kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۳۹۳۸
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۸

معصـومـان(ع) میزان اعمال انسان

 
 
احمد خاکپور
میزان که جمع آن موازین است، به ابزار سنجش از قبیل ترازو، پیمانه، کیل و مانند آنها اطلاق می‌شود؛ از آنجا که هر چیزی با معیار خاص خود سنجیده می‌شود، نمی‌توان میزان را محدود به ابزاری خاص کرد، بلکه همان گونه که ابزار سنجش وزن و سنگینی در کمیت با ابزار سنجش آب و هوا و کیفیت‌ها فرق دارد، معیار سنجش افکار، عقاید، رفتار و مانند آنها نیز ابزاری مخصوص می‌طلبد.
در آموزه‌های قرآن، بر این نکته تاکید می‌شود که همه چیز باید براساس «حق» سنجیده شود که تجلیات و مظاهر گوناگونی در امور مختلف خواهد داشت؛ از نظر قرآن، حق مطلق، خدا است و او خاستگاه و منشا هر حقی به شمار می‌رود. 
در نفس معتدل و قلب سالم هر انسانی به طور فطری ابزار هدایتی قرار داده شده که توانایی شناخت حق و باطل و مصادیق آن و گرایش به حق و مصادیق آن و ‌گریزش از باطل و مصادیق آن را دارد. از این رو خدا در بسیاری از موارد انسان را به همان فطرت خویش ارجاع می‌دهد و از او می‌خواهد تا قضاوت مبتنی بر حق درباره اموری چون عدم تساوی نور و ظلمت، عدل و ظلم، ایمان و کفر، شکر و کفران، علم و بی‌علمی، عقل و جهل و مانند آنها داشته باشد.
یکی از مهم‌ترین اموری که انسان در آن نیازمند میزان و ترازوی دقیق است، عرضه عقاید و رفتار و اخلاق به چیزی است که بدان بتوان حق را به طور کامل شناخت؛ زیرا از نظر قرآن، فطرت انسانی هر چند که میزان و ترازوی خوبی است، ولی به تنهایی کافی نیست؛ چون اولا درک و فهم افراد نسبت به این امور یکسان نیست؛ ثانیا بسیاری از مردم نفس معتدل خویش را دفن کرده و نور هدایت فطری را به حد خاموشی پایین کشیده‌اند؛ و ثالثا برخی از امور، بسیار پیچیده‌تر از آن است که عقل عادی و معمولی، آن را درک کند، بلکه نیازمند عقل رشدی است که به تمامیت رسیده باشد و متاثر از هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی نباشد. این‌جاست که خدا همان گونه که برای یاری عقل سالم در فهم و شناخت حقایق، نقل وحیانی را فرستاده تا حتی علوم غیر قابل دستیابی از طریق غیر وحی را در اختیار انسان‌ها گذارد، انسان‌های کاملی را به عنوان معصومان(ع) معرفی کرده تا آنان شاخص سنجش و «وزن حق» باشند و ما عقاید و افکار و رفتار خویش و دیگران را بر اساس آن بسنجیم.
بنابراین، همان گونه که خدا از طریق وحی علومی را در اختیار بشر قرار داده‌، افرادی از بشر را به عنوان میزان حق معرفی کرده که همان معصومان‌(ع) هستند. خدا در کنار انزال کتب و قوانین بیانگر علوم و معارف حقانی، ابزار سنجش عقاید و افکار و رفتار را نیز نازل کرده که همان معصومان(ع) هستند. از این رو در قرآن می‌فرماید: الله الذی انزل الکتاب بالحق و المیزان؛ الله همان کسی است که کتاب را به حق نازل کرد و میزان را نیز به حق نازل فرمود.(شوری، آیه 17) شکی نیست که میزان غیر از کتاب است، هر چند که خود کتاب می‌تواند میزان سنجش عقاید و افکار و رفتار باشد، ولی خدا افزون بر آن، میزان را نازل کرده است تا امکان سنجش واقعی وجود داشته باشد؛ زیرا انسان به امر محسوسی احتیاج دارد که به عنوان قرآن ناطق بتواند در مصادیق و جزئیات ترازو و میزان قرار گیرد. از همین رو پیامبر(ص) و جان آن حضرت یعنی امیرمومنان علی(ع) و فرزندان معصوم ایشان به عنوان میزان‌های الهی معرفی شده و در جایگاه «اسوه حسنه»(احزاب، آیه 21) قرار گرفته‌اند تا مردم در قول و فعل به آنان مراجعه کنند و اعمال و عقاید و رفتار خویش و دیگران را بر اساس آن بسنجند و نسبت خویش را به حق و حقیقت بر اساس میزان قرب و بُعدشان نسبت به آن معصومان(ع) ارزیابی کنند.
 از نگاه قرآن، معیار و میزان باید حق باشد و شکی نیست که جلوه و مصداق اتم  و اکمل «حق» کسی جز پیامبر(ص) و دیگر معصومان(ع) نیست. از همین روست که مثلا پیامبر(ص) به صراحت درباره میزان حق بودن امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: «علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار؛ علی با حق است و حق با علی است؛ حق هر جایی می‌گردد که علی می‌گردد.»(إعلام الورى، ج ۱، ص ۳۱۶)
جایگاهی که خدا برای امیرمومنان‌(ع) برای سنجش افکار، عقاید، رفتار و اعمال مردمان قرار داده تا جایی است که اصحاب پیامبر(ص) با میزان دوستی و محبت و ولایت مردم به آن حضرت(ع) میزان ایمان و نفاق و کفر آنان را می‌سنجیدند؛ زیرا آن حضرت(ع) میزان و تراوزی حقیقی و واقعی بود تا «قسیم النار و الجنه»، در دنیا نیز کارآیی خویش را نشان دهد و این امر اختصاص به آخرت نداشته باشد.
البته خدا در قرآن حق را در قیامت «وزن» دانسته است(اعراف، آیه 8)، اما باید توجه داشت که بر اساس آموزه‌های قرآن، این امر فقط اختصاص به قیامت ندارد، بلکه صحنه قیامت تنها روز بروز و ظهور کامل وزن‌کشی براساس حق خواهد بود؛ زیرا دنیا ظرف عمل و قیامت ظرف حسابرسی است؛ چنان‌که امیرمومنان علی‌(ع) می‌فرماید: امروز دنیا روز عمل و فردای قیامت روز حسابرسی است.(نهج‌البلاغه، نامه 31) با این همه در همین دنیا نیز بارها به ‌اشکال گوناگون خدا به حسابرسی پرداخته و حتی اقوام بسیاری چون قوم نوح و لوط و عاد و ثمود را به عقوبت و مجازات دنیوی رسانده و از ریشه و بیخ و بن بر کنده است. اصولا براساس سنت استدراج و امهال(اعراف، آیات 181 و 182؛ قلم، آیات 43 و 44) به کافران و منافقان مهلت داده و حتی همه ابواب نعمت‌ها به روی آنان باز می‌شود(انعام، آیه 44)، اما این‌گونه نیست که به عقوبت ناگهانی گرفتار نشوند و با بلاهایی چون جنگ و سیل و زلزله و وبا و مانند آنها نیست و نابود نشوند. بنابراین، دنیا نیز می‌تواند جایگاهی برای برخی از مجازات‌ها و عقوبت‌ها براساس حسابرسی حق و موازین آن باشد.
عدالت بر اساس میزان الحق
عدالت، در همه ابعاد آن، تجلی حق و حقیقت الهی است؛ زیرا عدالت به معنای دادن حق هر چیزی و قرارگیری حق در جایگاه مناسب خودش است. از این رو خدای عادل به هر چیزی آنچه را که لیاقت و شأن اوست به او داده و کم نگذاشته و او را در مسیر هدایت قرار داده است.(طه، آیه 50)
خدا انسان را نیز بر اساس همان اصل و سنت کلی جاری بر هستی، در ساختار عدل ساخته و در اعتدال کامل و تمام بی‌هیچ عیب و نقصی قرار داده است.(انفطار، آیه 7) بنابراین، از انسان انتظار دارد تا بر اساس همان ساختار سنت الهی یعنی عدالت، عمل کند و هیچ ظلمی به خود و خدا و دیگران نداشته باشد؛ زیرا از نظر قرآن حرکت تقوایی انسان در چارچوب هدایت فطری و تشریعی صراط مستقیم دین اسلام همان اعمال عدالت از سوی انسان است و هرگونه فجور و خروج از این دایره به معنای ظلم به خویشتن و خدا و دیگران خواهد بود؛ زیرا انسان در خروج از تقوا و گرفتار شدن به فجور، نخست به خویش ظلم روا داشته و فطرت الهی خویش را دفن می‌کند تا جایی که قدرت شناختی و گرایشی صحیح و حق را از دست می‌دهد.(شمس، آیات 7 تا 10)
از آنجا که انسان و جن دارای اراده و حق انتخاب آزاد میان حق و باطل و شکر و کفران و ایمان و کفر هستند، خدا به آنان هشدار می‌دهد تا عدالت پیشه کنند و قسط و سهم هر چیزی را بر اساس حق بدهند و ظلم و بی‌عدالتی روا ندارند که جلوه اصلی آن در عبودیت اختیاری و ارادی خدا و بندگی تمام او بدون گرایش کفرآمیز و شرک‌آمیز است.(ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 21)
از نظر قرآن، ارسال رسولان و انزال کتب آسمانی و میزان برای آن است تا عدالت از سوی همگان اقامه شود و انسان و اجتماع بشری طعم شیرین عدالت و بهره مندی از شرایط مناسب رشدی را بچشند.(حدید، آیه 25)
هدف‌گذاری خدا در هدایت فطری تکوینی و تشریعی وحیانی، کسب تقوای الهی به عنوان ملاک سنجش «کرامت» انسانی است.(بقره، آیه 21؛ حجرات، آیه 13) بنابراین، اگر کسی بخواهد نزدیک‌ترین راه را برای کسب تقوا به کار گیرد، باید عفو احسانی(بقره، آیه 237) و اقامه عدالت را پیشه خود کند.(مائده، آیه 8) اقامه عدالت و اینکه هر کسی سهم و قسط خویش را از مواهب و نعمت‌های الهی به دست آورد و کمترین ظلمی به او روا نشود، از مهم‌ترین جلوه‌های حق و حقیقت و کرامت و تقوای الهی است. لذا انسان باید به این امر بسیار توجه داشته باشد.
البته انسان ممکن است در شناخت برخی از مصادیق حق به خطا رود و عدالت را به درستی نشناسد و به کار نگیرد، در این‌جا لازم است تا اسوه‌های حسنه الهی به عنوان «موازین القسط» معیار قرار گیرند و به آنان مراجعه شود. بر اساس روایات تفسیری‌، اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، به عنوان موازین الحق و موازین القسط معرفی شده‌اند و باید به آنان مراجعه شود.
امام صادق(ع) می‌فرماید: منظور از آیه «وَ نَضَعُ المَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا» انبیاء و اوصیاء هستند.(تفسیر اهل بیت ع، ج۹، ص۴۱۸؛ الکافی، ج۱، ص۴۱۹؛ بحارالأنوار، ج۷، ص۲۵۰؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۸۸؛ تأویل الآیات الظاهرهْ، ص۳۲۲)
البته ایشان در جایی دیگر در تفسیر مصداقی آن می‌فرماید که منظور الرُّسُلُ وَ الْأَئِمَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) است.(المناقب، ج۲، ص۱۵۱)
امام صادق(ع) می‌فرماید: منظور از میزان در آیه «اللهُ الذِی أَنزَل الکِتَابَ بِالحَقِّ و المِیزَانَ؛ امیرالمؤمنین‌(ع) است. دلیل این امر آیه زیر از سوره‌ الرَّحْمَنُ است که پروردگار می‌فرماید: و آسمان را برافراشت و میزان و قانون در آن گذاشت. (الرحمن، آیه ۷)؛ یعنی خداوند آسمان را برافراشت و امام را تعیین کرد.(تفسیر اهل بیت ع ج۱۳، ص۵۹۲؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۸۴؛ القمی، ج۲، ص۲۷۴)
صفوان جمال از امام صادق‌(ع) در زیارت امیرالمؤمنین‌(ع) نقل می‌کند که فرمود: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْأَئِمَّهْ إلَی قَولِهِ: السَّلَامُ عَلَی مِیزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ وَ سَیْفِ ذِی‌الجَلَالِ... السَّلَامُ عَلَی شَجَرَهِ التَّقْوَی وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَی؛ سلام و رحمت و برکات الهی بر پدر امامان... سلام بر ترازوی اعمال، زیروروکننده‌ احوال، شمشیر صاحب جلال... سلام بر درخت تقوا و شنونده حرف­های پنهانی و رازها.»(تفسیر اهل بیت ع ج۱۳، ص۵۹۲؛ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۳۰)
امام رضا(ع) در تفسیر آیه 7 سوره الرحمن «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ» می‌فرماید: منظور از السَّماءَ؛ رسول خدا(ص) است که خداوند او را به نزد خود بالا برد؛ و منظور از الْمِیزانَ؛ امیرالمؤمنین‌(ع) است که خداوند او را در میان خلق خود منصوب کرده است.(تفسیر اهل بیت ع ج۱۵، ص۳۹۲؛ القمی، ج۲، ص۳۴۳؛  بحارالأنوار، ج۱۶، ص۸۸)
دَاوُدَ الرَّقِّیِّ می‌گوید: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ... وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ قَالَ السَّمَاءُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَبَضَهُ اللَّهُ ثُمَ رَفَعَهُ إِلَیْهِ وَ وَضَعَ الْمِیزانَ وَ الْمِیزَانُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‌(ع) وَ نَصَبَهُ لَهُمْ مِنْ بَعْدِهِ.؛ از امام صادق(ع) درباره‌ این آیه: و السَّمَاء رَفَعَهَا و وضَعَ المِیزَانَ پرسیدم: «چه معنایی دارد»؟ فرمود: «السَّماءَ؛ رسول خدا (ص) است که خداوند او را قبض روح کرد و سپس به نزد خود بالا برد؛ و وضَعَ المِیزَانَ؛ منظور از میزان؛ امیرالمؤمنین‌(ع) است که پس از خود او را جانشین گردانید.»(تفسیر اهل بیت ع ج۱۵، ص۳۹۲؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۰۹؛ تأویل الآیات الظاهرهً، ص۶۱۳)
امام باقر(ع) در تفسیر آیه 25 سوره حدید، میزان را همان اهل بیت(ع) دانسته است. از ایشان سؤال شد: وَ مَا الْمِیزَانُ؟ فَقَالَ: وَ نَحْنُ الْمِیزَانُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْإِمَامِ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ «میزان» چیست»؟  ایشان فرمود: «میزان ما هستیم و آن سخن خدای عزّوجلّ در مورد امام است که می‌فرماید: تا مردم قیام به عدالت کنند.(تفسیر اهل بیت ع ج۹، ص۴۱۸؛ بحرالعرفان، ج۱۱، ص۱۴۳) بر این اساس آن حضرت(ع) اهل بیت‌(ع) را مصداق اتم  و اکمل همان مردمانی می‌داند که به عدالت قیام می‌کنند.
امام صادق(ع) در گفت‌وگو با زندیق به این نکته توجه می‌دهد که میزان اعمال غیر از میزان سنجش کالا است. از نظر آن حضرت(ع) عمل انسانی با عدالت سنجیده می‌شود که میزان حق است. البته ایشان در این گفت‌وگو با توجه به مخاطب خویش که زندیق است، به مقام امامت معصومان(ع)‌ اشاره ندارد که همان حقیقت عدالت هستند که بدان اعمال افراد سنجیده می‌شود. به سخن دیگر، ایشان با توجه به مخاطب، گوشه‌ای از پرده حقیقت را کنار می‌زند که عقل مخاطب کافر تناسب داشته باشد. عبدالله بن سنان می‌گوید: فردی از امام صادق‌(ع) می‌پرسد و می‌گوید: «آیا اعمال ما وزن می‌شود»؟ فرمود: «نه، اعمال ما جسم نیست و منظور از وزن، ویژگی اعمال انسان‌هاست. بی‌گمان، کسی نیاز دارد که‌ اشیاء را وزن کند که عدد آن را نداند و نسبت به سنگینی و سبکی آن ناآگاه باشد، حال آنکه هیچ‌چیز از خداوند تبارک‌وتعالی پنهان نیست». او پرسید: «پس معنای ترازو (میزان) چیست»؟ فرمود: «عدالت». گفت: «پس معنای آن در عبارت «فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ»؛ (مؤمنون، آیه ۱۰۲) چیست؟ آن حضرت گفتند: «هرکسی که عمل او برتر باشد.»(تفسیر اهل بیت ع ج۹، ص۴۱۸؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۵۱)