اهمیت حمله بیسابقه رزمندگان فلسطینی به هیمنه پوشالی اشغالگران قدس-بخش نخست
پسلرزههای زلزله حماس بر پیکر ناتوان رژیم صهیونیستی
رضا الماسی
حوالی ساعت 6 صبح شنبه هفت اکتبر به یکباره انتشار خبری منطقه غرب آسیا را کانون توجهات همه دنیا قرار میدهد. نفوذ رزمندگان فلسطینی از طریق دریا، هوا، زمین و تونلهای زیرزمینی به سرزمینهای اشغالی، صهیونیستها را به شدت غافلگیر کرده است. قایقهای کوچک از دریا آمدهاند، پاراگلایدرها از هوا و دهها نیروی جنگجوی فلسطینی نیز از طریق دیوارهایی که شهرکهای اسرائیلی را از غزه جدا میکند وارد شدهاند. دیگر نیروهای مقاومت نیز از تونلهای زیرزمینی نفوذ کردهاند.
این اولین باری است که در طول 70، 80 سال اشغال فلسطین، ابتکار عملِ جنگ به دست رزمندگان فلسطینی افتاده است. عملیات مجاهدان فلسطینی، «طوفان الاقصی» نام گرفته است. محمد ضیف، فرمانده گردانهای قسام، شاخه نظامی حماس در ساعات ابتدایی این حمله بیسابقه میگوید: «تصمیم بر این شد که حدی بر تجاوزهای اشغالگران گذاشته شود و به همین جهت عملیات «طوفان الاقصی» آغاز گردید. از صبح روز شنبه (7 اکتبر) 5 هزار راکت به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک شده و این عملیات، پایانی بر هماهنگی امنیتی با اشغالگران است. او ادامه میدهد: «ملت ما بار دیگر انقلاب خود را از سر گرفته و پروژه دولت فلسطین را دنبال میکند. عملیات طوفان الاقصی بزرگتر از آن چیزی است که صهیونیستها تصور میکنند. امروز هر کس سلاحی دارد، باید از خانه خارج شود و هر کس توانایی جنگیدن ندارد، حمایت خود را از این عملیات اعلام کند. از برادرانمان در ایران، لبنان، یمن، عراق و سوریه میخواهیم در این عملیات در کنار مبارزان فلسطینی باشند.»
شکست غیرقابل ترمیم
پس از پیروزی بزرگ مجاهدان فلسطینی بر رژیم نامشروع صهیونیستی، رهبر معظم انقلاب در دو سخنرانی مهم با تشریح مسائل فلسطین و تحولات رخ داده در آن طی 80 سال گذشته، بر این نکته صحه گذاشتند که مقاومت فلسطین در حال حاضر به نقطهای رسیده است که شکستی غیرقابل ترمیم را به رژیم اشغالگر قدس وارد نموده است.
ایشان در دانشگاه افسری امام علی علیهالسلام میفرمایند: «در این قضیّه پانزدهم مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی، هم از لحاظ نظامی، هم از لحاظ اطّلاعاتی، یک شکست غیرقابل ترمیم خورده؛ شکست را همه گفتند، تأکید من به «غیرقابل ترمیم بودن» است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازههای اصلی حاکمیّت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست. بعید است که رژیم غاصب صهیونیستی با همه هایوهویی که میکند، با همه حمایتهایی که امروز در دنیا از سوی غربیها از او میشود، بتواند آن سازهها را ترمیم کند. من عرض میکنم از شنبه پانزدهم مهر، رژیم صهیونیستی [دیگر] رژیم صهیونیستیِ قبلی نیست و ضربهای که خورده است به این آسانی قابل جبران نیست.»
در خصوص چرایی غیرقابل ترمیم بودن این شکست و سیر تاریخی مسائل مربوط به تحولات اخیر فلسطین طی دو هفته اخیر بحثهای زیادی در رسانهها صورت گرفته است. اما نکته مهم در این میان، تشریح ابعاد غیرقابل ترمیم بودن این شکست برای صهیونیستهاست.
دکتر علی عبدی، کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی با بررسی ابعاد این موضوع به پایگاه اطلاعرسانی رهبر انقلاب میگوید: «اگر دقیقتر، فنیتر و علمیتر بخواهیم بگوییم، این موضوع برمیگردد به زمانی که رژیم صهیونیستی از سوی داوید بن گوریون پایهگذاری شد، یک دکترین نظامی برای این رژیم توسط بن گوریون تعریف و طراحی شد که تا روز ۱۵ مهر اصول این دکترین کماکان برقرار بود.»
او توضیح میدهد: «این اصول چهار رکن یا اصل داشت که بن گوریون پایهگذاری کرد و تمام رؤسای ستاد ارتش یا وزرای جنگی که میآمدند و تابع شرایط و ضوابط دکترین جدیدی ارائه میدادند بر این چهار رکن استوار بود و بر اساس این چهار رکن، یک خوانش راهبردی از شرایط و اقتضائات زمانه به آن ضمیمه و راهبرد جدیدتری تعریف میشد. این چهار اصل عبارتاند از؛ بازدارندگی، هشدار، انتقال منطقه نبرد به قلمرو دشمن و دفاع از شهروندان در مقابل حملات.»
عبدی ادامه میدهد: «بازدارندگی به این معنا که رژیم باید از نظر نظامی دارای چنان قدرتی باشد که دشمنان او حتی جرأت فکر کردن به اینکه این رژیم را مورد تهدید قرار دهند به خود راه ندهند و این یعنی اصل تفوق نظامی بر دشمنان. اصل دوم در همین راستا اصل هشدار بود؛ به این معنا که اسرائیل باید به دلیل اینکه دچار فقدان عمق راهبردی بوده و مساحتش بسیار محدود و جغرافیایش طولی است و عرض بسیار محدودی داشته و عمق استراتژیک ندارد برای جبران این خلأ مجبور است اشراف به برتری اطلاعاتی حاصل کند تا اگر کشورهای دیگر اراده کردند به اسرائیل حمله کنند قبل از اینکه بخواهند این تصمیم را محقق سازند، اسرائیل مطلع شده و آمادگیهای لازم را کسب کرده باشد.»
فروپاشی رژیم از ذهن شهرکنشینان تا ساختارهای رسمی
تمام جنگهای اعراب و اسرائیل بر اساس این دکترینها جلو رفت. کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی با بیان این مطلب میافزاید: «به عنوان نمونه؛ در طول سالهای گذشته شاهد بودیم که اسرائیلیها از راهبرد عملیاتی حملات برقآسا که شیوه جنگ ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم بود بهره میبرد که مبتنی بر سه اصل بود: ۱- توانمندی فوقالعاده در آتشباری چه به صورت توپخانه، چه به صورت نیروی هوایی روی نیروهای دشمن و همزمان پیشروی سریع و برقآسا ازسوی نیروهای پیاده و زرهی که اینجا ستون فقرات عملیات برقآسا را نیروهای زرهی تشکیل میدادند که در جنگ ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و اشغال لبنان در ۱۹۸۲ این راهبرد را دیدیم و این یک راهبرد ثابت در رژیم صهیونیستی بود.»
دکتر عبدی تصریح میکند: «اتفاقی که در روز شنبه 15 مهر در این طوفان سهمگین رخ داد این بود که هر چهار اصل دکترین نظامی اسرائیل که میراث بن گوریون بود دود شد و به هوا رفت و دیگر خبری از بازدارندگی به معنای آن برتری نیست و نه خبری از هشدار بود، نه خبری از انتقال نبرد به سرزمین یا قلمرو دشمن بود و نه خبری از دفاع از شهروندان در مقابل دشمن بود و روز شنبه روز نابودی دکترین نظامی و دفاعی اسرائیلیها بود که البته دکترین دفاعی نبود و این دکترین ماهیتاً یک دکترین تهاجمی بود و عملاً نابود شد.» او میافزاید: «به همراه این اتفاق شاهد فروپاشی ساختارهای عینی و ذهنی نظامی و امنیتی اسرائیل بودیم که در این اتفاق رقم خورد و دکترین نظامی اسرائیل متلاشی شد و به همراهش عوارضش را تا همین الان میبینیم و تصویر و تصوری که اسرائیلیها از ارتش و نیروهای اطلاعاتی و امنیتیشان داشتند فروپاشید. بر اساس آخرین نظرسنجی که موسسه مطالعات امنیت ملی هر سال انجام میدهد، در ارزیابیهای سالانهاش سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ محبوبترین نهادها در اسرائیل ارتش و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بودند؛ اما امروز پرسشی که در میان تمام اسرائیلیها مشترک، فراگیر و سراسری است و در رسانهها بازتاب پیدا میکند این است که مقامات نظامی و امنیتی ما کجا بودند که چنین بلای عظیمی بر سر ما نازل شد؟»
اخیراً نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در گفتوگو با بایدن گفته؛ این بزرگترین بلایی بود که بر سر اسرائیلیها بعد از هولوکاست آمد. عبدی، در این باره اظهار میدارد: «صهیونیستها همه چیز را به هولوکاست ربط میدهند، اما اعتراف نتانیاهو نشان میدهد این اتفاق مهمتر از شکست نظامی و امنیتی است و آن این است که ذهنیت آنها آسیب دیده است. الان وضعیت اسرائیلیها شبیه ضربالمثلی است که میگوید مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد.»
عبدی در بخش پایانی صحبتهایش میگوید: «اصل اول هر ساختار نظامی و امنیتی ذهنیت آن است؛ یعنی باید ذهن با انگیزه، امیدوار، پرشور و نشاط و قوی داشت تا بر اساس آن بتوان ساختار عینی، نظامی و امنیتی خود را بنا کرد. وقتی ساختارهای ذهنی و روحی روانی فروپاشیده، زمانی که جنگ تمام شود و آمارهای مراجعات به کلینیکهای رواندرمانی اسرائیل بیرون بیاید، میفهمید چه اتفاقی افتاده است. وقتی اصل ماجرا و زیربنای ماجرا و ساختارهای نظامی امنیتی که ذهنیت و روان جامعه است فروپاشیده، خودبهخود ساختارها هم فروپاشیدند؛ کمااینکه در همان روز اول در رسانههای اسرائیلی عنوان شد که ساختارهای نظامی و امنیتی ما در پیرامون غزه فروپاشیده است و دچار فروپاشی ساختارها شدیم. هنوز هم درگیریها هست و هر روز به شهرکنشینان اعلام میکنند از خانههایشان بیرون نیایند که همگی نشاندهنده این داستان است و باید به ترمیمناپذیری از این زاویه نگاه کرد.»
روز بهیادماندنی
خالد قدومی، نماینده جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در ایران نیز در خصوص پسلرزههای حمله بیسابقه به حیثیت رژیم صهیونیستی میگوید: «حقیقت این است که هفتم اکتبر روز بزرگی در تاریخ ملت فلسطین است و روزی است که تاریخ آن را با طلا خواهد نوشت. این در حقیقت اتفاقی است که به ما میگوید دشمن صهیونیستی شکست خواهد خورد و انشاءالله این شکست به نابودی آنها میانجامد، زیرا رژیم غاصب بر پایه فساد و بیعدالتی بنا شده و آنچه بر ظلم بنا شده باشد، پایدار نمیماند.
شیخ فرمانده احمد یاسین میگوید؛ آنچه بر پایه و اساس ظلم بنا شده باشد، سرنوشت آن شکست و فروپاشی است. حتی وقتی از ایشان درباره قدرت این رژیم صهیونیستی پرسیدند، پاسخ داد؛ قدرت تمام میشود و این دولت ها عمری دارند و از بین میروند، زیرا بر پایه ظلم بنا شدهاند.
نماینده جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در ایران ادامه میدهد: «ما در مرحله مهم تاریخی قرار داریم و همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند؛ این شکست اسرائیل غیر قابل ترمیم است. این واقعیت دارای ابعاد چندگانهای است. اولین بعد آن، این است که علیرغم آمادگی امنیتی و اطلاعاتی دشمن صهیونیستی، مقاومت از نظر فنی توانست آنها را غافلگیر کند. علاوه بر این، مقاومت در چند روز گذشته مانورهایی را در کنار سیم خاردارهای مرز غزه و شهرکهای مجاور مناطق فلسطین اشغالی انجام داده بود، اما توسط دشمن نادیده گرفته شد. بنابراین مقاومت از دو طریق نفوذ کرد، اول از طریق هوایی و پاراگلایدرها و همچنین از طریق موشکهای هدایت شونده که گنبد آهنین نتوانست تمامی این موشکهایی که مردم فلسطین به سمت شهرکهای صهیونیستنشین پرتاب کردند را رهگیری کند و دوم از راه زمینی.»
او میافزاید: «این یک تغییر واقعی در تفکر نظامی مجاهدان و مبارزان است که از یک قرن پیش برای مقابله با استعمار انگلیس و صهیونیستها آغاز شده است. در طول این استعمار ۷۵ ساله، اولین پایههای مقاومت بر اساس ایده قیام مردمی و حمله به دشمن با تمام قوا بنا شد. سپس به تئوری اقتصاد قدرت تبدیل شد، یعنی میتوانید از هر چیزی که دارید بهره بگیرید. سپس تا سرحد موازنه تحمیل ترس و موازنه بازدارندگی با دشمن پیش رفت و پس از آن به نظریه تحمیل هزینه سنگین به اشغالگران در سطوح اقتصادی و امنیتی رسید که با موفقیت و به وضوح منجر به فرار دشمن صهیونیستی در سال ۲۰۰۵ بدون هیچ محدودیت و قید و شرط و بدون هیچ توافقی شد؛ و امروز در سال ۲۰۲۳ تحت یک دکترین و تفکر جدیدی به عملیات مبارکی تحت عنوان «طوفان الاقصی» مبدل گشته که همان دکترین حضور در سرزمینهای غصب شده، شکستن هیمنه دشمن، انجام عملیات، برافراشتن پرچم آزادی در این سرزمینها و دستیابی به عملیاتهای موفق واقعی در عمق استراتژیک صهیونیستهاست.»