لبنان؛ آغازی بر پایان برههای ۱۳ماهه؟(یادداشت روز)
حدود ۱۳ ماه پیش، زمانی که حزبالله پس از ۶۶ روز جنگ سنگین، شدیدترین آتشباری را متوجه از مرز تا جنوب تلآویو کرد، نماینده ویژه بایدن در امور لبنان، سراسیمه به بیروت آمد و طرحی را به نبیه بری
رئیس پارلمان و متحد حزبالله ارائه نمود و گفت همین حالا این جنگ باید متوقف شود. آن روز، یکشنبه چهارم آذرماه بود. نماینده رئیسجمهور وقت آمریکا پس از آن راهی تلآویو گردید. متعاقب آن، دو روز بعد یعنی روز سهشنبه کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی بدون آنکه چیزی از طرح آتشبس ارائه شده را کم کند یا چیزی بر آن بیفزاید و یا قید و شرطی مطرح نماید، آن را به تصویب رسانید و از ساعاتی بعد آتشبس را اجرائی کرد به این جهت در آن موقع، تحلیلگران نظامی و سیاسی گفتند طرح آتشبسی که نماینده بایدن به رئیس پارلمان لبنان و در واقع به حزبالله ارائه نمود، طرح بنیامین نتانیاهو بوده و دلیل ارائه آن هم حجم خساراتی بوده که در روز یکشنبه حزبالله به رژیم وارد کرده است. در آن زمان منابع نظامی رژیم گفته بودند حجم آتشباری حزبالله، از مرز تا جنوب تلآویو را به جهنمی برای ساکنان آن تبدیل کرده است. همین اخیراً یوسی کوهن که در آن زمان رئیس موساد بود در کتابی که منتشر کرده و در اینترنت در دسترس میباشد اذعان نمود حزبالله با حمله پهبادی به منزل او قدرت تهدید خود را آشکار کرد.
البته آتشبسی که گفته شد توسط خود نخستوزیر رژیم غاصب تنظیم گردیده است، طی بیش از ۱۳ ماه گذشته توسط خود او صدها بار نقض گردیده است در حالی که حزبالله با همان جدیتی که جنگیده و شمال تا مرکز رژیم را به جهنمی برای آن تبدیل نموده، آتشبس را رعایت نموده و هیچ گامی در جهت نقض آن برنداشت و برای آن دلایل خاص خود داشته است. وقتی الان میشنویم که «سیمون کرم» نماینده نخستوزیر لبنان در هیئت پنج جانبه نظارت بر آتشبس در جلسه اخیر هیئت- بدون حضور نماینده فرانسه- در راس ناقوره با تهدیدات نمایندگان آمریکا و رژیم علیه حزبالله همراه شده و وعده داده در حملات به حزبالله همکاری خواهد کرد، حکمت اصرار مقاومت لبنان بر عدم نقض آتشبس از سوی خود را متوجه میشویم و البته ادامه آن وابسته به این است که کماکان حکمتی بر آن مترتب باشد.
الان صحبت سر این است که نتانیاهو در سفر روز یکشنبه به آمریکا در پی آن برآمد که هماهنگیهای لازم را با مقامات آمریکا برای آغاز دور تازه جنگ علیه لبنان انجام دهد و لذا بعضی پیشبینی کردند دور جدید جنگ میان رژیم و حزبالله نزدیک است. در این میان رژیم با مانور روی امکانات لیزری و مانورهای متعدد و پیمانهای دفاعی که با بعضی دولتهای ضعیف اروپایی منعقد کرده و با اتکا به بعضی مذاکرات محرمانهای که با بعضی دولتهای عرب منطقه انجام داده است و نیز با اشاره به توافقات محرمانه با دولت نواف سلام، وانمود میکند در شرایط کاملاًً بهتری از ششم آذرماه سال قبل میباشد که ناگزیر به امضای آتشبس در جنگ با حزبالله شده است. اما در مجموع به نظر میآید نتانیاهو در حال آخرین رایزنیها برای آغاز عملیات علیه حزبالله است و مهمترین موضوع در مذاکرات امروز و روزهای آینده او با مقامات سیاسی و نظامی آمریکا همین موضوع باشد. البته بعضی تا پنج دستور کار را بر این سفر برشمردهاند که محل بحث ما نیست.
دونالد ترامپ قبلا گفته بود پرونده لبنان را به نتانیاهو سپرده و از هر تصمیم آن در این خصوص حمایت میکند. در جلسه اخیر هیئت پنج جانبه در راس ناقوره که با حذف نمایندگان دبیرکل سازمان ملل و فرانسه به جلسهای سه جانبه میان دولتهای آمریکا، رژیم غاصب و لبنان تبدیل گردید، اورتگاس نماینده آمریکا و نماینده شخص ترامپ، با طرح عملیاتی ارتش اسرائیل علیه حزبالله همراه شده بود. با این وصف چه نیازی به سفر نتانیاهو به واشنگتن وجود داشته است؟
جدای از اهداف عملیات روانی علیه جامعه لبنان و حوزه عربی برای فشار به حزبالله و پذیرش خلع سلاح از جانب آن، مواجهه اسرائیل با حزبالله بسیار سخت و پیچیده است. ارتش اسرائیل از ۱۳۶۵ / ۱۹۸۶ تا ۱۴۰۳ / ۲۰۲۴ لااقل پنج مصاف سنگین با حزبالله داشته است؛ جنگ بیروت، جنگ نهر، جنگ مرز، جنگ تموز و جنگ پاییز. در هیچ کدام از این جنگها موازنه نیروی انسانی و موازنه تسلیحاتی و موازنه تکنولوژیک بین دو طرف برقرار نبوده و دست برتر با فاصله زیاد با رژیم اسرائیل بوده است، در عین حال در هیچکدام از آنها اسرائیل غلبه نکرده و از مخمصهای بنام حزبالله فارغ نگردیده است. اگر غیر از این بود امروز پس از ۴۰ سال که از مصاف اول- مصاف بیروت- گذشته، رژیم غاصب در تدارک مصاف ششم برنمیآمد. نتانیاهو امروز با تکیه بر مواردی که ذکر آن رفت وانمود میکند موقعیت جدیدی برای تغییر معادله امنیتی به دست آورده و حزبالله در تنگنای جدیدی قرار گرفته و توان برون رفت از آن را ندارد اما این تصویرسازی اگر برخاسته از توهم نتانیاهو نباشد با واقعیات تاریخی و میدانی تطابق ندارد.
حزبالله لبنان در جنگ تموز ۲۰۰۶ که در ایران جنگ ۳۳ روزه خوانده میشود، با همه امتیازاتی که امروز نتانیاهو از آنها بهموقعیت جدید اسرائیل در مصاف با حزبالله تعبیر میکند، مواجه بوده است. موقعیت تکنولوژیک حزبالله در آن جنگ خیلی ضعیفتر از امروز بوده در حالی که در آن موقع هم برتری تکنولوژیک اسرائیل تنگنای زیادی را به حزبالله تحمیل کرده بود. شهید سلیمانی در مصاحبه مفصل ماجرای MKها و اشراف سنگین تسلیحاتی و اطلاعاتی رژیم را شرح داده که حتما شما دیده و شنیدهاید. نقش دولت جرج بوش و وزیر خارجه شرورش در آن جنگ آنقدر تند و غلیظ بود که این قلم در همان زمان در این ستون نوشت این یک جنگ آمریکایی است و فرمان آن در دست ژنرالهای بوش و کاندولیزا رایس میباشد. هماهنگی حوزه عربی هم در حدی بود که نخستوزیر وقت اسرائیل، ایهود اولمرت بدون نام بردن از عربستان گفت همه هزینه جنگ را پیش از شروع، یک دولت عربی پرداخت کرده است. در آن زمان این قلم در همین ستون از ملاقات مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل و بندر بن سلطان مقام ارشد اطلاعاتی عربستان در بندر عقبه، دو ماه پیش از شروع جنگ ۳۳ روزه و هماهنگی در حمله به لبنان خبر داد. پس اگر به فرض هم اینک کشورهایی در منطقه با اسرائیل در حمله به لبنان همداستان شدهاند، واقعه تازهای نیست. در مورد دولت لبنان هم باید گفت نظر حزبالله این است که در این چهل و چند سال، دولتی بدتر از دولت فؤاد سینیوره را تجربه نکرده است. فؤاد تحت تاثیر شرایط پس از ترور شدن مرحوم رفیق حریری و دو قطبی ایجاد شده پس از آن، قدرت زیادی داشت و در جنگ ۳۳ روزه با ارتش اسرائیل علیه حزبالله هماهنگی داشت و اخبار جابهجایی محمولههای نظامی حزبالله را در حین جنگ به رژیم منتقل میکرد.
رژیم اسرائیل حتی نمیتواند روی ضرباتی که در فاصله تیر تا مهر ۱۴۰۳ به حزبالله وارد نمود حساب باز کند؛ چرا که حزبالله پس از آن حوادث سخت، ۶۶ روز با اسرائیل جنگیده و آن جهنم یکشنبه ۴ آذر را خلق کرده است. حزبالله پس از آن و در طول این ۱۳ ماه- بجز در مورد شهید هیثم طباطبایی- آسیب جدی انسانی یا حتی تسلیحاتی ندیده و این در حالی است که ۱۳ ماه فرصت داشته تا آسیبها، کاستیها و ضعفهای خود را جبران کند و واقعاً هم در ابعاد سازمانی، تاکتیکهای نظامی، تسلیحات و نیروی رزمی به نقطهای برتر از پنجم مهرماه که دبیرکل اسطورهای خود را از دست داد، رسیده است. حزبالله ۱۳ ماه دست به شلیک نشده و در همه این ۱۳ ماه، شرارت اسرائیل بدون وقفه علیه سرزمین، حاکمیت و مردم لبنان استمرار یافته است.
بنابراین اگر رژیم غاصب برای بار ششم بخواهد علیه حزبالله وارد جنگ شود، به نتایجی بهتر از قبل دست نمییابد و نمیتواند از دغدغهای با پیچیدگی حزبالله خلاص گردد. حزبالله همان عمق منطقهای سابق را دارد. حتی موقعیت آن در زمین سوریه، علیرغم سقوط دولت متحد آن، از بین نرفته است. حمایت قاطع و مؤثر ایران را دارد؛ جبهه شرقی آن یعنی عراق و جبهه جنوبی آن یعنی یمن را بهطور عملیاتی در کنار خود دارد. در عراق از آیتالله سیستانی، تا دولت و پارلمان و از ارتش تا حشدالشعبی و تا چندین گروه قدرتمند مسلح جنگ دیده مثل کتایب حزبالله و عصایب اهل حق، کتایب امام علی تا کتایب سیدالشهدا و... و تا بیش از ۲۰ میلیون جمعیت شیعه عراقی را در کنار خود دارد. اینها در پنج جنگ قبلی به جز حمایت ایران، در اختیار حزبالله نبودهاند. این یعنی بر خلاف توهم نتانیاهو، اسرائیل قادر نیست در جنگ ششم، حزبالله را در گوشه رینگ زیر ضربات بگیرد کما اینکه در آن پنج مصاف هم این اتفاق نیفتاده است.
سعدالله زارعی