برکناری بهنود از بیبیسی و دومینوی سقوط شبکههای معاند
سرویس سیاسی-
بهنود گرچه هیچگاه به لحاظ سازمانی کارمند بیبیسی نبوده اما همکاری طولانیمدتی با این رسانه داشت به طوریکه اکنون یکی از رکوردداران همکاری با بیبیسی بدون رابطه استخدامی محسوب میشود.
مسعود بهنود پیش از فتنه سال ۸۸ همراه با صادق صبا به ایران سفر کرده و در اتاق سردبیری یکی از روزنامههای اصلاحطلب وقت برای بیبیسی فارسی کارمند جذب میکرد. در آن روزها بهنود با گذاشتن جلسات مشترک با روزنامهنگاران اصلاحطلب از آنها مصاحبه شغلی گرفته و برخی از آنها را به استخدام بیبیسی درآورد، بعدها فائزههاشمی فاش کرد که کارمندان رسانههای ضدانقلاب از طریق تحریریه روزنامههای اصلاحطلب تامین میشدهاند.
برخی از کارشناسان رسانه معتقدند این جدایی بیارتباط با فضای حاکم بر رسانههای فارسی خارج از کشور در یکسال اخیر نیست. با آغاز اغتشاشات، رسانههای فارسیزبان خارج از کشور دچار چنددستگی و بروز اختلافنظرهای شدید در نحوه پوشش اخبار و رویدادهای مرتبط با آن ناآرامیها شدند. برچسبهایی مانند تندرو، کندرو، سلطنتطلب، برانداز، منافق و جاسوس به یکدیگر زدند، البته شمسالواعظین در شرح این اختلافات گفته است که در حال حاضر دعوا بین بیبیسی و اینترنشنال بر سر پوند و تولید اخبار جعلی و سیاه است!
به گزارش جهان نیوز، پس از اغتشاشات پاییزی سال ۱۴۰۱ و با شکست توطئه سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیستی و تلاش آنان برای براندازی در سال 1401 و قطع امید آنان به شبهرسانههای فارسیزبان ضدانقلاب، تا امروز رسانههای فارسیزبان با سرعت بالا دچار سقوط شدهاند؛ برخی مانند شبکه تروریستی اینترنشنال مجبور به تغییر مدیریت و انتقال به آمریکا شده، برخی مانند بیبیسی فارسی با ریزش اساسی میان کارمندان روبهرو شده و تعدادی دیگر چون شبکه منوتو در حال تعطیلی هستند، این روند به خصوص پس از عملیات طوفانالاقصی و مشغلههای دیگر سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی و قطع حمایتهای مالی از این شبهرسانهها بیشتر تشدید شد، جدایی بهنود از بیبیسی پس از ۲۸ سال را هم میتوان در این دو چارچوب تحلیل کرد. این کنار رفتن باعث واکنش و ابراز ارادت و بندگی در میان اصلاحطلبان به این عنصر دروغپراکنی شده است.
در همین زمینه، محمدجواد روح «سردبیر روزنامه هممیهن» در یادداشتی نوشت: «خبردار شدم مسعود بهنود «عزیز» از مجموعه بیبیسی فارسی جدا شده. هم خوشحال شدم و هم ناراحت. خوشحال از اینکه یکی از باسابقهترین و معتبرترین برندهای مطبوعاتی ایران، دیگر به بیبیسی منتسب نمیشود؛ رسانهای که تا یک سال قبل و پیش از ناآرامیها، چه موافق آن بودیم و چه مخالف آن، تصویری از پایبندی به اصول حرفهای روزنامهنگاری را ارائه میکرد. اما حوادث پارسال، همچنان که بسیاری از متفکران را از مشاهده جایی فراتر از نوک دماغ خویش بازداشت؛ رسانههای خارج از کشور را هم دچار هیجان و نوعی احساس مسئولیت (یا بهتر بگویم: ماموریت) انقلابی کرد. ماموریتی که خروجی آن، بیش از عرق کردن زودهنگام تبی تند نبود.... بیبیسی اما نه فقط اعتبار خود را تا حد زیادی بر باد داد؛ که اعتبار حرفهای بسیاری از «استادان و بزرگانی» را نیز که با آن همکاری داشتند، خدشهدار کرد. از اینروست که از شنیدن خبر جدایی بهنود از بیبیسی خوشنودم. اما در عین حال، ناراحتم و ناامیدم. ناراحت و ناامید از اینکه در همه رسانههای تصویری امروز ایران (چه صداوسیمای حکومتی و چه شبکههای خارج از کشور)، صدرنشینی و قدربینی از آن کمسوادان و صحنهآرایان و مداحان است؛ حرفهایها و باسوادان ناچار باید کنار بنشینند و بر لب جوی، گذر عمر گرانبار خویش ببینند».
یادداشت سردبیر هممیهن نشان میدهد که امثال وی، در عین بیسوادی، اقدام به تحریف تاریخ نیز میکنند. سابقه بحرانآفرینیها و رذالت رادیو بیبیسی در هفتاد سال گذشته، و اینکه این رادیو، بیسیم سرویس جاسوسی انگلیس و سازمان جاسوسی سیا آمریکا برای اسم رمز کودتا بوده، اطلاق حرفهایگری و بیطرفی رسانهای به BBC را بسیار مضحک میکند. به کار بردن واژه استاد برای فردی همچون بهنود نشانگر عمق نوچگی و بندگی مسئولان برخی روزنامههای زنجیرهای و عمق نفوذ و تسلط شبکههای معاند ضدملت، روی نشریات زنجیرهای است!
با وجود سرمایهگذاری موساد و MI6 و CIA در راهاندازی و حمایت شبکههای نفرت و دروغپراکنی و شبکه ارتباطی آنان با نشریات و رسانههای زنجیرهای داخلی، خواب شوم آنان برای ملت سرافراز ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچگاه تعبیر نخواهد شد.