کد خبر: ۲۷۷۶۷۵
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۲

طوفان‌الاقصی آرمـان ‌فلسطین و غربگرایان داخلی

 
علی قاسمی
عملیات طوفان‌الاقصی، از زوایای مختلف همچنان قابل تامل و صدالبته درس‌آموز است. یکی از سطوح بررسی درحوزه جریان‌شناسی، با هدف تحلیل رفتار غربگرایان داخلی است. ازاین‌رو نوشتار حاضر تحلیل رفتار و بررسی اهداف جریان غربگرای داخلی را پیرامون عملیات طوفان‌الاقصی و مقاومت‌ غزه، مورد توجه قرار می‌دهد:
جماعت غربگرای ‌داخلی یا همان لیبرالیسم ایرانی، نیروی تحت امر «تجدد غربی» در ایران است. حیات سیاسی اين جماعت در وابستگی به اجنبی است. در این طیف از عمامه‌به‌سر، يقه ‌سفید ریش‌دار، وزیر و مدیر، استاد دانشگاه، روشنفکر کراواتی تا جاسوس‌خبرنگار نفوذی وجود دارد. این جریان آگاهانه و برخی جاهلانه در مسیر تامین منافع غرب در ایران گام برمی‌دارد. ازاین‌منظر همزمان با عمليات طوفان‌الاقصی در سرزمین‌های اشغالی، این جریان در ایران نیز دچار غافلگیری و در شوک فرو رفت.
از آنجایی‌که نان این جماعت در همراهی با غرب است؛ از همان ابتدا در پازل آمریکا و اسرائیل قرار گرفته و برخی عناصر فعال و نشريات وابسته‌شان، به‌جای حمایت از مردم مظلوم فلسطین، ناجوانمردانه در سمت اشغالگران کودک‎کش ایستادند. این آش- بخوانید انتقاد از مقاومت و جانبداری از اسرائیل- به‌قدری شور بود که صفحات منتسب به رژیم صهیونیستی و برخی رسانه‌های مزدور، از برخی پیام‌ها و مطالب عناصر غربگرای داخل، برای تایید جنایات خود بهره‌برداری نمودند. برای مثال در همان روزهای ابتدائی نبرد غزه، «وب‌سایت صدای آمریکا» مطالب روزنامه شرق و هم‌میهن را مورد توجه قرارداد و با استناد به تحليل‌های نشريات زنجیره‌ای، سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران در دفاع از جبهه مقاومت را هزینه‌ساز و نامعقول دانست.
رویکرد ابتدائی عناصر غربگرا در فضای مجازی و روزنامه‌های زنجیره‌ای، ناصواب دانستن حمله به اسرائيل، هزینه‌سازی مقاومت برای ایران و منطقه، جابه‌جانمایی ظالم و مظلوم و خرید احساس برای رژیم کودک‎کش صهیونیستی بود. دیری نپایید که این سیاست غربگرایان با رفتارهای جنون‌آمیز رژیم صهیونیستی در کشتار جنگی زنان و کودکان بی‌گناه غزه و اعتراض ملت‌های آزاده دنیا بی‌اعتبار شد و بعد از حملات پياپي اسرائیل به منازل مسکونی و بیمارستان‌های غزه، این سیاست تغییر پیدا کرد. 
جماعت غربگرا برای جلوگیری از روسیاهی در برابر ملت ‌بیدار ایران و خشم سایر ملت‌هاي آزاده جهان، با نقاب دفاع از آرمان فلسطین، اکنون وارد جنگ شناختی- ادارکی جدیدی شده است.
در این رویکرد، غربگرایان به‌ظاهر مدافع فلسطین‌اند، اما عملاً «بی‌گفتمانی و بی‌عملی» را تجویز می‌کنند‌. این روی دیگر همان سکه‌ای است که در فتنه ۸۸ از سوی غربگرایان ضرب شد‌. آری این نوای جدیدی از همان شعار قدیمی«نه غزه و نه لبنان» است. درحقیقت جریانی که در فتنه ۸۸ شعار «نه غزه؛ نه ‌لبنان» سر داده بود و در هر بزنگاهی جانب اپوزیسیون برانداز بوده است، اکنون خود را مدافع فلسطین می‌خواند و با ژست دفاع از مظلوم، به‌دنبال آن است تا کنش میدانی و گفتمانی مقاومت در منطقه را متوقف سازد.
از این‌منظر عناصر سرشناس و قلم‌ به‌دستان این جریان، در رویکردی نرم و مرموز، با کژروایت‌‌ و تصویرسازی ‌غلط، تحريف واقعیت و انحراف در افکار عمومی را در دستورکار داده‌اند. این خط مرموز، همان جریانی است که در خلال برجام، تحدید سیاست‌هاي منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را دنبال می‌کرد. خلع سلاح و متوقف‌سازی مقاومت را مورد هدف داشت و اکنون همان افرادی که ذوب در گفتمان غرب هستند و مجاهده خالصانه و عالمانه حاج قاسم در میدان را مخل دیپلماسی می‌دانستند و تاب‌آوری قدرت دفاعی ایران قوی را چند دقیقه توصیف می‌کردند، اکنون با ادبیاتی صدالبته عجیب و شاید مشکوک، درحال تشکیک در راهبرد دفاع فعال مقاومت هستند.
این طیف فکری وابسته به غرب، در کشاکش مقاومت جانانه مردم مظلوم فلسطین، با القای خستگی به قلب تپنده جبهه مقاومت، تضعیف محور مقاومت، ناامیدی مبارزان در میدان، ایجاد دوقطبی در داخل و اختلال در نظام محاسبات مسئولین را دنبال می‌کند. لذا تکرار ادبیاتی با مضمون خستگی مردم، عدم توان ‌مقابله دفاعی و بیهودگی مقاومت در برابر قدرت‌های جهانی، همان کژروایتی است که بارها از سوی این کج‌اندیشان بزدل و شاید مزدور اطلاعاتی مطرح شده است. این خط مرموز، درست در زمانی که آثار درماندگی و شکست‌ غيرقابل ترميم بر پیکره رژيم جعلی عارض و آشکار شده‌ است؛ تشکیک در افکار عمومی و تردید در قلوب ملت را پیگیری می‌کند‌. چراکه رژیم صهیونیستی اکنون در شرایط بحران بقا قرار دارد و تنگ شدن حلقه مقاومت به‌مثابه تیر خلاص بر پیکر این موجود نامشروع در منطقه است.
در حقیقت رویکرد غربگرایان آن‌ هم در این مقطع حساس، دقیقا بخشی از سیاست آمریکا، انگلیس و اسرائیل است که اجرای آن از سوی سیا، ‌ام‌آی ۶ و موساد در حال پیگیری است و برخی عناصر غربگرا آگاهانه مشغول اجرای ماموریت هستند و برخی جاهلانه از روی ترس آب به آسیاب دشمن می‌ریزند. 
این همان قرائن و شواهدی است که صدای دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ما را در‌آورده است. «مراقب نفوذ در همه سطوح نظام باشید». رهبری نیز بارها هشدار لازم پیرامون «نفوذ جریانی» را داده‌اند‌. این نفوذ جریانی شوخی‌بردار نیست و حلقه کنش آن از وزیر و کبیر گرفته تا عکاس خبرنگارهای جاسوس که ذیل فرهنگ غرب، جیره‌خواری می‌کنند و ماموریت زنجیره‌ای برای عقب‌زدن مقاومت و نجات‌ اسرائیل را دارند.
درحال حاضر جریان غربگرای داخلی، از یک پيروزي قطعی- که نظم غربی جهان را به چالش کشیده است-  به‌دنبال ایجاد چالش برای جمهوری اسلامی است و عملا  راهبرد «بازدارندگی فعال مقاومت» را مورد هدف دارد. تبارشناسی تاریخی غربگرایان داخلی نیز نشان از آن دارد که این جریان علی‌رغم شعارهای وطن‌پرستی و ایران‌دوستی، در اتخاذ مواضع و آرایش سیاسی همواره در جهت تامین منافع غرب و ضدمنافع ایران قرار داشته است. در حقیقت این جماعت سربازان نیروی تجدد غربی هستند که در مقاطع حساس داخلی‌ و خارجی در سمتی می‌ایستد که غرب ایستاده است و اکنون در شرایط پرحادثه منطقه و جهان-که نویدی بر نظم جدید جهانی است- هر رویداد و روندی که جایگاه غرب را متزلزل سازد، برنمی‌تابد.