kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۴۲۸
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۷
نگاهی به فیلم «توری و لوکیتا»

مهاجرینی که دیگر طالب ندارند!

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
حالا که مدتی است به خاطر انقلاب مردم نیجر علیه استعمار فرانسه، آنها در حال بیرون کردن فرانسوی‌ها هستند و الان، دیگر کشور آفریقایی «گابن» هم می‌خواهد فرانسه را بیرون کند، بد نیست نگاهی به آثار سینمایی جدید در مورد مستعمره‌های سابق و فعلی اروپایی‌ها بکنیم و سیر به تصویر کشیدنِ استفاده از مستعمره‌ها و مردمش را، در گذشته و حال بررسی کنیم.
در ساخته‌های تاریخی، فرقی نمی‌کند که فیلم باشد یا سریال، معمولا اروپا و آمریکا سهم کشورهای آفریقایی و مردمش که به زور به بردگی گرفتند را، با بیان بخشی از حقیقت که آن هم تنها زجرها و شکنجه‌هاست، نشان می‌دهند. در این آثار معمولا سفید پوستان، در جایگاه قدرت نشسته‌اند و تا جایی که اراده کنند روح و جسم سیاه پوستان را آزار می‌دهند و در نهایت هم گاهی کورسوی امیدی آن هم به کمک عده‌ای از سفید پوستان خوب روزگار، بر زندگی تاریک سیاه پوستان می‌تابد.
در آثار جدید اما چهره مهاجرین آفریقایی که از مستعمرات سابق و فعلی به اروپا می‌آیند، همگی بدون استثنا، در بی‌هویتی و بیچارگی محض خلاصه شده است.
این مهاجرین که معمولا شانس کمی برای گرفتن اقامت دارند، در نا امیدی و کارهای خلاف دست و پا می‌زنند، بدون اینکه بتوانند به آینده‌شان فکر کنند.
فیلم «توری و لوکیتا» ساخته «برادران داردن» محصول سال 2022 بلژیک است. این فیلم جایزه ویژهٔ ۷۵ سالگی جشنواره کن را به خود اختصاص داد.
داستان آوارگی مهاجرین
داستان فیلم «توری و لوکیتا»، در مورد دو نوجوان به همین نام‌ها است که در کشور بلژیک زندگی می‌کنند و هر دو مهاجرینی سیاه پوست، از آفریقا هستند. 
توری پسری آسیب دیده است که توانسته در یتیم خانه، اقامت بلژیک را بگیرد. از آن طرف لوکیتا دختر نوجوانی است که تلاش می‌کند تا با جورکردن مدارک، بتواند اجازه‌ اقامت در این کشور را دریافت کند.
او با توسل به اینکه خواهر توری است و شاید به این وسیله بتواند ماموران اداره‌ مهاجرت را راضی کند، چنین ادعایی می‌کند اما کاشف به عمل می‌آید که این دو در اصل از دو کشور متفاوت هستند و خواهر و برادر نیستند ولی پیوندی دوستی مابین آنها چنان مستحکم است که بالاتر از ارتباط خونی است.
لوکیتا مانند یک خواهر بزرگ‌تر، مراقب توری است و به خاطر جور کردن هزینه گرفتن اقامت و آوردن مادرش به بلژیک، به موادفروشی و فحشا روی می‌آورد. 
فیلم در ادامه کشمکش و سختی‌‌کشیدن و استیصال این دو را برای به دست آوردن‌اندکی پول، به تصویر می‌کشد و در نهایت هم لوکیتا به وسیله قاچاقچیان مواد مخدر، با گلوله کشته می‌شود و رویای گرفتن اقامت و زندگی عادی در بلژیک را به گور می‌برد....
شکلات‌های خونی!
در مورد جنایت‌های بلژیکی‌ها در مستعمرات شان، شواهد و مدارک بسیار زیادی وجود دارد که تاریخ سیاه استعمار را به لرزه در می‌آورد. یکی از این جنایت‌ها مربوط می‌شود به ماجرای شکلات‌هایی به شکل دست انسان.
در بلژیک شکلات‌هایی به شکل دست بریده تولید می‌شود که با عنوان «دست‌های آنتورپ» شناخته می‌شوند و نماد یک افسانه‌ قدیمی هستند.
در دنیای واقعی اما این شکلات‌ها برای مردان «کنگو» معنای بسیار تلخ دیگری دارند....
لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک که عامل قتل و عام بیش از 10 میلیون از مردم کنگو در زمان استعمار بلژیک بر کنگو بود، با صادرات کائوچو، عاج و سایر منابع ارزشمند کنگو، هر روز ثروتمندتر می‌شد. او دستور داده بود مردم کنگو برای جمع‌آوری این منابع به کار گرفته شوند. در این میان اگر یکی از این کارگران، یک روز نمی‌توانست به‌اندازه‌ وظیفه‌اش کار کند، دست خودش یا فرزندش را از مچ قطع می‌کردند و برای اثبات اِعمال قانون به مقامات بلژیکی می‌دادند! گاهی هر دو دست پدر یک خانواده و فرزندانش، قربانی این قانون وحشیانه می‌شد....
مردم کنگو هنوز از فروش شکلات‌های شبیه دست بریده در بلژیک، دل‌خور هستند و این شکلات‌ها را نمادی از وحشیگری پادشاه بلژیک علیه خودشان می‌دانند....
با داشتن چنین تاریخ فاجعه باری، وقتی سینمای بلژیک به سراغ مهاجرین رنگین پوست آفریقایی تبار می‌رود و از بینوایی‌های شان در بلژیک می‌گوید، مخاطبین را به شک می‌اندازد که آیا واقعا این فیلم‌ها ساخته می‌شود برای دفاع از این مردم، یا سندی زنده است از عدم علاقه پذیرش مهاجرین توسط بلژیک و نشان دادن عاقبت شوم و تاریک برای مهاجرینی که چون دیگر منابع کشورشان در اختیار بلژیک نیست، یا دسترسی گذشته کمرنگ شده، مردم این کشورها هم نباید آن طرف‌ها آفتابی شوند وگرنه سرنوشتی جز مرگ و نیستی ندارند!
از اغتشاشگران حمایت می‌کنند!
فیلم «توری و لوکیتا» ساخته برادران داردن است، این دو برادر از سال ۱۹۷۸ فعالیت فیلم‌‌سازی خود را آغاز کرده‌اند، تاکنون دو بار برای فیلم‌های «روزتا» در سال ۱۹۹۹ و «بچه» در سال ۲۰۰۵‌، برنده‌ی نخل طلای کن شده‌اند اما جوایز کن برای این برادران تنها به این دو مورد ختم نمی‌شود و این دو توانسته‌اند جایزه‌ بهترین فیلم‌نامه، جایزه‌ بزرگ و جایزه‌ بهترین کارگردانی را هم از آن خود کنند و به نوعی محبوب این جشنواره هستند.
برادران داردن که به موضوعاتی در پیرامون مشکلات نوجوانان و قشر فقیر جامعه و تقابلشان با دنیای اطراف علاقه‌مند هستند، چند سالی است که به سمت موضوع مهاجرین رفته‌اند.
آن‌ها در فیلم قبلی شان «احمد جوان» داستان یک نوجوان مسلمان را به تصویر کشیدند که به خاطر تفکرات داعشی نزدیکانش می‌خواهد معلم دلسوزش را بکشد ولی در نهایت به آسایشگاه روانی فرستاده می‌شود.
سبک نگاه این برادران به دنیای نوجوانان، با توجه به نژاد و رنگ پوست نوجوان مورد نظر، متفاوت است. برای مثال در فیلم «رزتا» و «پسری با دوچرخه»، که داستان پیرامون نوجوانان سفید پوست اروپایی با مشکلات زیاد می‌چرخد، در نهایت رزتا به قهرمانی مقاوم تبدیل می‌شود و «سریل» هم مشکلاتش در انتهای فیلم محو می‌شود و به زندگی عادی بر می‌گردد ولی وقتی پای نوجوانان مهاجر از دیگر قاره‌ها به میان می‌آید، مانند فیلم احمد جوان و توری و لوکیتا، نوجوانان ماجرا در نهایت سر از تیمارستان در می‌آورند یا چند گوله مانند لوکیتا نصیب شان می‌شود و می‌میرند!
این دو کارگردان بلژیکی در اغتشاشات سال گذشته ایران هم با توجه به خبر شرکت همین فیلم خود در جشنواره فجر، مخالفت خود را اعلام کردند و بیان کردند که در کنار کسانی خواهند ایستاد که با این حکومت می‌جنگند و به آنها ادای احترام می‌کنند!
جالب است کسانی که از نوادگان استعمارگران هستند و هنوز هم در دیدگاهشان، جایی برای مهاجرین در اروپا وجود ندارد و به زشت‌ترین شکل، مهاجرین را به تصویر می‌کشند، مدعی حمایت از آزادی و انسانیت هستند و انگشت اتهام دیکتاتوری و ظلم را به سمت دیگر کشورها می‌گیرند....
فیلم «توری و لوکیتا»، مانند دیگر فیلم‌های برادران داردن، توانست نظر مثبت منتقدین و داوران جشنواره کن را به دست بیاورد. این فیلم جایزه ویژهٔ ۷۵ سالگی جشنواره کن را هم کسب کرد. 
البته توری و لوکیتا از نظر مخاطبین، نمرات متوسطی را به دست آورد و روایت مهاجرین غرق در بدبختی و ناامیدی، بیشتر از مردم عام، نظر منتقدین غربی را به خود جلب کرد.