اخبار ویژه
شورای آتلانتیک: بدون رفع تحریمها
ایران هیچ توافقی با آمریکا نمیکند
اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» تاکید کرد توافق مورد ادعای ترامپ با ایران، آسان نیست.
این اندیشکده در تحلیل خود نوشت: «توافق بزرگ و زیبا» که دونالد ترامپ از آن سخن میگوید احتمالاً نیازمند آن است که آمریکا به ایران راهی برای رفع تحریمها و پیوستن به فرصتهای توسعه اقتصادی منطقهای ارائه دهد و در عین حال مانع حملات احتمالی اسرائیل شود. موانع زیادی بر سر راه این توافق وجود دارد.
ایران احتمالا باید به سطح بسیار پایینتری از غنیسازی (مثلا ۳.۶) متعهد شود و بازرسیهای بسیار سختگیرانه آژانس را بپذیرد. بعید است که ایران غنیسازی را متوقف کند، اما میتواند پروژهای مشترک در خارج از کشور، مثلا در عمان، با سرمایهگذاری کشورهای خلیجفارس راهاندازی کند و مواد غنیشده را برای تولید برق هستهای وارد کند. ایران پیش از جنگ چنین پیشنهادی داده بود اما میخواست این پروژه داخل کشور باشد.
سناریوی دوم، توقف درگیری با ثبات شکننده است. در این سناریو، نگرانیهای امنیتی آمریکا درباره برنامه هستهای ایران باقی میماند و تهدید جنگ مجدد بین اسرائیل و ایران پابرجاست. ممکن است مذاکراتی انجام شود یا نشود، اما در هر صورت پیشرفت واقعی در رسیدن به توافق جامع با ایران حاصل نخواهد شد.
وزیر خارجه ایران «قطعا» پیشنهادی را که «منطقی، متعادل و منصفانه» باشد، بررسی خواهیم کرد، اما حاضر نیستیم «حق خود برای غنیسازی اورانیوم» را کنار بگذاریم.
احتمال دارد اسرائیل در ماهها یا سالهای آینده، دوباره اقدام نظامی علیه ایران انجام دهد. در این صورت، ایران تلافی میکند، و اسرائیل احتمالا با کمبود سامانههای پدافند موشکی مواجه شود، به ویژه موشکهایی که برای مقابله با موشکهای بالستیک دوربرد لازم است و در جنگ اخیر کمبودشان حس شده بود.
ایران از جنگ دوازده روزه درس گرفته و ممکن است با مجموعه گستردهتری از ابزارهای نظامی پاسخ شدیدتری بدهد. اعضای شورای دفاع ملی عمدتا نظامی و امنیتی هستند تا تصمیمگیری در زمان جنگ را تسریع کند؛ این نشان میدهد که ایران، جنگ را تمام شده نمیداند.
المانیتور: رویکرد غرب برای انزوا و مهار ایران شکستخورده است
«ماهیت گسترش روابط میان روسیه و تهران، بیش از هر چیز، نتیجه رویکردهای غرب در قبال ایران است».
وبسایت آمریکایی «المانیتور» در تحلیل ماهیت گسترش روابط میان مسکو و تهران نوشت: دیدار اخیر لاریجانی با پوتین، از نظر بسیاری، تاکیدی بر همکاری فزاینده ایران و روسیه است، آن هم در شرایطی که تجدید آرایشهای پس از جنگ ۱۲روزه، توازن منطقهای را دستخوش تغییر کرده است.
حمله اسرائیل و آمریکا به ایران، فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی غرب و بازگشت تحریمهای سازمان ملل، همگی بخشی از روندی هستند که بر ادامه و گسترش همکاریهای ایران با متحدان همیشگیاش، یعنی روسیه و چین، تاثیر میگذارند. سفر لاریجانی به مسکو در برههای حساس انجام شد. آتشبس شکنندهای که پس از جنگ ۱۲روزه حاصل شد، همچنان سایه سنگین خود را بر منطقه حفظ کرده و این بدان معناست که تهران در تلاش است ورای روابط پرتنش فعلی با غرب، یکپارچگی ژئوپلیتیک خود را مستحکم کند. بیتردید، گسترش همکاریها در حوزههای گوناگون با چین و روسیه، بخشی مهم از این دستورالعمل است. این در حالی است که پوتین قبلا فاش کرد که نخستوزیر اسرائیل به او گفته بود که این رژیم قصد رویارویی بیشتر با ایران را ندارد..
روسیه از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، تحت تحریمها و محدودیتهای متعددی قرار گرفته و همین امر سبب نزدیکی هرچه بیشتر با ایران شده، کشوری که درگیر تحریمهای گسترده غرب است. در آخرین تحولات در همکاری های دوجانبه، معاون ارزی بانک مرکزی ایران از توافق دو بانک روسی برای پذیرش السی بانکهای ایرانی خبر داد و گفت که این همکاریها زمینهساز استفاده از مکانیسم مالی جدید بهویژه در بخش کشاورزی خواهد بود.
با این حال، رابطه ایران با روسیه همچنان با احتیاط همراه است. برخی سیاسیون ایران در مورد میزان اعتمادی که باید به کرملین داشته باشند، دچار اختلاف هستند. اصلاحطلبان و میانهروها روسیه را به عنوان قدرتی خودمحور میبینند که از ایران به عنوان یک کارت چانهزنی در محاسبات جهانی و رویاروییهای خود با غرب استفاده میکند. در مقابل، دیگر گروههای سیاسی، مسکو را یک شریک راهبردی در مقابله مشترک با سلطه و هژمونی آمریکا تلقی میکنند.
برای دههها، هدف راهبردی قدرتهای غربی این بوده که ایران را منزوی کنند، نفوذ منطقهای آن را مهار سازند و بلندپروازیهای هستهایاش را از طریق فشار اقتصادی بیامان متوقف کنند. این سیاست، از تحریمهای هدفمند به فشار حداکثری که در سال ۲۰۱۸ آغاز شد، گسترش یافت. با این حال، با در نظر گرفتن این نکته که تهران در ارتباط استراتژیک با روسیه و چین قرار دارد، میتوان از شکست رویکرد انزوامحور غرب حرف زد: تلاش غرب برای انزوای ایران نه تنها منجر به تسلیم نشده، بلکه صرفا یک حلقه بازخورد ژئوپلیتیکی ایجاد کرده و ایران را به سمتوسویی سوق داده تا از واگذاری میدان دوری کند.
برای غرب، هدف تحریمها، تضعیف قابلیتهای ایران بود؛ در عوض، آنها ایران را به متحدی همبسته با یک قدرت نظامی بزرگ جهانی تبدیل کردهاند. هم مسکو و هم تهران، در قالب یک پروژه فشرده برای جداسازی اقتصادی از غرب، مشغول ایجاد زیرساختهای جایگزین و مصون از اهرم مالی آمریکا هستند. در مرکز این تلاش، توسعه کریدور بینالمللی حملونقل شمال-جنوب (INSTC) قرار دارد، شبکهای چندوجهی به طول ۷۲۰۰ کیلومتر از مسیرهای کشتی، راهآهن و جاده که هند، ایران، آذربایجان و روسیه را به یکدیگر متصل میکند. این کریدور از کانال سوئز و گلوگاههای دریایی غرب عبور کرده، دسترسی روسیه را به بازارهای آسیایی فراهم میکند و برای ایران یک جریان درآمد مطمئن خارج از نظارت غرب به ارمغان میآورد. هرگونه تلاش غرب برای قطع کردن درآمدهای انرژی سنتی ایران، سرمایهگذاری در این شریان تجاری جایگزین را تقویت میکند.
تا زمانی که غرب راهبرد فشار حداکثری خود را حفظ کند و تا زمانی که مسکو بهعنوان وزنه تعادل در برابر واشنگتن باقی بماند، میتوان انتظار داشت که این پیوند قویتر شود.
مسئولیتپذیر نبودید که بارها وعده دادید
و زیرش زدید
رئیس جبهه اصلاحات میگوید آيندهاي كه ميتوانست مسير توسعه و رفاه را هموار كند، متاسفانه قرباني اختلافات داخلي و ملاحظات گروهي شد و فرصتها سوخت.
آذر منصوری در روزنامه اعتماد نوشت: «امروز در نقطهاي قرار داريم كه سالها پيش ميتوانست آغازگر آيندهاي روشنتر باشد، اما به دلايلي همچون تاخير در تصميمگيريها، تعارض منافع و اولويت يافتن منافع جناحي بر مصالح ملي، بسياري از فرصتها از دست رفتند. آيندهاي كه ميتوانست مسير توسعه و رفاه را هموار كند، متاسفانه قرباني اختلافات داخلي و ملاحظات گروهي شد و اكنون آثار آن را در ابعاد اقتصادي و اجتماعي به وضوح ميبينيم.
برجام به عنوان يك توافق مهم بينالمللي در ميانه تعارض منافع و فشارهاي مختلف نتوانست آنطور كه انتظار ميرفت به اهدافش برسد و پس از مدتي بلاتكليفي تا حدي كنار گذاشته شد. حالا لايحه CFT نيز پس از سالها بررسي و كشمكش، در شرايطي تصويب شد كه فرصت بهرهبرداري كامل از آن به دليل ساختارهاي معيوب و تعارض منافع محدود شده است.
علاوهبر اين، كسري بودجه بيسابقه دولت، فشار مضاعفي بر اقتصاد وارد كرده و توان اجرايي و سرمايهگذاري در بخشهاي مختلف را بهشدت كاهش داده است.
كاهش ارزش پول ملي، افزايش تعداد افراد زير خط فقر و ركود اقتصادي نيز از ديگر نشانههاي اين بحران عميق هستند. اين شرايط نشاندهنده نياز فوري به اراده ملي قوي، تصميمگيري شفاف و مديريت يكپارچه است كه منافع كشور را بر منافع جناحي و گروههاي خاص اولويت دهد.
متاسفانه تعارض منافع و حضور برخي كاسبان تحريم و باندهاي قدرت و ثروت كه از وضعيت موجود سود ميبرند، مانع از حركت سريع و مؤثر به سمت اصلاحات جدي شدهاند.
اكنون بيش از هر زمان ديگري، وقت آن رسيده است كه راهبرد ستيز و تقابل جاي خود را به راهبرد توسعه پايدار و تعامل بدهد. تنها با پذيرش اين تغيير بنيادي ميتوانيم افقهاي جديدي از رشد و پيشرفت را در پيشرو داشته باشيم. توسعه پايدار، مبتني بر همگرايي داخلي و تعامل سازنده با جامعه بينالمللي، كليد بازگشت اعتماد، سرمايه و فرصتهاي از دست رفته است.
بدون چنين تغييري در راهبرد، بايد منتظر آيندهاي ترسناكتر بود؛ آيندهاي كه در آن بحرانهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي عميقتر شده و زندگي مردم بيش از پيش با چالش مواجه شود.
بنابراين مسئولان و سياستگذاران كشور بايد با عزم راسخ و وحدتنظر، مسير اصلاحات را هموار كنند و ضمن حفظ استقلال و عزت ملي، به تعامل و همكاري به عنوان راهي حياتي براي عبور از شرايط فعلي بنگرند».
خانم منصوری امروز یک ائتلاف سیاسی را نمایندگی میکند، در پنج دولت (موسوی، هاشمی، خاتمی، روحانی و پزشکیان) مجموعاً به مدت سی و سال در مسند قدرت حضور داشتهاند؛ اما با این وجود هرگز حاضر نیستند مسئولیت بپذیرند و معمولاً دیگران را قاصر و مقصر معرفی میکنند. وقتی شرط اول سیاستورزی یعنی بلوغ مسئولیتپذیری در میان برخی اصحاب قدرت، اینچنین لنگ میزند، جایی برای بحث و گفتوگو نمیماند.
این طیف بهویژه سه دهه اخیر، متهم اول بسیاری از کجرویها و فرصتسوزیها هستند. از دامن زدن به اشرافیگری و تجملگرایی و شکاف طبقاتی بلافاصله پس از پایان دفاع مقدس، تا غلبه سیاسیکاری و رادیکالیسم و غربگرایی بر گفتمان خدمتگزاری و اهتمام به معیشت مردم و رویکرد فعال دیپلماتیک در دولت خاتمی، که موجب شد جامعه دستخوش التهابات سیاسی فرساینده شود، مشکلات اقتصادی در حاشیه بماند، غرب در داخل کشور پایگاه مطبوعاتی و سیاسی بزند و از داخل و خارج به کشور فشار بیاورد.
طیف مذکور بهویژه در دولت روحانی، فرصتهای کار و تلاش و پیشرفت درونزا در کشور را قربانی انفعال و التماس از آمریکا و اروپا کردند، صنعت هستهای را به تعطیلی کشاندند، به دشمن برای عهدشکنی برجامی و فزونخواهی جرئت دادند، اقتصاد کشور را عقب راندند و گرفتار رکود اقتصادی کمسابقه کردند، چند هزار کارخانه را به سمت تعطیلی هُل دادند و زیر بار زنجیره پنهان و پیدای تعهداتی رفتند که کشور را از پالایشگاهسازی و نیروگاهسازی و برنامهریزی در حوزههایی مانند تولید برق هستهای و فسیلی محروم میکرد. عقبگرد مشابهی در حوزه کشاورزی، و پیشرانهایی مثل تولید مسکن اتفاق افتاد.
ماجرای معطلی که سال اخیر در تله عملیات فریب دولت آمریکا هم که داستان غمبار مفصلی است خارج از حوصله و مجال این نوشتار.
بر این مبنا باید از رئیس جبهه اصلاحات سؤال کرد؛ کدام متهم درباره فرصتسوزی، نزدیکتر و واقعیتر از همین جبهه سهمخواه و غنیمتطلب و مسئولیتناپذیر ایشان. آیا شماها نبودید که گفتید ما ضامن وعدههای روحانی هستیم (و مشابه همین حرف را درباره خاتمی و پزشکیان گفتید) اما هربار که غنیمت خود را گرفتید و با مطالبه مردم مواج شدید، ادعا کردید که اختیارات ندارید؟ و با این وجود دفعه بعد قبل از هرکس دیگر برای انتخابات زنبیل نگذاشتید؟!
تصویب CFT، خروج از لیست سیاه FATF
یا روابط بانکی را تسهیل نمیکند
اظهارات آقای باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصویب دو معاهده پالرمو و CFT نشان میدهد اساسا مسئله را نفهمیده و متوجه فرق CFT و FATF نیست.
مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی و تحریم با انتشار این مطلب نوشت: بعد از ۷ سال که این موضوع در مجمع بررسی شده، باهنر حرفهایی زده و متاسفانه رای ایشان هم بر همین فهم نادرست بوده است. اصلیترین ادعای او این است که حتی اگر از فهرست سیاه FATF خارج نشویم، صرف تصویب دو معاهده پالرمو و CFT سبب تسهیل تبادلات بانکی ایران و خارج میشود. او ادعا میکند که مشکل بازکردن حساب ایرانیها در خارج هم رفع میشود و مثال مشکل سفرای ایران در کشورهای اروپایی را میزند. او ادعا میکند چین و روسیه به ایران گفتهاند که تصویب این دو معاهده برای همکاری ضرورت دارد.
نمیدانم آقای باهنر این فهم غلط را از کجا آورده است! حتی دولت روحانی و دولت پزشکیان که پیگیر تصویب دو معاهده بودند اینگونه ادعا نکردهاند. ادعای دولت در دوره روحانی و پزشکیان این بوده که تصویب دو معاهده مذکور زمینه خروج ایران از فهرست سیاه FATF را تسهیل میکند (خود این حرف غلط و سادهانگارانه است، تا چند ماه دیگر به روشنی مشخص میشود که تصویب این دو معاهده چقدر تاثیر دارد و آن وقت باید سراغ آنهائی را که پیگیر تصویب بودند، گرفت) و اگر این اتفاق بیفتد، روابط بانکی ایران با خارج از کشور تسهیل میشود. (این حرف هم غلط و از روی نفهمیدن مسئله تحریم و روابط بانکی خارجی است).
یعنی دولت روحانی و پزشکیان که مهمترین مدافع تصویب دو معاهده بودند این ادعای آقای باهنر را نکردند که صرف تصویب دو معاهده، تسهیل در روابط بانکی ایجاد میکند. پیداست که باهنر فرق دو معاهده محل بحث و FATF را متوجه نشده است. موضوعی هفت سال بررسی شده و آقای باهنر که مدعی است از همان ابتدا موافق آن بوده است ولی مسئله را متوجه
نشده است.
در بیان تاریخ شفاهی موضوع هم مشخص است آقای باهنر خیلی دقت ندارند. مثلا میگوید در مرتبه اول بررسی به دلیل تغییر مجلس، مجمع به جمعبندی نرسید. در حالیکه دو معاهده در دی و بهمن ۱۳۹۷ به مجمع ارجاع شد و در دی و بهمن ۱۳۹۸ مهلت بررسی تمام شد. مجلس جدید در خرداد ۱۳۹۹ تشکیل شد. دلیل جمعبندی نکردن مجمع قوت استدلال منتقدین بود که اگر در این دوره هم فضای وفاق سنگینی نمیکرد وضعیت همان بود.
همچنین ادعا شده که شهید رئیسی هم دنبال تصویب بود. اما اجل مهلت نداد!! این ادعا هم خلاف واقع است. شهید رئیسی از مخالفین پالرمو و CFT بود و در جلسه کمیسیون تخصصی حقوقی و قضائی مجمع در سال ۱۳۹۷ رای منفی داد. در دوره ریاست جمهوری هم که سه سال بود (مدت کمی نبود) هیچ درخواستی در این زمینه مطرح نکرد.
سان: ایران در حال بازسازی
محور مقاومت منطقهای است
یک روزنامه انگلیسی تاکید کرد: ایران در حال بازسازی محور نفوذ خود در منطقه است.
روزنامه سان در گزارشی از قول کارشناسان اطلاعاتی اسرائیل نوشت؛ جمهوری اسلامی در حال تلاش برای تسلیح مجدد گروه حماس و بازسازی محور نفوذ خود در منطقه است.
راز زیمت، افسر پیشین اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل گفت: تهران پس از تضعیف نیروهای نیابتیاش در لبنان، سوریه و غزه، در تلاش است از فرصت فعلی برای بازسازی قدرت استفاده کند. ایران هرگز از هدف نهائی خود یعنی نابودی اسرائیل دست نخواهد کشید.
زیمت با اشاره به سخنان علیاکبر ولایتی، درباره محتملبودن درگیری مجدد گفت: ایران با وجود خسارتهای شدید در جنگ ۱۲روزه، انگیزه بیشتری برای ساخت سلاح هستهای پیدا کرده است.
زیمت تاکید کرد: حماس، اما نابود نشده است؛ ایران در حال بازسازی توان راهبردی خود است و وضعیت کنونی فقط موقتی است.
روزنامه فرانسوی فیگارو هم در گزارشی تازه درباره تلاشهای حزبالله برای بازسازی خود نوشت؛ اگرچه این گروه با خلع سلاح در جنوب لبنان موافقت کرده(؟!)، اما در دیگر مناطق نفوذ خود همچنان سلاح دارد و با کمک عوامل جمهوری اسلامی و اصلاحات گسترده داخلی، در حال بازسازی ساختار خود است.
یکی از اعضای حزبالله درباره وضعیت پس از ترور سید حسن نصرالله گفت: «۱۰ روز هیچکس پاسخ تلفن نمیداد. ما مثل بدنی در کما بودیم. فقط نیروهای جنوب طبق پروتکل اضطراری به فعالیت ادامه دادند.» اما حدود دو هفته بعد، نیروهای جمهوری اسلامی به رهبری اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، وارد عمل شدند و در مدت ده روز ساختار نظامی حزبالله را بازسازی کردند.
نشریه اسرائیلی واینت هم در تحلیلی در مورد لبنان نوشت: حزبالله در پشتصحنه درصدد است تا توان نظامی خود را در طول مرز با اسرائیل
تثبیت کند.