گزارش خبری تحلیلی کیهان
اعتراض نمایندگان ملت به پیام ذلتبار ظریف در داووس
سرویس سیاسی-
اظهارات نابجا، غیرمتعارف ولی مسبوق به سابقه ظریف در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد (داووس) مخابره پیام ضعف و جلوهای از دیپلماسی ملتمسانه بود که واکنش نمایندگان مجلس را در پی داشت.
اظهارات اخیر محمدجواد ظریف در داووس نهتنها با شعار دولت (وفاق ملی) سنخیت نداشت بلکه مخابره پیام ضعف بود.
جو ویلسون، نماینده کنگره آمریکا در رابطه با سخنان ظریف در نشست مجمع جهانی اقتصاد، توئیت زد: «ظریف به شکل تحقیرآمیز برای مذاکره به ترامپ التماس کرد؛ اکنون وقت تحریم بیشتر ایران است.»
ظریف در داووس گفت: «اگر امروز به جای مسعود پزشکیان، سعید جلیلی را به عنوان رئیسجمهوری داشتیم، ممکن بود جنگ بزرگی در منطقه در جریان باشد».
وی همچنین اظهار کرد: «اگر تندروها در ایران مسئولیت داشتند، من هم اکنون نمیتوانستم آزادانه در خیابانهای تهران قدم بزنم.»
این دست از سخنان ظریف که مسبوق به سابقه بوده و بارها به اشکال مختلف تکرار شده است، وفاقشکن و جناحی به نظر میرسد که واکنش نمایندگان را درپی داشت.
در همین ارتباط، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی روز گذشته در جلسه علنی صحن مجلس در واکنش به سخنان محمدجواد ظریف در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد گفت: «افرادی که کارگزار نظام هستند باید مراقب حرفهای خود باشند! طرح مسائل داخلی در مجامع خارجی تضعیف ایران است».
محمد نقدعلی، نمایند مردم خمینیشهر نیز درپی سفر محمدجواد ظریف به «داووس» در تذکری اظهار کرد: «به فردی که جایگاهش محل شبهه است، از موضع جمهوری اسلامی صحبت میکند و دعواهای داخلی کشور را از تریبون بینالمللی طرح میکند و مسائل گذشته انتخاباتی را در یک مجمع جهانی اعمال میکند باید پاسخ قاطع داده شود و انتظار داریم از آقای قالیبافی که سردار جبهه و جنگ بوده است در مقابل همچین موضعگیریهایی، کوبنده پاسخ دهد البته ما میدانیم در دل شما طوفان است اما میخواهیم این طوفان بروز داده شود تا دل امت حزبالله شاد شود».
علاوهبر نماینده خمینیشهر، محمدرضا احمدی، نماینده مردم رشت نیز در این رابطه متذکر شده و گفت: «برخی افراد مناصبی را اشغال میکنند که حق آنها نیست. نمایندگان تذکرات خود را میدهند اما اجرا نمیشود. اینکه بگوییم قوانین را مصوب میکنیم اما اجرا نمیشوند قابل قبول نیست».
همچنین، علی خضریان، نماینده مردم تهران با اشاره به صحبتهای نابجا و خارج از موضوع در نشست «داووس» و طرح مباحثی که هیچ سنخیت و نسبتی با شعار دولت (وفاق ملی) ندارد، کنایه زد: «من در ابتدا جا دارد یک تشکر ویژه از جناب آقای دکتر ظریف کنم که نهان راهبردی دولت وفاق را عیان کرد؛ اگر قرار بود ما مدتها تلاش میکردیم تا نفاق وفاق را علنی میکردیم، به اندازه آقای دکتر ظریف نمیتوانستیم این کار را کنیم».
حجتالاسلام حمید رسایی، دیگر نمایندهای بود که در واکنش به سخنان ظریف در داووس و انتصاب وی در جایگاهی که بر خلاف قانون غصب کرده است، متذکر شد: «تمام توان دولت به جای حل مشکلات مردم و حل مسائل اقتصادی و معیشتی صرف نگه داشتن فردی در یک جایگاه غیرقانونی شده است و علاوهبر اینکه وی را در این جایگاه نگه میدارند به سفرهای خارجی نیز اعزام میکنند که در این سفرها مواضع عجیب و غریبی میگیرد به عنوان مثال در نشست داووس که آقای ظریف شرکت کردند در لیست برنامههایشان دیدار با 6 اندیشکده پیشبینی شده است که نه محتوای آن اندیشکدهها و نه هویت اندیشکدهها و نه محتوای جلسات و نه افراد حاضر در آن برای مجلس مشخص نیست لذا ما از وزیر امور خارجه نیز سؤال کردیم که ایشان هم میگویند این موضوع در اختیار من نیست... قانون نحوه انتصاب صراحتاً به این موضوع اشاره کرده که اگر انتصابی بدون داشتن شرایط مشخص [و قانونی] انجام شود کان لم یکن است... اگر این موضوع در اختیار [در سطح] وزیر باشد ما با استیضاح وزیر موضوع را مشخص میکنیم اما در این موضوع قوه قضائیه باید ورود کند».
نماینده مردم قم، حجتالاسلام قاسم روانبخش نیز در تذکری شفاهی گفت: «متأسفانه این روزها عدهای شعار سازش و تسلیم میدهند و به دنبال مذاکره و تسلیم ملت غیور ایران هستند. متاسفانه معاون غیرقانونی راهبردی رئیسجمهور، برخلاف سیره امیرالمؤمنین و اهلبیت عمل میکند و دائماً پیام ضعف و ناتوانی به جامعه جهانی منتقل میکند».
وی اضافه کرد: «این افراد به جای خدمت به مردم و حل مشکلات آنها، پیشنهاد نوشاندن جام زهر دیگری به رهبری حکیم میدهند. مطمئن باشید ملت ایران پشتیبان رهبر حکیمشان هستند و غربگرایان را زیر پا له خواهند کرد. این ملت غیور و انقلابی تسلیم کشورهای غربی و آمریکای جنایتکار نخواهند شد».
پشت پرده ظریف
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق که برخلاف قانون به عنوان معاون راهبردی در دولت چهاردهم مشغول نقشآفرینی است، اخیراً با حضور در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد در شهر «داووس» با اظهارات جناحی، نابجا و خارج از موضوع - نهتنها شعار «وفاق ملی» را در معرض شک و تردید قرار داد - بلکه با تکیه بر ترفند هیولاسازی از رقیب به دنبال بهرهبرداری جناحی، جذب حمایت خارجی و سرمایهگذاری سیاسی برای انتخابات آتی است.
نمونه سیاست فوقالذکر (بهرهبرداری جناحی از طریق هیولاسازی رقیب) پیش از این در دیدارهای دوجانبه یا چندجانبه مورد آزمون قرار گرفت.
به عنوان نمونه، 19 سال پیش و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، تصاویری از دیدار و گفتوگوی غیررسمی محمدجواد ظریف با محمد البرادعی، رئیس اسبق آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر شد. ظریف در آن گفتوگو درباره آثار و تبعات شکست مذاکرات خود با طرفهای غربی به البرادعی گفت: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری [سال ۸۴] از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند، از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هستند. اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.»
به عبارتی ساده، ظریف موضوعات داخلی، از جمله هستهای و سیاست خارجی کشور را وجهالمعامله قرار داد تا از این رهگذر موقعیت جریان سیاسی متبوع خود در داخل کشور اعتبار بخشد.
سیاستبازی و جناحگرایی ظریف و طیف متبوع وی درحالی اجرا شده و میشود که بارها خلاف آن از تریبونهای رسمی اعلام شده است. اظهارات وی در آذرماه سال ۹۹ دلیلی بر این مدعاست.
در همین ارتباط، محمدجواد ظریف که در سال 99 در کسوت وزیر امور خارجه با رسانه حامی خود یعنی سایت «انتخاب»، به گفتوگو نشست؛ او در خلال این جلسه از ضرورت پرهیز از نگاه جناحی به سیاست خارجی سخن گفت و تأکید کرد: «سیاست خارجی باید بر قاعده فراجناحی طرحریزی شود. اما متأسفانه این امر در کشور ما از سوی برخی جناحها نادیده گرفته میشود. ما باید در پی منافع ملی باشیم؛ حال چه در دولت دوازدهم باشد چه در دولت سیزدهم».
علیایحال، بهرغم تلاشهای چند ساله برای به تصویر کشیدن چهرهای فراجناحی و حامی منافع ملی از یک جریان سیاسی خاص - نمایان شدن پشت صحنهها - گزاره دیگری را به ذهن متبادر میکند. کُدهای پر تکرار از «گره زدن» سیاست داخلی به معادلات خارج از کشور، جذب اعتبار در محافل برون مرزی و دوپینگ سیاسی با حمایت خارجی که رفتاری عمیقاً ضد ملی است، نشان میدهد این جریان علاوه بر وابستگی ذهنی و فکری به غرب، در کنش سیاسی نیز به بیرون از مرزها وابسته است.
معالوصف، پشت چهره خندان و به ظاهر علمی- فراجناحی ظریف، مطالبات و خواستهای جناحی و خلاف واقعیت نهان است که امتداد آن خارج از مرزهای ایران و با لحنی ملتمسانه جریان دارد.
در همین ارتباط، ظریف التماس حزب و طیف سیاسی متبوع خود برای انتخابات مجلس دهم را نزد شورای روابط خارجی آمریکا برده بود! وی ادعا میکرد که سیاست خارجی حوزه درگیری منافع جناحی نیست اما چندین بار سیاست خارجی را به حوزه درگیری منافع جناحی بدل کرد.
شهریورماه سال 93، ظریف با حضور در شورای روابط خارجی آمریکا و در پاسخ هاله اسفندیاری، فعال براندازی نرم در اظهارنظری تأملبرانگیز گفت: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی (مجلس دهم) برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در سالهای۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد(!) حالا بار دیگر من زنده شدهام. به نظر من غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند».
مرداد 94 حدود یکسال پس از این اظهارات نابجا و سخیف، جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا در شورای روابط خارجی آمریکا گفت: «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطیها در ایران میفرستیم. چه کسی میداند در این صورت انتخابات [مجلس ایران] چه میشود اما روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به نظرم به دردسر جدی میافتند».
دو سال پس از این پالس غلط ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا، جان برنان، رئیس پیشین سازمان سیا گفت: «توافق هستهای رئیسجمهور روحانی را که از دید ما بین عناصر فعال در ایران بسیار میانهروتر به شمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند، به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد... نگرانی من این است که خب بسیاری از ایرانیها انتظار داشتند با آزاد شدن داراییهای این کشور، پول به زندگی آنها سرازیر شود». به هر ترتیب، جریانی که با آگاهی از کاهش محبوبیت، از دست دادن پایگاه اجتماعی و علم به عدم مقبولیت در افکار عمومی، در آستانه انتخاباتهای ادوار مجلس و ریاست جمهوری مسائل داخلی را نزد بیگانگان فریاد زده و ملتمسانه درخواست حمایت میکند، نهتنها قابل اعتماد نیست؛ بلکه اعتبار و حیثیت ایران را دستمایه بهرهبرداری سیاسی میکند. بنابراین واگذاری و واسپاری قدرت به افرادی با این روحیه به هیچوجه صلاح نیست.
به عبارتی دیگر طیف موسوم به اصلاحات برای دستیابی به قدرت یا باقی ماندن در مناصب سیاسی هیچ مرزی نمیشناسند و هرگونه اقدامی را جایز تلقی میکنند.