اخبار ویژه
اسرائیل هیوم: ضربات موشکی ایران
کاری و غیرقابل سانسور بود
با وجود حاکمیت فضای سانسور شدید در رژیم صهیونیستی، هر چند روز یکبار ابعاد تازهای از ضربات کاری ایران به این رژیم در محافل رسانهای عبری و همچنین غربی منتشر میشود.
در اینباره، روزنامه اسرائیل هیوم فاش کرد: حمله موشکی ایران، ضعف زیرساختهای اسرائیل را آشکار، وآسیبهای قابل توجهی به تأسیسات انرژی و خطوط لوله وارد کرده است. مقامات نظامی اسرائیل تلاش کرده بودند از انتشار موقعیت دقیق حمله جلوگیری کنند تا اطلاعات به نیروهای ایرانی در هدفگیری کمک نکند، اما پس از پخش تصاویر اصابت موشک در شبکه الجزیره، مشخص شد که اطلاعات فاش شده و امکان پنهانسازی آن دیگر وجود ندارد.
موشک ایرانی که در جریان جنگ، به اسرائیل اصابت کرد، درس آشکاری از شکنندگی زیرساختهای تلآویو بود. حمله موشکی ایران خسارات سنگینی به تأسیسات انرژی و خطوط لوله در اسرائیل وارد ساخت.
نهاد سانسور نظامی تلاش کرد از انتشار محل دقیق اصابت جلوگیری کند تا نیروهای ایرانی در تعیین اهدافشان موفق نشوند اما پس از مدتی دریافت که اطلاعات از پیش افشا شده و دیگر قابل پنهانکردن نیست. موشکی که به پالایشگاه «بازان» اصابت کرد نشان داد هیچ مصونیت مطلقی برای تأسیسات زیرساختی اسرائیل وجود ندارد.
در شانزدهم ژوئن، بامداد، در جریان جنگ، یک موشک ایرانی به پالایشگاه و نیروگاه برق «بازان» اصابت کرد. سه نفر که ظاهراً در اتاقی بودند، کشته شدند و در میان ویرانهها و آتش گرفتار ماندند. این حمله خسارت شدیدی به تأسیسات برق، لولهها و انرژی وارد کرد و در پی آن، «بازان» اعلام کرد که همه تأسیساتش بهطور کامل تعطیل شده و پس از چند ماه به تدریج به فعالیت باز خواهند گشت. شیطان از بطری بیرون آمده و خبر درز کرده بود. در واقع، این رویداد تأکید کرد بر بهای انسانی و ملی باقی ماندن پالایشگاه در قلب جمعیت شهری؛ دیگر این یک خطر تئوریک و ذهنی نیست.
طرحی وجود دارد برای ساخت تأسیسات زیرزمینی برای همه فراوردههای نفتی، تا از آنها بهتر محافظت شود و در صورت آسیب، جایگزین و انعطاف ایجاد شود. اما این طرح هزینههای بسیار بالایی دارد و فعلاً پیش نمیرود.
در سراسر اسرائیل دهها سایت زیرساخت وجود دارد، از جمله نیروگاهها و شبکه انتقال برق، کارخانههای پتروشیمی، سکوهای گاز و ایستگاههای دریافت گاز از دریا. مکان بسیاری از این تأسیسات شناختهشده است، و همینطور گلوگاهها و نقاط حساس آنها.
در طول جنگ بارها در اسرائیل ادعا شد که ایران به هیچ وسیلهای ابا ندارد و اهداف غیرنظامی را هم میزند، اما روشن بود که آنها بهویژه تأسیسات امنیتی و زیرساختها مثل «بازان» را هدف گرفتند. ضربه به آنها میتوانست به فاجعهای بزرگ و فلج شدن نظام عمومی منجر شود. همانطور که در جنگ ایران دیدیم، با وجود آمادهسازی و تقویت پدافند هوایی، سایتهای حساسی مثل پالایشگاه «بازان» یا پایگاههایی در نقاط مختلف آسیب دیدند.
از سوی دیگر، روزنامه عبری «کالکالیست» در حوزه اقتصاد و تجارت گزارش داد: جنگ ۱۲ روزه با ایران، اقتصاد اسرائیل را یک سال به عقب رانده است. طبق دادههای اداره مرکزی آمار اسرائیل (CBS)، در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۵، تولید ناخالص داخلی ۳.۵ درصد، تولید تجاری ۷ درصد، مصرف شخصی بیش از ۵ درصد و سرمایهگذاری در ساخت و ساز به شدت کاهش یافته است.
در همین حال، روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در تحلیلی خاطر نشان کرد: اسرائیل از نفوذ اطلاعاتی ایران در وحشت است. مأموران اطلاعات ایران، برای برهمزدن انسجام داخلی اسرائیل، دهها جاسوس جذب کردهاند. اسرائیل میگوید عوامل ایرانی دهها اسرائیلی را برای انجام اقدامات خرابکارانه و حتی طرحهای ترور جذب کردهاند. این پروندهها، پرسشهای جدی درباره طمعورزی، فریبخوردگی و میزان وفاداری برخی شهروندان اسرائیل ایجاد کرده است. به گفته مقامات تلآویو، روند جذب شهروندان اسرائیلی شدت گرفته و افزایش یافته است. این اقدام ایران، تلاشی برای برهمزدن انسجام داخلی و تضعیف جامعه اسرائیل تلقی میشود.
متهمان حالت تعلیق و انتظار
ناگهان نگران شدند
روزنامه هممیهن که طی چند سال گذشته مدعی شکاف انداختن میان آمریکا و اسرائیل و همچنین شکاف انداختن میان ترامپ و نتانیاهو ظرف شش ماهه پیش از جنگ بود، اکنون میگوید: ترامپ و نتانیاهو میخواهند اوضاع در ایران معلق باشد.
محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان، در سرمقاله این روزنامه نوشت: «نتیجه سخنان نتانیاهو و ترامپ درباره پایان نیافتن جنگ با ایران، تعلیق است. حتی اگر ایران نیز خود را بهگونهای آماده کند که آنان را از فکر چنین اقدامی دور کند و بتواند این اراده را منتقل کند، باز هم در فضای عمومی داخل و خارج، اصل بر واقعی بودن تهدیدات خواهد بود. در نتیجه وضعیت تعلیق را حاکم میکند. وضعیت تعلیق متناظر با پررنگ شدن بیثباتی سیاسی است. هم مردم خودمان و هم دولتهای دیگر چشماندازی از آینده کشور نخواهند داشت که بر اساس آن تعامل و سرمایهگذاری کنند. همه منتظر میمانند تا ببینند چه میشود.
وجود این انتظار و تعلیق تا مدتی اجتنابناپذیر است ولی اگر بخواهد طولانی شود در این صورت دیگر نیازی به آغاز تجاوز جدیدی از سوی دشمنان هم نیست، چون از یکسو هزینههای مادی و سیاسی جنگ را بر خودشان تحمل نمیکنند و از سوی دیگر هزینههایی را بر ایران تحمیل میکنند که از نظر سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی بسیار سنگین است. شاید به همین علت، سخنان آنان در پایان نیافتن جنگ برای ادامه یافتن وضع تعلیق است.
راه حل چیست؟ اصلیترین راه، رسیدن به صلح است. البته اغلب ساده و راحت نیست. ولی همواره باید هدف نهائی باشد. راه دوم، مدیریت بحران است که در کوتاهمدت ممکن است ولی تداوم آن، بحران را به حالتی عادی تبدیل میکند و این بسیار خطرناک است. راه سوم، ارجاع دادن به مرور زمان و تغییرات داخلی و خارجی است، که این کار ممکن است در موضوعات محدودتر عملی باشد ولی در موضوع امروز، غیرقابل اجراست. راه چهارم، کاهش سطح منازعه از دو طریق است. یا اعتمادسازی تدریجی را باید در دستور کار قرار داد یا از طریق میانجیهای ثالث فشار آورد که بحران خاتمه یابد.
در شرایط کنونی جامعه ما، این روش آخر به نسبت پاسخگو است. این شیوهای است که مذاکرات اخیر ترامپ و پوتین هم میتواند در این قالب ارزیابی شود. چون رسیدن به یک صلح کامل بهجای جنگ میان اوکراین و روسیه، محال به ذهن میرسد ولی کاهش تنش و اعتمادسازی و ورود آمریکا در مقام بهظاهر میانجی میتواند آتش جنگ را خاموش کند. این راهی است که ایران هم میتواند بپیماید؛ هرچند موفقیت آن تضمینشده نیست.»
درباره این تحلیل روزنامه هممیهن گفتنی است که بدترین شرایط تعلیقی، سوغات شوم خود مدعیان اعتدال و اصلاحات، در دو مقطع، یکی یک سال اخیر و دیگر در هشت سال دولت روحانی است که موجب تعطیلی هشت هزار کارخانه و سقوط رشد اقتصادی به نزدیک صفر و پسرفت اقتصادی کشور شد.
ثانیاً ولو با هزینه گزاف برای مردم، خود همین یک رشد است که گردانندگان هممیهن فهمیدهاند آمریکا و اسرائیل یک روح شیطانی در دو پیکره سیاسی (و نه دو موجد سیاسی جدا از هم) هستند و تلقین یا تلقی شکاف انداختن میان آنها خود فریبی و عوام فریبی با خسارتهای روشن بوده است.
ثالثاً بر خلاف اهتمام نظام به ایجاد ثبات و آرامش و اطمینان، اتفاقاً این افراطیون مدعی اصلاحات هستند که از سر نفهمی یا مأموریت، تلاش میکنند کشور را ضعیف و ناچار از مذاکره وانمود کنند و حال آنکه میز بزک شده از سوی جماعت مذکور توسط خود ترامپ بمباران شده است. در اینجا التماس برای مذاکره، کمک به نقشه دشمن برای ضعیفنمایی ایران و تزریق بیثباتی است. در اینجا هم گردانندگان هممیهن، متهم مسئلهای هستند که درباره آن تظاهر به نگرانی میکنند.
راه حل چیست؟ تقویت قدرت نظامی و دفاعی و انسجام ملی و ابراز بیاعتمادی مطلق نسبت به دشمن، و آستین همت را در دولت و دیگر دستگاهها بالا زدن و برای چالشهای ناشی از تعلیق و انتظار مذاکره، راهحل کارشناسی یافتن و همه راهحلها را به «مذاکره و لاغیر» حواله ندادن.
ایران مانع اجرای کریدور نمایشی آمریکا
در قفقاز است
اندیشکده آمریکایی در گزارشی تصریح کرد ایران بزرگترین مانع اجرای «مسیر ترامپ» در منطقه قفقاز است و این طرح از سطح نمایش فراتر نمیرود.
نشریه «ریسپانسیبل استیت کرفت» وابسته به اندیشکده کوئینسی مینویسد: طرح کریدور مورد حمایت آمریکا حساسیت روسیه و ایران را برانگیخته است. در غیاب مصالحههای دشوار، وعده ثبات در قفقاز جنوبی همچنان سرابی بیش نیست. تحرکات دیپلماتیک فشرده میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان با رونمایی از پیشنویس توافق صلح در کاخ سفید به اوج رسید و بهعنوان نقطه عطفی تاریخی در مسیر صلح قفقاز جنوبی معرفی شد. اما پشت این فضای مملو از شعارهای جشنآمیز، واقعیتی پیچیدهتر نهفته است. در این صحنه، همچنان قدرتنمایی نظامی است که قواعد بازی را رقم میزند، نه سازش واقعی و پایدار.
یک روز پیش از نشست ۸ اوت با نخستوزیر ارمنستان و رئیسجمهور آذربایجان، دونالد ترامپ، با آبوتاب از برگزاری «مراسم رسمی امضای صلح» خبر داد. اما واقعیت جلسه به مراتب پایینتر از وعدههای او بود: نتیجه کار تنها در قالب یک «اعلامیه مشترک» هفتبندی منتشر شد؛ متنی که صرفاً چهار بند آن به مسائل واقعی مناقشه پرداخت و باقی بندها چیزی جز کلیگوییهای صلحطلبانه و تمجیدهای اغراقآمیز از نقش میانجیگرانه ترامپ نبود.
مهمترین نکته در اعلامیه منتشرشده، موقت و غیرالزامآور بودن آن بود؛ چراکه سند صلح نه از سوی سران کشورها، بلکه صرفاً توسط وزرای خارجه دو طرف پاراف شد. انتشار متن کامل چند روز بعد نیز نشان داد که این «توافق» چیزی جز بازتکرار اصول قدیمی نیست: ترکیبی از مفاد توافقنامه هلسینکی ۱۹۷۵ از جمله لزوم احترام به مرزها، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی در کنار ارجاعاتی به بیانیه آلماتی ۱۹۹۱ که فروپاشی اتحاد شوروی و تشکیل کشورهای مستقل مشترکالمنافع را رسمیت بخشید. همین ارجاعات مبهم و تکراری بهروشنی حکایت از آن دارد که موانع جدی همچنان بر سر راه امضای یک معاهده واقعی و پایدار صلح باقی است.
تأکید پیشنویس توافق بر اصل «عدم مداخله در امور داخلی» در عمل معنای چندانی ندارد؛ زیرا باکو همچنان بر خواسته سرسختانه خود یعنی حذف هرگونه اشاره به «قرهباغ کوهستانی» از قانون اساسی ارمنستان پافشاری میکند. حذف چنین موضوعی حیاتی از متن توافق، شکاف عمیق میان نمایش دیپلماتیک و واقعیتهای سخت میدانی را عریان میکند.
این مطالبه برای نیکول پاشینیان به یک معضل سیاسی جدی تبدیل شده است. او در حالی تحت فشار شدید افکار عمومی قرار دارد که بخش بزرگی از جامعه عملکردش را چیزی جز «تسلیم تحقیرآمیز» باکو نمیداند.
در میان بازیگران منطقهای، ایران صریحترین انتقادها را نسبت به طرح کریدور «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» مطرح کرده است. هرچند مسعود پزشکیان لحنی آشتیجویانه برگزید، اما بهوضوح هشدار داد که استقرار حضور آمریکا در امتداد مرزهای ایران «مسئلهساز» خواهد بود. در همین حال، علیاکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر انقلاب، موضعی تندتر اتخاذ کرد و وعده داد که تهران، بیاعتنا به موضع مسکو، با «مسیر ترامپ» مخالفت خواهد کرد.
ایران هرگونه حضور ایالات متحده در نزدیکی مرزهای خود را اقدامی تحریکآمیز و تهدیدی مستقیم تلقی خواهد کرد. از همین منظر است که میتواند به یکی از جدیترین عوامل اخلال در مسیر اجرای این توافق تبدیل شود.
قفقاز جنوبی بارها شاهد فروپاشی توافقهایی بوده که در لحظه «تاریخی» توصیف میشدند، اما در عمل عمر چندانی نداشتند. اگر توافق اخیر قرار است سرنوشتی متفاوت بیابد، باید از سطح نمادگرایی عبور کند و به ریشههای حلنشده مناقشه بپردازد؛ ریشههایی که همچنان میان ارمنستان و آذربایجان شکاف عمیق ایجاد میکنند. در غیاب پاسخگویی به مطالبات اساسی از مناقشات ارضی و اصلاحات قانون اساسی گرفته تا حقوق جمعیتهای آوارهشده این توافق چیزی فراتر از یک آتشبس موقت نخواهد بود؛ آتشبسی در دل نزاعی که دهههاست راهحلی پایدار برای آن پیدا نشده است. تا زمانی که چنین مصالحهای محقق نشود، وعده ثبات در قفقاز جنوبی بیش از یک سراب نخواهد بود.
خشم شبکه وابسته به موساد
از راهپیمایی چند ده میلیونی اربعین
تلویزیون وابسته به سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی، از عظمت راهپیمایی اربعین و قدرتنمایی چند ده میلیونیی ارادتمندان امام حسین علیهالسلام در این مراسم، ابراز خشم و ناخشنودی کرد. راهپیمایی امسال شاهد شعارهای مرگ بر اسرائیل و آمریکا و حمایت از مردم مظلوم غزه بود.
وبسایت شبکه اینترنشنال در تحلیلی نوشت: در شرایطی که جامعه ایران با بحرانهای فزاینده روبهرو است، جمهوری اسلامی هر سال یکی از عظیمترین پروژههای تدارکاتی خود را نه در داخل، بلکه در خاک عراق اجرا میکند؛ راهپیمایی اربعین. مراسمی که در روایت رسمی «زیارتی» توصیف میشود، اما عملاً به یک مانور عظیم برای نمایش قدرت منطقهای، تقویت هلال شیعی و بسیج نمادین داخلی بدل شده است.
در حالی که راهپیمایی اربعین سنت دیرین شیعیان بوده و هزینههای سفر از سوی خود زائران و مردم عراقی میزبان تامین میشود، شبکه صهیونیستی افزود: آیا این حجم از هزینههای مالی، انسانی و سیاسی، با منافع ملی ایرانیان و نیازهای فوری جامعه همخوان است؟ اربعین، چهلم شهادت امام سوم شیعیان، یکی از مناسک مهم در تقویم شیعی است. اما راهپیمایی از نجف تا کربلا به شکل امروزی، پدیدهای تازهتاسیس است که پس از سقوط رژیم صدام حسین در ۲۰۰۳ و رفع ممنوعیتهای دوره بعث، مجال ظهور یافت. جمهوری اسلامی از حدود سال ۱۳۹۰ با تمام ظرفیتهای تبلیغاتی، لجستیکی و مالی وارد این میدان شد و کوشید این آیین مذهبی را به پروژهای سیاسی با کارکردهای چندگانه بدل کند. در گفتمان رسمی حاکمیت، دیگر نامی از «زیارت» بهتنهائی نیست؛ اربعین «تمرین تمدن اسلامی»، «مانور اقتدار شیعه» و «نمایش وفاداری به ولایت» است.
با وجود اشتیاق زائدالوصف میلیونها ایرانی برای حضور مستقیم در پیادهروی اربعین و چندین برابر آنها در پیادروی جاماندگان در سراسر کشور، شبکه رسانهای مزدوران موساد مدعی شد: «راهپیمایی اربعین، به جای یک زیارت داوطلبانه، به یک «بسیج تودهای مذهبی- حکومتی» بدل شده است؛ حضوری که برای بسیاری از کارمندان و بدنههای وابسته، بهمنزله نشانهای از «ولایتمداری» است. شرکت در این مراسم، نه از سر ایمان یا انتخاب، که در بسیاری موارد محصول فشار اجتماعی و الزامات شغلی است. تا زمانی که شفافیت در کار نباشد، اربعین - اگر برای میلیونها مؤمن تجربهای معنوی و محترم باشد- در سطح سیاست عمومی جمهوری اسلامی، پروژهای باقی میماند در خدمت نمایش قدرت حاکمیت. آیا راهپیمایی اربعین یک آیین آزاد مذهبی است یا یک زورآزمایی حکومتی؟ جمهوری اسلامی چگونه از احساسات مذهبی مردم سوءاستفاده میکند؟ اگر این بودجهها صرف آموزش، سلامت یا زیرساختهای ایران میشد، چه تحولی در کشور رقم میخورد؟ و اینکه چرا آب و برق مردم در اولویت حکومت نیست؟».
یادآور میشود مراسم پیادهروی اربعین امسال، مقارن با تشدید جنایات اسرائیل در منطقه، شاهد اوجگیری عواطف ضد صهیونیستی زائران اربعین از دهها کشور مختلف جهان بود. و طبیعی است که مراسم چند ده میلیونی با ویژگی ابراز برائت از جنایتکاران صهیونیست و بلند کردن صدای مظلومیت مردم غزه، برای پایوران رسانهای رژیم صهیونیستی سنگین و غیر قابل هضم باشد.