در تعلیم و تربیت زمینه فکر کردن را به علمآموز فراهم کنیم
در میان علما افرادی که خیلی استاد دیدهاند، من به اینها هیچ اعتقاد ندارم. به همین دلیل اعتقاد ندارم که خیلی استاد دیدهاند، همان برایشان باعث افتخار است.
مثلًا میگویند فلان کس سی سال به درس مرحوم نائینی رفته یا بیست و پنج سال متوالی درس آقا ضیاء را دیده است. عالمی که سی سال یا بیست و پنج سال عمر یکسره درس این استاد و آن استاد را دیده، او دیگر مجال فکر کردن برای خودش باقی نگذاشته است. دائماً میگرفته؛ تمام نیرویش صرف گرفتن شده، دیگر چیزی نمانده برای آنکه با نیروی خودش به مطلبی برسد.
مغز انسان، درست حالت معده انسان را دارد. معده انسان باید غذا را از بیرون به اندازه بگیرد و با ترشحاتی که خودش روی غذا میکند آن را بسازد. باید معده اینقدر آزادی و جای خالی داشته باشد که به آسانی بتواند غذا را زیر و رو کند، اسیدها و شیرههایی را که باید، ترشح کند و بسازد. ولی معدهای که مرتب بر آن غذا تحمیل میکنند و تا آنجا که جا دارد به آن غذا میدهند، دیگر فراغت، فرصت و امکان برایش پیدا نمیشود که این غذا را درست حرکت بدهد و بسازد. آن وقت میبینید اعمال گوارشی اختلال پیدا میکند و عمل جذب هم در رودهها درست انجام نمیگیرد.
مغز انسان هم قطعاً همینجور است. در تعلیم و تربیت باید مجال فکر کردن به دانشآموز داده بشود و او به فکر کردن ترغیب گردد. ما در میان استادهای خودمان، آن استادهایی را میدیدیم ابتکار دارند که زیاد معلم ندیده بودند.
* استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۹