kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۸۴۹۳
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۵

اخبار ویژه

 
 
اسرائیل درمانده شد؛ جنگ در غزه یک تا ده سال طول می‌کشد
 
تحلیلگران صهیونیست به روزنامه فایننشال‌تایمز گفتند جنگ در غزه ممکن است یک سال یا بیشتر طول بکشد. همزمان، رئیس‌جمهور فرانسه درباره یک دهه جنگ و طولانی شدن آن هشدار داد.
در حالی که مقامات صهیونیست در آغاز حمله به غزه پیش‌بینی کرده بودند ظرف چند روز تا چند هفته پیروز شوند، روزنامه فایننشال‌تایمز از قول منابع اسرائیلی مطلع نوشت: اسرائیل در حال برنامه‌ریزی جنگ علیه حماس است؛ جنگی که پیش‌بینی می‌شود به مدت یک سال یا بیشتر ادامه خواهد داشت و فشرده‌ترین مرحله حمله زمینی تا اوایل سال ۲۰۲۴ ادامه خواهد داشت. 
براساس این برنامه‌ریزی چندمرحله‌ای، نیرو‌های نظامی اسرائیل برای کشتن سران حماس، از شمال غزه به عمق منطقه جنوب حمله می‌کنند. هدف، یک پیروزی قاطع نظامی «قاطع» علیه ۲۴ گردان و شبکه تونل‌های زیرزمینی حماس است. 
یک منبع آگاه گفت: «این یک جنگ بسیار طولانی خواهد بود. ما در حال حاضر حتی به نیمه راه دستیابی به اهداف خود نزدیک نشده‌ایم. 
زمان‌بندی عملیات اسرائیل متغیر است و عواملی مانند پیشرفت عملیات در زمین، فشار بین‌المللی و فرصت‌هایی برای آزادی گروگان‌ها در تعیین آن مؤثر است.»
منابع فایننشال‌تایمز احتمال می‌دهند عملیات زمینی با شدت بالا احتمالاً به چند ماه دیگر نیاز خواهد داشت یکی از منابع مطلع از مذاکرات آمریکا و اسرائیل گفت: «این جنگ در چند هفته تمام نخواهد شد. پس از آن، مرحله انتقال و تثبیت با شدت نظامی کمتر وجود خواهد داشت که می‌تواند تا اواخر سال ۲۰۲۴ ادامه یابد، در حالی که محل حضور نیرو‌های زمینی اسرائیل در این مرحله هنوز مشخص نیست. برخلاف عملیات‌ها و جنگ‌های نظامی پیشین اسرائیل، یک مقام اسرائیلی اشاره کرد که نقطه پایانی قطعی وجود نخواهد داشت.»
یکی دیگر از افراد مطلع از طرح‌های جنگی اسرائیل گفت: ارتش اسرائیل، همچنان عملیات در شمال غزه را ناقص می‌داند و می‌گوید: «تصرف شهر غزه هنوز به پایان نرسیده و به طور کامل فتح نشده است. احتمالاً ۴۰درصد کار فقط انجام شده است. برای کل شمال، احتمالاً تا یک ماه دیگر، زمان نیاز خواهد بود.»
در همین حال، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، هشدار داد هدف‌گذاری اسرائیل برای نابودی حماس می‌تواند خطر یک دهه جنگ را به همراه داشته باشد. او در یک نشست خبری در حاشیه کنفرانس جهانی کاپ_۲۸ درباره تغییرات اقلیمی گفت: تلاش برای نابودی کامل حماس، می‌تواند به معنای جنگی باشد که ده سال طول می‌کشد. 
مکرون با بیان این که باید درباره این هدف، شفاف‌سازی شود، خواستار تشدید تلاش‌ها برای ایجاد یک آتش‌بس پایدار بین حماس و اسرائیل شد «تا همه گروگان‌های در بند حماس آزاد شوند و کمک‌های لازم بیشتری وارد نوار غزه شود.»
 
 
آمریکا با وجود نتانیاهو در 3 جنگ غزه پیروز نمی‌شود
 
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز می‌گوید جنگ غزه در واقع سه جنگ است.
این روزنامه در یادداشتی که از سوی توماس فریدمن به نگارش درآمده، نوشت: علت این‌که درک جنگ حماس و اسرائیل برای خارجی‌ها دشوار است، این است که سه جنگ همزمان در جریان است: جنگ بین یهودیان اسرائیل و فلسطینیان، جنگ در جوامع اسرائیلی و فلسطینی بر سر آینده، و جنگ بین ایران و نیرو‌های نیابتی‌اش و آمریکا و متحدانش.
یک فرمول واحد وجود دارد که می‌تواند شانس‌مان را به حداکثر برساند؛ فرمولی که بایدن در حال اجرای آن است، حتی اگر نتواند تمام آن را به طور علنی بیان کند: شکست حماس و همزمان، تا جایی که ممکن است بسیاری از غیر نظامیان غزه در امان باقی بمانند، مهار ایران، بازگشت تمام گروگان‌ها و تقویت تشکیلات خودگردان فلسطینی با مشارکت دولت‌های عربی میانه‌رو. تشکیلات خودگردان بازسازی شده، عامل اصلی پیروزی نیرو‌های میانه‌رو و خواستار همزیستی با اسرائیل در هر سه جنگ خواهد بود. این سنگ بنای کلیدی ایجاد پایه‌ای باثبات برای عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی و جهان عرب و مسلمان است.
همان‌گونه که روزنامه ‌هاآرتص نوشت، نتانیاهو در چنگال راست افراطی اسرائیل و شهرک‌نشینان گرفتار شده، افرادی که در حال جنگیدن 
علیه ایده هرگونه حضور تشکیلات خودگردان فلسطین در غزه هستند. نتانیاهو تحت فشار شرکای سیاسی خود هرگونه بحث در این مورد را ممنوع کرده است. اگر او اسیر وضعیت سیاسی خود شده، بایدن باید بسیار مراقب باشد که اسیر نتانیاهو نشود.
اولین مورد از این سه جنگ ذکر شده، تازه‌ترین دور نبرد یک قرنی بین دو قوم بومی یهودی و فلسطینی بر سر یک سرزمین است، اما اکنون با یک تغییر مواجه شده: این بار طرف فلسطینی توسط تشکیلات خودگردان رهبری نمی‌شود که از زمان اسلو متعهد به دستیابی به راه‌حل دو کشوری بر اساس مرز‌هایی بوده که پیش از جنگ ۱۹۶۷ وجود داشت، بلکه توسط حماس یک سازمان اسلامگرا و شبه نظامی رهبری می‌شود که خواستار ریشه‌کن ساختن اسرائیل است.
جنگ دوم، مبارزه در میان جوامع فلسطینی و اسرائیلی بر سر دیدگاه‌های بلندمدت آنان است. حماس استدلال می‌کند هدفش از جنگ، ایجاد یک کشور اسلامی در تمام فلسطین از رود اردن تا دریای مدیترانه می‌باشد. در نقطه مقابل حماس در اسرائیل شهرک‌نشینان با دیدگاه‌های افراطی برتری‌طلبانه یهودی که در کابینه نتانیاهو نمایندگانی دارند بین فلسطینیانی که پیمان اسلو را پذیرفته و کسانی که حماس را پذیرفته‌اند تمایز و تفاوتی قائل نمی‌شوند این به نفع ایالات متحده و تمام نیرو‌های میانه‌رو است که جایگزین دو دولت را احیا کنند. این امر مستلزم یک تشکیلات خودگردان فلسطینی است.
جنگ سوم همان چیزی است که من را بیشتر می‌ترساند. این جنگ بین ایران و گروه‌های نیابتی آن حماس، حزب‌الله، انصارالله و شبه نظامیان شیعه در عراق علیه آمریکا، اسرائیل است. این جنگ تنها در مورد هژمونی، قدرت خام و منابع انرژی نیست بلکه در مورد ارزش‌ها نیز می‌باشد. در این جنگ، هدف ایران بیرون راندن ایالات متحده از خاورمیانه، نابودی اسرائیل و ارعاب متحدان آمریکا است. در این جنگ آمریکا قدرت خود را از طریق دو ناو هواپیمابر که اکنون در خاورمیانه مستقر هستند به نمایش می‌گذارد. در همین حال، ایران با آنچه من از آن تحت عنوان «ناو‌های زمینی» یاد می‌کنم در حال مقابله با ما می‌باشد. یعنی شبکه‌ای از نیرو‌های نیابتی در لبنان، سوریه، غزه، کرانه باختری، یمن و عراق که به عنوان سکویی برای حمله موشکی به نیرو‌های آمریکایی و اسرائیل عمل می‌کنند.
تحقیقات «دن بن داوید» اقتصاددان را در نظر بگیرید که ریاست انستیتوی تحقیقات اجتماعی و اقتصادی در دانشگاه تل‌آویو را برعهده ‌دارد. بن داوید خاطرنشان می‌سازد که در مدارس دولتی اسرائیل کمتر از ۴۰۰ هزار نفر مسئول حفظ اسرائیل در جهان توسعه‌یافته هستند. و اگر اسرائیل نتواند مرز‌های پایدار یا خطوط کشتیرانی را حفظ کند، برخی از این ۴۰۰ هزار نفر مهاجرت خواهند کرد. بن داوید می‌گوید: «اگر توده مهمی از آنان تصمیم به خروج از اسرائیل بگیرند، عواقب آن برای اسرائیل فاجعه‌بار خواهد بود. از این گذشته، در سال ۲۰۱۷ میلادی ۹۲ درصد از کل درآمد مالیات بر درآمد فقط از ۲۰ درصد بزرگسالان حاصل شد یعنی از طریق آن ۴۰۰ هزار نفر که مسئول ایجاد موتور‌های ثروتی هستند که این ۹۲ درصد درآمد را تولید کردند.»
در آن صورت اشتهای ایران برای اعمال فشار بر هر رقیبی از طریق نیرو‌های نیابتی‌اش افزایش خواهد یافت. اسرائیل برای مقابله با ایران به متحدانی از ایالات متحده و ناتو گرفته تا کشور‌های عربی میانه‌رو نیاز دارد و ایالات متحده، ناتو و کشور‌های عربی میانه‌رو به اسرائیل نیاز دارند. اگر نتانیاهو به سیاست خود مبنی بر تضعیف تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری پایبند باشد، چنین اتحادی شکل نخواهد گرفت.
اکنون امیدوارم سه مورد کاملا روشن باشد. اولا سنگ بنای پیروزی در هر سه جنگ، تشکیلات خودگردان فلسطینی میانه‌رو، مؤثر و مشروع است که می‌تواند جایگزین حماس در غزه شود و شریک فعال و قابل اعتمادی برای راه‌حل تشکیل دو کشور با اسرائیل باشد و در نتیجه عربستان و سایر کشور‌های مسلمان عرب را قادر سازد تا عادی‌سازی روابط با دولت یهود و منزوی کردن ایران و گروه‌های نیابتی را توجیه‌پذیر سازند. ثانیا ائتلاف راست افراطی دولت نتانیاهو و حماس از انجام هر کاری برای بازسازی چه رسد به گسترش نقش تشکیلات خودگردان فلسطین جلوگیری می‌کنند. ثالثا اسرائیل و آمریکا به عنوان حامی‌اش، تا زمانی که نتانیاهو نخست‌وزیر باشد، نمی‌توانند یک اتحاد منطقه‌ای پایدار برای دوره پس از حماس ایجاد کنند.
 
 
ایران در تاسیس شبکه متحدان موفق‌تر از آمریکا عمل کرد 
 
شرکت‌کنندگان در میزگرد شورای روابط خارجی آمریکا، به ارزیابی نفوذ گسترده ایران در خاورمیانه و علاقه‌مندی‌هایش در جنگ غزه و پیوندهایش با حماس پرداختند.
در این میزگرد که «رابین وایت عضو شورای روابط خارجی»، «سوزان مالونی، معاون مؤسسه بروکینگز»، و «ولی نصر مشاور ارشد دو دولت اوباما» حضور داشتند، مالونی گفت: استراتژی ایران بسیار واضح است که نیابتی‌ها را با هدف آزمایش اراده ایالات متحده برای اعمال فشار بر ایران به‌کار می‌گیرد. اما همچنین فکر می‌کنم که از این نیابتی‌ها برای ارسال یک علامت درباره نیت و قصد خود هم استفاده می‌کند، نکته‌ای که از سال ۱۹۷۹ بسیار آشکار بوده است. جمهوری اسلامی دوست دارد ایالات متحده و به ویژه حضور نظامی آن را به طور کلی از خاورمیانه پاک کند. فکر می‌کنم که آنها اکنون دما را بالا برده‌اند. آنها دیدند که ایالات متحده گروه‌ ناوهای هواپیمابر را به دریای مدیترانه و سپس به خلیج‌فارس منتقل می‌کند. فکر می‌کنم که آنها ‌خواستند علامت بدهند که، می‌دانید، خود شما هم در این معرکه در خطر است. ما می‌دانیم که آنها کنترل این گروه‌های مسلح را در اختیار دارند.
ولی نصر، هم در ادامه میزگرد گفت: نقش کلی ایران در این موضوع، بخشی از یک جنگ سایه طولانی‌تر با اسرائیل است. من باید بگویم که در واقع آنها شروع به افزایش فشار در چارچوب راهبرد مبارزه با اسرائیل کردند، به ویژه پس از کشته شدن دانشمند هسته‌ای خود، و به ویژه روشی که اسرائیلی‌ها در مورد آن رجزخوانی کردند. سپس یک‌سری حوادث صنعتی، حملات به مراکز پهپادی و سانتریفیوژهای ایران رخ داد. این راهبرد همیشگی ایران بوده که باید اسرائیل را در مرزهای خودش مشغول نگه داشت چرا که اگر در مرزهای خودش مشغول نباشد، در مرزهای ما مشغول خواهد بود. اما فکر می‌کنم که نحوه وقوع این حمله، آنچه حماس انجام داد، اینکه چگونه اطلاعات و ارتش اسرائیل را تحقیر کرد، و سپس نحوه واکنش اسرائیل به آن، چیزی نیست که به نظر من تهران محاسبه کرده باشد. پیش از ۷ اکتبر، مشاور امنیت ملی آمریکا گفت که خاورمیانه هیچ‌وقت به این اندازه آرام نبوده است. این داوری، تا حدی بر این فرض استوار بود که بین ایران و ایالات متحده نوعی کاهش تنش وجود دارد که اگر اتفاق جدی‌ای نیفتد، دست‌کم تا پس از انتخابات سال آینده آمریکا هم ممکن است دوام بیاورد. اما اکنون آمریکا توان نظامی سنگینی را به منطقه مدیترانه آورده و شش میلیارد دلاری را که بخشی از توافق مبادله زندانیان بود، فریز کرده است. ایرانیان هم دارند نوعی بازدارندگی را اعمال می‌کنند و تیرهای اخطاری را به آمریکا شلیک می‌کنند. فکر نمی‌کنم در حال حاضر هدف‌شان این باشد که آمریکایی‌ها را بکشند، بلکه این است که بگویند اگر شما از خط قرمز عبور کنید، اگر واقعاً سعی کنید در عرضه نفت ما مانع بتراشید، اگر اساسا از هر تفاهمی که در عمان حاصل شده بود، عقبگرد کنید، در آن صورت پیامدهایی خواهد داشت. پس فکر می‌کنم این یک اخطار مستقیم به ایالات متحده است.
رابین رایت هم در میزگرد مذکور اظهار کرد: جنگ بلندمدت در نهایت رویارویی میان ایالات متحده و ایران است. مشکل جای دیگری است. من در سال ۱۹۸۲ در بیروت بودم، زمانی که سربازان آمریکایی به عنوان حافظ صلح‌ آمدند و نهایتا مجبور به ترک لبنان شدند. آنها به مجموعه هدف‌های کاملاً تازه‌ای برای حمله تبدیل شدند. فکر می‌کنم ایرانیان بسیار باهوش بوده‌اند، همان‌طور که همیشه هستند. آنها ما را غافلگیر کردند و به جای مواجهه مستقیم با ایالات متحده یا درگیر شدن مستقیم در منطقه غزه یا درگیری سطح بالاتری در این جنگ، به سراغ آمریکایی‌هایی رفته‌اند که در سوریه و عراق برای یک هدف کاملاً متفاوت، یعنی مهار داعش مستقر هستند. همچنین فکر می‌کنم هدف آنها، همانند بیروت، تحقق خروج آمریکایی‌هاست. فشاری به آنها وارد می‌کنید و آمریکا نمی‌خواهد نیروهای بیشتری را گسیل کند یا خود را آسیب‌پذیرتر کند. پس ایرانیان امیدوارند که آمریکایی‌ها بخشی یا شاید بیشتر نیروهای خود را که تنها به عنوان مشاور و مربی و غیره حضور دارند، خارج کنند.
وی همچنین گفت: ایران در اتحادسازی محور مقاومت، درخشان عمل کرده است. آمریکا برای تشکیل ناتو، به سراغ کشورهایی رفت که از نظر سیاسی همساز بودند یا یک دستورکار مشترک برای دوران پساجنگ دوم جهانی داشتند. ایران دست به کار شد و این گروه‌های مسلح را شکل داد. حزب‌الله را خلق کرد، بسیج مردمی در عراق، حمایت از حوثی‌ها. البته روابطش با هر کدام از این گروه‌ها، تفاوت‌هایی با دیگری دارد؛ حال آن که ما همه را به یک چوب می‌رانیم.