‌های میدانی‌اش از معرکه این جنگ نابرابر او و ویدئوهایش را در شبکه‌های اجتماعی مشهور و دیدنی کرده و تاثیر زیادی بر افکار عمومی داشته است. از جمله پستی که حاوی ویدئویی از یک کودک خردسال فلسطینی است که از بمباران نجات پیدا کرده، از چشمانش ترس می‌بارد و به‌شدت می‌لرزد. ویدئوی معروف دیگر او آوارهای ناشی از بمباران است و پرچم فلسطینی که بر فراز آوارها به اهتزاز درآمده است. 
او در جای دیگری داخل آمبولانس است و نوزاد بی‌جانی را در آغوش گرفته. او یکی از صدها راوی اخبار فلسطین است که به خاطر روایت‌های دست اولش از رسانه‌های مشهور دنیا پیشی گرفته است.
لبخندی از دل ویرانی 
 «عبدالرحمن بطاح» معروف به «عبود» 17 ساله یکی دیگر از ساکنان غزه است که خود را وارث خبرنگار شهید «شیرین ابوعاقله» می‌داند و آنچه او را از دیگران ممتاز و پرفالوئر کرده لحن متفاوت او در بیان اخبار است.
عبود معمولاً ویدئوهای خود را با جمله‌هایی خاص شروع می‌کند و به پایان می‌رساند که گزارش‌های میدانی او را متفاوت می‌کند، جملاتی مانند: «وضع به همین خوبی است»، «از اینجا و از نوار غزه آخرین تحولات کشور را برای شما منتشر می‌کنیم» و «خدا، صبح و شام، شما را با همه چیزهای خوب برکت دهد.»
آنچه معتز، عبود، جمیله، آلاء، حمیم و بقیه روایتگران فلسطینی را غیر از ارسال اخبار لحظه به لحظه و موثق، یک سر و گردن از دیگر روایتگران متمایز کرده بومی بودن آنهاست. اینکه می‌دانند در کدام لحظه باید کجا باشند و نقاط مختلف بمباران شده غزه؛ سرزمین مادری‌شان را مثل کف دست می‌شناسند.
خبرنگاران شرافتمند
غیر از روایتگران بومی غزه عکاسان و خبرنگاران نیز در زمینه همراه کردن افکار عمومی با مظلومیت غزه دستی بر آتش دارند. 
جادالله، عکاس فلسطینی خبرگزاری آناتولی ترکیه است که از آغاز جنگ اخیر در غزه، روایتگر مظلومیت زنان، کودکان و آسیب‌دیده‌ها بوده است و تصویری از زنان فلسطینی در حال عزاداری معروف‌ترین عکس اوست.
جادالله خود نیز از قربانیان حملات ارتش رژیم صهیونیستی است. یکی از عکس‌های برتر او که لایک‌های زیادی خورده تصویری از خودش در حال بوسیدن دست جنازه برادرش است که زیر آوار مانده است. بعدتر نیز جادالله ویدئویی از مادرش روی تخت بیمارستان منتشر کرد و نوشت: «این مادرم است. او تنها کسی از اعضای خانواده من بود که از حمله اسرائیل به خانه‌ام جان سالم به در برد.»
اسراء البحیصی، خبرنگار شبکه العالم نیز یکی دیگر از قهرمانان این عرصه است. او زنی است که هنگام مخابره اخبار غزه، خبر مجروح شدن گروهی از خانواده‌اش را شنید و اعلام کرد: دقایقی پیش خودروی غیرنظامی حامل برادر شوهرم، فرزندان و همسرم هدف قرار گرفت، لحظات سختی را پشت سر گذاشتم. او با بغض اضافه کرد که مادربزرگ و عموی فرزندانش نیز به خاطر اصابت گلوله ‌تانک به شهادت رسیده‌اند.  وی ادامه داد: اشغالگران خودروهای غیرنظامی و شهروندان را هدف قرار می‌دهند و پیش‌تر در گزارش‌های قبلی توضیح دادم که امروز صبح یکی از همکاران ما از شبکه الاقصی به همراه خانواده‌اش شهید شد، اشغالگران به کشتن تنها یک خبرنگار اکتفا نمی‌کنند بلکه او را به همراه خانواده‌اش به شهادت می‌رسانند.
وائل الدحدوح، خبرنگار دیگری است که ۱۲ عضو خانواده‌اش را در بمباران غزه از دست داد و پس از مدتی پسرش حمزه نیز به شهادت رسید. وی در سخنانی گفت: «هیچ چیزی سخت‌تر از داغ فراق نیست و چشیدن داغ‌های پیاپی بسیار دشوارتر، ولی چه می‌توانیم بگوییم، حسبنا الله ونعم الوکیل.» وی سپس تأکید کرد: «این راهی است که ما داوطلبانه انتخاب کرده‌ایم و خون‌های بسیاری در این راه داده‌ایم، این راه را ادامه می‌دهیم زیرا این سرنوشت و تقدیر ماست. حدود ۲۰ سال است که این شغل و رسالت انسانی را ادامه داده‌ام، پس از فراق همه اعضای خانواده و از دست دادن پسرم حمزه باز هم این کار را ادامه می‌دهم، ولی دنیا باید ببیند که در غزه چه خبر است.»
جنگ غزه، خونبارترین جنگ تاریخ جهان برای خبرنگاران بوده است، خبرنگارانی که هنوز با تمام قوا در حال مخابره مستقیم روایت‌ها و اخبار غزه به سراسر جهان برای آگاهی‌بخشی به فطرت‌های پاک هستند. 
جان کلام
با وجود اعمال محدودیت‌هایی که در برخی از رسانه‌های اجتماعی وجود دارد و قوانین سختگیرانه‌ای که برای تولید محتوا اعمال می‌شود، اما ارسال خبرها توانسته است موج عظیمی را میان ملت‌های جهان در حمایت از فلسطین به راه بیندازد. تظاهرات گسترده در کشورهای مختلف، گواه تاثیر این رسانه‌ها بر روی افکار عمومی مردم دنیاست.
اگرچه رسانه‌های نام‌آشنا و معتبر دنیا هم در طول جنگ اخیر غزه پوشش خبری تمام‌عیاری را برای جنگ غزه انجام دادند اما به نظر می‌رسد رسانه‌ها به عنوان تنها منابع دسترسی به اخبار و اطلاعات از وقایع مختلف به‌خصوص در بحران‌های این‌چنینی، کارکرد خود را تا حد زیادی از دست داده‌اند و نمی‌توانند اعتماد و همراهی مخاطبان را داشته باشند و از آن سو رژیم منحوس صهیونیستی با وجود داشتن قدرت و اعمال فشار و نفوذ نتوانسته افکار عمومی دنیا را با خود همراه کند.
و مهم‌تر اینکه بیش از ۷۰ سال، آنچه از نوار باریک غزه جسته‌گریخته به دنیا مخابره شده، دست‌هایی خالی اما چشمانی درخشان و پر از بارقه‌های امید بود. تصاویر جگرسوز کودکان، زنان و دختران به اسارت رفته یا به خاک و خون کشیده شده. اما 7 اکتبر یا روزهای پایانی ماه ربیع برای فلسطین با بهار دیگری همراه بود؛ بهاری طوفانی به نام الاقصی. حماسه‌ای که اگرچه خون‌های زیادی برایش داده شده و امتدادش به امروز و شعله‌ور شدن خشم مقدس مردمانش رسیده و جنایت‌هایی با ابعاد وسیع در حق کودکان و بیماران و اسرا اوج گرفته است اما روایت‌هایش سبب بیداری فطرت‌های بشری و حمایت‌هایی همه‌جانبه از سوی مردم سراسر دنیا شده است. 
این روزها رویدادهای عجیبی در تیک تاک، توئیتر، شبکه‌ها و کانال‌های مجازی در حال وقوع است و این تکنولوژی به بلندگوی زنان و مردانی تبدیل شده است که می‌خواهند بدانند و بفهمند اسلامی که زیر سایه‌اش زن مسلمان فلسطینی جثه نحیف و غرق در خون کودکش را در یک دست دارد و با دست دیگرش از مقاومت می‌گوید و برای اسرائیل رجز می‌خواند چیست و چگونه است.
این ایام روزهای آگاهی و بیداری است و زنان و مردان بسیاری از دنیا پرچم فلسطین را نماد آزادگی می‌دانند. 
و این محصول روایت‌هایی ناب است که از روزهای آغازین طوفان الاقصی آغاز شد، از آنجا که مادری در فضای مجازي و در حساب کاربری‌اش نوشت: «غریب‌ترین کاری که امشب انجام دادم این بود که دوتا از پسرانم را با دوتا از پسران برادرم عوض کردیم. که اگر خانه آنها موشک خورد از خانواده آنان کسی زنده بماند و اگر خانه ما موشک خورد، از خانواده ما کسی زنده بماند...» آنها حاضر به ترک مقاومت نیستند و همچنان پابرجا ایستاده‌اند.