روایت برکناری قائممقام رهبری
سید یاسر جبرائیلی
روزهای پایانی سال ۱۳۶۷ امام(قدّسسرّه) وقتی گزارشی از آنچه در رسانهها درباره مواضع آیتالله منتظری منتشر میشد، دریافت کردند، دستور دادند: «ازاینبهبعد مطالب آقای منتظری در رسانهها منتشر نشود.» یا «در صداوسیما منتشر نشود.»1 امام(قدّسسرّه) دوّم فروردینماه ۱۳۶۸ نیز در پیامی به مهاجرین جنگ تحمیلی، با لحنی متفاوت درباره آیتالله منتظری سخن گفتند: «نفوذیها بارها اعلام کردهاند که حرف خود را از دهان سادهاندیشان موجّه میزنند. من بارها اعلام کردهام که با هیچکس، در هر مرتبهای که باشد، عقد اخوّت نبستهام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله، اصل خدشهناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین، سرهایشان را در مقابل زنان و فرزندانشان، سر سفره افطار، گوشتاگوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پروندههای همکاری آنها با آمریکا، از لانه جاسوسی بیرون آمده. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ! کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع میکنند، پیش ملّت عزیز و شهیدداده ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گولخورده، که بدون توجّه، بلندگوی دیگران شدهاند از این حرکات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هیچ گذشتی، طرد خواهند کرد.»2 آیتالله منتظری در خاطرات خود میگوید: «وقتی این قبیل نامهها و لحن تند امام(قدّسسرّه) را دیدم، فهمیدم بهزودی تصمیماتی درباره من گرفته خواهد شد و برای اینکه بعضی شبهات را از ذهن امام برطرف کرده باشم و چنانکه امام تصمیم دارند، این کار را راحت انجام دهند، دو نامه برای امام نوشتم.»3 آیتالله منتظری یکی از این دو نامه را خدمت حضرت امام(قدّسسرّه) ارسال کرد که در آن، بیت خود را در مقایسه با بیوت دیگر شخصیّتها و محافل حوزوی، تنها مدافع انقلاب و نظام و رهبری دانست؛ منابع اطّلاعاتی خود را گزارشهای رسمی و مراجعات عمومی عنوان کرد؛ و درنهایت نوشت: «اینجانب تابهحال، معتقد بودهام که تذکّرات و انتقادات من، نه فقط موجب تضعیف نظام نمیشود، بلکه از این نظر که اکثریّت مردم را امیدوار ساخته و مسئولین را نیز در صدد رفع نواقص و توجّه بیشتر به مسائل میسازد، موجب تقویت انقلاب و نظام هم میباشد. معذلک، اگر حضرتعالی تشخیص میدهید که این شیوه به مصلحت نیست و موجب تضعیف نظام و انقلاب میباشد، اینجانب شرعاً نظر حضرتعالی را بر نظر خود، مقدّم میداند و هیچگاه غیر از خیر اسلام و انقلاب را در نظر نداشتهام.»4
این سخنان آیتالله منتظری در حالی بود که امام(قدّسسرّه) بارها و بارها دراینباره به ایشان تذکّر داده و نتیجه نگرفته بودند. مرحوم حاج احمد خمینی به دفعات بههادیهاشمی داماد آیتالله منتظری پیام داده بود که اگر قضایا به همین شکل ادامه پیدا کند علیالظّاهر امام تحمّل نخواهند کرد و مصلحت نظام را بر همه چیز و همه کس، مقدّم میدارند. امّا حاج احمد درعینحال اعتقاد داشت که «آقایهادیهاشمی به این نتیجه رسیده بود که امام و نظام چارهای ندارند جز اینکه دنبال آقای منتظری بدوند و چرا آقای منتظری آنچه را که مایل است نگوید؟»5 امّا حدس آیتالله منتظری درست بود. امام در همان روز دوّم فروردین ۱۳۶۸، تصمیم خود را درباره ایشان گرفته بودند. آقای هاشمی رفسنجانی عصر روز دوّم فروردینماه که به زیارت امام رفت، متوجّه شد که امام درمورد اظهارات و نامههای آیتالله منتظری عصبانیاند و تصمیم بر اقدام تند دارند. او از امام خواهش کرد که دست نگه دارند تا بررسی بیشتر شود. آقایهاشمی با آیتالله خامنهای که به مشهد مشرّف شده بودند نیز تماس گرفته و از ایشان خواستند سفر را کوتاه کرده و زودتر برگردند.6 حضرت آیتالله خامنهای دراینباره میگویند: «ما مشهد بودیم، ایّام عید بود. آقایهاشمی تلفنی دنبال من میگشت. گفتند آقایهاشمی تماس گرفته، شما را میخواهد. من در آستان قدس بودم. اقامتم در آستان قدس و در همان اتاقهای بالا بود. گفتند که ایشان میخواهد با شما تماس بگیرد. یک بار دو بار نشد، بالاخره فهمیدم که ایشان کار واجبی دارد. تماس برقرار شد. ایشان گفت که شما باید فوری بیایی تهران. گفتم چرا؟ گفت کار بسیار مهمّی است، قضیّه آقای منتظری دارد به یک جاهای خیلی باریکی میرسد و بیا ببینیم چکار باید بکنیم. من از آن نامه امام که روز دوّم فروردین پخش شد، حس کرده بودم که امام به شدّت از قضایا ناراحتند. در واقع ایشان مثل کسی که طغیان میکند، آنچه را در دلش هست بیرون میریزد و با اشارات و کنایات حرف میزند، حرف زده بود. ایشان خیلی رنجیده و ناراحت بود. حس کرده بودم که ممکن است قضیّه آقای منتظری به یک جای مهمّی رسیده باشد، و خب ما هم حقیقتاً فکر اینکه ممکن است برکناری آقای منتظری پیش بیاید ناراحت بودیم. یعنی هیچ واقعاً راضی نبودیم که این کار انجام بگیرد. گفتم خیلی خب، میآیم.»7 به هر صورت، آیتالله خامنهای عازم تهران شدند. در دیگرسو، امام(قدّسسرّه) پیامی به هیئترئیسه مجلس خبرگان فرستاده و فرموده بودند که اوّلاً اعضا را برای تشکیل اجلاس دعوت کنند، ثانیاً خود هیئترئیسه هم خدمت امام بروند تا دراینباره با آنها صحبت کنند. آقای امینی عضو هیئترئیسه خبرگان که با تماس آقای مشکینی در جریان دستور امام قرار گرفته بودند، میگویند: «منظور امام برای ما روشن بود و از شنیدن عواقبش وحشتزده شدیم. پس از بحث و مشورت بدین نتیجه رسیدیم که باید در این امر مهم و حسّاس با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم.»8
آقای امینی روز جمعه چهار فروردینماه با آقایهاشمی تماس گرفته و خواستند هیئترئیسه خبرگان فوراً جلسه داشته باشد.9 آقای هاشمی در این تماس به آقای امینی گفت: «من در این رابطه حرف دارم. شما بیایید تهران تا موضوع را در جلسه هیئترئیسه مطرح کنیم و تصمیم بگیریم.»10 قرار شد این جلسه روز ششم فروردینماه در دفتر آقایهاشمی تشکیل شود.11 امّا پنجم فروردینماه، نامه محرمانهآیتالله منتظری به حضرت امام درباره اعدام منافقین از رادیو بیبیسی خوانده شد. وزیر وقت اطّلاعات میگوید: «به نظر میرسد پس از انتشار پیام امام به مهاجران جنگ و روشن شدن تصمیم امام درباره برکناری آقای منتظری، برخی هواداران ایشان که دسترسی به آن نامه داشتهاند، برای نشان دادن منشأ اختلاف امام و آقای منتظری، نامه مورد اشاره را منتشر کرده باشند.» 12 پنجم فروردینماه آقای هاشمی به اتّفاق مرحوم احمد خمینی خدمت امام رسید. او میگوید، منگریه کردم خدمت امام و آنچه میفهمیدم خدمت ایشان گفتم. ایشان اصرار داشتند و میگفتند: «مسئله باید تمام شود.» 13 روز ششم فروردین آیتالله خامنهای به تهران رسیده و مستقیماً به دفتر آقایهاشمی رفتند. ایشان میگویند: «وقتی رفتم، ایشان بنا کرد گزارش این چند روز را دادن که این چند روزه چه گذشته؛ تماسهایی که گرفته شده بود. ایشان [آقایهاشمی رفسنجانی] احساس نگرانی میکرد. ایشان هم مثل من واقعاً احساسش همین احساس نگرانی بود. امام گفته بودند یکی از سه چیز باید انجام بگیرد: یا ایشان قول بدهد که اصلاح کند کارش را، بیتش را، حرفهایش را، اینها را درست کند؛ یا اینکه استعفا بدهد؛ یا اینکه مجلس خبرگان تشکیل بشود و تصمیمگیری کنند. معلوم بود که امام خیلی جدّی عازم این قضیّهاند. در همین حین که ما صحبت میکردیم، حاج احمد آقا تلفن زد به آنجا و آقایهاشمی گفت که فلانی اینجا است. ایشان گفت پس فلانی هم بشنود. من هم رفتم پای تلفن. گفت امام این نامه را به آقای منتظری نوشته و شروع کرد نامه را خواندن. خب نامه خیلی تکان دهنده بود برای ما.»14...
پانوشتها:
1- محمّد محمّدی ریشهری، پیشین، ص ۲۶۹
2- صحیفهی امام خمینی، ج ۲۱ ص ۳۲۵
3- حسینعلی منتظری، پیشین، صص 67۲-67۱
4- حسینعلی منتظری، پیشین، ص ۶۷۲
5- سیّداحمد خمینی، پیشین، ص ۸
6- اکبر هاشمی رفسنجانی، بازسازی و سازندگی: خاطرات سال ۱۳۶۸، ص ۴۶
7- مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
8- وبسایت آقای ابراهیم امینی، عزل آقای منتظری از قائممقامی، کد خبر: 6378
9- اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشین، ص ۴۶
10- وبسایت آقای ابراهیم امینی، پیشین
11- اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشین،ص ۴۸
12- محمّد محمّدی ریشهری، پیشین، ص 274
13- اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشین، ص ۴۹
14- مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)