وقت تغییر مدیران نالایق است (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
ورزش سخت محتاج تغییر و تحول روش و سازوکار مدیریتی است. کمتر کسی است که واقعیات ورزش ایران را بشناسد و با چموخم آن آشنا و به داشتههای سرشار مادی و انسانی آن واقف بوده و ظرفیتهای بالقوه و تواناییهای نهفته آن را بداند ولی درباره این موضوع شک و تردیدی داشته باشد. خیلی از کارشناسان و علاقهمندان ورزش، تغییری را که در ماههای اخیر در سطح وزیر اتفاق افتاد، با همین نظر و دیدگاه تفسیر و تحلیل و آن را سرآغازی برای تحولات پردامنه در سطح مدیریت ورزش در ردهها و فدراسیونهای مختلف قلمداد کردند.
همزمانی تغییرات وزارتی با برگزاری نوزدهمین دوره بازیهای آسیایی، فرصت خوبی را برای وزیر جدید ورزش ایجاد کرده بود تا با توجه به نتایج این رقابتها و کارنامه فدراسیونها با دلایل زنده و استناد به واقعیاتی که غیرقابل انکار بود، تغییرات لازم و ضروری را در سطوح مدیریتی آغاز کند. با همه اینها، اما آنچه تاکنون اتفاق افتاده این است که فارغ از همه انتظارات و بایدها و نبایدها و... درِ ورزش دارد کماکان بر پاشنه قبلی میچرخد و نه تنها شاهد تغییر محسوسی در این سطح نبودهایم، بلکه حتی هیچ خبری هم از تغییرات قریبالوقوع- چه از حیث افراد و چه از نظر افکار و روشها- به گوش نمیرسد.
گویا باید رفته رفته نگاه آرمانی را کنار بگذاریم و به خود بقبولانیم «این ورزشی» که هست، «همان ورزشی» است که باید باشد! و خلاصه به «همینی که هست» رضایت دهیم و بسنده کنیم. این در حالی است که به باور بسیاری از کارشناسان جایی که امروز ورزش ایران در آن قرار دارد، «کف» یا شاید کمی بالاتر از کف تواناییها و ظرفیت غنی و نهفتهای است که از آن برخوردار است. استفاده صحیح از داشتهها و بهرهبرداری بهینه از سرمایهها- که فقط در سایه یک مدیریت کاربلد، متعهد و باانگیزه امکانپذیر است- بدون هیچ تردیدی حرکتی جهشگونه به ورزش ما میدهد و جایگاه قارهای و جهانی آن را خیلی بالاتر و فراتر از آنجایی که الان در آن هست، ارتقاء میبخشد، مدیریتی که تاکنون ورزش ما از آن بیبهره یا کمبهره بوده است و این مسئله به معنای این نیست که همه کسانی که به عنوان مدیر، سکان هدایت ورزش را در دست داشتهاند، لزوما افرادی کارنابلد و غیر ورزشی بودهاند، بلکه به این معناست که گویا اراده و دستهایی در کار بوده که مانع از سامان یافتن و بسیج تواناییهای ورزش برای حرکت رو به جلو و رسیدن به جایگاه حقه- و نه رؤیایی و بلند پروازانه- شدهاند.
در دورهها و مقاطعی ورزش ما در سطوح مختلف- از راس هرم گرفته تا قاعده- مدیرانی داشته که با تمام وجود و اخلاص تمام، برای ایجاد تحول در ورزش و اصلاح اساسی و ساختاری و تغییر بینش و روشهای رایج و رسوب شده، عزم خود را جزم کرده بودند، اما علیرغم تلاش و تقلای خود هرگز به هدف بزرگ و ملیای که داشتند، نرسیدند و در نهایت خسته و سرخورده به کنج انزوا رانده شدند. دخالتهای بیجا، اعمال نظرهای غیر مسئولانه، وجود مدیریتهای موازی- که به جای اینکه یار ورزش و مدیریت آن باشند خود به مدعی و رقیب آنها تبدیل میشوند- تعارض منافع، باندبازی و جناحگرایی و فامیلبازی و قومیتگرایی و همشهریبازی و اینطور مسائل سخیف و کوچک، تاکنون مانع از این شده که بسیاری از مدیران ورزش علی رغم قصد و نیتی که داشتهاند در کار خود موفق باشند و اهدافشان را محقق سازند و اجازه نداده ورزش مستعد ایران از ساخت و سازمان بایسته برخوردار باشد و بتواند با برنامه مشخص، آینده نگرانه عمل کند.
روزمرگی و الکیخوشی و «چو فردا شود، فکر فردا کنیم!» و دل بستن به شانس و تقدیر به جای عقل و تدبیر و دلخوش بودن به شعار «هرچه پیش آید، خوش آید» و نتایج و مدالهای گذرا و... روشها و منشهایی است که فراتر از حرف و شعار و مصاحبه و... بر کاروبار ورزش ما حاکم بوده است. این نحوه اداره ورزش کار را به جایی رسانده که در اول مطلب هم به آن اشاره کردیم: ورزش ایران برای به فعلیت درآوردن تواناییهای بالقوه خود به شدت نیازمند اصلاحات اساسی و تحولات انقلاب گونه در ابعاد فنی و فرهنگی و اخلاقی است. این تحولات ابتدا باید از «مدیریت ورزش» شروع شود تا بتوان با حضور مدیران کاربلد، سالم، مؤمن، با انگیزه و باورمند، دست به اصلاحات لازم و اساسی زد.
اگر این اتفاقات فراتر از حرف و نوشته و نسخهپیچی، رخ ندهد و عملی نشود، رفتن این وزیر و آمدن آن وزیر، هیچ دردی از دردهای ورزش را درمان و هیچ گرهی از مشکلات عدیده آن را باز نمیکند و هیچ سنگ و مانعی را از جلوی پای آن برنمی دارد. بنابراین اگر این تغییرات از سر ناچاری و اجبار نبوده و حساب شده و بر اساس برنامه و هدف صورت گرفته باشد، انتظار میرود که تغییرات دیگری هم در کار باشد و کسانی که بدون داشتن شایستگی و شرایط کافی بر جایگاههای مدیریتی ورزش تکیه زده و سالهاست که در این پستها لنگر انداختهاند بدون اینکه از خود کار و ابتکار خاصی بروز داده و کارنامه مثبتی در دست داشته باشند، جای خود را به مردان کاربلد تحولخواه بدهند. این انتظار تاکنون که حدود سه ماه از شروع کار وزیر جدید گذشته، برآورده نشده، اما امیدواریم تا زیاد دیر نشده، تغییرات ضروری صورت بگیرد و مصلحت و آینده ورزش بیش از این قربانی تعارفات و رفیقبازیها و باندبازیها نشود.