حباب داعش در عراق ترکید
اشاره
جنگ روانی و وحشت پراکنی در میان مردم تاکتیک اصلی داعش در عراق و سوریه است و علت توسل به این شیوه نیز شمار اندک تروریستهایی است که داعش در اختیار دارد.
درماجرای جنجال رسانهای «حمله قریب الوقوع» تروریستها به بغداد که هفته گذشته پوچ از آب درآمد، به تاکتیک جنگ روانی داعش نیز ضربه کاری وارد شد.
به نظر میرسد این واقعه یک نقطه عطف خواهد بود و از این پس باید شاهد شکستهای پی در پس داعش درعراق و سوریه باشیم. اما در این شکست آمریکا و ائتلاف ضد داعش نقشی نخواهند داشت. و اگر ملت عراق به اراده خود تکیه کند. میتواند از بحران داعش عبور نماید و اگر به آمریکا اعتماد نماید، داعش به عنوان یک بحران نهادینه در عراق خواهد ماند.
سرویس خارجی
ماجرای حمله قریب الوقوع «داعش» به بغداد که هفته گذشته تب آن به اوج خود رسیده و یکباره «ساختگی» از آب درآمد؛ ناخواسته شدیدترین ضربه را برپیکره این گروه تروریستی بد نام وارد کرد و در این میان، اندک حیثیت رژیم سعوی را نیز به عنوان حامی اصلی این جریان خبری مشخص برباد داد.
ماجرای بغداد و همزمان با آن، شکست مفتضحانه تبهکاران داعش در «کوبانی» سوریه، احتمالا در کلیت ظهور و سقوط این جنبش به عنوان یک نقطه عطف ثبت خواهد شد.
به عبارت دیگر، همانطور که خواهد آمد، داعش از این پس سنگرها را در عراق و سوریه یکی پساز دیگری، از دست خواهد داد.
هفته گذشته رسانهها در یک فضاسازی تو خالی و ساختگی، همه چیز را برای سلطه یکباره داعش بر بغداد آماده کرده بودند.
شبکههای «العربیه»، «بی بی سی»، «سی ان ان» وشماری از رسانههای دیگر میگفتند، حالا نوبت بغداد است که سقوط کند و حتی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرده بود، بغداد در خطر است.
در یک چنین فضایی که خیلیها منتظر ضربهنهایی داعش به عراق بودند و برای وقوع این حادثه تلخ خود را آماه میکردند، نه تنها تحرکی از جانب تروریستها صورت نگرفت، بلکه مناطق جدیدی هم در استانهای شمالی عراق توسط نیروهای مردمی و ارتش این کشور فتح شد.
این اتفاقات باعث شد که همه متوجه شوند «به خطر افتادن بغداد» جریانی است که از طرف رسانههای خاص مهندسی شده است.
ماجرای بغداد یکبار دیگر ثابت کرد که «جنگ روانی» ممکن است نتیجه عکس بدهد و راهاندازان این جنگ را رسوا و بدنام بکند.
تاکتیکهای داعش
«مایکل نایتز» کارشناس آمریکایی و عضو «مؤسسه واشنگتن»، نقطه نظرات جالبی را در رابطه با روشهای جنگی داعش ارایه کرده است. به گفته «نایتز»، داعش در عراق و سوریه در خوشبیانهترین حالت فقط حدود 15 هزار نیرو در اختیار دارد. به خاطر همین نقطه ضعف، داعش نمیتواند برای فتح سرزمینهای وسیع و شهرهای پرجمعیت، فقط بر نیروهای خود تکیه کند. لذا، توسل به حیله و نیرنگ برای داعش امری حیاتی است.
نایتز به برخی از تاکتیکهای داعش در عراق مثل وحشتپراکنی، ایجاد تفرقه میان قبایل و غافلگیری اشاره میکند و معتقد است که مهمترین تاکتیک داعش ایجاد وحشت در میان مردم و مخالفان است. این گروه تروریستی برای ایجاد شوک و ترس از ابزارهایی مثل کشتار گروهی و بیرحمانه، عملیات انتحاری، انتشار تصاویر سر بریدن و انفجارهای خیابانی بهره میبرد.
هر چند این کارشناس روی «ایجاد ارعاب و وحشت» به عنوان اصلیترین و محوریترین تاکتیک داعش انگشت گذاشته است، ولی به نظر میرسد این دامن زدن به رعب و وحشت در چارچوب «جنگ روانی» قابل تفسیر است و به عبارت دیگر، داعش موجودیت خود را مدیون جنگ روانی است.
به همین خاطر است که در همان ابتدای بحث ما ماجرای بغداد را به عنوان نقطه عطفی در روند ظهور و سقوط پدیدهای به نام داعش دانستیم.
اما، آیا ماجرای بغدا تومار داعش را در هم میپیچد و یا مرگ این گروه تروریستی را سرعت میبخشد؟ اگر تحولات در یک شرایط طبیعی پیش بروند، جواب این پرسش مثبت است. اما شرایط پیچیده جاری خاورمیانه که بازیگران پشت پرده زیادی دارد، ما را از یک نتیجهگیری فوری و تعیین تکلیف تمام و کمال برای داعش باز میدارد. همین ارادههای متفاوت بازیگران، شرایط خطرناکی را در منطقه ایجاد کرده، که میتواند مستعد ادامه حیات داعش باشد.
داعش برای جهان اسلام یک آفت و برای ملتها پدیدهای رعبانگیز است. اما آیا دولتها هم همین حس و نگاه را دارند؟ تحولات جاری چیز دیگری را میگویند.
در ادامه نگاه آمریکا و شماری از دولتهای منطقهای که در تحولات کنونی عراق و سوریه تاثیرگذار هستند، مورد دقت و توجه قرار میگیرد.
آمریکا
در ارتباط با حمایت مستقیم و یا غیرمستقیم آمریکا از تروریستهای داعش، تحلیلها و حرفهای مستند زیادی تاکنون گفته شده است و در اینجا قصد نداریم آنها را تکرار کنیم و یا از اسناد فاش نشدهای حرف بزنیم.
در اینجا نگاه ما به تحولات جاری است و میخواهیم ضمن ارایه یک تصویر نسبتا درست از این تحولات، اوضاع و احوال آینده را با محوریت داعش حدس بزنیم.
داعش با جنگ و گریزهایی که از خرداد گذشته تاکنون در عراق انجام داد، ایالات متحده را در رأس ائتلافی موسوم به «ائتلاف ضدداعش» به منطقه وعراق برگرداند.
به عبارت بهتر، دشمنی را که مردم عراق در پایان سال 2011 از در خارج کردند، داعش این دشمن را از پنجره وارد عراق کرد!
«نوری مالکی» نخستوزیر سابق عراق، سیاستی را طی دوره دولتش به اجرا گذاشته بود که حاصل آن جز کم کردن نفوذ آمریکا در عراق نبود. در چارچوب همین سیاست، قراردادهای کلان بیش از سه میلیارد دلاری در حوزه تسلیحات میان بغداد و مسکو امضا شده بود. دولت عراق همچنین علیرغم خواست آمریکا، روابط اقتصادی و سیاسی خود را با ایران گسترش داده بود و در ارتباط با تحولات سوریه نیز سیاست بیطرفی و حتی سیاست حمایت از دولت «بشاراسد» را در پیش گرفته بود.
در مجموع، شرایط به گونهای پیش میرفت که آمریکاییها عراق را از دست رفته میدانستند و خود را به خاطر هزینههای جانی و مالیشان درجنگ 9 ساله (2011-2003) سرزنش میکردند.
اما داعش طی پنج ماه گذشته سعی کرد همه چیز را به نفع آمریکا تغییر دهد. در این مدت قطع سرشماری شهروند غربی به نمایش گذاشته شد و شهر «اربیل» مرکز منطقه خودمختار کردستان عراق که به عنوان خط قرمز غرب دانسته میشد، مورد تهدید داعش قرار گرفت.
در این میان، کاخ سفید هم با مشاهده همسویی افکار عمومی، یکبار دیگر ائتلاف تشکیل داد و به منطقه آمد.
اکنون به بهانه داعش، جنگنده آمریکا و ائتلاف بر فراز شمال عراق و سوریه در پرواز هستند و مناطق تروریستها و غیرتروریستها را یکجا هدف قرار میدهند و در سوریه حتی زیرساختهای صنعتی وگازی را بمباران میکنند.
آمریکا در حال حاضر تلاش میکند بر شمار نظامیان خود در عراق، تحت پوشش «مربی» و «مستشار» بیفزاید و در ساختارهای نظامی و امنیتی این کشور بیشتر نفوذ کند و حتی مقامات آمریکایی از اعزام نیروی زمینی هم حرف میزنند، که البته در مقابل، با واکنش مقامات بلندپایه عراقی نیز مواجه میشوند. «حیدر العبادی» نخستوزیر، «ابراهیم جعفری» وزیر خارجه، «عمار حکیم» رئیس مجلس اعلا و مرجعیت شیعه عراق جداگانه با هرگونه اعزام نیروی زمینی به کشورشان مخالف کردهاند.
همانطور که میبینیم تا اینجای قضیه، بازگشت نیمبند آمریکا به عراق محصول توازن قوا میان دولت مرکزی بغداد و عناصر داعش در شمال بود. همه حرف ما در اینجا این است که آمریکاییها قلبا نمیخواهند این توازن به نفع بغداد به هم بخورد. به همین خاطر، واشنگتن از ارسال تسلیحات پیشرفته به بغداد کوتاهی میکند.
بنابراین، در عملیات بزرگ نیروهای مسلح عراق که طی روزها و هفتههای آینده در استانهای صلاحالدین، الانبار، دیاله، نینوا و کرکوک به اجرا درخواهد آمد، بعید به نظر میرسد که ایالات متحده و ائتلاف به اصطلاح ضدداعش نقش فعالی را ایفاء بکنند. حتی نشانههای انفعال را از هماکنون میتوان در رفتار آمریکاییها مشاهده کرد و آنها مرتبا اعلام میکنند که جنگ علیه داعش طولانی مدت خواهد بود و فقط با حملات هوایی نمیتوان داعش را ریشهکن کرد.
عربستان
*داعش برای سعودیها مثل یک شمشیر دولبه است. از یک طرف، آنها مایل هستند از طریق داعش و تروریستها دولت مرکزی عراق را آزار بدهند و با ایجاد تفرقه قومی و جنگ مذهبی، عراق را به سمت فروپاشی نظام سیاسی فعلی سوق بدهند.
در جامعه سعودی رگههای حامی داعش و تروریستهای فعال در عراق و سوریه را میتوان در میان مفتیها، درباریان، دیوانسالاران و برخی افراد پولدار رصد کرد. برخی از این افراد حامی، ممکن است حفظ نظام سیاسی عربستان دغدغه آنها نباشد، ولی مسلما خانواده سعودیها که بر مقدرات این کشور حاکم هستند، قبل از هر چیز به حاکمیت خود میاندیشند و چه در داخل این کشور و چه در خارج، دست به اقدامی نمیزنند که حکومت آنها را به خطر بیندازد.
تروریستهای داعش در عراق و سوریه هم از این قاعده مستثنی نیستند؛ رژيم سعودی طی سالهای اخیر حامی مالی و تسلیحاتی داعش و سایر تروریستهای فعال در دو کشور فوق بوده است.
ریاض نیز مانند واشنگتن به داعش نگاه فرصتطلبانه دارد و میخواهد از طریق این گروه تروریستی به منافع خود در عراق برسد.
ایجاد جنک داخلی، تجزیه این کشور و فروپاشی دولت بغداد، از اهداف ثابت فعلی عربستان در عراق است. از نگاه سران آلسعود، داعش میتواند این اهداف را محقق کند. به همین خاطر در شرایط کنونی که تروریستها سنگرهای خودشان را یکی پس از دیگری از دست میدهند، از حمایت عربستان برخوردارند و این حمایتها طی روزها و هفتههای آینده ادامه خواهد داشت.
اما داعش اگر به یک قدرت مسلط تبدیل شود، ریاض مجبور است مقابل آن بایستد، تا موجودیت خود را حفظ کند.
ترکیه و رژیم صهیونیستی
ترکیه در مقایسه با دیگر کشورهای همسایه عراق و سوریه، نگاه ویژهای به داعش دارد و در این رابطه شاید اردن را بتوان با این کشور مقایسه کرد.
در ماجرای سوریه، دولتهای آنکارا و امان به طول فعال از تروریستهای سوری از جمله داعش حمایتهای همه جانبه میکردند و حتی در آموزش و اعزام آنها به داخل خاک سوریه نقش داشتند.
اما اکنون که سیاست اعلام شده آمریکا مقابله با داعش است، آنکارا نمیتواند خود را کاملا با این سیاست هماهنگ کند. به نظر میرسد که مقامات ترک حس میکنند در مقابل حملات تروریستی عناصر داعش آسیبپذیر هستند و علاوه بر آن، درکشان این است که از طریق این گروه تروریستی بهتر میتوانند به اهداف خود در سوریه برسند.
ترکیه در ماجرای «کوبانی» در نقش یک بیطرف ظاهر شد و فقط جنایات داعش را نسبت به ساکنان کرد کوبانی نظاره میکرد. آنکارا هماکنون نیز نفت خاک داعش را از شمال عراق به سایر کشورها منتقل میکند و البته سهم خود را نیز برمیدارد.
درهر حال، ترکیه اکنون علاقهای به انجام عملیات علیه داعش ندارد. ماجرای آزاد شدن دیپلماتها و شهروندان ترک از دست عناصر داعش در موصل، ثابت کرد که دستگاه اطلاعاتی ترکیه (میت) پیوند نزدیکی با این گروه تروریستی دارد. درپی آزادی یکباره این گروگانها که ماه گذشته میلادی رخ داد، «رجب طیب اردوغان» رئيسجمهور ترکیه مدعی شد که این گروگانها درپی عملیات نیروهای امنیتی ترک آزاد شدند.
اما بعدا مشخص شد گروگانها از موصل به سوریه منتقل و در مرزهای شمالی به مقامات ترک تحویل داده شدند.
بدین ترتیب، همه چیز از یک معامله پنهانی میان آنکارا و داعش حکایت میکرد. درحال حاضر نیز این ارتباط تنگاتنگ میان طرفین حفظ شده است.
رژیم صهیونیستی هم مناسبات خود را با داعش قطع نکرده است و همه سروصداهایی که در قالب «ائتلاف علیه داعش راه افتاده، نتوانسته است مناسبات پنهانی دوطرف را قطع کند. این ارتباط برخی مواقع توسط رسانههای فلسطین اشغالی رسانهای هم میشود؛ مثل انتشار اظهارات صریح مقامات رژیم اسرائيل در رابطه با وجود چنین ارتباطات و انتقال مجروحان داعش از سوریه به بیمارستانهای فلسطین اشغالی.
داعش برای اسرايیل فرصت مغتنمی است؛ این گروه ضرباتش را مستقیما متوجه محور مقاومت (عراق، سوریه و لبنان) کرده است و علاوه بر آن، میتواند منازعه مذهبی را در دنیای اسلام نهادینه و مزمن کند و از اسلام نیز چهرهای نازیبا به جهانیان ارايه کند. با این توصیفات، حمایت رژيم صهیونیستی نیز از تروریستهای داعش ادامه مییابد.
اراده مردم عراق
داعش مثل سایر جریانهای افراطی (طالبان، القاعده، لشکر جهنگوی، وهابیت، سلفیها،...) محصول سه جریان «اعتقادی»، «ایدئولوژیک و سیاسی است. جستوجوی رگههای فکری و ایدئولوژیک این گروه تروریستی در تاریخ اسلام و تاریخ معاصر از حوصله این مطلب ژورنالیستی خارج است.
اما در مورد صورتبندی سیاسی منطقه و نحوه نگاه قطبهای قدرت نسبت به داعش تاکنون تصویری به دست داده شد و به این نکته نیز اشاره گردید که برملا شدن ماجرای تهدیدات ساختگی داعش نسبت به بغداد، یک نقطه عطف در روند ظهور و سقوط این جریان ثبت خواهد شد. بدین معنی که از این پس داعش به عنوان تهدید، یک روند نزولی خواهد داشت، زیرا دراین ماجرا مهمترین جنبه تاکتیکی گروه تروریستی داعش (جنگ روانی) خدشهدار شده است.
با این حال گفته شده هیچ یک از کشورهای تاثیرگذار بر تحولات عراق (به استثنای ایران) نمیخواهند داعش از منازعات داخلی عراق به طور کامل حذف شود.
ارایه این توضیحات احتمالا مخاطب را قانع نمیکند و او در نهایت نمیداند اوضاع عراق به کدامین سو میرود و این غائله به کجا میانجامد.
پیشاپیش باید بگوییم داعش آنطور که خود مدعی است، نخواهد توانست خلافت اسلامی مورنظر خود را در سرزمینهای بینالنهرین و شام احیاء کند. زیرا علاوه بر موانعی چون کردها، شیعیان و کشورهای خارجی، خود جامعه اهل سنت نیز مقابل داعش به عنوان یک مدعی مذهبی و ایدئولوژیک ایستاده است. قبایل «الشمر»، «الجبوری»، «العبیدی» و دهها قبیله بزرگ دیگر هماکنون از جانب ارتش عراق مسلح شدهاند و در کنار سایر نیروهای داوطلب علیه تروریستها سرگرم نبرد هستند.
داعش اکنون در میان جامعه اهل سنت مثل آب برای ماهی نیست، بلکه همچون دزدان دریایی و دستهای تبهکار دانسته می شود و همه نسبت به اقدامات جنایتکارانه این گروه تروریستی اعلام انزجار میکنند. لذا، رهبران داعش ضمن اینکه نمیتوانند سنیها را علیه دولت مرکزی بشورانند و یا توسط آنها یک جنگ مذهبی راه بیندازند، خود نیز آماج حملات جامعه اهل سنت عراق قرار گرفتهاند.
نکته قابل پیشبینی دیگر در مورد تحولات عراق این است که فتوحات سرزمینی داعش از این پس متوقف و سرزمین تحت سیطرهاش تحت نام خلافت به دونیم میشود و این جریان به تدریج مناطق تحت اشغال خود را در شمال و غرب عراق از دست خواهد داد. اقدامات داعش از این به بعد در حملات خمپارهای، بمبگذاری و رفتارهای بیرحمانه محدود می شود.
در یک جمعبندی، غائله داعش در عراق طی یک دوره چند ماهه ختم میشود و عراقیها احتمالا از بهار آینده ثبات و آرامش داخلی بیشتری را تجربه خواهند کرد. با این حال، غلبه بر داعش یک شرط مهم دارد؛ دولت و ملت عراق به اراده خود تکیه کنند و پای نظامیان خارجی را به این سرزمین باز نکنند. در صورتی که مداخلات آمریکا تحت پوشش ائتلاف ضدداعش، در عراق بیشتر شود. موقعیت کنونی این گروه تروریستی تا آیندهای نامعلوم حفظ خواهد شد؛ زیرا اراده واقعی آمریکا در قبال داعش، همان سیاستی نیست که آشکارا اعلام میکند. هرچند هماکنون نیز میتوان دوام داعش را از مواضع جاری مقامات واشنگتن استنباط کرد. آنها معمولا میگویند مبارزه با داعش ممکن است سالها طول بکشد!با وجود این، با گرم شدن هوای عراق در بهار و تابستان آینده، یخ داعش هم به تدریج ذوب خواهد شد.